به گزارش پایگاه 598، رئيسعلي دلواري پسر زائر محمد و خانم شاهي (شهين) بود. زائر محمد كدخداي
دلوار مردي متدين، كه فرزندانش را بر اساس احكام اسلامي تربيت نمود. وي
همزمان با آغاز جنگ جهاني اول در كنار فرزندش رئيسعلي و ديگر مردم تنگستان
به جنگ با قواي انگلستان پرداخت. البته زائر محمد بيشتر در تداركات جنگ كمك
ميكرد و كمتر در درگيريها شركت مينمود. پس از شهادت فرزندش رئيسعلي، به
وي لقب معينالاسلام اعطاء شد.
در مورد تاريخ تولد رئيسعلي دلواري ضابط و كدخداي دلوار همانند ديگر موارد
مربوط به زندگي اوليه او اطلاع دقيقي وجود ندارد. غالب مورخان تاريخ تولد
وي را مشخص نكردهاند و فقط به اين موضوع اشاره نمودهاند كه هنگام شهادت
34 سال داشته است (در اين مورد نيز اتفاق نظر بين مورخان وجود ندارد و بعضا
سن وي را هنگام شهادت 30 سال دانستهاند) در دستخطي كه پشت جلد قرآن متعلق
به زائر محمد (پدر رئيسعلي) موجود بوده است نيز سن رئيسعلي هنگام شهادت 34
سال ذكر شده است. به نظر ميرسد تاريخ تولدش را بايد 1299ق/ 1259ش/ 1881م
در روستاي دلوار دانست. از دوران كودكي رئيسعلي اطلاعات كمي وجود دارد.
تحقيقات انجام شده نشان از آن است كه وي بر اساس عرف جامعه آن روز ايران با
قرآن كريم و ديوان حافظ و شاهنامه فردوسي و ديگر منابع ادب فارسي در
مكتبخانه آشنا شده است. رئيسعلي در فنون تيراندازي و اسب سواري زير نظر
پدرش زائر محمد استعداد زيادي از خود نشان داد. 1 وي چهار بار ازدواج كرد و
از همسر سوم خود پسري به نام عبدالحسين معروف به بهادر به دنيا آمد. از
بهادر كه چند سال پيش درگذشت دختري به نام گلاندام باقي مانده است. 2
رئيسعلي از اوان جواني با عرق مذهبي و ملي كه داشت نسبت به وقايع و
اتفاقاتي كه در ايران ميگذشت احساس مسئوليت ميكرد و با تمام توان نسبت به
آن موضعگيري ميكردو عكسالعمل نشان ميداد. در دوره پادشاهي محمدعلي شاه
قاجار، قرارداد 1907 كشور ايران را بين دو كشور انگليس و روسيه تقسيم كرد.
حركت عمومي آزاديخواهان به رهبري علما بر عليه اين قرارداد، عكسالعمل
محمدعلي شاه و در پي آن به توپ بستن مجلس شوراي ملي توسط لياخوف روسي را در
تاريخ 23 جماديالاولي 1326 در پي داشت و فشار زيادي بر مردم وارد آمد كه
از اين دوران به استبداد صغير ياد ميشود. زندان و تبعيد آزاديخواهان و قتل
و كشتار مردم، حكم جهاد علما را در پي داشت. تبريز، رشت، اصفهان، فارس و
ديگر مناطق ايران، صحنه رويارويي مردم با عوامل استبداد گشت. در بوشهر
آيتالله سيد مرتضي علمالهدي اهرمي با اعلام حكم جهاد مردم را به ايستادگي
در برابر عوامل استبداد دعوت نمود. رئيسعلي دلواري نيز با همكاري ديگر
آزاديخواهان از جمله ميرزا علي كازروني به رويارويي با مستبدين برخاست و با
تفنگچيان تنگستاني، گمرك و ديگر ادارات دولتي را در اختيار گرفت و موقعيت
مشروطهطلبان را در جنوب كشور مستحكم نمود. 3
محمدحسين ركنزاده آدميت در كتاب فارس و جنگ بينالملل اول مينويسد:
... اولين ظهور حُسن ملكاتش (رئيسعلي) در زمان استبداد صغير شد به اين معني
كه پس از آنكه اهالي بوشهر به تحريك و تهييج ميرزا علي كازروني و پيشوائي
سيد مرتضي پيشنماز اهرمي از اداء ماليات به مامورين دولت استنكاف ورزيدند و
براي قبضه بوشهر از طرف ملت مجبور به دعوت اهالي تنگستان شدند مرحوم
رئيسعليخان بر حسب تقاضاي كازروني با يك عده صد نفري تفنگچي به بوشهر آمده
و پس از تصرف گمرك و ساير ادارات دولتي محافظت مالالتجارهاي كه در گمرك
بود و قيمت آنها بالغ بر دو ميليون تومان ميشد به او واگذار شد و به شهادت
كساني كه در آن وقت متصدي امور داخلي گمرك بودند كه از جمله موسسخان است
يك سير شكر يا يك گره منسوجات حيف و ميل نشد و اين معني موجب تعجب و تحير
مردم شد كه چگونه در نتيجه درستكاري و امانتداري مرحوم رئيسعليخان يك نفر
از تفنگچيان به اجناس مذكور دستبردي نزدند. 4
انگلستان كه از زمان قرارداد 1907 جنوب ايران را سهميه خود ميدانست در
سال 1915 كه جهان درگير جنگ جهان اول بود، اوضاع جهاني را مناسب تاخت و تاز
به منطقه جنوب ايران دانست. هدف بريتانيا از اين عمليات نظامي جلوگيري از
نفوذ آلمان و عثماني، سركوب قبايل عشاير جنوب و دسترسي به خليج فارس بود.
بريتانيا براي رسيدن به اهدافش در مارس 1915با بهانه قرار دادن ارتباط
كنسولگري آلمان در بوشهر با تنگستانيها و تحريك آنان عليه انگليسيها، اقدام
به محاصره كنسولخانه آلمان و دستگيري و تبعيد كنسول دكتر هيستمان و
هرآيزنهوت رئيس تجارتخانه ونكهاوس به هندوستان نمود. تعرض به خاك ايران،
خشم ايرانيان را در پي داشت. در 12 ژوئيه 1915 رئيسعلي در يك حمله ضربتي در
نزديكي تنگك زنگنه، نايب كنسول انگليس در بوشهر و تعدادي از سربازان هندي
را كشت. انگليسيها به بهانه وقوع اين حادثه و حوادث ديگر در 8 اوت 1915
بوشهر را اشغال نمودند. رئيسعلي با جنگهاي نامنظم ضربات سهمگيني به دشمن
وارد نمود. 5 انگليسيها كه دشمن اصلي خود را رئيسعلي ميدانستند از طريق
نمايندگان حيدرخان حيات داودي سعي در تطميع وي نمودند و پيشنهاد چهلهزار
پوند در قبال خودداري از قيام عليه قواي بريتانيا را ارائه نمودند. اما
رئيسعلي اين پيشنهاد شرمآور را نپذيرفت و اعلام كرد: «چگونه بيطرفي اختيار
كنم در حاليكه استقلال ايران در معرض خطر جدي قرار گرفته است». 6
محمدحسين ركنزاده آدميت در رمان تاريخي دليران تنگستان مينويسد:
رئيسعلي يك نفر ايراني تحصيل كرده و دانشمند اروپا ديده (!) نبود، اما
ايراني غيرتمند و عاقلي بود كه نخواست تا او زنده است دشمنان، وطن عزيزش را
پايمال سم ستوران نمايند. رئيسعلي در ميدان كارزار جان داد در حالي كه
وزراء و بزرگان آن عصر حتي شهريار آن دوره ايران در تهران مشغول عياشيهاي
شبانه روزي خود بودند! و امثال رئيسعلي را ياغي و طاغي ميناميدند!!. 7
سرانجام رئيسعلي در شب 12 شهريور 1294/ 23 شوال 1333/ 3سپتامبر 1915 در
شبيخون به نيروهاي انگليسي در محل تنگك مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به
شهادت رسيد. در ابتدا جنازه رئيسعلي در محلي به نام "كله بند" به رسم امانت
دفن شد. شش ماه بعد تابوت وي را به نجف اشرف انتقال داده و در قبرستان
وادياسلام به خاك سپردند. 8
جهت آشنائي با طرز تفكر شهيد رئيسعلي دلواري از مبارزه با قواي انگليسي متن
كامل نامه وي به آيتالله محمدحسين مجتهد برازجاني در 11 جماديالاول 1333
آورده ميشود:
قربان حضور باهرالنورت گردم. اي بفداي همت و غيرت و شجاعتت گردم. ميدانم
مردم در اين كار چندان مساعدت و همراهي نميكنند و بنده هم پابست كردهام
كه نظرم بسوي ايشان است. هر آينه پاي حضرت مستطاب عالي و اميد از آن وجود
مبارك كه در حقيقت مجسمه شرف و وطن و اسلامخواهي است نداشتم هر آينه تا
حال پروانهوار خود را فداي ملت و وطن و اسلاميت كرده بودم. همين قدر
اطمينان از حضرت مستطاب عالي دارم كه روز مصائب از خط بيرون نميرويد و جان
را ناقابل ميدانيد نه مانند اشخاص راحتطلب تنبل، راحت اين دنياي فاني را
بهيچ نميشماريد. قربانت گردم درجه بهشت پيدا كردن و شربت شهادت را
داوطلبانه خواستن بايد همتي عالي و عزمي راسخ داشت و بهاي درجه عالي و نعيم
اخروي و نام نيك ابدي بغير از جان شيرين نيست. نه آن كه مرعوبانه هر وقت
طرف مقابل مثل گربه خود را ساخت و مومو كرد مثل موش بدوند. اينگونه احساسات
قابل همدردي با اسلام و وطن نيست و در تاريخ دنيا چنين اشخاص را ننگ عالم
انسانيت دانستهاند. امروز روزي است كه هر كس ادعاي شرف و اسلاميت و
وطنپرستي دارد بايد امتحان داده از بوته امتحان بي غل و غش بدر آيد. چنان
چه عقلاء فرمودهاند:
خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان تا سيهروي شود هر كه در او غش باشد
انگليسيها انتشار ميدهند كه «فلاني حمايت به قنسول جرمن دارد» بحول و قوه
خداوندي از هيچكس انديشه و باك ندارم. ميخواهند به تشر بنده را بترسانند
كما اينكه تلگراف تهديدآميز بحضرت مستطاب عالي كرده بودند. در حقيقت جوابي
كه از طرف ذيشرف در جواب تلگراف ايشان صادر شده بود بقدري مشعوف شدم كه
خداوند عالم حد آن را ميداند. همين جواب بود كه فرمودهايد. آفرين آفرين
آفرين خداي بر شما باد. شايسته است كه عموم اهالي فارس و خليج بداشتن وجود
مباركي مثل حضرتعالي كه در اين موقع اينگونه جواب قانوني دندانشكن به
اجانب دادهايد فخر و مباهات نمايد. خدايت در همه حال از بلا نگهدارد.
استدعا دارم يك ذره فروگذاري نفرمائيد. اگر از مردم مأيوس شدهايد كه
همراهي ندارند اجازه بفرمائيد تا خودم هنگامه بلند كنم و دست بكار شوم.
