کد خبر: ۳۳۰۲۸
زمان انتشار: ۱۸:۴۳     ۱۰ دی ۱۳۹۰
دوشنبه شب گذشته بود که برنامه 90 صورت شطرنجی اش را نشان داد. معلوم نبود کجا فیلمش را گرفته بودند درحالی که التماس می کرد. گوشی را از ما می گیرد تا از عادل فردوسی پور گلایه کند.
تماشا نوشت: آنها که اوایل دهه هفتاد فوتبال نگاه می کردند، حمید روزبهانی را حتما یادشان هست. هافبک تیم پرسپولیس بود. با شوت های محکمی که می زد نامی برای خودش دست و پا کرده بود. نه در حد یک ستاره.


نمی شد با ستاره هایی مثل فرشاد پیوس یا مجتبی محرمی مقایسه اش کرد. با این حال خیلی ها او را با یکی از جنجال های معروف آن روزها به یاد می آورند. او بود و مجتبی محرمی و بهزاد دادادش زاده  و محمود کلهر. دو دهه بعد از آن روزهای خاکستری دوباره حمید روزبهانی در متن یک جنجال قرار گرفته.


 دوشنبه شب گذشته بود که برنامه 90 صورت شطرنجی اش را نشان داد. معلوم نبود کجا فیلمش را گرفته بودند درحالی که التماس می کرد. گوشی را از ما می گیرد تا از عادل فردوسی پور گلایه کند. عادل بهانه می آورد که صورتش را شطرنجی کرد تا کسی نشناسدش. او جواب می دهد: «ولی آقا همه دور و بری ها و آشناها شناخته بودند».


متهم است که از بچه های مردم پول می گرفته تا فوتبال یادشان بدهد و دلخوششان می کرد که روزی فوتبالیست بزرگی خواهند شد، درحالی که کارش کلاهبرداری بوده. خودش این اتهام را قبول ندارد. یک روز می ریزند سرش، سوار ماشینش می کنند و آن طور که می گوید، در زیرزمین فدراسیون فوتبال، مجبورش می کنند اعتراف کند. آن تصویر شطرنجی هم ظاهرا در همان زیرزمین فدراسیون گرفته شده. ادعا می کند که مجبورش کرده بودند آن حرف ها را بزند و آن سفته ها را امضا کند.


*آقای روزبهانی برنامه 90 را دیدید؟


نه، خودم نتوانستم ببینم؛ اما یکی از دوستانم دید و چیزهایی به من گفت.


*اتهامات واردشده به شما را که در این برنامه به آن اشاره شد قبول دارید؟


من نمی دانم بر چه اساسی این حرف ها را زده اند. از همه بیشتر از این مسئله ناراحتم که در این برنامه چهره مرا شطرنجی نشان دادند. کاش فردوسی پور این کار را نمی کرد و به من هم اجازه می داد حرف هایم را بزنم.


*جریان بازیکنان که شما به آنها آموزش می دادید چه بود؟


من فقط چند بازیکن دارم که با آنها کار می کنم. همان طور که می د انید در آموزش خصوصی نمی شود خیلی بازیکن آورد و تیم درست کرد. همین «پرگاری» روز اول بلد نبود طناب بزند، یا چطور بدود. کجای زمین بایستد. من اصول اولیه را به او آموزش دادم. اما او همیشه مشکل داشت. دیر می آمد عصبی بود و با همه درگیر می شد. روزی او را به محل تمرین پیشکسوتان پرسپولیس بردم. او آنجا هم درگیری به وجود آورد.


*اینکه می گویند شما در محوطه پارک به این افراد آموش می دادید حقیقت دارد؟


پارک کجا بود؟ من بهترین امکانات را برای آنها تهیه می کردم. بهترین لباس و توپ را در اختیارشان می گذاشتم. در آن پارک هم که برنامه 90 نشان داد خیلی از بازیکنان تیم های دیگر می آمدند حتی بازیکنان پرسپولیس هم بعضی از تمریناتشان را آنجام انجام می دادند.


*یعنی ردکردن توپ از دایره چرخ و فلک و... جزو تمرینات روز است؟


تمرین نبود. بعد از تمرین یک جروهایی کری می انداختیم تا ببینیم چه کسی می تواند توپ را از آن سوراخ رد کند. تازه اگر هم جزو تمرین باشد، چه اشکالی دارد؟ این حرکت باعث شادابی بازیکن می شود و ارتباط مغز و عضله را افزایش می دهد.


*اما جالب ترین قسمت این بود که گفته شد باید در همان محوطه تنیس فوتبال بازی می کردند. اما ارتفاع تور به نظر خیلی بالا بود.


نه، ما در آنجای که گفت، این تمرین را انجام نمی دادیم. مگر با عقل جور درمی آ ید که بخواهی در آن محوطه کوچک تنیس فوتبال بازی کنی؟!


*شما اصلا مدرکی برای مربیگری و کار با بازیکنان دارید؟


من بازیکن تیم ملی و پرسپولیس بودم و به ما یک مدرک دادند. نمی دانم چه مدرکی می دهند! D یا C بود به نظرم! مدرکی را که به بازیکنان می دهند را دارم؛ اما مشکلی پیش آمد و نشد ادامه بدهم. مربی بدنسازی این بازیکنان خودم بودم. مربی کار با توپ خودم بودم. من لباس و خوراک این بازیکنان را برعهده داشتم و بعد از تمرین به آنها آبمیوه می دادم. در زمان مدرسه فوتبال پرسپولیس با محمود کلهر بودم. شش سال است مدرسه خصوصی دارم. البته یک مدت کوتاهی کار نکردم.


*در این مدت بازیکنی را به تیم های دیگر معرفی کردید؟


نه. اتفاقا حرف من هم همین است. وقتی من بازیکنی را به تیم های دیگر نفرستاده ام چرا به من انگ دلالی می چسبانند؟


*منظورمان چیز دیگری است. بازیکنی زیر نظر شما رشد پیدا کرد تا به یک باشگاه برود؟


نه. یکی از آنها به اسم م حمد فقیه برای درس خواندن به سوئد رفت و در شاهین بوشهر و امیدهای پرسپولیس بود و در سال 86 بهترین گلزن شاهین بوشهر شد.


*ماجرای دستگیرشدنتان چه بود؟


می خواستم بروم کلاردشت. به مادر پرگاری گفتم جز پسر شما چند نفر دیگر هم هستند. این بچه های دیگر که دارند تمرین می کنند اینها هم هزینه کردند. من در حق آنها کوتاهی می کنم اگر از شما پولی نگیرم. در حق آنها ظلم نکنید و پول مرا بدهید. مادرش گفت من به شما قول می دهم پولتان را بدهم. شما بیایید پارک هروی و آنجا من پول را به شما بدهم. با دوستم رفتیم پارک هروی. من متوجه شدم پدر این بازیکن چندبار با ماشین از جلوی ما رد شد و به قول خودش کار پلیسی انجام می داد. اگر خلافی کردم از من بپرسید تا جواب بدهم، ریختند سرم و مرا گرفتند و بردند. چهار نفر بودند که سر من را زیر صندلی برده بودند و حتی هب من فحش می دادند. دخترم در خانه تنها بود اما اجازه نمی دادند تا تماس بگیرم و گوشی ام را گرفته بودند. درست مثل یک تروریسم با من برخورد کردند. اگر به من احضاریه می دادند که آقای فلانی شما فلان مشکل را دارید و باید بیایید اینجا و توضیح بدهید، بهتر نبود؟ آدم که نکشته بودم تا خودم را قایم کنم.


*شما را بعد از اینکه گرفتند کجا بردند؟


دو ساعت در تهران مرا چرخاندند. چهار نفر بودند و من را وسط گذاشته بودند. یکی از آنها دستش را گذاشته بود روی سرم،. گفتم برادر من، جریان چیست؟ می گفتند حرف نزن. یکی از آنها هم دوربین در دستش بود و فیلم می گرفت. خیلی بد برخورد می کردند. بردند فدراسیون فوتبال. در داخل ساختمان هم برخورد بد ادامه داشت. نمی گذاشتند حیت به دستشویی بروم. تا ساعت 11 شب من را نگه داشتند. یکی از آنها که به نظر می رسید فامیل این پسره بود خیلی بی احترامی می کرد و مدام فحش می داد. از من کارت شناسایی خواستند. من هم کارت پرسپولیس را دادم. یارو بیشتر شاکی شد و گفت از نان خوردن می اندازمت. تو چه حقی داری در  این فوتبال از این کارت استفاده می کنی؟ گفتم من سی چهل سال است در فوتبال هستم چرا حق ندارم؟ اگر کارم را که فوتبال است انجام ندهم چه کار کنم؟ بروم قاچاقچی شوم یا بروم نجاری؟ به من گفت چرا کلاهبرداری کردی؟ جواب دادم کدام کلاهبرداری؟ گفت خانه داری فلان جا؟ گفتم بله. گفت یک میلیارد دلالی کرده ای؟ گفتم از این کار یک میلیارد نه، 10 میلیارد پول درآورده ام. کار بدی کرده ام؟ وقتی دیدم بد صحبت می کند جوابش را این طور دادم وگرنه درامد بهترین بازیکن ایران هم یک میلیارد نیست. برای من سناریویی نوشته بودند و به زور به من می گفتند باند خودت را معرفی کن. اسم (...) یکسری صحبت های دیگر هم شد که صلاح نیست بگویم.


*خب چه اسم های دیگری بود؟


ا، ل، م، ن، ف، ک.ت به جان بچه ام آنها خودشان اسم اینها را گفتند و خواستند من را به آنها منتسب کنند. درست اسم کسانی را می آوردند که می دانستم با آنها مشکل دارند. گفتم وقتی چیزی نیست من چه بگویم؟ دست بردار نبودند و گفتند چند بازیکن تا به حال دلالی کرده ای؟ گفتم من دلالی نرکده ام شما یکی را بیاورید که من دلالی کرده باشم.


*در قرارداد شما بندی نبود که این بازیکنان را بعد از مدتی به تیم های دیگر و بزرگ تر بفرستید؟ به آنها قولی چیزی نداده بودید؟


اگر خوب باشند چه کسی بدش می آید بفرستد به باشگاه دیگر. اما در قرارداد چنین چیزی نبود و من فقط باید به آنها آموزش می دادم. گفتم اگر خوب بودید و فرستادمتان به تیمی دیگر جز پول قرارداد که قرار بود بدهید حتی یک ریال هم نمی گیرم. من دلالی نکرده ام. پول من از شیر مادر هم حلال تر است چون دارم زحمت می کشم. درضمن خودشان دنبال من بودند و همه هم راضی هشتند و به دلیل یکسری کارها ارتباط ما خانوادگی شد. این پسر کلا مشکل داشت. در سال سه بار بدنسازی کرد و یکسری مسائل دیگر که نمی شود گفت اما همه بچه ها فهمیده بودند.
*شما به جز پرگاری چند شاگر دیگر دارید؟ با  آنها به مشکل نخورده اید؟


به جز پرگاری، مرتضی هست که پایش مشکل دارد و دو نفر دیگر که تمرین می کنیم. همه راضی هستند و من شماره تلفن و آدرس نها را به حراست داده ام. گفتم زنگ بزنید هر کسی ناراضی بود من جوابگو هستم.


*چقدر از آنها می گرفتید؟


توافقی بود.


*پرگاری می گفت 15 میلیون داده؛ اما شما 15 میلیون دیگر هم خواسته اید.


اگر چیزی نشان دادند که من 15 میلیون گرفته ام عین 15 میلیون را برای درمان خانواده ام بدهم. به خدا این طوری نبود. سه سال با من کار کرد اما 10 میلیون هم نداده بود. من 30 سال در فوتبال بودم. نگاه کنم می فهمم کی فوتبالیست است. پرگاری طناب زدن هم بلد نبود. من به پدر ایشان هم گفتم مگر من نامه فدایت شوم برای شما فرستاده بودم؟


*قضیه پول گرفتن شما برای زمین کلاردشت چه بود؟


اصلا بحث کلاردشت این طور شد. پرگاری می دانست من در کلاردشت زمین دارم. به من گفت یک تکه زمین هم به ما بده. من هم گفتم من کاسبم. خواستی بیا به شما هم می فروشم. این آقا پول قراردادش را نداده بعد بیایم از او پول بگیرم. او گفته که من با علی پروین خیلی رفیقم. قربانش بروم مگر ایراد دارد؟ عکس علی پروین همین الان روی دیوار اتاقم است. عاشق علی پروینم. اصلا او چه حقی دارد اسم علی پروین را می آورد؟


*از فردوسی پور چرا ناراحتی؟


چرا چهره منی که بازیکن این مملکتم را باید شطرنجی کند؟ از قدیم گفته اند نباید یک طرفه به قاضی رفت. یک نفر آمد خودش را به مظلومیت زد، دو قطره اشک ریخت و آشنا داشت، باید مرا خراب کنند؟ اگر به آشنا بازی است من هم می توانم. ولی اگر حق را می خواهید مشخص کنید باید چهار کلام با من صحبت می کرد.


*به جز شما کس دیگری هم مدرسه خصوصی دارد؟


با این جوی که به وجود آمده آدم می ترسد اسم بیاورد. می گویند آدم فروشی می کند!


*شما که می گویید این کار مشکلی ندارد؟


بله، من این حرف را در فدراسیون هم گفتم؛ اما یارو کم مانده بود مرا خفه کند!


آدم نترسی هستم


*برنامه 90 روی شاگردانتان تاثیر نگذاشته است؟


یکی از آنها به شدت گریه می کرد و می گفت آقا من باورم نمی شود. این پرگاری مشخص است دروغ می گوید. این آقا خودش کلاهبردار است و از شغلش سوءاستفاده می کرد و کار خدمت سربازی را درست می کرد. برای یکی از بچه هایمان هم که می خواست برود سربازی به پرگاری گفتم کارش را درست کن که به من قول داد.


*شما می گویید در این مدت هیچ بازیکنی را به باشگاهی معرفی نکرده اید، پس این بچه ها چه اصراری داشتند که با شما ادامه بدهند؟


اینها می آمدند پیشم و من اشکالات شان را به آنها می گفتم. فوتبالیست وقتی خوب باشد خودش راهش را پیدا می کند! من آدم نترسی هستم. سیستم فوتبال ما این گونه است که باید حمایت بشوی. حالا پارتی بازی هم یک بحث جداگانه است. من روی اصول کار کرده ام و خیلی ها هم دنبالم آمده ام. درباره آمادگی جسمانی و تئوری های فوتبال و تغذیه مناس ببا آنها کار کرده ام.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها