بسیاری نرمافزارهای
شبکههای اجتماعی سعی میکنند شبکه اجتماعی را به یک مکان عمومی مجازی مثلا
یک کافیشاپ مجازی تبدیل کنند. هرچند که خریدن یک فنجان قهوه مجازی برای
یک نفر، جانشین ضعیفی برای یک تجربه واقعی است، اما این نرمافزارها سعی
میکنند شرایط هیجانانگیزی برای ملاقات شما با افراد جدید ایجاد کنند.
وقتی نمودار اجتماعی را با نمودار علایق تلفیق کنید، این نرمافزارها شما
را با افراد جدیدی آشنا میکند که احتمال دارد در زندگی واقعی هم با آنها
دوست شوید. البته این نرمافزارها هنوز راه زیادی در پیش دارند تا بتوانند
زندگی اجتماعی را قویتر از حالا کنند و صرفا به عنوان پل موقتی بین شخصیت
آنلاین و آفلاین ماست!
هیچ شکی نیست که شبکههای اجتماعی باعث تغییرات
زیادی در روابط ما با دوستان و اعضای خانوادهمان شدهاند و دنیا و روابط
را وسیعتر کردهاند. اما فقط یک مشکل وجود دارد: شبکههای اجتماعی واقعا
اجتماعی نیستند.
معنی ریشه لاتین کلمه Social (اجتماعی)، «اتحاد، زندگی در کنار دیگران» است. این کلمه ریشه در دنیای فیزیکی دارد و به روابط رو در روی افراد تاکید دارد. اگر شما فردی اجتماعی باشید، به این معنی است که دوست دارید وقت بیشتری را با دیگران بگذرانید، که این تعریف، با ایده شبکه اجتماعی امروزی در تضاد است، چراکه در وهله اول شما به جای مردم، با صفحه مانیتور در ارتباط هستید. فیسبوک هیچوقت قادر نیست شیوه قدیمی ارتباطات رو در رو را درک کند و هیچوقت هم نخواهد فهمید، چراکه این ایده با اصول اولیه شرکت موسس آن، در تقابل است. هر قدر کاربران زمان بیشتری را با صفحه مانیتور بگذرانند، با تبلیغات بیشتری روبرو میشوند و در نتیجه، فیسبوک درآمد بیشتری کسب میکند.
وقتی گوگل پلاس دایرهها (Circles) را به عنوان ابزار متقابل دنیای واقعی راهاندازی کرد، به نظر میرسید که این خلا را احساس کرده و معتقد است که «ظرافت و ذات روابط متقابل دنیای واقعی، در سختی و انعطافناپذیری ابزار آنلاین امروزی گم شده است.» اما راه حل گوگل چه بود؟ افزایش تعداد تجهیزات آنلاین! پس این یک جنگ از پیش باخته است چراکه هیچ جانشینی برای ارتباطات دنیای واقعی وجود ندارد.
پس چطور میتوانیم از
مانیتورهایمان جدا شویم و قابلیتهای زندگی دیجیتالیمان را از دست ندهیم؟
چطور میتوان با ارتباط بیشتر با دوستان واقعی در دنیای واقعی، فاصله بین
دنیای آنلاین و آفلاین را پر کرد؟ در واقع چطور میتوان شبکه اجتماعی را
واقعا اجتماعی کرد؟
پشتوانه اجتماعی برای شبکه «اجتماعی»
دو نظام همگرا وجود دارد که پتانسیل اجتماعی کردن شبکه اجتماعی را داراست: انفجار موبایل و تغییر به سوی اشتراک «آینده».
موبایل
بیش از هر تکنولوژی دیگر، شبکه اجتماعی را به دنیای واقعی کشانده است. مهم
نیست کجا میرویم، اما گوشیهای هوشمندمان همچنان ارتباط ما را با دوستان و
اعضای خانواده حفظ میکنند. اما «در ارتباط ماندن» باز هم با ارتباط واقعی
رو در رو فرق دارد. وقتی پای تسهیل ارتباطات دنیای واقعی به میان میآید،
حتی رهبران صنعت از جمله Foursquare هم کم میآورند. حتی سیستم موقعیتیاب
هم برای ارتباطاتی افسانهای نسبتا ساخته شده بود- به این ترتیب که وقتی
اسم شما برای ورود به مکانی، ثبت میشود، دوستی که در نزدیکی شماست هم به
شما بپیوندد. عملا، چنین چیزی خیلی کم اتفاق میافتد. موانع زیادی از جمله
قطعی ارتباط و فرصتهای از دسترفته در این راه وجود دارد.
با اینکه موبایل نقش پل
بین دنیای آنلاین و آفلاین را بازی میکند، اما به تنهایی کافی نخواهد بود؛
البته این مسئله به خاطر تقابل وب و موبایل نیست، بلکه به خاطر تقابل
دیروز و فرداست. در دهه گذشته، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی بر سندیت و
نقشهبرداری از روابط فعلی ما تمرکز کردهاند. در حال حاضر میتوان با
توجه به ویژگیهای زمانبندی جدید شرکتها،متوجه علاقهشان به گذشته شد.
البته همزمان با چنین شرکتهایی، توئیتر و Foursquare هم هستند که بر
رویدادهای زمان حال تاکید دارند.
«آینده» بازاریابی و شبکهسازی اجتماعی
در حال حاضر گذشته و حال ما به صورت آنلاین ثبت میشود؛ بنابراین فصل بعدی برای شبکههای اجتماعی، آینده است. در آینده شبکههای اجتماعی خواهند پرسید: کجا میخواهید بروید؟ میخواهید چه کسی را ببینید؟ چه چیزی خواهید خرید؟ با اشتراکگذاری برنامهها و آرزوهای خود، تعاملهای دنیای واقعی را شکل میدهید. مثلا، وقتی موقعیت خود را از حال به آینده تغییر می دهد، الگوی خود را از «من الان اینجا هستم» به «من بعدا اینجا خواهم بود» تغییر میدهید؛ در واقع احتمال کلی ارتباط را افزایش میدهید.
همچنین، «زمان آینده» شبکههای اجتماعی پتانسیل تغییر به سمت بازاریابی بر اساس موقعیت لحظهای را داراست، چراکه کاربران قصد و نیت خود را مستقیما بیان میکنند. مثلا تصور کنید که کاربری گزارش برنامههایش را شرح داده و اعلام کرده که قصد دارد از فلان پیتزافروشی خرید کند. به این ترتیب یک پیتزافروشی دیگر میتواند برای رقابت با پیتزافروشی مذکور، وارد گود شود. در همین میان ممکن است پیتزافروشی اول، برای حفظ مشتری خود، قیمتش را بشکند! و ماجرا ادامه پیدا میکند. همیشه اساس بازاریابی بر پایه درک قصد و نیت مشتری شکل گرفته است. وقتی شما متوجه هدف میشوید، میتوانید در زمان درست که مشتری قصد دارد وارد عمل شود، تبلیغات مناسبتری ارائه کنید.
درک قصد و نیست همانقدر
برای مشتری مهم است که برای تجارتها. به صنعت سفر دقت کنید: وقتی مسافری
از یک آژانس مسافرتی یک بلیط هواپیما تهیه میکند، کاملا واضح است که قصد
سفر به یک شهر مشخص در روز مشخصی را دارد. در نتیجه آژانس مسافرتی میتواند
یک هتل درجخ یک و یک آژانس اتومبیل کرایهای هم به او پیشنهاد دهد بازدهی
بسیار خوبی داشته باشد.
تغییر از زمان حال به آینده شاید جزئی به نظر
برسد، اما تغییرات بزرگی را به دنبال خواهد داشت. «آینده» شبکهسازی
اجتماعی میتواند در بهترین لحظهها افراد را در موقعیت خرید قرار دهد.
چراکه مشتری برای جایی که میخواهد برود، چیزی که میخواهد بخرد و ... هنوز
تصمیم نهایی نگرفته است؛ یعنی حوزه اینترنتی تجارت میتواند نقش موثری بر
فرآیند تصمیمگیری مشتریها داشته باشند. بهعلاوه، شما نمیتوانید گذشته و
حال را تغییر دهید، اما آینده را میتوان عوض کرد.
در نهایت اینکه،
اجتماعی کردن دنیای واقعی بالاخره برنده میشود. انسانها مخلوقاتی اجتماعی
هستند که شدیدا به روابط و مشارکتهای بین فردی احتیاج دارد. حالا وقتش
رسیده که بین زندگی آنلاین و آفلاین خود پلی بزنیم و شبکه اجتماعی را واقعا
اجتماعی کنیم. زندگی واقعی یعنی: هیچ جایگزینی را نپذیریم.