کد خبر: ۳۳۸۰۶۹
زمان انتشار: ۱۳:۱۸     ۱۷ شهريور ۱۳۹۴
پیش‌بینی آینده‌شناسان اقتصاد آمریکا از بحران اقتصادی ۲۰۱۵:
در اقتصاد لیبرال شاخص‌های بورس همواره نشانگر سمت‌وسوی آینده‌ی اقتصاد است و اگر بورس امروز سقوطی جدی کند فردا باید منتظر کسادی، رکود و بحرانی جدی در عرصه‌ی اقتصاد بود./ این بار اگر درهای اقتصاد کشور به‌سوی اقتصاد جهان به‌صورت بی‌محابا باز شود، تبعات بحران‌هایی ازاین‌دست می‌تواند گریبان اقتصاد کشور را نیز بگیرد.
به گزارش سرويس اقتصادي پایگاه 598، جرالد سلنته [ Gerald Celente] یکی از آینده‌شناسان اقتصادی آمریکایی است. در مورد اعتبار پیش‌بینی‌های او همین بس که بحران مالی و اقتصادی سال ۲۰۰۸ را پیش‌بینی کرد و حتی قبل از آن بحران سال ۱۹۸۷ که به بحران شرکت‌های نوظهور دات کام مشهور شد را نیز به‌درستی پیش‌بینی کرده بود.



او اخیراً پیش‌بینی کرده است که در انتهای سال میلادی فعلی یعنی سال ۲۰۱۵ بورس‌های شاخص جهان از آمریکا گرفته تا اروپا و از آمریکای جنوبی تا شرق آسیا دچار سقوطی جدی و مهیب خواهند شد؛ سقوطی که پیش‌قراول یک بحران جدید در اقتصاد جهانی خواهد بود. در اقتصاد لیبرال شاخص‌های بورس همواره نشانگر سمت‌وسوی آینده‌ی اقتصاد است و اگر بورس امروز سقوطی جدی کند فردا باید منتظر کسادی، رکود و بحرانی جدی در عرصه‌ی اقتصاد بود. جالب است که این سقوط خیلی زودتر از پیش‌بینی سلنته از هفته گذشته آغاز شده و شاخص‌ها در بورس آمریکا، به همراه بورس‌های اروپایی رو به تنزل گذشته‌اند.

تبعات این سقوط این بار متفاوت خواهد بود، چرا که جهان تازه یک بحران مالی جدی را تجربه کرده و دولت‌ها هر آنچه داشته‌اند را در قالب محرک‌های مالی به اقتصادهای خود تزریق کرده‌اند. آن‌ها عملاً به‌جای بخش خصوصی با ورود مصنوعی به عرصه‌ی اقتصاد، سعی کردند تا جلوی رکود و سقوطی را که می‌تواند به فروپاشی اقتصادی نیز بینجامد بگیرند.

اما تزریق این حجم از پول یا اصطلاحاً محرک‌های مالی، دولت‌های غربی را در بدهی فروبرده است و آن‌ها نه‌تنها از نسل فعلی بلکه حتی از نسل‌های آینده و هنوز متولد نشده نیز پول قرض کرده‌اند! آن‌ها همه‌ی این هزینه‌ها را انجام داده‌اند تا برای مدتی بتوانند از کسادی و رکود نجات یابند. با این روند آن‌ها هر آن‌چه در چنته داشته‌اند هزینه کرده‌اند اما اقتصاد دوباره به بحران بازمی‌گردد!

این همه‌ی ماجرا نیست، این بار نه‌تنها اگر اقتصاد غرب دچار بحرانی مجدد شود، اساساً پولی برای تزریق به اقتصادش نخواهد داشت، بلکه دیگر کسی هم نمانده که به او پول قرض بدهد و جور اقتصاد غرب را بکشد. چین، که بزرگ‌ترین طلبکار از اقتصاد آمریکاست و به موتور اقتصاد جهانی معروف شده است، نیز نتوانسته است به رشد تعیین‌شده برای امسال برسد و مجبور شد برای جبران آن اقدام به دست‌کاری ارزش پول خود در برابر دلار آمریکا بکند.



این اتفاق نیز شاید به‌ظاهر خیلی بد نباشد اما بازهم شاخص و علامتی است از رکود و کند شدن اقتصاد چین در آینده‌ی نزدیک، که یکی از زمینه‌های اصلی برای سقوط بورس‌ها در جهان نیز هست. اگر به این موضوع، افت صادرات و واردات چین که از ابتدای سال میلادی فعلی آغاز شده اضافه شود، اتفاقی که دقیقاً در بحران مالی ۲۰۰۸ نیز رخ داد، می‌توان نسبت به وقوع یک بحران مالی، آن‌هم عمیق‌تر، طولانی‌تر و گسترده‌تر از بحران قبلی مطمئن‌تر شد.

با این احوال، به نظر می‌رسد، با توجه به این‌که یکی از نتایج اجرای برجام، باز شدن درهای کشور به‌سوی اقتصاد جهانی است، باید خیلی بیش‌تر از گذشته نسبت به شرایط پیش روی اقتصاد جهان و تحولات آن دقت شود؛ چرا که در بحران‌های گذشته‌ی جهانی، تحریم‌های اقتصادی خود عاملی بودند برای حفاظت از اقتصاد ایران در مقابل این بحران‌ها و چون ارتباط ایران با نظام اقتصاد جهانی قطع بود، این بحران‌ها کم‌ترین آسیب را بر روی اقتصاد ایران گذاشتند. اما این بار اگر درهای اقتصاد کشور به‌سوی اقتصاد جهان به‌صورت بی‌محابا باز شود، تبعات بحران‌هایی ازاین‌دست می‌تواند گریبان اقتصاد کشور را نیز بگیرد.

از این‌رو ارتباط با اقتصاد جهانی نه‌ تنها اوضاع اقتصادی ایران را بهبود نخواهد داد، بلکه به نظر می‌رسد با بحرانی شدن اقتصاد کدخدا و قدرت‌های بزرگ، کسادی، رکود و بحران موجود در اقتصاد آن‌ها به اقتصاد ایران هم سرایت کند. درست است که اقتصاد ایران خود از یک رکود درونی رنج می‌برد، اما هیچ‌گاه اقتصادهای کسادی که در آستانه‌ی رکود و بحران به سر می‌برند نمی‌توانند اقتصاد راکد ایران را به رونق برسانند!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها