پایگاه خبری بسیج سازندگی در همین زمینه با دو تولیدکننده موفق عسل گفت و گویی ترتیب داده است.
از کارگری در نساجی تا تولید عسل
مرتضی موچشی که به همراه پدرش زنبورداری می کند، ماجرای ورودشان به عرصه
تولید عسل را این طور بازگو می کند: "پدرم در سال 84 بعد از 15 سال کارگری
در کارخانه نساجی خودش را بازخرید کرد. از کارگری خسته شده بود، کار او سخت
و طاقت فرسا بود و در آمد پایینی داشت، در نتیجه کارگری را رها کرد و به
پرورش زنبور عسل روی آورد. من هم در دانشگاه مهندسی کشاورزی خواندم و
مطالعات زیادی روی زنبور عسل انجام دادم. اوایل 30 کندو داشتیم و امروز
تعداد کندوهایمان به 150 عدد رسیده است. دانش کشاورزی که در دانشگاه آموختم
کمک بزرگی برای افزایش تولید عسل بود."
وی درباره میزان تولید و سودسالانه اش، خاطرنشان می کند: "در فصول مختلف سال ناگزیر از حضور در نقاط مختلف هستیم. زمستان ها را در قصر شیرین می گذرانیم و در فصل بهار به کامیاران و شهر موچش باز می گردیم. سالانه یک تن عسل تولید می کنیم و کیلویی 40 هزار تومان می فروشیم. نزدیک به 40 میلیون تومان هم سود سالانه حاصل از فروش عسل است. البته قیمت واقعی عسل بیش از این هاست."
مرتضی موچشی درباره مشکلات تولیدکنندگان زنبور عسل در کشور، می گوید: "کمبود نقدینگی مهمترین مشکل ماست. اگر وام با بهره منطقی دریافت کنیم می توانیم تعداد کندوها را افزایش دهیم. به دلیل تغییر شرایط آب و هوایی در فصول مختلف مجبور به جابجایی کندو ها هستیم اما به دلیل نداشتن تجهیزات مناسب تلفات زنبورها در جابجایی ها زیاد است. یک بار با تلفات شدیدی روبرو شدیم و 110 کندویمان از بین رفت و فقط 10 کندو برایمان باقی ماند، اما دوباره تلاش کردیم و به حالت قبلی بازگشتیم. اگر وام مناسب دریافت کنیم می توانیم خودروی مناسب و تجهیزات بخریم و تلفات را کاهش دهیم."
وی می افزاید: "پدرم روزانه 10 ساعت کار می کند، او از اینکه برای خودش کار می کند و دیگر کسی نیست که به او دستور بدهد کاملا راضی است و اعصابش راحت تر است. واقعیت این است که کار تولیدی با همه مشکلات و ریسکی که دارد، شیرین است و به نظر من بر پشت میز نشینی ارجحیت دارد، هم در آمدش بیشتر است و هم لازم نیست به کسی پاسخگو بود."
شکست در ساخت و ساز، موفقیت در تولید
علی بیگدلی، یکی دیگر از پرورش دهندگان موفق زنبور عسل است. آقای بیگدلی
از رزمندگان دفاع مقدس است که پس از مدتی شهرنشینی، وقوع یک اتفاق تلخ در
زندگی اش او را دوباره به طبیعت بازگردانده است. وی بیش از 7 سال است که
مشغول پرورش زنبور است و هم اکنون بیش از 120 کندوی زنبور عسل دارد.
آقای بیگدلی درباره علت روی آوردنش به پیشه پرورش زنبور می گوید: "قبل از زنبور داری، کار ساختمان سازی می کردم که متاسفانه پایانی تلخ داشت. چشممان را بستیم و خوابیدم، وقتی بیدار شدیم دیدیم پیمانکار 20 واحد آپارتمان را فروخته و کلاهبرداری کرده است! همه چیزمان رفت! دیگر حوصله و تحمل دود و دم شهر و چک و سفته را نداشتم. ما اصالتا اهل روستایی در شمال غرب زنجان هستیم. بعد از این اتفاق دوباره برگشتم سرِ زمین. من بچه کشاورز و بچه دامدارم، البته تجربه کار زنبور داری نداشتم اما انسان می تواند یاد بگیرد و تجربه کند."
آقای بیگدلی، می افزاید: "کار زنبور داری را با 1 کندو آغاز کردم و امروز 120 کندو دارم و قصد دارم تعداد کندوها را به 200 برسانم. سود خالص ما به صورت میانگین سالانه 40 میلیون تومان است. خدا را شکر دو پسرم در همین کار مشغول هستند و خانواده ما وبال گردن دولت نیست. برای دیگران هم شغل ایجاد کرده ایم. خدا را شکر که نان بازویمان را می خوریم، برای مردم محصول با کیفیت تولید می کنیم و روزی حلال بدست می آوریم."
این کشاورز زنجانی در توصیه به افرادی که قصد ورود به پیشه زنبور داری دارند، می گوید: "برای شروع کردن کار زنبور داری نیاز به ذداشتن سرمایه زیاد نیست. زنبور داری را باید از 1 یا 2 کندو آغاز کرد و به مرور افزایش داد. با 2 میلیون تومان می توان کار را شروع کرد."
بیگدلی بزرگترین مشکلش را فقدان نقدینگی کافی و ناتوانی در بازاریابی اعلام می کند. او می گوید: "اخیرا 15 میلیون تومان از بسیج سازندگی وام گرفتم که خیلی به من کمک کرد و از آن ها متشکرم. اگر نقدینگی کافی داشته باشیم می توانیم با خرید کندو تعداد آن ها را به 200 برسانیم. من و دو پسرم آفتاب نزده کارمان را شروع می کنیم و تا 9 شب مشغول هستیم. وقتی برای بازاریابی نداریم، در نتیجه عسل با کیفیتی را که باید کیلیویی 50 هزار تومان بفروشیم، نهایتا کیلیویی 20 هزار تومان می فروشیم. چرا دولت، جهاد کشاورزی و بسیج سازندگی در بازاریابی به ما کمک نمی کنند؟ خب همین عسل را بگیرند، بسته بندی کنند، بازاریابی کنند و کیلویی 100 هزار تومان صار کنند به خارج و ارز بدست آورند، نوش جانشان، من چیزی نمی خواهم، بگذار برود در جیب مملکت و من راضی هستم اما کسی به فکر نیست و فقط شعار می دهیم. مگر در چین باغدار روستایی راه می افتد در شهرها یا راهی خارج از کشور می شود برای بازاریابی؟ او فقط تولید می کند و دیگران با دلسوزی بازاریابی می کنند."