مهدی هاشمی برخلاف نقلقولها، شب اول زندان را در سوئیت محمدرضا رحیمی در بند ٢٤١ اوین گذرانده است. شبی که البته فرصت مناسبی را برای معاوناول دولت احمدینژاد فراهم کرده تا درخواستهایی را از مهدی داشته باشد و خواهان پیگیری آنها شود. فاطمه هاشمی یکی از دختران آیتالله، این مطلب را در خلال گفتوگوی خود به «شرق» میگوید و البته از برگزاری اولین ملاقات حضوری تعدادی از اعضای خانواده با مهدی، در شنبهای که گذشت، خبر میدهد. فاطمه هاشمی میگوید که رحیمی از مهدی دو درخواست داشته است. یکی از این دو درخواست که فاطمه هاشمی درباره آن میگوید، پیگیری بازنشستگی رحیمی بوده است. او میگوید: «رحیمی خواسته تا درباره بازنشستگی او صحبت شود و کار بازنشستگی انجام شود. که من هم پیگیریهایی را در این باره انجام دادم». فاطمه هاشمی البته از بیان درخواست دیگر رحیمی خودداری میکند.
مهدی هاشمی فرزند یکیمانده به آخر آیتالله، هجدهم مردادماه بعد از یک دوره ٢١ماهه رسیدگی و طی ٢٦ جلسه دادگاه غیرعلنی، با بدرقه فاطمه و محسن و البته مادرش عفت مرعشی برای تحمل ١٠ سال حبس خود، وارد زندان اوین شد. مهدی هاشمی اگرچه ایران را در سال ٨٨ ترک میکند و مدتی را در انگلیس سپری میکند، اما با موج رسانهها و برخی چهرههای مجلس و فعالان جناح اصولگرا به دست داشتن در وقایع ٨٨ معرفی میشود و به گفته خواهرش فائزه برای رودرروشدن با مسائل به ایران بازمیگردد. مهر ٩١ وارد تهران شده و بعد از بازداشت ٨٥ روزه با قید وثیقه آزاد میشود. بعد از آن جلسات دادگاه آغاز و بعد از طی تقریبا یک سال، حکم او صادر میشود. حکمی که اتفاقا به حوادث سال ٨٨ اشارهای نداشته و به اتهامات او در سال ٧٠ میپردازد. طبق گفته محسنیاژهای، مهدی هاشمی از اتهام جاسوسی تبرئه شده و به جرم اختلاس و رشوه و نیز مسائل امنیتی به ١٠ سال حبس محکوم شد. مهدی اما روز هجدهم مردادماه روانه اندرزگاه هفت زندان اوین شد. از آن روز به بعد به گفته اعضای خانواده هاشمی، او تماس تلفنی داشته تا اینکه روز شنبه و به گفته فاطمه هاشمی اولین ملاقات حضوری فراهم میشود. در این ملاقات، فاطمه به همراه عفت مرعشی (همسر آیتالله هاشمی) و پسر مهدی هاشمی حضور داشتهاند. فاطمه، در گفتگوی خود با «شرق» به روایت چگونگی انجام این ملاقات میپردازد.
او میگوید: «از زمانی که مهدی را بردند زندان، چندبار تماس تلفنی داشت و پیگیر ملاقات بودیم. با رئیس زندان در همین باره تلفنی صحبت کردیم. رئیس زندان گفت که درباره مهدی و مرخصی او، این موضوع دست من نیست و باید با نماینده دادستان، صحبت کنید. یک بار هم بهصورت حضوری پیش نماینده دادستان رفتیم».
فاطمه ادامه میدهد: «شنبه گذشته به زندان مراجعه کردم و باز به جایی نرسیدیم. از رئیس زندان و معاون رئیس زندان پیگیر شدم و قرار شد درخواست ملاقات را نزد نماینده دادستان مطرح کنیم. به دفتر ایشان رفتیم. گفتند درخواست را بنویسید و بعد هم دستور دادند».
فاطمه هاشمی در ادامه توضیح میدهد: «شنبه گذشته همهچیز خیلی عجلهای شد. بالاخره با ملاقات حضوری موافقت کردند. من بودم، مادرم بود و پسر مهدی. یک ساعت، سهربعی طول کشید تا مهدی را آوردند. نیمساعت در کنار هم بودیم».
فاطمه همچنین ادامه میدهد: «مهدی ناراحتی کبدی دارد و دکتر هم گفته بود شرایط زندان برایش مناسب نیست. ما خواستیم برای او عرق گیاهی ببریم که به آن هم نرسیدیم. زمانی که فائزه در زندان بود و برای ملاقات به زندان میرفتیم این اندازه مشکل نبود».
او همچنین در توصیف شرایط مهدی از زندان هم میگوید: «حالش خوب بود. مهدی گفت آنها در سالنی هستند به اندازه ٧٣ متر. این سالن در زیرزمین است و ٢٨ نفر هم در آن هستند. به مهدی تخت رسیده است، اما از کمردرد شدیدی رنج میبرد و قبلا هم بههمینخاطر در بیمارستان بستری بوده است. صبحها به نرمش میروند و عصرها هم فوتبال دارند».
هاشمی در توضیح بیشتر درباره همبندیهای مهدی اینگونه میگوید: «مهدی گفت کنار او هم زندانیهای سیاسی هستند و هم مالی. آدمهای خوبی هستند. مثلا یک برقکار هست که بهخاطر چک برگشتی دومیلیون تومانی در زندان است و دیگری هم به خاطر پنج میلیون تومان».
مراجعه مجدد به زندان
فاطمه، البته در ادامه از مراجعه مجدد خود به اوین خبر میدهد و درباره آن میگوید: «روز گذشته دوباره به زندان رفتم. چون مهدی یک پسر ١٢ ساله دارد و او و همسرش هم نرسیدند که در ملاقات روز شنبه حاضر باشند». هاشمی میگوید آنها خواستار ملاقات با مهدی بودند که میسر نشد. او در توضیح آنچه روز گذشته روی داده همچنین میگوید: اول گفتند جلسه داریم و نمیشود نماینده دادستان را ببینید. بعد هم که بالاخره اجازه ورود به اتاق را دادند. من درخواست ملاقات را مطرح کردم. گفتند نمیشود، شما دیروز (شنبه) ملاقات داشتید. بالاخره گفتند یک کاغذ بردار و روی آن درخواست را بنویس.
هاشمی همچنین نگاهی هم به افرادی که ظرف دو روز گذشته به زندان مراجعه کردند، دارد و میگوید: بعضی از آنها که مرا شناختند، آمدند و توضیحاتی دادند. خانمی آمده بود که برای شوهرش، درخواست مرخصی بدهد، اما به او گفته بودند که طبق قانون جدید باید یکسوم محکومیت را بگذراند تا بتواند مرخصی بگیرد.