"استیون مول" که بیش از 30 سال تجربه کار در دولت آمریکا را دارد، سفیر سابق آمریکا در لیتوانی (2003 تا 2006) و لهستان (2012 تا 2015)، و مشاور ارشد "ویلیام برنز" سرپرست سابق تیم مذاکرهکننده هستهای این کشور و دست راست برنز در تیم مذاکرات آمریکا برای تدوین قطعنامه 1929 شورای امنیت مبنی بر اعمال تحریمهای هستهای بیشتر علیه ایران بوده است. وی همچنین با هیأت آمریکایی در سازمان انرژی اتمی همکاری کرده تا بر ایران فشار بیاورد تا به مسئولیتهای هستهای خود به طور کامل عمل کند. "مول" تحت امر برنز مدیریت بحرانهای مهمی را نیز به عهده داشت، از جمله پاسخ فوری آمریکا به جنگ گرجستان-روسیه در آگوست سال 2008 و مذاکره درباره برخی مسائل امنیت ملی آمریکا نظیر توافق با روسیه برای استفاده از حریم هوایی این کشور به منظور پروازهای تدارکاتی ارتش آمریکا به افغانستان.
در کارنامه وی معاونت امور سیاسی-نظامی وزیر امور خارجه نیز دیده میشود و جان کری معتقد است: "با پایان یافتن مهلت 60 روزه کنگره برای بررسی توافق هستهای، حیاتی است که اکنون تیم درست را با رئیسی درست منصوب کنیم تا از اجرای موفق برجام مطمئن باشیم... این تیم، آمریکا، دوستان و متحدان ما در خاورمیانه، و تمام دنیا را امنتر خواهد کرد."
انتصاب "مول" بسیاری از کارشناسان هستهای در آمریکا را هم خوشحال و هم ناامید کرده است. تعیین یک رهبر واحد برای تیم هماهنگکننده اجرای برجام، کاری است که کارشناسان آمریکایی بسیار مایل بودند انجام شود. در عین حال، همین کارشناسان معتقدند "مول" چهرهای نیست که برای این سِمت، به اندازه کافی شناختهشده باشد.
این دیپلمات آمریکایی که 30 آوریل سال 1958 در "ریدینگ" ایالت پنسیلوانیا متولد شد و میگوید از مقطع ابتدایی میدانسته که در آینده میخواهد دیپلمات شود، واقعاً ناشناخته است؟ آیا سیاستمداران آمریکایی فرد بهتری را نداشتهاند تا مسئول اجرای یکی از مهمترین توافقهای کشورشان در تاریخ کنند؟
شاید اولین مأموریت خارجی و دو ساله "مول" به عنوان مأمور کنسولی در باهاما از سال 1982 (کمتر از یک دهه بعد از استقلال این کشور از انگلیس) جنبه تمرینی داشت و تنها دستاوردی که "مول" از باهاما با خود به آمریکا برد، همسرش بود، اما کار اصلی وی با لهستان آغاز شد. "مول" سال 2012 رسماً سفیر آمریکا در لهستان شد، اما اولین بار نبود که به لهستان میرفت. اولین سفر کاری مول به لهستان در دهه 1980 بود. با این حال، وی سال 1986 زمانی که به عنوان افسر سرویس خارجی آمریکا و معاون سفیر این کشور در لهستان بود، توسط دولت این کشور اخراج شد؛ آن هم به جرم جاسوسی.
ماجرا از زمانی شروع شد که "مول" سال 1984 تحت عنوان معاون سفیر آمریکا به لهستان رفت. آن زمان، جنبش "اتحادیه مستقل خودگردان اتحادیههای کارگری" موسوم به "همبستگی" مخالفت با دولت لهستان را آغاز کرده بود و به خاطر همجهت بودن دولت وقت لهستان با شوروی، تحت حمایت کشورهای غربی نیز بود. نهایتاً آشوبهای خیابانی در لهستان تا جایی پیش رفت که دولت این کشور مجبور شد حکومت نظامی اعلام کند. رفتهرفته معارضان دولت لهستان گرد جنبش همبستگی جمع شدند و این جنبش که خود بر پایه فعالیت کمیتهها و شوراهای اعتصابگر تشکیل شده بود، به اصلیترین جنبش مخالفان دولت لهستان تبدیل شد. حمایتهای غرب از این جنبش به حدی بود که "لخ والسا" رئیس جنبش، سال 1981 شخصیت سال مجله تایم شد، سال 1983 جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، و بعدها (1990 تا 1995) رئیسجمهور لهستان نیز شد.
در همین شرایط و سال 1984 بود که دولت لهستان، "مول" را به خاطر همکاری با جنبش همبستگی به جاسوسی برای آمریکا متهم و در حالی که تنها سه هفته تا پایان دوره مأموریتش باقی مانده بود، از لهستان اخراج کرد. با این حال، به نظر میرسید که "مول" در همان مدت هم کار خود را کرده است، چون دفعه بعد که به عنوان مشاور سیاسی به سفارت آمریکا در ورشو رفت (1993 تا 1997)، همان معارضانی که به خاطر آنها از لهستان اخراج شده بود، اینبار دولت را در دست داشتند. مول در فاصله دو مأموریتش در لهستان هم بیکار نماند، بلکه ابتدا در سالهای 1986 تا 1990 برای انجام مأموریتی مشابه و سرنگونی حکومت آفریقای جنوبی به عنوان مأمور سیاسی آمریکا در "واحد سیاستهای سیاهان" به سفارت واشنگتن در پرتوریا رفت. سپس از سال 1991 تا سال 1993 در آمریکا نایبرئیس مرکز عملیاتهای وزارت خارجه بود.
