پایگاه 598: امروز (چهارشنبه) سومین نشست اندیشههای راهبردی با محور "زن و خانواده" در حضور رهبر معظم انقلاب برگزار ميشود. یکی از اهداف اصلی جمهوری اسلامی تاسیس جامعهای آرمانی و ایجاد مدینهای فاضله برای مقدمه سازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) است که این اتفاق جز از مسير تشکیل خانوادهای ايماني و سالم نميگذرد.
رجانيوز، پيش از اين گفتوگوهايي از حجتالاسلام صدوق و دكتر حسن بنيانيان در مورد خانواده و آسيبهاي متوجه آن، منتشر كرده بود. در عين حال، حجت الاسلام و المسلمین پناهیان نيز در طي10 جلسه در ماه محرم، به تبیین موضوع "نهال ولایت در نهاد خانواده" اختصاص داد.
سخنان این کارشناس مسائل فرهنگی حاوی نکاتی است که در آن میتوان پاسخ بسیاری از پرسشها درباره خانواده و راهکارهای رسیدن به یک خانواده آرمانی را يافت.
پرسشهایی از قبیل هدف اصلی زندگی مشترک چه باید باشد؟ نقش مادر در یک خانواده خوب چیست؟ اهمیت ریشه خانوادگی در انتخاب افراد برای عرصههای مختلف چقدر است؟ خانواده در تربیت انسان ولایتمدار چه جایگاهی دارد و چه کنیم تا فرزندانمان ولایتمدار باشند؟ هدف اصلی صهیونیستها از تخریب بنیان خانواده چیست؟ خانواده در ظلم ستیزی یک جامعه چه نقشی دارد؟ اهمیت خانواده در زمینهسازی براي ظهور چه میزان است؟ نقش احترام به پدر و مادر در احترام به ولی خدا چقدر است؟ آیا پذیرش ولایت پدر و مادر در خانواده، تمرین ولایتمداری است؟ حرمت پدر و مادر از دیدگاه اسلام، شرط اساسی برای تربیت فرزندان ولایتمدار، تاثیرات خانوادهي ولایی، راهکار حل مشکلات رفتاری همسران، اثر محبت کردن مرد به زن در خانواده در کجا نمایان میشود؟ چرا حقوق مرد در خانواده بیشتر از زن است؟ قاعده کلیدی در تربیت فرزند چیست؟ اصول مهم در تربیت فرزند و روابط زن و مرد چیست؟ مختصات یک خانوادهي خوب ولایت مدار چیست؟ اگر پدرها در خانه امامت کنند، چگونه به فرزندان شیرینیِ امام را بچشانیم؟
رجانيوز، بخشهایی از سخنرانیهاي حجت الاسلام و المسلمین پناهیان را در آستانه برگزاری سومین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع "زن و خانواده" منتشر ميكند:
تقویت ولایتمداری، بهترین هدف برای تشکیل خانواده
گاهی اوقات هدف ما در زندگی نامشخص و مبهم است، لذا مسیر رسیدن به هدف نیز برای ما مبهم خواهد بود. ما اغلب یک سری خوبیها را به طور اجمالی به عنوان هدف خود در نظر میگیریم اما در واقع هدف مشخصی که بتواند توجه ما را عمیقاً به خود معطوف کرده و به سمت خود بکشاند، نداریم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ای اباذر! برای هر حرکتی که انجام میدهی، (حتی برای کوچکترین امور) نیت و هدف داشته باش. اگر هدف نداشته باشی، شبیه غافلان خواهی بود.( يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْل، وسائل الشیعه/1/48) خداوند متعال نیز در قرآن فرموده است که؛ غافلان شبیه چهارپایان هستند: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(اعراف/179)
یک هدف خوب ویژگیهایی دارد؛ اول اینکه باید انسان را به سمت خود بکشاند و در دل انسان حرارت ایجاد کند. هدف باید در انسان انرژی و انگیزهي حرکت ایجاد نماید. هدف خوب، هدفی است که مایهي سرور و مستی انسان شود. اگر هدف انسان زیبا و جذاب باشد زندگی انسان سراسر سرگرمی خواهد شد و تمام حرکات و فعالیتهای انسان را لذتبخش خواهد کرد. هدف خوب راه را برای انسان روشن میکند و برنامه به دست ما میدهد. در این صورت انسان میداند در هر لحظه باید چه کاری انجام دهد و دچار بلاتکلیفی نخواهد شد.
بهترین هدفی که یک خانواده میتواند برای رسیدن به آن تلاش کند، چیست؟ آیا «خوب شدن» میتواند هدف مناسبی برای ما باشد؟ (خوب شدن به این معنا که مثلاً فرزندان ما روی پای خودشان بایستند، آبرومند باشند، کارهای خوب انجام دهند و یا شغل مناسب و شرافتمندانهای داشته باشند.) آیا مثلاً نمازخوان بودن، میتواند ملاک و هدف خوبی باشد؟
اگر بر اساس آیات و روایات فراوان، تمام خوبیها در ایمان و دینداری خوب خلاصه میشود و هستهي مرکزی ایمان و دینداری خوب در ولایتمداری خلاصه میشود، پس بهترین هدف برای یک خانواده از زمان تشکیل آن، تا تربیت فرزندان و همچنین رشد و تکامل زن و مرد در این محیط، این است که «خانه و خانواده محل تربیت ولایتمداران و محل تقویت ولایتمداری باشد.» اگر چنین هدفی داشته باشیم، خود به خود بقیه خوبیها نیز خواهند آمد؛ «چون که صد آمد نود هم پیش ماست». اگر کسی ولایتمدار باشد، طبیعتاً خوش اخلاق نیز خواهد بود، نمازخوان هم خواهد بود و همهي خوبیها را خواهد داشت.
زن یا مرد در جریان زندگی مشترک، از همان آغاز باید هدفشان این باشد که ولایتمداری خود را تقویت کنند. باید ببینند از تشکیل خانواده چه استفادهای میتوانند در جهت ولایتمداری خودشان کنند، ببینند آیا کسی که انتخاب میکنند در این راستا به آنها کمک خواهد کرد یا خیر. هدف ما این باشد که خودمان ولایتمدار باشیم و بعد اینکه فرزندان ما هم ولایتمدار باشند. ما باید در خانواده کاری کنیم که فرزندانمان ولایتمدار بار بیایند؛ فرزندانی باشند که برای خدمت در رکاب آقا امام زمان علیه السلام تربیت شده باشند. ولایتمداری یکی از خوبیها نیست که ما به طور اتفاقی آن را به عنوان هدف انتخاب کرده باشیم، بلکه ولایتمداری صدر همهي خوبیهاست. اصلاً نگوییم که ما میخواهیم خانوادهي خوبی داشته باشیم. بگوییم ما میخواهیم خانوادهي ولایی داشته باشم.
عاطفه و محبت در یک خانوادهي ولایی خیلی بیشتر از خانوادههای دیگر است. اصلاً خانهي کسانی که اهل ولایت هستند، با خانههای دیگر تفاوت دارد؛ رنگ و بوی دیگری دارد. ما خانه و خانوادهای میخواهیم که خیمه و بارگاه اهل بیت(ع) باشد. امام باقر(ع) میفرمایند: «بهترین قطعهي زمین و سیّد سرزمینهای عالم، محلی است که شیعیان ما در آن ساکن هستند.»
در ابتدای زیارت جامعه که یکی از معتبرترین زیارتهای ما میباشد میخوانیم؛ «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» اصلاً مدیریت دین ما توسط یک خانواده انجام شده است. اولیاء خداوند دین ما را به صورت خانوادگی ارائه و اداره کردهاند نه به شکل انفرادی. اهل بیت(ع) به صورت خانوادگی فدای دین شدند. آیا این موضوع مهم، به ما این پیام را نمیدهد که به ارزش و اهمیت خانواده در دین بیشتر توجه کنیم؟
نورانیت و معنویت خانواده بیشتر بر عهدهي مادر است
اهمیت خانواده را میتوان از این آیهي قرآن به خوبی درک کرد: «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَّتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍُ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا؛ پروردگارا، ما را زنان و فرزندانى مرحمت فرما كه مايه چشم روشنى ما باشند، و ما را پيشواى اهل تقوا قرار ده»(فرقان/74) هبه به چیزی گفته میشود که به انسان میبخشند و به نوعی یک هدیهي ویژه است. عبارت «هبلنا» در این آیه نشان میدهد که دعا برای خانوادهي خوب، دعا برای دریافت یک هدیهي ویژه از جانب پروردگار است. در اینجا از خدا میخواهیم که همسران و فرزندان ما را نورِچشم ما و مایهي روشنی دیدگان ما قرار دهد. یعنی هرگاه همسر خود را میبینیم شاد و مسرور شویم و این فراتر از دوست داشتن است.
نکتهي جالب در این آیه این است که ابتدا از همسر نام برده شده است. یعنی اول باید همسر نورِچشم مرد باشد و بعد فرزندان. چرا که اگر رابطهي درستی بین زن و شوهر برقرار نباشد، معمولاً فرزند هم درست تربیت نخواهد شد. خانواده باید از یک قوام، نورانیت و معنویت برخوردار باشد و مسئولیت آن بیشتر بر عهدهي مادر خانواده است چون زنها در خانواده مؤثرتر هستند. زنها مدیران خانواده هستند که میتوانند مردها را نیز اداره کنند. مثلاً اگر یک خانمی به همسرش بگوید: «هیچ وقت لقمهي حرام به خانه نیاور! ما حاضریم به یک لقمه نان قناعت کنیم ولی لقمهي حرام نخوریم...» مطمئناً چنین مردی هیچگاه دست به حرام نمیزند.
حالا اگر کسی یک خانوادهي خوب داشته باشد، (با کیفیتی که در آیهي فوق بیان شد)، نتیجهي بسیار زیبایی خواهد داشت و آن اینکه میتواند «برای متقین امام و پیشوا قرار بگیرد» و پیشوا بودن برای متقین غیر از پیشوا بودن برای افراد معمولی است.
برای پُستهای مهم حکومتی باید از افرادی استفاده کرد که از خانوادههای صالح هستند
امیرالمؤمنین علیه السلام در نامهي معروف خود به مالک اشتر میفرمایند: «وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ ؛ از عمّال حكومت كسانى را انتخاب كن كه اهل تجربه و حياءاند، و از خانوادههاى شايسته و در اسلام پيش قدم ترند» و در فراز دیگری از همین نامه میفرمایند: «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ لصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ؛ با صاحبان مكارم و شرافت، و خانوادههاى شايسته و داراى سوابق نيكو پيوند برقرار كن، پس از آن با دلاور مردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز» (نهج البلاغه/نامهي 53)
سیاسیون مملکت بر اساس فرمایش علی علیه السلام حق ندارند در ردههای بالا در اطراف خودشان، افرادی را بگذارند که از خانوادههای صالح نیستند. برای پُستهای حساس باید از افرادی استفاده کرد که ریشهي خانوادگی خوبی دارند. خیلی از مشکلات و معضلاتی که ما در طبقات و سطوح مختلف داریم، در دست عناصر سیاسی و مدیران جامعه است.
طبق دستور امیرالمؤمنین (ع): هر کسی نباید وارد عرصهي سیاست شود؛ و یکی از شرایطش این است که از خانوادهي خوبی باشد. البته این شرط لازم است، اما کافی نیست و امیرالمؤمنین(ع) شرطهایی دیگری را هم بیان کردهاند. لذا اگر ما آرزو داریم فرزندانمان از فرماندهان لشکر امام زمان باشند؛ باید بدانیم که ایشان هم اگر بخواهند به کسی مسئولیتی بدهند، ابتدا به خانواده و پدر و مادر او نگاه میکنند.
ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیش رو داریم. مردم باید بنابر فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام در انتخاب خود، یکی از شاخصهایی که در نظر میگیرند، «ریشهي خانوادگی» افراد باشد. بعضیها که خانواده و پدر و مادر خوبی ندارند، اصلاً نباید این اجازه را به خودشان بدهند که در انتخابات کاندیدا شوند.
چه کار کنیم تا فرزندانمان ولایتمدار باشند؟
خیلیها میپرسند؛ چه کار کنیم تا فرزندانمان موفق باشند، دکتر یا مهندس شوند و ... ولی ما دنبال این هدف نیستیم. ما میگوییم چه کار کنیم تا فرزندانمان ولایتمدار بار بیایند. تربیت فرزندان اصلاً کار سختی نیست به شرطی که از راهش وارد شویم و راهش را هم اهل بیت علیهم السلام به ما نشان دادهاند؛ به ما سفارش شده که «فرزندان خود را براساس محبت امیرالؤمنین علیه السلام پرورش دهید.»( ِ أَدِّبُوا أَوْلَادَكُمْ عَلَى حُبِّ عَلِيٍّ/من لایحضره الفقیه/3/493 و عن رسول الله صلی الله علیه و آله أدِّبوا أولادَكُم على ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبيِّكُم ، و حُبِّ أهلِ بَيتِهِ ، و قِراءةِ القرآنِ/میزان الحکمه/ح ٢٢٧٢١)
بعد از اینکه فهمیدیم اصل داستان زندگی انسان بر سر ولایتمداری است، این سؤال پیش میآید که ولایتمداری را باید از کجا آغاز کنیم، کجا آموزش ببینیم و کجا تمرین کنیم؟ جواب این است که باید به سراغ خانواده برویم و ولایتمداری را از خانواده شروع کنیم. چرا که ریشهي اصلی آن در خانواده شکل میگیرد و بارور میشود. در محیطهای دیگر چندان نمیتوان برای ولایتمدار شدن فرزندان کاری انجام داد. هیچ جای دیگری مانند خانه و خانواده، نمیتوان انسان ولایتمدار تربیت کرد. این موضوع مهم را دشمنان بشریت به خوبی فهمیدهاند اما متأسفانه هنوز ما به اهمیت این موضوع پینبردهایم.
صهیونیستها به دنبال مخدوش کردن رابطه زن و مردند
سالهاست که صهیونیستها به اهمیت ولایتمداری انسان و نقش تعیین کننده خانواده در ساختن انسانهای ولایتمدار پیبردهاند و دارند بر روی آن کار میکنند. اگر به پروتکلهای دانشوران صهیون، نگاه کنید خواهید دید که برای تسلط بر جوامع بشری، به این اصل مهم پی بردهاند که باید ریشهي ولایت را در خانوادهها قطع کرد. آنها میگویند «برای اینکه در یک جامعه هیچ وقت تبعیت و پیروی از یک پیشوا و رهبر شکل نگیرد؛ باید ریشهي تبعیت فرزندان از پدر و مادر را در خانواده خشک کرد.» آنها به خوبی فهمیدهاند که اگر تبعیت از یک رهبر و پیشوا در جامعهای شکل بگیرد، آن جامعه قدرتمند خواهد شد. پس برای اینکه آن جامعه تبعیت از یک پیشوا را نپذیرد، باید ریشهي این تبعیت را در خانه و خانواده خشک کرد.
صهیونیستها در پروتکلهای خود میگویند که باید در محیط خانواده، رابطهي زن و مرد را مخدوش کنیم تا دیگر فرزندان از پدر و مادر خود تبعیت نکنند و به این ترتیب وقتی این فرزندان وارد اجتماع شدند، از یک پیشوا و رهبر، تبعیت نخواهند کرد. با همین شیوهي شیطانی و پلید است که توانستهاند یک اقلیت یک درصدی را بر اکثریت 99 درصدی مسلط کنند. آن چنان بلایی بر سر خانوادهها آوردهاند که توانستهاند هر بلایی که دلشان بخواهد بر سر جامعه بیاورند.
خانواده برای صهیونیستها خیلی اهمیت دارد چون سلطهي ظالمانه خود را از خراب کردن بنیان خانوادهها به دست آوردهاند. اگر از صهیونیستها بپرسید که چگونه میتوان یک جامعه را تسخیر کرد و تحت سلطه در آورد خواهند گفت که «باید اول به سراغ خانوادهها بروید!» فرزندی که به پدر و مادر خود احترام نگذارد و از آنها تبعیت نکند، وقتی وارد محیط جامعه نیز بشود معمولاً از پیشوای آن جامعه تبعیت نخواهد کرد. به این ترتیب وقتی در یک جامعه تبعیت از پیشوا معنایی نداشته باشد، آن جامعه به شدت آسیبپذیر و ضعیف خواهد شد و به راحتی میتوان چنین جامعهای را به اسارت و بردگی کشید و تحت سلطه در آورد.
مقدمات ظهور امام زمان علیه السلام نیز در خانوادهها مهیا میشود
مقدمات ظهور امام زمان علیه السلام نیز در خانوادهها مهیا میشود و زمینههای ظهور حضرت، در خانواده شکل میگیرد. اگر ولایتمداری ما در خانواده درست شود و فرزندان ما در محیط خانواده ولایتمدار بار بیایند، زمینه برای ظهور حضرت آماده خواهد شد.
بعضی از پدر و مادرها توقع چندانی از فرزندانشان ندارند و همین قدر که فرزندشان درس بخواند، شغلی داشته باشد، به اعتیاد کشیده نشود و پیش در و همسایه آبروداری کند، برایشان کافی است. اما بعضیها انتظار دارند که فرزندانشان خیلی بیش از اینها خوب شوند و منظورشان از این خوب بودن این است که فرزندشان «ولایتمدار» باشد. یعنی میخواهند اصلیترین ویژگی فرزندشان این باشد که ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام عمیقاً در قلبش جای بگیرد و در زمرهي اصحاب ولی عصر علیه السلام قرار گیرد. این سطح انتظار بالا، نشان میدهد که آنها در خانوادهي خود، خیلی خوب و دقیق کار کردهاند. برای چنین افرادی، اصلیترین ملاک در انتخاب همسر، ولایتمداریِ او خواهد بود. چون میدانند که بسیاری از خوبیها حتی نمازخواندن و قرآنخواندن بدون ولایت خاصیتی ندارد. چون میدانند که بسیاری از نمازخوانها و قرآنخوانها بودهاند که در نهایت، جهنمی شدهاند: نماز بیولای او عبادتی است بیوضو.
