موضوع دقیقا این بود که در روز بازی تدارکاتی که اواسط هفته قبل بین پرسپولیس و نساجی برگزار شد، تعدادی از بوقچی های تیم پرسپولیس به تشویق یکی از بازیکنان نیمکت نشین این تیم پرداختند.
مدل تشویق ها به سمتی رفت که بازیکن فیکس تیم را عصبانی و شاکی کرد. بازیکن فیکس، به سراغ بوقچی ها رفت و اعتراض کرد که چرا نام بازیکن ذخیره اش را می آورد و چرا می خواهند با این کار، او را خراب کنند ولی بوقچی ها به کار خود ادامه دادند.
این شرایط، شب آن بازی نیز ادامه یافت آن هم با تماس های تلفنی که انجام شد. بازیکن فیکس که حسابی عصبانی بود و فکر می کرد با این شعارها ممکن است جایگاه فیکس خود را از دست بدهد، با ارسال پیامکی به یکی از بوقچی ها، وی را تهدید کرد که اگر به رفتارش ادامه دهد، اتفاقاتی بدی برایش رخ می دهد. آن بوقچی نیز با توهین هایش، بازیکن فیکس تیم را عصبانی تر کرد.
در تمرین فردای آن روز، موضوع تغییر کرد. این بار شرایط دیگری پیش آمد و بازیکن فیکس که از تشویق بازیکن نیمکت نشین ناراحت بود، با یکسری از دوستانش به درفشی فر آمد. دوستانی که البته چهره های موجهی نداشتند و پس از دقایقی مشخص شد از جمله اراذل و اوباش هستند!
وقتی این اتفاقات رخ داد، بوقچی ها برای عدم ایجاد درگیری به سراغ آن بازیکن رفتند و از او خواستند این بساط را دوستانه جمع کند وگرنه ممکن است به خاطر فوتبال، خون آدم ها ریخته شود. بالاخره با پادرمیانی چند نفر، فعلا این موضوع ختم به خیر شده است!