به گزارش پایگاه 598، خبرگزاری فارس در مطلبی به قلم رضا سراج نوشت:
بخش نخست/
مقدمه:
پس از به قدرت رسیدن باراک اوباما، تمامی ظرفیت ها و راهکارهای مواجهه ایالت متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، در یک برنامه پژوهشی و تحقیقاتی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این طرح تحقیقاتی قبل از انتخابات سال 1388 انتشار یافت. این گزارش 160 صفحه ای با عنوان "کدام مسیر به سمت ایران" توسط مرکز خاور میانه ای سابان وابسته به موسسه بروکینگز، سه رویکرد را در قالب 9 سناریو مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. از آنجا که طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران مبتنی بر بررسی مذکور می باشد لذا مرور اجمالی آن برای تبیین طرح آمریکا ضروری است.
این نوشتار بخش نخست از سلسله یادداشت هایی خواهد بود که به موضوعات زیر اشاره دارد.
رویکردها و سناریو های آمریکا برای مواجهه با ایران
2- رویکرد فشار + تحریم برای تحذیر ایران: رویکرد دوم در واقع ترجمان سیاست چماق و هویج یا مشت آهنین در دست مخملین است. این رویکرد گزینه های به اصطلاح دیپلماتیک را در قالب دو سناریوی "اقناع" و "تعامل" مورد توجه قرار می دهد.
رویکرد دوم که بیانگر نوع نگاه اکثر دموکرات های آمریکا برای مواجهه با ایران است، از مجازات و تشویق برای اقناع نمودن و تحذیر ایران استفاده می کند. در این رویکرد می بایست تعامل تاکتیکی ایالت متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران از طریق هویج اشتها آور صورت پذیرد.
3- رویکرد معامله بزرگ با ایران: رویکرد سوم بخش کوچکی از دموکرات ها و برخی از نظریه پردازان و استراتژیست های آمریکایی را شامل می شود که البته نگاه غالب در آمریکا به حساب نمی آید. معتقدان به این رویکرد با اذعان به این نکته که "آمریکا نمی تواند از اهمیت ایران چشم بپوشد" ، "عصر اوباما را آخرین فرصت برای آمریکا می دانند". طرفداران رویکرد معامله بزرگ با ایران، بر این باورند که باید با وسوسه کردن تهران به معامله بزرگ، تعامل راهبردی بین آمریکا و ایران برقرار کرد. اینان بر این اعتقاد هستند که به صورت "گام به گام" و یا "حجم گسترده" می توان ایران را اقناع نمود که از سیاست های خصمانه دست بر دارد.
در این باره کنث. ام. پولاک یکی از تهیه کنندگان گزارش مرکز سابان می گوید: "چنین معامله ای موهبتی الهی برای آمریکا، اسرائیل، عربستان و سایر متحدان در منطقه و فراتر از منطقه خواهد بود."
شایان ذکر است معتقدان به تعامل راهبردی با ایران، از گذشته تا به حال، از طرق مختلف، با برخی از جریان های داخلی در کشورمان مرتبط بوده و هستند. در این میان تعامل گرایان کدخدا پذیر در ایران، چشم امید به این رویکرد بسته اند.
طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران:
طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران یک طرح ده ساله و پنج مرحله ای است که در مراحل پایانی می بایست به تعامل راهبردی و تعیین نقش برای ایران از سوی آمریکا منتهی گردد. این طرح سه راهبرد "مهار"، "تغییر رفتار" و "تغییر ساختار" جمهوری اسلامی را در دستور کار دارد. این طرح برای نفوذ و بازگشت به ایران بعد از فتنه آمریکایی 88 و شکست آن کلید خورد. با شکست فتنه آمریکایی در ایران، کاخ سفید با چند پیامد مواجه شد:
با رصد و تفرس این طرح، به نظر می رسد که تاکنون دو مرحله از پنج مرحله آن سپری شده است و آمریکایی ها مترصد عملیاتی کردن سه مرحله بعدی هستند که از دو مرحله قبلی بسیار مهم تر است.
مرحله اول طرح نفوذ:
گام اول: "پاس و آبشار"
مرحله اول از طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران چند گام را در بر می گرفت که در گام اول که از آن می توان با عنوان "پاس و آبشار" یاد کرد، هم افزایی فتنه گران با غربی ها منجر به تصویب و اجرایی شدن تحریم های جدید و هوشمندانه علیه جمهوری اسلامی ایران گردید. اصرار فتنه گران برای قانون ستیزی و بی ثبات سازی محیط داخلی ایران، در واقع پاسی بود علیه "منافع ملی" و "امنیت ملی" به بیگانگان، که با آبشار تحریم های جدید از سوی سلطه گران هم افزا شد.
گام دوم: "تضعیف اقتصاد ملی ایران"
این گام آغاز عملیات فشار و تحریم برای تحذیر ایران بود که با تضعیف اقتصاد ملی ایران، تضعیف قدرت ملی، نارضایتی و رویگردانی اجتماعی در داخل ایران را جستجو می کرد. در این گام با کاهش ارزش پول ملی، اثر بخشی تحریم ها از طریق انتقال فشار به معیشت جامعه هدف گذاری شده بود.
