امام هادی(ع) در 8 سالگی به امامت رسید و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی به شهادت رسید. دوره امامت حضرت معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز که حضرت در ماه رجب سال 254 هجری قمری مسموم شد و به شهادت رسید. دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
1. امام هادی(ع) در زمان پدر:
حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کرده است» به دنیا آمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروههایی از علاقهمندان و ارادتمندان خاندان نبوت را می پروراند. امام هادی(ع) شش ساله بود که مأمون طعم مرگ را چشید و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم امام جواد(ع) پدر امام هادی(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی(ع) به امامت رسید.
2. امام هادی(ع) در دوره خلافت معتصم (217ـ227 هـ.ق):
از بزرگترین معجزات امام هادی(ع) این بود که در سن کودکی به درجه امامت رسید. در همان کودکی تمام فضایل و کرامات و کمال علم و دانش را در خود جمع کرده بود. بارها معتصم مانند برادرش مأمون سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و ضربه مهلکی به اساس شیعه و محور اعتقاد آن که همان امامت است، وارد کند ولی خدا خواست که نور الهی روشن بماند. به همین جهت بارها امام هادی(ع) را با سؤالها و مسائل بسیار مشکل و پیچیده آزمایش کردند ولی همیشه ائمه علیهمالسلام سربلند بودند و در مقابل هر سؤالی به بهترین و کاملترین نحو پاسخ می دادند و در نتیجه دشمنان امام در همان دامی میافتادند که خود برای امام گسترده بودند.
3. امام هادی(ع) در دوره خلافت واثق پسر معتصم (227ـ232 هـ.ق):
در این دوره مسئله خلق قرآن مطرح شد. این مسئله به صورت یک فتنه در آمد و بهانهای شد برای ریختن خون بسیاری از مخالفان حکومت. عدهای به مخلوق بودن و عدهای دیگر به مخلوق نبودن آن معتقد شدند. امام برای نجات شیعیان از افتادن در این فتنه نامههایی به تعدادی از بزرگان شیعه نوشت و ضمن اعلام نظر خود دوستان و شیعیان خود را از داخل شدن در این فتنه بر حذر داشت. کرامت دیگر امام هادی(ع) در این دوره خبر از مرگ واثق بود که به خیران خادم فرمودند.
4. امام هادی(ع) در دوره خلافت متوکل برادر واثق (232ـ248 هـ.ق):
تقریباً نصف دوره امامت حضرت هادی(ع) با خلافت متوکل معاصر بود. گرچه همه خلفای بنی عباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام و سازمان تشیع سعی زیادی داشتند ولی «در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود». سختگیری خلفای قبلی برای شیعیان قابل تحمل بود لذا تعداد زیادی از آنها در سامرا مرکز عباسیان ساکن شدند اما متوکل آن چنان سختگیری و ستم کرد که آنها متفرق شدند.
این دوره از سختترین و طاقت فرساترین دوره های شیعیان بود. در این دوره شیعیان زیادی مقتول یا مسموم یا متواری شدند. از دیگر جنایتهای متوکل تخریب مرقد شریف امام حسین(ع) و تبعید امام از مدینه به سامرا بود تا هم امام و ارتباط شیعیان را تحت نظر بگیرد و هم پایگاه مهم و قوی شیعه در مدینه را تضعیف کند. از دیگر جنایت های متوکل این بود که «گاه بگاه به مأموران خود دستور میداد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و بازرسی کنند به امید آن که سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند لکن در این حملههای شبانه جز کتابهای علمی و دعا چیزی یافت نشد».
گاهی متوکل فرمان میداد تا امام را در هر حالتی که هست به دربار آورند «در یکی از این احضارها امام در حالی وارد شد که او مست و لایعقل در کنار جامهای شراب و در میان گروههای خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بیتوجه به خطرات احتمالی او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاری به نصیحت گویی و یادآوری قیامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد حضرت را محبوس کنند». سپس شخصی از حضرت شنید که میفرمودند: من از ناقه صالح نزد خدا محترمترم و سپس آیه «تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ۖ ذَٰلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ» را خواندند. بیش از سه روز نگذشت که متوکل بدست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.
5. امام هادی(ع) در زمان خلافت منتصر (248 هـ.ق به مدت شش ماه):
منتصر با طرح نقشهای پدرش را کشت و به خلافت رسید. او برخلاف پدر خونریز و بی رحمش، بر علویان و شیعیان سخت نمیگرفت. او اجازه داد شیعیان به زیارت امام حسین(ع) بروند و فدک را نیز به فرزندان امام حسین(ع) پس داد و پس از گذشت 6 ماه کشته شد.
6 و 7. امام هادی(ع) در دوره خلافت مستعین (248ـ252 هـ.ق) و معتزّ (252ـ255 هـ.ق):
در زمان مستعین خلافت ضعیف شده بود و ترکان در حکومت نفوذ کرده و قدرتمند شده بودند. در این دوره قیام ها و شورشهای زیادی صورت گرفت و شیعیان وضع بهتری نسبت به گذشته داشتند. پس از او معتز که در دشمنی با آل محمد و قتل دشمنان خلافت معروف بود، به خلافت رسید او وجود نورانی امام ـ علیه السلام ـ را برنتابید و در زمان او حضرت مسموم شد و به جهان باقی شتافت. همچنین در این زمان عده زیادی از شیعیان به قتل رسیده و یا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند.
پینوشتها:
[1] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، ج2، ص417؛ طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، چاپ سوم، ص355؛ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سیزدهم، 1381ش، ص567.
[2] .اعلام الهدایه، مرکز جهانی اهل بیت، قم، انتشارات لیلی، چاپ اول، ج12، ص81.
[3] . اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، مکتبه الحیدریه، ص395؛ ادیب، عادل، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ترجمه اسدالله مبشری، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ شانزدهم، ص256
[4] . پیشوای دهم، مؤسسه در راه حق، سلمان فارسی، 1369ش، ص6ـ7
[5] . قرشی، باقر شریف، زندگانی امام علی الهادی، ترجمه سید حسن اسلامی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول