به گزارش پایگاه 598، مهدی عوضپور- کارشناس مسائل منطقه/ 6ماه
از تهاجم نظامی عربستان به یمن میگذرد و هرروز بر دامنه حملات هوایی و
زمینی نیروهای ائتلاف به رهبری سعودیها و متحدان داخلی آن از القاعده و
داعش گرفته تا نیروهای وابسته به رئیسجمهور فراری یمن عبدربه منصور هادی
افزوده میشود. عربستان سعودی شمال یمن را تحت محاصره درآورده و هرچه از
زمین، دریا و هوا به کشور وارد میشود را کنترل میکند. جدای از صنعا، تعز،
اب و ذمار و سایر مناطق تحت کنترل انصارالله و همپیمانانش که زیر آتش
حملات جنگندههای ائتلاف قرار دارد، بمبارانها نزدیک مرزهای سعودی با یمن و
بهطور خاص صعده شدت بیشتری دارد. سازمان ملل نسبت به وقوع فاجعه انسانی
در فقیرترین کشور عربی هشدار داده است چراکه سعودیها مانع از ورود نیازهای
اولیه زندگی به یمن میشوند. زیرساختها از بین رفته، کارخانهها منهدم
شده و قوانین جنگ نقض شده و شمار کشتهشدگان به بیش از 5000 هزار نفر رسیده
است. آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان و بسیاری از کشورهای دیگر غربی از
تلاشهای نیروهای ائتلاف حمایت کرده و به فروش سلاحهای خود به نیروهای تحت
رهبری عربستان و ارائه کمکهای فنی و ارسال مستشاران نظامی ادامه میدهند.
در چنین شرایطی نیروهای مقاومت
انصارالله و ارتش یمن که وعده پاسخ دندانشکن به نیروهای ائتلاف داده
بودند، با وارد کردن ضربه غافلگیرانه به نیروهای زمینی ائتلاف که برای حمله
به صنعا در استان مأرب تجمع کرده بودند، 60 نفر (45 اماراتی، 10 سعودی و 5
بحرینی) از نیروهای مهاجم را کشتند و بیش از 100 نفر دیگر را زخمی کردند.
پس از این ضربه محکم انصارالله به نیروهای ائتلاف، هرچند که صداهایی از
حاکمیت امارات مبنی بر عقبنشینی از جنگ به گوش رسید اما سعودیها تلاش
کردهاند تا با اعزام نیروهای بیشتر و پروپاگاندای ورود کشورهایی مانند
سودان و مصر به عرصه نبرد و نیز اعزام نیروهای قطر به میدان جنگ، جبهه خود
را یکپارچه و نیرومند نشان دهند. در نتیجه تلاشهای سعودیها برای همگرایی
اعضای شرکتکننده در تجاوز به یمن، امارات اعلام کرد در ادامه جنگ «ثابت
قدم» خواهد ماند، عربستان سعودی نیروهای ویژه خود را برای پیوستن به 3000
نیروی کنونیاش در یمن اعزام کرد. قطر نیز که تا پیش از این تنها در حملات
هوایی مشارکت داشت، از اعزام 1000 تن از نیروهای نظامی خود به یمن خبر داد.
ملک حمد بن عیسی آل خلیفه نیز گفته که دو تن از پسرانش را برای ملحق شدن
به نبرد اعزام خواهد کرد.
نیروهای ائتلاف که عقبنشینی
اختیاری انصارالله از شهرهای جنوبی را پیروزی خود میدانستند تلاش کردند تا
دامنه عملیات خود را بهمنظور شکست انصارالله به سمت مناطق شمالی یمن
گسترش دهند اما با مقاومت نیروهای انصارالله نتوانستند به اهداف نظامی خود
دست یابند. مناطق راهبردی مانند بیحان (که حمله به نیروهای ائتلاف در صافر
از این منطقه صورت گرفت) و جدعان در مأرب و منطقه کرش در استان لحج در
اختیار نیروهای انصارالله قرار دارد و نیروهای ائتلاف تمام توان زرهی خود
را به کار گرفته تا استان مأرب را که نزدیکترین راه برای رسیدن به صنعاء
است، تحت کنترل خود درآورند. شاید مخالفت هادی با گفتگوهای صلح در مسقط را
بتوان به امید وی برای پیروزی در این نبرد سرنوشتساز که احتمالاً طی
روزهای آینده شاهد آن باشیم، مرتبط دانست. نیروهای ائتلاف پس از شکست در
مأرب و کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای خود، به دنبال یک پیروزی
بزرگ در میدان هستند تا افکار عمومی عربی را متقاعد به ادامه جنگ کنند و
جراحت ناشی از ضربه مهلک اخیر در «صافر» را اندکی التیام بخشیده و به لحاظ
روانی نیروهای خود را آماده ادامه نبرد نگه دارند. در چنین شرایطی نیروهای
ائتلاف خود را برای عملیات انتقامگیری آماده میکنند تا بار دیگر شانس خود
را برای نزدیک شدن به صنعا از طریق تسلیحات زرهی سنگین، موشکها و
خمپارهاندازهای پیشرفته امتحان کنند؛ اما مطمئناً عبور از کوهستانهای
مأرب که سنگرگاه نیروهای مقاومت انصارالله و ارتش است، برای نیروهای سعودی و
همپیمانانش که تجربه جنگ واقعی ندارند، آسان نخواهد بود.