"مول" پس از بازگشت از دومین مأموریت خود در لهستان (1997 تا 1998) دوباره به واشنگتن برگشت و احتمالاً به خاطر موفقیتش در لهستان، اینبار مدیر "دفتر امور جنوب اروپا" (Office of Southern European Affairs) شد. نامی که یادآور دفتر مشابهی در وزارت خارجه آمریکا با نام "دفتر امور ایران" (Office of Iranian Affairs) است. وی سالهای 1998 تا 2000 نیز معاون اجرایی وزیر خارجه آمریکا بود.
هماهنگکننده ارشد آمریکا برای اجرای توافق هستهای با ایران، اولین سفر کاری خود به آسیا را در سالهای 2000 تا 2003 تجربه کرد، زمانی که برای اولین بار به یک کشور اسلامی اعزام میشد. "مول" طی این سالها، نایبرئیس تیم آمریکا در سفارت اندونزی بود. بالأخره بعد از این همه سال، نوبت به خود "مول" رسید تا رسماً در جایگاه سفیر آمریکا قرار بگیرد. لیتوانی اولین کشور بالتیک که سال 1990 از شوروی اعلام استقلال کرد و از همان زمان تحت حمایتهای شدید آمریکا قرار داشت، بین سالهای 2003 تا 2006 میزبان "مول" بود.
مأموریتهای خارجی "مول" سال 2003 موقتاً به پایان رسید. وی به آمریکا بازگشت و از ژانویه سال 2007 تا آگوست سال 2008 دستیار موقت وزیر خارجه در امور سیاسی-نظامی، از آگوست 2008 تا ژوئن 2010 مشاور ارشد ویلیام برنز معاون وزیر خارجه، و از ژوئن 2010 تا آگوست 2012 معاون اجرایی وزارت خارجه (سِمتی شبیه به مأمور ارشد عملیاتی) بود. وی در این سِمت آخر، وظیفه هماهنگی "افراد زیادی" را داشت که باید در خدمت هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا میبودند. "مول" همچنین در ابتدای دولت اوباما، مسئول موقت دفتر معاون امور امنیت بینالملل و کنترل تسلیحاتی بود. این دیپلمات پرکار و باسابقه آمریکایی که لینک صفحه بیوگرافیاش در سایت وزارت خارجه آمریکا اکنون پیغام "صفحه، پیدا نشد" را به شما نشان میدهد، در حال حاضر عضو شورای سیاستگذاری بنیاد "اونا چاپمن کاکس" است، سازمان خصوصی و غیرانتفاعیای که روی کاغذ، در جهت تقویت خدمات خارجی آمریکا تلاش میکند.
"ریچارد نفیو" مقام سابق وزارت خارجه که درباره مسائل تحریمی با "مول" همکاری کرده است، در خصوص انتخاب او به عنوان هماهنگکننده ارشد آمریکا درباره اجرای برجام، توضیح میدهد: "مول سابقهای طولانی در وزارت خارجه دارد، از مأموریتهای حساس سیاسی تا مسائل سازمانی. اطلاعات بسیار خوبی هم درباره ایران دارد." "مول" قرار است در وزارت خارجه آمریکا مستقر شود، اما سایر نهادها و وزارتخانههای آمریکا از جمله کاخ سفید، وزارت امنیت ملی، وزارت اقتصاد، وزارت دادگستری، وزارت دفاع، وزارت خارجه، وزارت خزانهداری و وزارت انرژی که در اجرای توافق هستهای دخیل هستند، هر کدام نمایندگانی دارند که موظف هستند به "مول" گزارش بدهند. گفته میشود تعداد این نمایندگان به هفت نفر برسد. نهادهای اطلاعاتی و قانونی آمریکا نیز در این زمینه دخیل هستند.
اهمیت انتصاب کسی مانند "مول" و دلیل استقبال کارشناسان هستهای آمریکا از این اقدام دولت، این است که گفته میشود در توافق هستهای آمریکا با کره شمالی در سال 1994، که نهایتاً در هم شکسته شد، جای منصبی مانند همین "هماهنگکننده ارشد آمریکا" خالی بوده است. پیچیدگی توافق هستهای با ایران، که از نظر کارشناسان آمریکایی با توافق کره شمالی قابل مقایسه هم نیست، دلیل دیگری است که نشان میدهد "مول" مرد آزمایشهای بزرگ وزارت خارجه آمریکا و به قول ریچارد نفیو "انتخابی هوشمندانه" است. برخی متخصصین آمریکایی میگویند هماهنگکننده ارشد هستهای باید فردی گردنکلفت باشد که خط تماس مستقیم با رئیسجمهور آمریکا دارد و کنگره هم با انتصاب او موافق است، یعنی حمایت دولت و کنگره را با هم دارد.
"مول" قرار است تیمی را تحت نظر داشته باشد، متشکل از معاونین مختلفی که مسئول گزارش به کنگره، راستیآزمایی توافق هستهای و رفع تحریمها هستند. خود "مول" هم مستقیماً به جان کری وزیر خارجه و "تونی بلینکن" معاون وی گزارش میدهد.
[1] "Appointment of Ambassador Stephen D. Mull as Lead Coordinator for Iran Nuclear Implementation" Link