خداوند در قرآن کریم، چهار مرتبه بلافاصله بعد از توصیه به توحید، سفارش به احسان نسبت به پدر و مادر میکند."وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً" (بقره/83-نساء/36-انعام/151-اسراء/23) ائمه هدی علیهم السلام میفرمایند که عبارت «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» اشاره به ولایت دارد. بسیاری از امور در قرآن به صورت اشارهای بیان شده است.(مانند ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام) اصلاً دین ما دین اشارهای است. اینکه در قرآن بعد از توحید به نیکی نسبت به والدین توصیه میکند، در واقع به ولایتمداری توصیه میکند. اینکه در آیات و روایات اینقدر به خانواده اهمیت داده شده است، برای این است که خانواده پایگاه تربیت ولایتمداری است و اگر ولایت در جهان مستقر شود همهي امور سامان خواهد یافت.
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد حق پدر و مادر بر فرزند پرسیدند، ایشان فرمودند: «پدر و مادر تو، بهشت و جهنم تو هستند.» (لَمّا سُئلَ عَن حقِّ الوالِدَينِ علي وَلَدِهِما : هُما جَنَّتُكَ ونارُكَ) امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:«بِرُّ الوالِدَينِ أكبَرُ فَريضَةٍ؛ نیکی به پدر و مادر بزرگترین فریضه است»(غررالحکم/312) و امام صادق علیه السلام میفرمایند: «الذُّنوبُ الّتى تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَينِ؛ از جمله گناهانى كه فضا را تيره و تار مىسازد نافرمانى پدر و مادر است.» (کافی/2/447) معلوم است که بیاحترامی به پدر و مادر و عاق والدین، آسمان را تیره و تار میکند، چون با این کار در واقع ریشهي ولایتمداری از بین میرود.
چرا مسألهي عاق والدین اینقدر در دین ما جدی گرفته شده است؟ چون بنا بر این است که ما ولایت پدر و مادر را بپذیریم و در محیط خانواده ولایتمداری را تمرین کنیم تا ولایت امام زمان خود را به نحو احسن بپذیریم. اگر فرزندان ما در خانواده، ولایت پدر و مادر خود را نپذیرند، چطور میتوانند ولایتمدار شوند و ولایت امام زمان را قبول کنند؟ بچهای که در مقابل پدر و مادرش رعایت ادب را نکند، آیا در مقابل امام زمانش مؤدب خواهد بود؟ البته ممکن است استثناءهایی نیز وجود داشته باشد، ولی تقریباً در همهي موارد این قاعده صدق میکند.
فیلمی که در آن حرمت پدر و مادر شکسته میشود، بسیار مخربتر از فیلمی است که در آن حرمت حجاب شکسته میشود
با عنایت به این قاعدهي مهم، میتوان گفت فیلمهایی که در آنها حرمت پدر و مادر شکسته میشود و از بین میرود، بسیار مخربتر از فیلمهایی هستند که حرمت حجاب در آنها شکسته میشود. آثار سوئی که نشان دادن این نوع فیلمها دارند، از آثار سوء فیلمهایی که در آنها حجاب رعایت نمیشود بسیار بیشتر است، چرا که اینها به بنیان خانواده و ولایتمداری فرزندان ما لطمه وارد میکنند.
بسیاری اوقات پدر و مادرها از روی دلسوزی و محبت، و یا برای اینکه به فرزند خود سختگیری نکنند، در مقابل بیاحترامیهایی که فرزندانشان نسبت به آنها میکنند، اغماض کرده و به آنها تذکر هم نمیدهند. در صورتی که این دلسوزیِ بیجا اثر بدی بر روی فرزندان خواهد داشت و موجب میشود که به مرور، حرمت والدین در نظر آنها کم شود. کسی که پدر و مادر در نظر او حرمتی نداشته باشند، چطور میتواند حرمت امام زمان علیه السلام خود را حفظ کند؟ او به پدر و مادری که طعم محبت آنها را از نزدیک چشیده است، بیاحترامی میکند، بعد میخواهد به امامی که تا کنون ندیده است احترام بگذارد!
انسان در درجه اول باید یاد بگیرد که در مقابل پدر و مادرش باادب باشد، تا بعد نوبت به حفظ ادب و احترام نسبت به امام زمان علیه السلام برسد. بچهای که پای خود را در مقابل پدر و مادرش دراز میکند، یا به هر نحوی احترام آنها را رعایت نمیکند، باید به او تذکر داده شود. اگر پدر و مادر نسبت به این بیاحترامیها بیتفاوت باشند، نه تنها به او محبت نکردهاند، بلکه موجبات هلاکت او را فراهم کردهاند. بهترین شیوه برای تذکر به فرزند هم، این است که پدر خانواده به فرزند خود تذکر بدهد که احترام مادرش را حفظ کند و مادر خانواده نیز به فرزند یاد بدهد که احترام پدر را رعایت کند.
رعایت احترام پدر و مادر در خانواه به قدری مهم و اساسی است که میتوان گفت همین مسأله باعث غربت و شهادت امیرالمؤمنین و امام حسین علیه السلام شد. مشکل مردم در زمان علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام این بود که آداب احترام به پدر و مادر و حفظ حرمت آنها را نمیدانستند و این مسأله به سطح جامعه سرایت کرده بود و تبدیل شده بود به بلد نبودن آداب ولایتمداری.
در ماه رمضانی که امیرالمؤمنین علیه السلام ضربت خوردند، به امام حسن علیه السلام فرمودند: برای سخنرانی به بالای منبر مسجد برو و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر رسول الله صلی الله علیه و آله این کلمات را خطاب به مردم بگو: «لَعَنَ اللَّهُ وَلَداً عَقَّ أَبَوَيْهِ، لَعَنَ اللَّهُ وَلَداً عَقَّ أَبَوَيْهِ، لَعَنَ اللَّهُ وَلَداً عَقَّ أَبَوَيْهِ...» یعنی خدا لعنت کند فرزندی را که عاق پدران خود شود و سه مرتبه این جمله تکرار شد... بعد مردم نزد علی علیه السلام آمدند و معنای این جملات را پرسیدند. حضرت فرمود: «روزی رسول خداصلی الله علیه و آله دست مرا گرفت و به سینهي مبارک خود چسباند و گفت: ای علی! من و تو پدران این امت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی را که عاق ما شود؛ إِنِّي كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ ص فِي صَلَاةٍ صَلَّاهَا فَضَرَبَ بِيَدِهِ الْيُمْنَى إِلَى يَدِيَ الْيُمْنَى فَاجْتَذَبَهَا فَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ضَمّاً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَقَّنَا » (معانیالاخبار/118)
دشمنان ما مدتهاست که به اهمیت خانواده پیبردهاند
اهمیت ادب و احترام در خانواده را دشمنان ما خیلی زودتر درک کردهاند. شاید حدود 15 سال پیش بود که دشمنان ما از طریق برخی مجامع بینالمللی به جمهوری اسلامی اصرار میکردند که یک خط تلفن ویژه(شبیه 110) اختصاص داده شود به فرزندانی که میخواهند از والدین خود شکایت کنند! با این اقدام، میخواستند عمق خانوادههای ما را هدف بگیرند و فرزندان را در مقابل پدر و مادرها قرار دهند تا روی آنها به والدین خود باز شود و حرمت والدین به کلی از بین برود. اصرار میکردند که ما این تلفن ویژه را راه بیندازیم (مشابه آنچه در برخی از کشورهای غربی وجود دارد) تا وقتی یک عصبانیتی در خانواده ایجاد شد، بلافاصله بچه زنگ بزند و بیایند پدر یا مادر او را بگیرند و به این ترتیب رابطهي پدر و مادر با فرزند کاملاً نابود شود.