گام سوم: "جنگ ادراکی برای شرطی سازی افکار عمومی نسبت به تحریم ها"
پس از تضعیف اقتصاد ملی و کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی، گام سوم از مرحله اول نیز با جنگ ادراکی عملیاتی شد. در این گام طرف های آمریکایی و اروپایی شرطی سازی افکار عمومی نسبت به تحریم ها را در دستور کار قرار دادند. در این میان نشست های استانبول و بغداد می بایست دو تصویر متفاوت را به افکار عمومی در ایران منتقل می کرد که سازنده دو ادراک کاملاً متفاوت و متضاد از نتایج مذاکرات و تأثیر آن بر سبد معیشت جامعه باشد.
در نتیجه جنگ ادراکی در هم افزایی با تحریم های هوشمند عملاً افکار عمومی را به این انگاره نزدیک ساخت که تغییر در سیاست خارجی یگانه راه بهبود وضعیت معیشت است.
البته تضعیف اقتصاد ملی و اثربخشی تحریم ها، مجدداً سناریوی بی ثبات سازی در محیط داخلی ایران (شورش های اجتماعی و عملیات ویژه) را به موازات طرح آمریکا برای تغییر (نفوذ و بازگشت به ایران) به گزینه های کاخ سفید اضافه نمود.
گام چهارم: "انتقال غربگرایان لیبرال وسکولار از حاشیه به متن"
غرب گرایان لیبرال و سکولار که در فتنه آمریکایی بصورت پاس وآبشار با غربی ها هم افزایی نمودند:
در این گام سعی نمودند از پاس طرف های غربی بهره برده و با آبشار علیه گفتمان انقلاب اسلامی و دستاورد های مقاومت، از حاشیه به متن قدرت نفوذ کنند. تکنوکرات هایی که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در اولین روز سال 1392 و پیش از انتخابات ریاست جمهوری نسبت به نوع نگرش آن ها به تحریم ها و خطر آنها فرمودند:
«البته من این را بگویم ــ این را یک بار دیگر هم چند ماه قبل از این گفتم ــ که آمریکائیها اظهار خوشحالی کردند وگفتند که فلانی اعتراف کرد که تحریمها اثر گذاشته. بله، تحریمها بی اثر نبود؛ میخواهند خوشحالی کنند، بکنند. تحریمها بالاخره اثر گذاشت؛ این هم یک اشکال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتمکاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر میشود!؟ بله، میشود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامهریزی کرد. وقتی برنامهی اقتصادی یک کشور به یک نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمرکز پیدا میکنند.»
فرایند پاس و آبشار در این گام، نفوذ در حلقه های تئوریک وتصمیم ساز را به نفوذ در مناصب تصمیم گیر پیوند زد.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در این ارتباط صراحتا اذعان داشت: "تلاش های کنونی برای ایجاد فشار اقتصادی برایران باید با تلاش برای حمایت از اپوزیسون داخلی همراه شود".
همچنین سوزان مالونی و ری تکیه از پژوهشگران مرکز سابان با تایید بر این سیاست اظهار داشتند: "سیاست آمریکا در مقابل ایران باید تشدید فشارهای اقتصادی و تحریم مالی آن کشور، تقویت نیروهای آن ملت و تاثیر گذاری روی رقابت های درونی صاحبان قدرت آن کشور باشد".
مرحله دوم طرح نفوذ:
براساس رصد و تفرس اقدامات آمریکایی ها،این مرحله از طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران را می توان در سه گام روایت کرد:
گام اول: "عملیات فریب استراتژیک"
در این گام مقامات کاخ سفید با طراحی عملیات فریب استراتژیک و نشان دادن درب باغ سبز، سعی نمودند در بازیگران جدید قدرت، عطش فزاینده ای برای مذاکره ایجاد کنند. اقدامات ذیل شاهد مثال این گام است:
گام دوم: "انتقال مذاکرات به کانال یک دیپلماسی"
پس از طراحی عملیات فریب استراتژیک، کارگزاران طرف آمریکایی برای نفوذ و بازگشت به ایران، درصدد برآمدند تا علاوه بر انتقال مذاکرات از کانال دو به کانال یک دیپلماتیک، روند مذاکرات در این گام را به شرح ذیل مدیریت نماید:
گام سوم: "ایجاد اشتباه محاسباتی در نبرد محاسبات"
در این گام ایجاد اشتباه محاسباتی در طرف ایرانی، عملاً اختیار ویژه ای را به طرف آمریکایی تقدیم خواهد نمود. این امتیازات تکالیفی را متوجه ایران خواهد ساخت که در عمل، ضریب موفقیت طرح آمریکا را در مراحل بعدی افزایش خواهد داد.
در این راستا دقت در زوایای پیدا و پنهان متن برجام و قطعنامه 2231 علاوه بر اینکه تصویری از مسیر حرکت در آینده را نمایان می سازد، شمارش گل های خورده و زده طرفین در نبرد محاسبات را نیز نشان می دهد.
مرحله سوم طرح نفوذ:
"تحذیر از طریق اقناع"، سومین مرحله از طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران است. در مرحله تحذیر از طریق اقناع، ایران برای در امان ماندن از مجازات ها (بازگشت پذیری تحریم ها) و بهره مند شدن از مشوق ها (تعلیق مشروط برخی از تحریم ها) می بایست ملزم به حرکت در مسیر ریل گذاری شده توسط آمریکا گردد.
مرحله سوم از طرح آمریکا از یک سو می خواهد جمهوری اسلامی ایران را در چارچوب "راهبرد مهار"، محدود سازد و از دیگر سو، ایران را به صورت تدریجی و عملی، در مسیر "راهبرد تغییر رفتار" قرار دهد.
در این ارتباط بررسی گزارش مرکز سابان و متن برجام و قطعنامه 2231 دو موضوع فوق را به خوبی نمایان می سازد.
در گزارش مرکز خاورمیانه ای سابان، مسیر ریل گذاری شده برای تحذیر و اقناع ایران، بدین صورت تعیین شده است :
در واقع مختصات چهارگانه مذکور، ریل گذاری است که ایران باید خود را در آن قرار دهد. همچنین مین گذاری های صورت گرفته در برجام و قطعنامه 2231 در هم افزایی با مسیر ریل گذاری شده برای تحذیر و اقناع عملاً مختصات تحذیر را ثبیت می نماید و مانع خروج ایران از این مسیر می گردد:
بنابراین در مرحله سوم طرح آمریکا، اقناع و حذر داشتن ایران در چارچوب مختصات چهارگانه مورد اشاره در گزارش سابان معین و از طریق تصویب برجام و قطعنامه 2231 لازم الاجرا می گردد.
مرحله چهارم طرح نفوذ:
وسوسه کردن ایران به تعامل با آمریکا چهارمین مرحله از طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران است. در گزارش مرکز خاورمیانه ای سابان با صراحت هدف از این مرحله را این گونه بیان می کند:" تغییر رفتار ایران از طریق تعامل و تشویق"
همچنین در ادامه گزارش مرکز سابان پیرامون تعامل تاکید می شود: "این رویکرد موفقیت گسترده ای در دراز مدت دارد و تغییر حکومت را به دنبال دارد."
در مرحله چهارم، طراحان و کارگزاران طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران تغییرات زیر را از طریق جریان های غرب گرا در ایران به انتظار نشسته اند.
در مرحله چهارم آمریکایی ها تلاش می کنند بازی "پاس و آبشار" را با غرب گرایان جریان اسلام آمریکایی برای تغییر در ایران دنبال کنند. در این بین تغییر در دو حوزه سیاست خارجی و فرهنگی از الویت بیشتری برای آمریکایی ها و غرب گرایان کدخداپذیر برخوردار است.
آمریکایی ها انتظار دارند در این مرحله روند تغییرات فوق، زمینه بازگشایی دفتر حافظ منافع این کشور در ایران را فراهم نموده و تدیجاً به عادی سازی روابط بین دو کشور منتهی گردد.
مرحله پنجم طرح نفوذ:
تعیین نقش و سهم برای ایران از سوی آمریکا پنجمین مرحله از طرح آمریکا برای نفوذ و بازگشت به ایران می باشد. از منظر آمریکایی ها، این مرحله می بایست مصادف با تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران و سلطه همزمان در منطقه گردد.
نتیجه گیری:
طرح آمریکا به ویژه مراحل سوم و چهارم، تهدیدات بسیاری جدی و مهمی را متوجه منافع ملی، امنیت ملی، اقتدار منطقه ای و از همه مهمتر"هویت دینی و انقلابی" جمهوری اسلامی ایران می نماید. در این میان به نظر می رسد عناصر استحاله شده به تحریک عوامل و حلقه های تصمیم ساز نفوذی در هماهنگی و هم افزایی با طرح آمریکا قرار گرفته اند. اشتیاق زاید الوصف بریدگان از مکتب امام (ره) و اصول و ارزش های انقلاب اسلامی برای تعامل هرچه سریعتر با آمریکا، عملاً آنان را به جریان اسلام آمریکایی مبدل ساخته است.
اظهارات و مواضع اخیر این افراد در ضرورت تعامل و ارتباط با آمریکا، در آینده ای نزدیک ممکن است مخاطراتی را متوجه وحدت و انسجام ملی نماید.
سخن پایانی:
هدایت های روشنگرانه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به عنوان امام امت به بهترین وجه دست آمریکایی ها برای نفوذ را نمایان ساختند. ایشان در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی در تاریخ 26/5/1394 طرح نفوذ را نشان دادند که می بایستی همه تصمیم گیران و تصمیم سازان نسبت به آن هوشیار بوده و وظیفه خود را در قبال آن انجام دهند:
«نقشهی دوّم دشمن نفوذ است؛ میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی بهوجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد؛ میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است؛ در ایران هم نیّتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای -این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همهی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.»