به گزارش پایگاه 598، بعد از این که اولین جلسه از «گفتمان ضرب اصول» پس از کش و قوسهای فراوان بعد از این که خانه موسیقی و معاونت هنری برگزاری این جلسه را در فرهنگسرای ارسباران لغو کردند، برگزار شد، برای اولین بار سلسله مباحثی درباره نحو عملکرد خانه موسیقی در میان اهالی موسیقی شکل گرفت. پس از برگزاری اولین جلسه که به منتقدین خانه موسیقی اختصاص داشت، بنا بود تا فرصتی برابر به اهالی خانه موسیقی داده شود تا نسبت به انتقادهای مطروحه پاسخگو باشند اما مسولان خانه موسیقی دوباره از حضور در این جلسه طفره رفتند و حاضر به شرکت در دومین جلسه از گفتمان ضرب اصول نشدند.
بعد از روانه شدن موج انتقادات حمیدرضا نوربخش تصمیم گرفت تا طی یک نشست خبری به ابهامات ایجاد شده، پاسخ بگوید. نشست خبری در خانه موسیقی برگزار شد و نه تنها شبهات برطرف نشد که اصحاب رسانه هیچ پاسخ منطقی به انتقادها نشنیدند و از دل همین جلسه هم آن جمله معروف حمید رضا نوربخش که گفته بود: «حضور ذهن ندارم، ملک خانه موسیقی را 8-7 میلیارد فروختیم!» خبرنگاران در آن نشست جملاتی از این دست کم نشنیدند.
موج انتقادها از سوی اصحاب رسانه و اهالی موسیقی در حالی ادامه یافت که بیش از صد هنرمند با انتشار نامهای نسبت به عملکرد خانه موسیقی اعتراض کردند. این نامه هیچگاه از سوی خانه موسیقی پاسخ داده نشد. در ادامه خانه موسیقی با ارتباطهایی که با برخی از معترضین برقرار کرد در خواست داد تا آنها به خانه موسیقی بروند و انتقادشان را مطرح کنند. منتقدین هم دعوت خانه را لبیک گفتند و با انتشار نامهای به محمد سریر اعلام کردند که: «ما عدهای از اهالی صنف موسیقی از این طریق ضمن یادآوری وظیفه هیئت مدیره مبنی بر نظارت بر حُسن عملکرد مدیرعامل و درخواست دوباره پاسخ مکتوب به موارد مطروحه، برای جلوگیری از سوءتعبیرها، آمادگی خود را برای شرکت در نشستهای مشترکی در محل خانه و در حضور مطبوعات، امین مردم، اعلام میکنیم.» تا به امروز هیچ جلسهای در خانه موسیقی با حضور منتقدین برگزار نشده است.
در ادامه جمعی دیگر از منتقدین نامهای دقیق و حقوقی را تنظیم و منتشر کردند و 12 تخلف اصلی خانه موسیقی را شرح دادند. اما در ادامه اتفاقی عجیب در حال روی دادن بود و شنیده حاکی از این داشت که معاونت هنری که اتفاقا ارتباط بسیار خوبی با خانه موسیقی دارد، در حال واگذاری جشنواره دولتی موسیقی فجر به این نهاد است! یعنی علی رغم همه انتقادهای مطروحه از سوی رسانهها و اهالی موسیقی، معاونت هنری تصمیم گرفت تا جشنواره را به خانه موسیقی که هیات مدیرهاش 8 ماه است که به طور غیرقانونی و بدون برگزاری انتخابات فعالیت میکنند واگذار کند. بالاخره حسین نوشآبادی طی یک نشست خبری اعلام کرد که جشنواره موسیقی فجر به خانه موسیقی واگذار شده است.
اما در ادامه با اعتراضهایی که رسانهها در قبال این تصمیم عجب داشتند. معاونت هنری عقبنشینی کرد و علی مرادخانی اعلام کرد که «ما به خانه موسیقی اعلام کردیم که باید مسائلی که دربارهاش مطرح هست را مشخص کند و شُبهات را برطرف کند. برای ما مهم این است که آیا خانه موسیقی توانایی انجام و برگزاری جشنواره موسیقی فجر را دارد یا نه. وجاهت قانونی هم برای ما مهم است. اما باید مسئلهای اثبات شود تا آن را قبول داشته باشیم. نمیتوان گفت که فعالیت خانه موسیقی در حال حاضر غیرقانونی است. هیئت مدیره باید برود و مسائلش را حل و فصل کند و نتیجه را به ما گزارش دهد. وقتی همه این موارد مشخص شد به نتیجه می رسیم.»
باز اتفاقهای عجیب در حال رخ دادن بود مراخانی در ادامه اعلام کرد که جشنواره موسیقی فجر به خانه موسیقی واگذار نمیشود، بلکه به حمیدرضا نوربخش مدیر عامل این نهاد به عنوان شخصیتی حقیقی واگذار میشود! در خصوص تصمیم گیری مرادخانی چند سوال در اذهان شکل گرفته است، که اولا تعریف تخلف و وجود شائبه از نگاه جناب معاون چیست؟ اگر به گفته ایشان شبهاتی در خصوص هیئت مدیره خانه موسیقی وجود دارد، آیا این شبهات به مدیر عامل آن نهاد بر نمی گردد؟! اینکه به دلیل وجود تخلفات چشمگیر هیئت مدیره غیر قانونی خانه موسیقی اجرای جشنواره به آنان واگذار نمی شود جای تقدیر فراوان دارد، ولی انتخاب یکی از ریشههای تمامی تخلفات مطروحه از دید منتقدین به نام حمید رضا نوربخش تعبیرش چیست؟
اما همکاری معاونت هنری وزارت ارشاد با نهاد متخلف خانه موسیقی که تا به امروز به هیچ کدام از انتقاد پاسخ نداده ادامه پیدا خواهد کرد. اواسط مهرماه خانه موسیقی فستیوال موسیقی تهران را طی چهار شب برگزار میکند. که در دوشب آن دو ارکستر دولتی سمفونیک تهران و ملی ایران در این فستیوال چهار روزه شرکت میکنند. قطعا نفس برگزاری این اتفاق بسیار مثبت است و استفاده از ظرفیت ارکسترها و همکاری با سایر نهادها اقدامی در خور توجه است اما متاسفانه هیات مدیره خانه موسیقی ما به روایت اساسنامهای که خودشان تدوین کردند، به طور غیرقانونی در حال فعالیت هستند و این تنها یک مورد از مسائلی است که در مورد خانه موسیقی طرح میشود. نزدیک به 11 مورد اساسی دیگر هم در خصوص نحوه عملکرد خانه موسیقی و وجاهت قانونی این نهاد مطرح شده که هیچ کدامشان هیچ پاسخ روشنی از مسولین خانه موسیقی دریافت نکردهاند.
حال سوالی که مطرح میشود این است که چرا ارکسترهای دولتی باید با این نهاد که شرح وصفحالش در سطور بالا رفت، همکاری کند؟ چرا علی مرادخانی با علم بر این که میداند و بنابر گفته خودش شبهاتی در مورد خانه موسیقی وجود دارد، اما با همه این تفاسیر ارکسترهای دولتی را در اختیار خانه موسیقی میگذارد؟ مدیر دوشغله وزارت ارشاد چرا باید قانونمداری را که رکن اول هر مدیر دولتی است را زیرپا بگذارد و ظرفیتهای هنری دولت مثل ارکسترها را در اختیار نهادی که حتی در مورد وجاهت قانونی آن هم هزار و یک پرسش بیپاسخ مطر شده، بگذارد.