به گزارش پایگاه 598، هر يك از روزهاي سال از اهميت و ويژگيهاي خاصي برخوردار است اما پديدهاي
به نام سندروم افسردگي فصلي موجب بروز اختلالاتي در برخي افراد ميشود.
افسـردگي
فصـلي معمولا با نام اختلال عاطفي فصلي (SAD) شنـاخـته ميشود و نوعي
افسردگي است كه هر سال در يك زمان معين در فرد بروز ميكند. معمولا از
پاييز و زمسـتان شـروع شـده و در بـهار يـا اوايل تابستان پايان مييابد.
ايـن بـيماري خيلي جديتر از سندروم كم اهميت «بـي حوصلگي زمستان» است.
يكي
ديگر از انواع SAD كه با نام «افسردگي تابستانه» شناخته ميشود، در اواخر
بهـار يـا اوايـل تابستان شروع شده و تا پاييز ادامه پيدا ميكند. افسردگي
فصلي يكي از اختلالات خلقي و رفتاري است كه برخي از افراد در طول زندگي آن
را تجربه ميكنند.
در چنين شرايطي فرد ممكن است در فصول خاصي متوجه
تغييرات روحي و خلقي شود و احساس كند نسبت به ساير فصلها بيحوصلهتر و
بيحالتر شده و انگيزه كافي براي انجام كارهايش را ندارد. همچنين زماني كه
از خواب بيدار ميشود احساس كسالت، خستگي و خوابآلودگي داشته و هر قدر هم
خوابيده باشد، تصور ميكند كافي نبوده است. روانشناسان معتقدند اختلال
خلقي و بيحوصلگي اين افراد در روابط اجتماعي و عملكرد روزانهشان هم تاثير
ميگذارد تا آنجا كه گاهي احساس ميكنند بسیار عصبي و تحت فشارهاي روحي
متعدد هستند.
سندروم افسردگي در كشورهايي با روزهاي كوتاه زمستان
بيشتر بروز ميكند. بايد توجه داشت كه در كشور ما مطالعاتي در زمينه ميزان
شيوع اين بيماري انجام نشده است و اغلب اين بيماري در مناطقي با شرايط جوي
همچون پاييز و زمستان كه در خود روزهاي كوتاه، شرايط جوي باراني، ابري و
شبهاي طولاني دارد، بروز ميكند. براي مثال نقاطي همچون شمال اروپا با
افزايش بروز اين نارسايي مواجه است و بروز اين سندروم در كشور ما از
فراواني چنداني برخوردار نيست.
كمبود آفتاب در بروز سندروم افسردگي
يك
روانشناس درباره سندروم افسردگي ميگويد: سندروم فصلي اغلب در فصول پاييز،
زمستان و تابستان در بين افراد شيوع پيدا ميكند. برخي از صاحبنظران در
اين زمينه دليل اصلي بروز اين نارسايي را آفتاب و ميزان تابش نور خورشيد در
برخي از ماههاي سال ميدانند. فريد براتيسده ميافزايد: سندروم فصلي با
بيحوصلگي، غم، غصه، عدم ايجاد خواب مناسب و كاهش اشتها همراه است.
بايد
توجه داشت كه بروز اين سندروم در بين افراد يك امر كاملا بيولوژيكي است.
به گفته او صاحبنظران روانشناسي بروز اين پديده را به دليل كمبود آفتاب و
عدم دسترسي افراد در برخي مناطق به نور خورشيد ميدانند.
اين
روانشناس درباره كاهش صدمات اين سندروم ميافزايد: افراد در معرض اين
سندروم بايد به روانپزشك مراجعه كنند و اين افراد بايد به فعاليتهاي
گوناگون بپردازند تا به اين ترتيب امكان پيشروي افسردگي را كاهش دهند.
براتيسده
تاكيد ميكند: بروز سندروم فصلي موجب افسردگي و عدم ميل به فعاليت در
افراد ميشود كه اين نارسايي را ميتوان با ورزش، انجام فعاليتهاي موثر،
گردش و حضور در محافل اجتماعي، هر چه سريعتر برطرف كرد. به گفته او افراد
مستعد به سندروم بايد بيشتر در معرض نور مستقيم آفتاب قرار گيرند.