بحث خانواده اساساً یک بحث سیاسی است؛ نه اینکه ما آن را به سیاست ربط دهیم، بلکه فیذاته یک بحث سیاسی و اجتماعی است. ممکن است کسانی بگویند که ما یک بحث اخلاقی را به سیاست ربط دادهایم! ما فقط حقیقتی را که اهل بیت علیهم السلام صراحتاً بیان فرمودهاند، ذکر میکنیم. پدر و مادر بر انسان ولایت دارند و با تمرین ولایتمداری، نزد پدر و مادر است که انسان میتواند به ولایتمداری امام زمان خود برسد.
تمرین ولایتمداری، با پدر و مادرداری
ولایتمدار بودن بسیار سخت و پیچیده است؛ هر کسی از عهدهي آن بر نمیآید و نیاز به تمرین مداوم دارد. تمرین ولایتمداری هم در محیط خانواده است و البته موفق بودن در این تمرین نیز چندان آسان نیست.
اگر ما نتوانیم پدر و مادر خود را تحمل کنیم و نتوانیم به آنها درست احترام بگذاریم، ولیّ خدا را هم نخواهیم توانست تحمل کنیم. ممکن است سؤال شود که ولیِ خدا با پدر و مادر فرق میکند، او رفتارش خوب و کاملاً درست و حساب شده است، اما پدر و مادرهای ما ممکن است رفتار خوبی نداشته باشند و ایرادهای زیادی در رفتار و گفتارشان وجود داشته باشد. در پاسخ به این سؤال باید گفت: درست است که رفتار پدر و مادرها ممکن است درست نباشد، اما این پدر و مادر را خداوند برای ما انتخاب کرده است و خداوند دقیقاً آنها را با همین ویژگیهای رفتاری خاصی که دارند، برای ما درنظر گرفته است تا با تعامل با آنها و احترام به آنها تحت هر شرایطی، بتوانیم رشد کنیم. مثلاً ممکن است پدر ما بداخلاق باشد و رفتار تندی با ما داشته باشد. در این صورت باید یادمان باشد که این پدر بداخلاق را خداوند برای ما انتخاب کرده است تا ما در مقابل رفتار تند او قرار بگیریم و با صبر و تحمل و احترام به او، رشد کنیم.
درست است که بین پدر و مادر و امام زمان علیه السلام تفاوت بسیار است، اما باید به این نکته توجه کرد که همان خدایی که اطاعت از امام زمان را واجب کرده است، اطاعت از پدر و مادر را هم واجب کرده است. خدا که میداند ما چه پدر و مادری داریم و خود ما را هم بهتر از خودمان میشناسد و میداند که روح ما برای رشد، چه نیازهایی دارد و چه بُعدی از ابعاد روحی ما نیاز به تمرین دارد. لذا خداوند این پدر و مادر را برای ما انتخاب کرده است تا روح ما به خوبی رشد کند.
خداوند میداند که روح ما از چه جنبههایی نیاز به رشد دارد، لذا پدر و مادری به ما داده است که با نیاز ما متناسب باشد و تعامل درست با آنها باعث رشد روحی ما شود. پس اگر پدر و مادری بداخلاق، حساس، ایرادگیر و ... داریم هر کدام از این ویژگیها بر اساس حساب دقیق خداوند است.
از امام صادق (ع) در مورد معنای این آیهي قرآن سؤال میکنند: آن جا كه خداوند در مورد نیکی به پدر و مادر میفرماید: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما؛ و اگر پدر يا مادر و يا هر دو، در كنارت به پيرى برسند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران»(سورهي اسراء/23) حضرت در پاسخ می فرماید: يعنى اگر پدر و مادرت (به علت پيرى و كم حوصله شدن پر توقع شدند و با بهانههاى بىمورد) تو را به ملال آوردند، حتى با گفتن «اف» اظهار ملامت مكن و اگر تو را مورد ضرب و كتك قرار دادند، با تندى و خشونت پرخاش مكن. و آن جا كه مىگويد: «با كرامت و ادب به آنان پاسخ بده» يعنى اگر تو را کتک زدند یا به تو سيلى زدند، بگو: خدايتان بيامرزد و از خطايتان درگذرد. اين همان پاسخ كريمانه و محترمانهاى است كه خدا از شما انتظار دارد. و آنجا كه مىگويد: « وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ ؛ و از روى مهر، بال و پرت را بر خاك راهشان بگستر». يعنى: به آنان خیره نگاه مكن جز از روى مهر و شفقت، و صدايت را فراتر از صداى آنان بلند مكن و نه دستت را فراتر از دست آنان. و پيشاپيش آنان حركت مكن. «عَنْ أَبِي وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنْ أَضْجَرَاكَ فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا إِنْ ضَرَبَاكَ قَالَ وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً قَالَ إِنْ ضَرَبَاكَ فَقُلْ لَهُمَا غَفَرَ اللَّهُ لَكُمَا فَذَلِكَ مِنْكَ قَوْلٌ كَرِيمٌ قَالَ وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ قَالَ لَا تَمْلَأْ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا إِلَّا بِرَحْمَةٍ وَ رِقَّةٍ وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا وَ لَا يَدَكَ فَوْقَ أَيْدِيهِمَا وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَ» (کافی/2/158)
یکی از دو شرط اساسی برای تربیت فرزندان ولایتمدار
اگر کسی به دنبال سعادت فرزندانش است، اگر کسی دغدغه رابطه خود با خدای خود را دارد، باید در وضع خانواده خودش بازنگری کند. ما به دنبال درست کردن «اخلاق» خانوادهها نیستیم، بلکه دغدغهي ما این است که خانوادههای «ولایی» داشته باشیم که در این صورت اخلاق هم درست خواهد شد. گفت: «چون که صد آمد نود هم پیش ماست». داغ امام حسین علیه السلام بیشتر از این جهت بود که مردم کوفه ولایتمدار نبودند و ریش این قضیه نیز در خانوادههای آنان بود. اگر بخواهیم دردهای دل امام حسین علیه السلام را تسکین دهیم، باید در خانواده خود انسانهای ولایتمدار تربیت کنیم.
