به نوشته همشهري، وي در توضيح ماجرا به قاضي حسينپور گفت:مدتي بود كه با همسرم دچار اختلاف شده بودم. او رؤياي زندگي در اروپا و آمريكا را در سر داشت. براي همين اين اواخر مرتب از من ميخواست كه همراه او به كشور تركيه بروم تا از آنجا به آمريكا برويم. اما من مخالف بودم و به زندگي در خارج از ايران علاقهاي نداشتم. وي ادامه داد: چند نفر از بستگان شوهرم در استانبول تركيه هستند و آنها مرتب در گوش شوهرم ميخواندند كه براي ادامه زندگي به اين كشور سفر كنيم.
بر سر اين موضوع اختلاف بين ما بالا گرفت تا جايي كه شوهرم قهر كرد و به خانه مادرش رفت. در اين مدت مرتب با من تماس ميگرفت و سعي داشت مرا راضي به رفتن كند اما من همچنان مخالف بودم. او حتي تهديد كرد كه پسرمان را هم با خود ميبرد. با اين حال زير بار نرفتم تا اينكه هفته گذشته مادرشوهرم به خانهام آمد و با چرب زباني پسرم را با خود برد.
او گفت كه دلش براي نوهاش تنگ شده و خواهش كرد اجازه بدهم يك شب پسرم پيش او و پدرش باشد. من هم از همهجا بيخبر قبول كردم غافل از اينكه او نقشه ديگري در سر داشت. او آن شب پسرم را با خود برد و جمعه شب متوجه شدم كه پسرم همراه همسر و مادر شوهرم به كشور تركيه رفته است. آنها از چند روز قبل نقشه كشيده بودند و بيآنكه در جريان باشم براي پسرم بليت خريده بودند. وقتي در جريان اين ماجرا قرار گرفتم راهي دادسرا شدم تا از مادرشوهرم بهخاطر اينكه فريبم داد و فرزندم را ربود شكايت كنم.
با شكايت اين زن تحقيقات در اين خصوص آغاز شده است تا ابعاد پنهان پرونده آشكار شود.