اين
روانشناس درباره سندروم پاييزي و نحوه مقابله با شدت صدمات آن اظهار داشت:
علم روانشناسي و روانپزشكي منشأ اين سندروم را فصول سرما و كمبود آفتاب
ميداند، البته نارساييها و اختلالهايي نيز در فصلهاي بهار يا تابستان
بروز ميكند كه به دليل كمبود آفتاب نيست. براتيسده درباره نقش تلقين در
بروز افسردگي ميگويد: در سندروم افسردگي وضعيت محيطي بر فرد تاثير
ميگذارد و فقط با انجام مهارتهاي اجتماعي ثمربخش ميتوان شدت نارساييها
را كاهش داد و بايد توجه داشت كه بروز اين نارسايي پايه بيولوژيك دارد و
تلقين در اين بيماري چندان تاثيرگذار نيست. به گفته او متخصصان ميتوانند
به كمك درمانهاي دارويي يا با استفاده از دستگاهها و تجهيزات خاص، مشكل
را حل كنند. اين روانشناس به افرادي كه دچار افسردگي فصلي ميشوند، توصيه
ميكند: آنها بايد در طول روز بيشتر از خانه خارج شوند و مدتي در معرض نور
خورشيد قرار بگيرند. همچنين بهتر است هنگامي كه در خانه هستند، كنار پنجره
نشسته و از نور بيرون استفاده كنند و پرده را كنار بزنند. در ضمن
بهكارگيري يك برنامه ورزشي منظم و متناسب نيز ميتواند در كاهش احساس ضعف و
بيحوصلگي موثر باشد.
ارتباط بيولوژيك بدن با طبيعت
يك
روانشناس ديگر دليل بروز سندروم افسردگي را تاثير بيولوژيك در چرخههاي
حياتي بدن انسان برميشمارد و به «آرمان» ميگويد: بيولوژيك بدن با طبيعت
در ارتباط است.
شيوا دولتآبادي ميافزايد: نور ميتواند در افزايش
نشاط تاثيرگذار باشد، اين در حالي است كه تاريكي و روزهاي كوتاه سال در
مقايسه با روزهاي طولانيتر ميتواند در خلق و خو و بروز احساس نامطلوب در
افراد موثر باشد. او درباره كم و كيف تاثير سندروم افسردگي فصلي در بين
افراد ميگويد: اين امر پايه بيولوژيكي دارد و عنصر تلقين نيز در آن
بيتاثير نيست اما واقعيت اين است كه حتي با استفاده از نورهاي مصنوعي هم
ميتوان از شدت اين افسردگيهاي مقطعي نجات يافت.
اين روانشناس با
بيان اينكه در قديمالايام هر يك از فصول سال با سمبل و نماد خاصي معرفي
ميشدند، تصريح ميكند: براي مثال از لحاظ فرهنگي در بين ايرانيان فصل بهار
نماد تازگي و رويش است كه اين امر ميتواند در ايجاد خلق و خوي مطلوب در
افراد موثر باشد؛ به اين ترتيب وقتي طبيعت به سمت خستگي، استراحت و خاموشي
ميرود، ميتواند در افراد تاثيرگذار باشد. به گفته او امروزه بشر در اين
زمينه به راهحلهاي گوناگوني دست يافته است تا بتواند به مقابله فرهنگي
بپردازد. براي مثال شب يلدا را ميتوان اوج اين اقدامات به عنوان نماد
جمعگرايي، شادي و نشاط برشمرد.
او با بيان اينكه انسان بهطور
طبيعي بيولوژيك خود را با طبيعت هماهنگ ميكند، تاكيد ميكند: انسان به
هرچه كه در ذهن و اراده خود ايجاد ميكند مبتلا ميشود.
در اصل
انسان محكوم به افسردگي فصلي نيست، بلكه بخشي از آن به دليل چرخههاي طبيعي
بشر و بخشي ديگر نيز فرهنگي و ارادي است و تا وقتي كه انسان پاييز را
خوشرنگترين فصل سال ببيند و با ديد مثبت به اطراف بنگرد به نسبت افسردگي
نيز در جامعه كاهش مييابد. او درباره عوامل موثر در ايجاد افسردگي فصلي،
ميگويد: نظريههاي مختلفي در اين مورد مطرح شده است، ولي هنوز علت دقيق و
اصلي اين مساله مشخص نيست. برخي ميگويند انتقالدهندههاي عصبي كه وظيفه
انتقال مواد شيميايي مغز را به ساير بخشها برعهده دارند، در اين فصلها
دچار تغييرات خاصي ميشود و همين مساله منجر به بروز احساس افسردگی میشود.