قربانت شوم. هر آينه خودمان درست بكار شده بوديم الان بصره خالي شده و در
شمار مجاهدين محسوب بوديم. به بوشهر هم نميتوانند اردو پياده كنند، در
صورتي كه خودمان نزديك و مواظب آنها باشيم، چرا كه بنده به خوبي اينها را
ميشناسم. هر آينه فيالجمله حملهاي به عساكر ايشان در قلعه بهمني شده بود
الان بصره خالي بود. قوه و مخارج از بوشهر جهت آنها حمل ميشود. اگر
خودمان به همين حالت باقي بمانيم مسلم است كه هيچكاري نميكنيم و هيچ
حمايتي به علماي عراق هم نكردهايم و در آينده نام خودمان را به بيحسي و
بيديانتي ثبت تاريخ دنيا خواهيم ديد. كسي كه حكم سخت از علماء ديده باشد و
حكم امام باشد و جنگ نكند بهانه آن چيست؟ الان در كربلا و نجف در جنگ تمام
علماء و پيشوايان دين ما در جهاد آب چشمان خود ميخورند و اميدهاي كلي از
ماها داشتند كه خيال ميكردند به ورود حكم تمام اهل دشتستان و تنگستان دست
بكار ميشوند الحمدالله از اين طرف هم مأيوس شدند چنانچه تا بحال خدمت آقاي
حاج سيد غلامحسين عريضه عرض كردهام جانب خدا بكلي جواب نكردهاند. همين
قدر با خود خيال كردم كه بنيهاشم در مدينه بسيار باقي ماند، جز حضرت
سيدالشهداء كه به تنها در صحراي كربلا با لب تشنه شهيدش كردند و در كوفه
حبيب بن مظاهر به تنهائي به ياري آن امام مظلوم حركت كرد . قربانتم آخر
كار همينطور ميبينم. هفتصد نفر تفنگچي سواي دستگاه سركار زائر خضرخان حاضر
و آماده است كه اينها از بنده دور نيستند هر وقت بخواهيم تمام حاضر و
مستعد ميباشد. خوب ملاحظه فرمائيد روزي بهتر از امروز براي اهالي ايران
فراهم نميآيد. يكطرف دولت آلمان يك طرف دولت اطريش عثماني چه كارها بر سر
انگليس و روس و فرانس آوردهاند. ديگر انگليس چه عضوي دارد كه ماها بايد از
آنها بترسيم. و از اينطرف هم حكم محكم علماي اعلام بر وجوب جهاد. البته
خدا با ماست و فتح و نصرنصيب جيش اسلام خواهد بود. در خانه نشستن خودمان و
راحتطلبيدن تمام وسوسه شيطان ميباشد. مستحق آن نيستيم كه خدا و رسول را
از خود خشنود سازيم. روس و انگليس حق دارند اگر خودمان هيچ كاري نكنيم و
آسوده بنشينيم چرا كه همه نوع احترام به بقعه مقدس امام ثامن در شمال و
احترام به منبر سيدالشهداء در جنوب كردند. در بمباران دلبار كارهاي خوب
كردند. تف بما. تف بما. قربانت بروم هوش ندارم كه شرح حالات به درستي عرض
نمايم و مصدعت زياده از اين نميشوم. خيلي ميل به دستبوسي و زيارتت دارم.
نميدانم به چه قسم به اين آرزو نائل شوم.
از خداوند جلي توفيق ميخواهد علي 9
با مصوبه شوراي عالي انقلاب روز ۱۲ شهريور، سالروز شهادت رئيسعلي دلواري به نام «روز مبارزه با استعمار انگليس» نامگذاري شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. قاسم ياحسيني، رئيسعلي دلواري، تجاوز نظامي بريتانيا و مقاومت جنوب، (تهران: موسسه نشر و پژوهش شيرازه، 1376)، ص53-58.
2. ايرج افشار سيستاني، نگاهي به بوشهر: مجموعهاي از اوضاع تاريخي،
جغرافيائي، اجتماعي و اقتصادي استان بوشهر، ج 2، (تهران: نسل دانش، 1369)،
ص571.
3. رئيسعلي دلواري: مجموعه مقالات (قيام جنوب در جنگ جهاني اول)، ([بوشهر]:
كنگره بزرگداشت هشتادمين سال شهادت رئيس علي دلواري، 1373)، ص60-61.
4. محمدحسين ركنزاده آدميت، فارس و جنگ بينالملل، (تهران: سيروس، 1312)، ص120.
5. رئيسعلي دلواري: مجموعه مقالات...، ص70.
6. عليمراد فراشبندي، جنوب ايران در مبارزات ضد استعماري، (تهران: انتشار، 1365)، ص30.
7. محمدحسين ركنزاده آدميت، دليران تنگستان، (طهران: كتابخانه مهر، 1312)، ص144.
8. رئيسعلي دلواري: مجموعه مقالات...، ص91.
9. كاوه بيات، اسناد جنگ جهاني اول در جنوب ايران = مرحله اول:
1334-1333هجري قمري/1916-1915ميلادي، (بوشهر: مركز بوشهر شناسي؛ قم: موسسه
فرهنگي همسايه، 1377)، ص85-87.
*موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران