به گزارش پایگاه 598، «من اهل شمال کرواسی
هستم و بلاژ اهل جنوب کرواسی است. ما اخلاقهایمان با هم فرق می کند، او
سریعتر و حرارتی تر تصمیم می گیرد و زود عصبانی می شود اما ما در شمال
کرواسی اینطور نیستیم.»
برانکوی زمهریری!
برانکو حدود پانزده سال قبل در لابی هتل استقلال و وقتی به او گفتم چرا تا
این حد ساکت و گوشهگیری و بلاژ اینهمه شلوغ است، پاسخ بالا را داد و بعد
هم تاکید کرد: «کروات ریشه اش به خراسان شما برمیگردد، اصلش خروات بوده
که از خراسان نشات میگیرد.»
هنوز نمیدانم برانکو آن حرف را به شوخی گفت یا جدی، اما این را میدانم
او در ماه فوریه - بهمن- به دنیا آمده، در شمال کرواسی. یعنی در ماهی سرد و
در منطقهای که مردم سرد مزاج و خونسرد هستند، اینجا منفی در منفی اصلا
مثبت نمیشود بلکه خاصیت هم پوشانی کار میکند و نتیجهاش میشود مربی با
لقب عجیب «مردیخی».
این جور آدمها هم گاهی غیر قابل ارتباط نشان میدهند. به هر حال او مثل
زمهریر سرد است و البته امیدواریم جایگاهش نزد خداوند در بهشت باشد.
این روزها مقایسه تیم مظلومی و تیم برانکو باب کوچه و بازار است، اما برای
این مقایسه شما باید ابتدا شخصیتها و زوایای خصوصی این دو مربی را
بشناسید تا بعد در مورد آنها قضاوت کنید، در این مقال ریشهیابی اخلاقی و
تفکری این دو مربی را در دستور کار قرار دادیم.
مظلومی جهنمی!
پرویز مظلومی بچه آبادان است، سرزمینی داغ و پر از انرژی و گرم. آنها که
به خط استوا نزدیکتر هستند همگی در سراسر جهان اهل آواز و دعوا و گرما و
دوستی و رفاقتند. اینها آنقدر داغ هستند که گاهی دست را میسوزانند و برخی
نمی توانند تحملشان کنند.
آبادانی ها انگار روی فضا زندگی میکنند و شما در بسیاری از موارد
نمیتوانید آنها را درک کنید. مظلومی دقیقا یک آبادانی است که دوست دارد
عینک ریبن بزند و با کفش پوست ماری حرکت کند، او حتی سبیل هایش را هم به
سادگی تغییر نداد و جزو آخرین آدم هایی بود که تیغ را به سبیل هایش کشید.
نکته اینجاست که او در همان آبادان گرم هم در شهریور ماه به دنیا آمده
است، اینجا هم منفی در منفی نمیشود مثبت، میشود هم پوشانی و این باز یعنی
داغ تر و داغ تر و داغ تر.
نقش خاطره می زند
او صبر ندارد، زیاد هم منطقی نیست، دستور حمله که می دهد، تیمش باید حمله
کند و اگر منصور پورحیدری کنارش نبود شاید همان دو سه مدافع یارگیر را هم
روی دایره وسط نگه نمیداشت، او پنج بازی رسمی در لیگ و حذفی در دربی داشته
که هر پنج تا برنده و بازنده داشته است، چهار برد از او سوبله و چوبله
ساخته و یک باختش ایمون زاید را بزرگ کرده است.
در واقع تمام دربیهای مظلومی خاطره انگیز بوده و اصلا مساوی نداشته است،
حتی بازی دوستانه در جام ولایت که او هفت بازیکنش را به تیم ملی داده بود
و مساوی هم شد باز هم پر گل بود و دو بر دو شد تا دربیهایش نقش خاطره
بزند.
مظلومی صبور نیست همین حالا نتیجه می خواهد و این ممکن است برخی مواقع
بازی را سه بر صفر به سودت کند و در جام حذفی پرسپولیس را ببری و گاهی
اوقات هم ممکن است سه بردو شوی و بازی را ببازی، بد هم ببازی.
او داغ داغ است و در این مقال او را مثل جهنم سوزان میدانیم و البته امیدواریم جایگاهش نزد خداوند در بهشت باشد.
بازنده ابتدایی، برنده نهایی
ایوانکوویچ اما صبور است، به این آمار نگاه کنید:
«تیم برانکو در ۵ هفته اول لیگ چین چانگ چون و گوئیژو را برد اما به
شانگهای، شینهوا و تیانجین باخت و البته نهایتا با سیزده امتیاز اختلاف
قهرمان چین شد.
در لیگ عربستان هم جوانگرایی ابتدای فصل کار دستش داد؛ ثبت ۱۳ پیروزی و ۸
تساوی طی ۲۶ هفته سبب شد تا الاتفاق روی پله چهارم لیگ قرار بگیرد و این
نتیجهای نبود که متولیان این باشگاه را راضی به نگه داشتن پروفسور کند.
الاتفاق برخلاف لیگ با برانکو در جام حذفی عملکرد قابل قبول داشت. این تیم
در یک هشتم النصر را ۲ بر صفر شکست داد. بعد در یک چهارم با ۳ گل از سد
فجران گذشت.
در نیمه نهایی هم این تگ لیابو بود که با گل دقیقه ۹۶ خود از روی نقطه
پنالتی سند پیروزی ۲ بر یک تیم برانکو برابر الاهلی را امضا کرد.
ایوانکوویچ تا کسب یک افتخار بزرگ فاصلهای نداشت. با این حال جمعه ۲۱ بهمن
سال ۹۰ برایش خوش یمن نبود. الاتفاق در فینال جام حذفی ۲ بر یک مغلوب
الهلال شد تا برانکو با بدشانسی جام حذفی فوتبال عربستان را از دست بدهد.»
او به جوانگرایی و ساختن ساختار با حرکت لاک پشتی اعتقاد دارد و با این
کار تیم ملی ایران را از بوسان و تیم امید برداشت و به جام جهانی ۲۰۰۶
رساند، زاگرب را قهرمان کرد، در چین هم قهرمان شد در عربستان هم به فینال
حذفی رسید اما به هر حال باید دید مدیران پرسپولیس هم اهل شمال کرواسی و یا
خراسانی هستند یا نه؟ اگر باشند شاید برانکو پرسپولیس را قهرمان کند، اگر
نه شاید برانکو برف تهران را هم نبیند.
در آنسو مظلومی هم همینطور است، او تند تند حرکت میکند و شور و شوقش را
به تیمش می دهد، تیمی که خیلی مواقع منطقی نیست اما تا دلتان بخواهد می
تواند دوست داشتنی باشد. باید دید آیا او استقلال را قهرمان می کند یا
اینکه...
این دو را در حالت بزرگنمایی و استعاره باید یکی را از سرزمین زمهریر سرد و یخ زده بدانیم و دیگری را از مرکز جهنم داغ داغ داغ