امروز تجربه تلخ و شکست خورده جهان غرب در زمینه خانواده جلوی چشم جهانیان قرار دارد و همه میبینند کرور کرور زنان و مردانی را که تنها و جدا از هم زندگی میکنند و کرور کرور جوانهایی که چیزی به نام خانواده ندارند و طعم داشتن پدر یا مادر را هرگز نچشیدهاند. راه حل این معضلات نیز چیزی جز ولایتمداری نیست. الان زمان آن فرا رسیده است که مشخصاً و بدون هیچ حاشیهای به سراغ ولایتمداری برویم و آن را در متن زندگی خود قرار دهیم. آن زمانی که بعضیها ولایتمداری را صرفاً یک شعار میدانستند و حتی جزء خرافات به حساب میآوردند، دیگر گذشته است.
اگر توصیههای اسلام به زن و مرد را رعایت کنیم، خواهیم دید که اولاً فرزندان چقدر خوب و ولایتمدار تربیت میشوند و ثانیاً خود زن و مرد چه لذت و بهرهای از زندگی خواهند برد. ابتدا به شیوهي درست رفتار مرد با زن در خانواده میپردازیم. باید ببینیم بر اساس تعالیم دینی ما، آقایان در محیط خانواده چگونه باید با همسر خود برخورد کنند تا مهر و محبت امیرالمؤمنین علیه السلام در قلب بچهها بنشیند؟
مشکلات رفتاری همسرتان را جزو تقدیرات الهی برای رشد روحی خود بدانید
آقایان در درجهي اول باید بدانند که اگر اخلاق و رفتار همسرشان بد است یا مطابق میل و خواستهي آنها نیست، این را خدا برای آنها مقدر کرده است و خدا خواسته با همین همسر، آنها را درست کند و نقاط ضعف آنها که در لایهها و زوایای پیچیدهي روح آنها قرار دارد را درست کند. پس آقایان با کوچکترین اختلاف و مشکلی که در روابط با همسرشان به وجود آمد، تصور نکنند که در انتخاب خود دچار اشتباه شدهاند و به خود نگویند که «چرا من این همسر را انتخاب کردهام؟!» به این حقیقت توجه کنند که خدا میخواهد آنها را در این شرایط امتحان کند و رشد دهد. مقدرات الهی را خیلی قشنگ باید بپذیرند و نقصهای همسر را هم جزئی از مقدرات الهی بدانند و بپذیرند.
اصل کلیدی در تربیت ولایتمداری در محیط خانواده، «محبت کردن مرد به زن» است. مرد باید نسبت به همسرش رحم و شفقت و بزرگواری داشته باشد و فرزندان این بزرگواری را ببینند. اگر پدری در خامه مهربان باشد و مخصوصاً به مادر خانه، محبت کند و فرزندان این مهربانی پدر ببینند، طعم مهربانی امام را درک میکنند و قدم بزرگی در ولایتمداریِ آنان برداشته میشود. مرد باید بنای بر شفقت و مهربانی نسبت به همسرش داشته باشد و خطاهای زن و حرفهای تلخ او را ببخشد. چون ویژگیای که خیلی از خانمها دارند این است که با زبان خود خیلی راحت میتوانند مرد را آزار دهند و همچنین وقتی خانمها از دست مرد، ناراحت شوند، مبالغه میکنند و مثلاً میگویند: «تو هیچ کاری برای من انجام ندادهای» در چنین مواردی مردها نباید بحث و جدل کنند و باید بگذرند و ببخشند. (امام سجاد علیه السلام: فإنّ لَها علَيكَ أن تَرحَمَها؛ من لایحضره الفقیه/2/621 و امام صادق علیه السلام: قیل له: ما حَقُّ المرأةِ على زَوجِها؟ فقال: «... إن جَهِلَت غَفَرَ لَها» کافی/5/510 و امیرالمؤمنین علیه السلام: فَدَارُوهُنَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ؛ همان/3/554)
در روایت داریم؛ «مرد باید به همسرش ابراز علاقه کند و بگوید که دوستش دارد.» ساختار روحی زن و مرد با هم فرق میکند؛ مرد نیاز ندارد کسی به او بگوید «دوستت دارم» اما زن این نیاز را دارد. (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ، لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً؛ کافی/5/569)
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: «هیچ مردی به زنش خدمت نمیکند مگر صدیق، شهید یا کسی که خدا خیر دنیا و آخرت را به او داده است؛ يَا عَلِيُّ لَا يَخْدُمُ الْعِيَالَ إِلَّا صَدِّيقٌ أَوْ شَهِيدٌ أَوْ رَجُلٌ يُرِيدُ اللَّهُ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»(مستدرک الوسائل/13/49) همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «مرد نباید زحمتی را که زن نمیتواند تحمل کند، بر دوش او قرار دهد چون زن ریحانه است؛ لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنَ الْأَمْرِ مَا يُجَاوِزُ نَفْسَهَا فَإِنَّ ذَلِكَ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا فَإِنَ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ»(کافی/5/510)
رسول خدا صلی الله و علیه و آله یکی از تفاوتهای مؤمن و منافق را اینگونه بیان میدارند که «مؤمن غذایی را که خانوادهاش دوست دارد میخورد ولی منافق غذایی را که خودش دوست دارد به خانواده تحمیل میکند؛ الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»(کافی/4/12)
چرا حقوق مرد در خانواده بیشتر از زن است
رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانمی که در مورد حقوق زن بر شوهر سوال کرد، فرمود: «حقوق شوهرت از تو بیشتر است» (قَالَتْ: فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ؟ قَالَ: لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَة)(کافی/5/507) اینکه حقوق مرد بیشتر از زن است، به این معناست که نیازهای مرد بیشتر از زن است، لذا اگر زنی در مورد حقوق شوهرش غفلت کند، لطمه بیشتری به او وارد کرده است. اینکه مرد، حق بیشتری دارد به این خاطر است که نیازهای او در خانواده بیشتر از زن است به همین دلیل، زنها باید بیشتر از مردها، حق همسر خود را رعایت کنند.
در مورد ارتباط بین زن و مرد، زنها به لحاظ روحی قویتر هستند و ابتکار عمل به دست خانمها است، لذا مدیریت این ارتباط نیز به خانمها داده شده است و به همین دلیل، حجاب برای زن واجب شده است. حجاب مظهر قدرت زن است و معنایش این است که خانمها باید روابط بین زن و مرد را مدیریت کنند.
همانطور که مردها از نظر جسمی از زنها قویتر هستند و برای یک مرد خجالتآور است که یک زن را بزند، به لحاظ روحی نیز زنها قویتر هستند، لذا در ارتباط با مردها باید بیشتر رعایت کنند. در محیط خانواده و بین زن و شوهر نیز همین قاعده صدق میکند. مسئولیتهای بیشتری که در خانه به زنها داده شده است مربوط به برتریها و برجستگیهای روحی زن است. چون خداوند به هرکس در هر زمینهای که توانایی بیشتری داده، مسئولیت بیشتری نیز بر عهدهي او گذاشته است. اما جامعهي غربی درک و شعور لازم برای درک این مطلب را ندارد و میگوید: «زن و مرد با هم برابر هستند و باید حقوق یکسانی داشته باشند!» نتیجه این دیدگاه غلط نیز همین وضعی است که در غرب میبینید که بیشترین لطمه را هم زنانِ غربی متحمل میشوند. با وجود اینکه تجربهي شکست خوردهي غرب در جلوی چشمان ما قرار دارد، اما متأسفانه هنوز هم آنچه که میبینیم و میشنویم، بیشتر اخلاق غربی و غیر اسلامی است، نه آنچه که دین به ما گفته است.
اگر بخواهیم امتحانهای الهی مرد و زن را تقسیمبندی کنیم، میتوانیم بگوییم؛ بخش عمدهای از امتحانهای زن در مورد شوهر و فرزندانش است ولی بخش عمدهي امتحانهای مرد در بیرون از محیط خانواده است. اگر خانمها به مسئولیت بیشتر خود در خانواده، توجه نکنند، فرزند ولایتمدار در آن خانواده تربیت نخواهد شد و یکی از مهمترین نکات رفتاری که خانمها باید در محیط خانواده مراعات کنند این است که احترام شوهر خود را مخصوصاً در نزد فرزندان، حفظ کنند.
قاعده کلیدی در تربیت فرزند؛ «محبت مرد به زن» و «احترام زن به مرد»
قاعدهي مهم و کلیدی در تربیت فرزندان این است که آقایان مراقب باشند که در طول زندگی مشترک، دل همسرشان را نشکنند و زنها نیز مراقب باشند غرور مرد را نشکنند. بچهای از لحاظ روحی متعادل خواهد بود که ببیند، پدرش به مادرش محبت میکند و دل او را نمیشکند و مادر هم به پدر احترام میگذارد و غرور او را جریحهدار نمیکند. اگر غیر از این باشد، بچه به لحاظ روحی متعادل نخواهد شد و لذا برای دینداری و ولایتمداری آمادگی پیدا نخواهد کرد. اگر خانمی، به شوهرش احترام نگذارد و جلوی چشم فرزندان، غرور مرد را بشکند، بعید است فرزندان این خانواده درست تربیت شوند و ولایتمدار بار بیایند.
مرد باید به همسرش محبت کند و دل او را نشکند و زن هم باید به همسرش احترام بگذارد و غرور او را نشکند. وقتی یک مرد با همسرش دعوا میکند، غالباً به این خاطر است که زن، غرور او را شکسته است، هرچند اگر مرد این را صراحتاً به زبان نیاورد، و اگر یک زن با شوهرش دعوا میکند غالباً به این خاطر است که مرد، دل زن را شکسته است و در جایی که باید به او محبت میکرده، این کار را انجام نداده است.
همین نصیحتهای خیلی ساده در مورد رفتار مرد و زن در خانواده، تأثیرات عمیقی بر روی فرزندان و خودِ زن و مرد خواهد داشت. مثلاً بعضی از آقایان میگویند: من که همسرم را دوست دارم چه لزومی دارد که به او بگویم «دوستت دارم»؟! در حالی که گفتن این جمله ساده تأثیر بسیار خوبی بر روحیهي همسرشان دارد. در روایت داریم: «هر بار که فرزند خودت را میبوسی، به ازای هر بوسه، یک درجه به درجات بهشت تو افزوده میشود.»(رسول خدا صلی الله علیه و آله: أَكْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِكُمْ فَإِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ مَا بَيْنَ كُلِّ دَرَجَةٍ خَمْسُمِائَةِ عَامٍ.)(وسائل الشیعه/21/485) نباید از این نکات ریز و کلیدی، غفلت کرد چرا که امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «غفلت عامل گمراهی است؛ الغَفلَةُ ضَلالُ النُّفوسِ»(غررالحکم/1445) و نیز فرمودهاند: «غفلت برای گمراهی کافی است؛ كَفَى بِالْغَفْلَةِ ضَلَالاً»(غررالحکم/5763)
مختصات یک خانواده ولایتمدار
برای آنکه ولایتمداری به صورت ریشهای تحقق پیدا کند، چه باید کرد؟ باید خانوادههای خود را درست کنیم؛ چون در خانواده است که ولایتمداری ما به صورت ریشهای درست خواهد شد نه در بحثهای سیاسی و اجتماعی. البته بحث هم در جای خود لازم است اما آنچه که به طور ریشهایتر میتواند انسان ولایتمدار تربیت کند، درست کردن خانواده است. برای ولایتمداری باید خانوادههای خوب داشت؛ اما مختصات یک خانوادهي خوبِ ولایتمدار چیست؟
اگر پدر و مادر در خانواده طوری رفتار کنند که فرزندانشان احترام به پدر و مادر را از صمیم دل رعایت کنند و شأن آنها را نگه دارند، ولایتمداری در فرزندانشان تحقق پیدا خواهد کرد و اِلا بعید است فرزندی که نسبت به پدر و مادر خود بیادب است، ولایتمدار شود. برای رسیدن به این منظور لازم است به دو اصل کلیدی توجه شود: اول اصل مهم در تربیت فرزند این است که: «پدر باید بچهها را به محبت و احترام نسبت به مادر دعوت کند و مادر هم بچهها را به رعایت ادب و اطاعت از پدر دعوت کند.» این خودِ پدر و مادر هستند که باید به فرزندان خود مؤدب بودن را یاد بدهند به این صورت که؛ پدر باید به بچهها بگوید (و با رفتار خود به آنها یاد بدهد) که به مادر محبت کنند و احترام بگذارند، مادر هم باید به بچهها یاد بدهد که به پدر احترام بگذارند و در مقابل او مؤدب باشند.
پدرها و مادرها نباید از روی محبت و دلسوزی فراموش کنند که در خانواده گاهی باید نسبت به فرزند سختگیری کرد (از 7 سالگی تا 14 سالگی: رسول خدا صلی الله و علیه و آله: «... عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ» وسائل الشیعه/21/476) و در این زمینه، خانه تا حدی جنبهي پادگان باید داشته باشد. سطح ادب فرزندان به پدر و مادر باید بالا برود و «مادرها» در این میان نقش ویژهای دارند. والدین نباید از مدرسه یا رسانهها در این مورد، انتظار چندانی داشته باشند و ادب کردن فرزندان را به آنها واگذار کنند.
اصل کلیدی در روابط زن و مرد این است که: «مرد نباید دل همسرش را بشکند و زن هم نباید غرور مرد را بشکند.» اگر در خانوادهای این اصل مهم رعایت شود، این زن و مرد در کنار هم ساخته میشوند و با این رابطهي خوب، نه تنها بچههای ولایتمدار تربیت خواهد شد، بلکه ولایتمداری خود زن و مرد نیز تقویت میشود.
اگر پدرها در خانه امامت کنند، فرزندان شیرینیِ امام را خواهند چشید
امام و ولیِ خدا در جان انسان اینچنین اثر میگذارد. امام سرچشمهي عاطفه و محبت و مانند پدری دلسوز و مهربان است. مردم عالم بالاخره پدر خود را پیدا خواهند کرد؛ مردم دنیا کمکم دارند بوی پدر غریب و پشت پردهي غیبت خود را احساس میکنند. مردم اگر ببینند کسی بوی پدر غریب آنها را میدهد، در جانشینی آن پدر، مثل پدر به او نگاه خواهند کرد. در روایت دارد، در غیبت پدر، برادر بزرگتر حکم پدر را دارد. در خانوادهها حرمت برادر بزرگتر را رعایت کنید تا مبادا بعداً در جامعه ولایتمداری ما مخدوش شود.
پدرها در خانواده مواظب باشند؛ مهر پدری حرمت دارد. پدرها حق بزرگی بر فرزندان خود دارند و احترامشان باید حفظ شود، ولی پدرها هم در این امر به فرزندان خود کمک کنند. رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَى بِرِّهِ وَ هُوَ أَنْ يَعْفُوَ عَنْ سَيِّئَتِهِ وَ يَدْعُوَ لَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّه» (بحارالانوار/101/98) خدارحمت کند کسی را که فرزندش را در نیکی کردن به خودش کمک کند (طوری رفتار کند که بچه بتواند احترام او را حفظ کند) و خطای فرزندش را ببخشد. بنا بر روایت دیگری در پاسخ به کسی که پرسید: «چگونه او را در نیکی به خود کمک کند؟» فرمودند: «يَقْبَلُ مَيْسُورَهُ وَ يَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ وَ لَا يُرْهِقُهُ وَ لَا يَخْرَقُ بِه»(کافی/6/50)
اگر پدری از روی بزرگواری، نسبت به خطاهای جوان خود تغافل کند و همهي خطاهای او را مُچگیری نکند، وقتی به آن جوان گفته شود، «امام مانند پدر است»، او خواهد گفت: «من مهربانی پدر را چشیدهام، اگر امام مانند پدر است، پس امام خیلی نازنین و مهربان است.» اگر پدرها در خانه امامت کنند، فرزندان شیرینیِ امام را خواهند چشید.
رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمودهاند: «هر یک از انسانها برای خودشان ریاستی دارند، مرد رئیس اهل بیت خویش است و زن رئیس خانهي خویش است؛كُلُّ نَفَسٍ مِنْ بَنِي آدَمَ سَيِّدُ فَالرَّجُلُ سَيِّدُ أَهْلِهِ وَ الْمَرْأَةُ سَيِّدَةُ بَيْتِهَا»(نهج الفصاحه/روایت2177) ریاست کلی خانواده با مرد است اما آقایان در بسیاری از امور خانه، اجازه بدهند که خانمها اظهار نظر کنند.
شخصی به خانهي امام حسین علیه السلام آمد، دید که ایشان در خانهي خود پرده و پشتی گذاشتهاند، گفت یا اباعبدالله؛ وضع خانهتان خیلی پُررونق شده است، پدر گرامیتان علی علیه السلام ساهتر زندگی میکردند؟! امام حسین علیه السلام فرمودند: «چون همسرم این وضع را دوست داشت، من قبول کردم.»
ما امروز بعد از 1400 سال که نه حسین علیه السلام را دیدهایم و نه صدای او را شنیدهایم و نه معجزهای از او دیدهایم، هر سال مانند مادرِ بچه از دست داده، برای او گریه میکنیم. این عاطفه را هیچ کسی به هیچ وسیلهای نمیتواند ایجاد کند. هیچ خانوادهای به پرمحبتی و هیچ دلی به عاطفهي دلهای محبین اهل بیت علیهم السلام نیست، چون آنها به سرچشمهي پرفیض عاطفه متصل هستند. آنهایی که ولایتگریز هستند دشمنان عاطفه و محبت هستند و این را، هم تاریخ اثبات کرده است و هم وضع زندگی اجتماعات مختلف اثبات کرده است.