همین مسئله باعث شده که برخی از
تحلیلگران، استراتژی نظامی سعودیها را که برای سقوط صنعاء عجله دارد،
مورد انتقاد قرار دهند. این تحلیلگران معتقدند که سعودیها باید اهتمام
خود را به تثبیت اوضاع و تحکیم جایگاه در مناطق جنوبی معطوف سازند، با
تأسیس ارتش مردمی و ایجاد اتحاد میان نیروهای مختلف نظامی در جنوب، دست به
بسیج نیروها از میان مردم جنوب بزنند، خیال خود را از بابت القاعده و
نیروهای جداییطلب جنوب آسوده گردانند و سپس به دنبال فتح صنعاء باشند.
نیروهای ائتلاف و عبدربه منصور هادی در جنوب با مشکلات زیادی مواجه هستند،
جنوبیها قیمومیت نیروهای خارجی بر خود را نمیپذیرند، کما اینکه نگرش
مثبتی به منصور هادی به دلیل اقدامات پیشین وی در مقابله با جنوبیها
ندارند و سلطه عربستان را به دلیل خصومت تاریخی این کشور با جنوبیها رد
میکنند. القاعده نیز چه جنوبیها، چه سعودیها و چه وابستگان به منصور
هادی را دشمن خود میپندارد. از اینرو کشمکش و خصومت در جنوب سایه افکنده و
مانع از انسجام و اتحاد گروههای مختلف نظامی در این منطقه علیه انصارالله
و نیروهای ارتش شده و به تداوم بیثباتی در این منطقه انجامیده است.
از سوی دیگر، ادامه بمباران کور
مناطق مختلف یمن که عمدتاً به غیرنظامیان و تأسیسات زیربنایی آسیب وارد
میکند، نیز جز نفرت و دشمنی عامه مردم چیزی برای نیروهای ائتلاف به همراه
نداشته است چراکه این حملات معیشت و امنیت روانی و ارزشهای قبیلهای را
خدشهدار کرده و حس انتقام و نفرت را در میان مردم یمن علیه سعودیها
ریشهدارتر کرده است، ارزشهای قومیت عربی را لگدمال کرده و مشروعیت دینی
رژیم سعودی را که خود را پدر امت جلوه میداد، به مخاطره انداخته است. لذا
یمن به باتلاقی برای نیروهای ائتلاف و بهطور خاص برای عربستان تبدیل شده
که نه توان شکست کامل انصارالله و ارتش را دارد، نه ظرفیت جذب قلبهای مردم
یمن را دارد، نه به موفقیتهای میدانی قابلذکری دست یافته و نه آینده
روشنی پیشروی خود احساس میکند. ازاینرو گزینه جنگ فرسایشی و نابود کردن
زیرساختهای یمن و پتانسیلهای نظامی انصارالله و ارتش همچنان بهعنوان
کارآمدترین راهبرد در دستور کار مقامهای سعودی قرار دارد؛ راهبردی که
میتواند جنگ را سالها به درازا بکشاند و از یمن یک دولت شکستخورده بسازد
و این کشور را سالها به عقب بیندازد.
در چنین شرایطی تلاشها برای
پیدا کردن راهحل سیاسی بحران یمن نیز بیثمر بوده است. نشست ژنو با
کارشکنی سعودیها به شکست انجامید، اکنون نیز تلاشهای نماینده سازمان ملل
اسماعیل ولد الشیخ با میانجیگری عمان در جریان است که موفقیت آن بعید به
نظر میرسد؛ چراکه فشار بینالمللی چندانی برای آوردن طرفهای درگیر پای
میز مذاکره وجود ندارد. آمریکا درازای توافق هستهای با ایران و با هدف
بهبود روابط با پادشاهیهای خلیجفارس چشم خود را به روی واقعیتهای یمن
بسته است. چنانچه تداوم ایران هراسی و شیعه هراسی در منطقه و تبلیغ این
مسئله که حوثیها به دنبال سلطه بر یمن هستند، بهانه مناسبی برای
میلیتاریزه کردن منطقه و درنتیجه فروش سلاحهای بیشتر به کشورهای عربی با
هدف حفظ توازن قدرت با جمهوری اسلامی ایران رقم زده است. روسیه نیز تمام
توان خود را معطوف حفظ سوریه کرده و یمن را از اولویت سیاستهای منطقهای
خود خارج کرده است.
در این میان مردم و دولت یمن به حمایتهای جمهوری اسلامی ایران چشم امید دوختهاند. کمکهای دیپلماتیک و نظامی ایران میتواند نقش مهمی در مقاومت ملت یمن علیه تجاوز سعودی- آمریکایی داشته باشد. هرگونه اظهارنظر و مواضع مقامهای رسمی و غیررسمی ایرانی که تفسیر به عقبنشینی و رویگردانی از قضیه یمن شود، تأثیرات منفی بر جامعه یمن بر جای میگذارد. متأسفانه اظهارات برخی از مسئولان در نزدیکی به آمریکا و اهمال نسبت به دغدغه و مشکلات جوامع مسلمان، ملت یمن را دچار یأس و دلسردی میکند. ازاینرو تصمیم گیران ایرانی باید حمایت کامل خود را از ملت مظلوم یمن در برابر تجاوزگری سعودیها اعلام کرده و اقدامات عملی برای مقابله با اقدامات ضد انسانی عربستان در دستور کار خود قرار دهند. درعینحال این حمایتها نباید این شائبه را به وجود آورد که ایران به دنبال تأسیس امپراتوری فارسی و یا گسترش موج تشیع است بلکه این رفتارها باید در چارچوب مسئولیتهای اخلاقی و دینی دولت جمهوری اسلامی ایران تعریف و بهپیش برده شود و این چیزی است که ملتهای مسلمان از جمهوری اسلامی انتظار دارند.
منبع: تبیین