به گزارش هم اندیشی؛ حسین شریعتمدار سردبیر روزنامه کیهان در ششمین نشست کشوری ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی به تحلیل انقلاب های منطقه و همچنین فتنه 88 و 9دی پرداخت که متن کامل آن در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحيم
فرمودند كه يك نگاهي داشته باشيم خيلي گذرا به شرایطی كه در آن قرارگرفتهایم. حضرت آقا ميفرمودند: "كسي كه نقشه راه در دستش نباشد يا گمراه ميشود يا به بيراه ميرود"
بنابراين اولين گام، داشتن نقشهي راه است. براي ما خوشبختانه به لطف خداوند تبارك و تعالي به دست آوردن اين نقشهي راه، به دشواريی كه برای ديگران هست، نخواهدبود. این هم به بركت وجود و حضور رهبر معظم انقلاب هست.
اما در اين ميان فرازها و نشيبهايي هست. من سعی میکنم با توانی که دارم تصويري از شرايط موجود در حد وسع خودم ارائه بدهم. در ادامه در تابلویی که ترسيم ميكنيم، ببينیم كه در كدام نقطه ايستادهايم.
اگر مختصات نقطهاي كه در آن ايستادهايم را بتوانيم به خوبی به دست بياوريم، طبعاً نقاط قوت و نقاط ضعف را ميتوانيم شناسايي كنيم. در آن حالت است كه فريب بیراههها را نميخوريم. با جادههاي فرعي كه براي گمراهي پيش پای ما گشوده ميشود، فريفته نميشويم.
شرایط کنونی بحرانی نیست
شرايط كنوني شرايطي بسيار حساس هست. بر خلاف دشمنان كه شرايط را بحراني ميدانند، ابدا اينطور نيست. من نميخواهم شعار بدهم، بلكه دو دو تا چهار تاي بسيار بدیهي است. به قول آقايان علماء و منطقيون، بديهي چيزي است كه نياز به دلیل ندارد" قضایا قیاساتها معها". درست است ما تنش داريم، ولي اين تنش نشانهي زايش هست نه آنگونه كه برخي از دشنهاي ما – دشمن نگویم بهتر است، برخی از آدمهای دم دستی - اصرار دارند که بگویند نشانهي بحران و سردرگمي و احياناً خدا نخواسته ویرانی است. برای این که عرایضم مستند باشد، به چند نكته اشاره ميكنم.
فتنه 88 خدمتی بزرگ از جانب دشمن به انقلاب اسلامی
دشمن با تدارك فتنه 88 بي آنكه خودش بداند و بخواهد، خدمت بزرگي به ما كرد. دشمن در جريان فتنهي 88 تمام نيروهاي پنهان و آشكار خودش را به صحنه آورد. و این خیلی از نظر ما خرج زیادی است. چندی پیش یادداشتی در مورد ثروتهای بادآورده نوشتیم آقاي لطفيان که آن موقع فرماندهي نيروي انتظامي بود، به من زنگ زد و گفت: ميداني براي رئيس پليس يك كشور چقدر ارزش دارد كه دزدان را بشناسد؟ اينهايي كه سرو صدا ميكنند ما به سراغشان رفتيم و خيليها از آنها را دیدیم که آلوده هستند.
اول اين كه دشمن تمام نيروي پنهان و آشكار خود را به صحنه آورد و سوزاندو به بيان دیگر دود كرد و به آسمان فرستاد. چه كسي فكر ميكرد كه بعضي از اين گروههاي كه باهم موتلف شده بودند نهايتاً خواستگاه یکسان داشته باشند؟! چه کسی فکر میکرد که اصلاحطلبان و بهاییها و منافقین نهایتا در کنار هم قرار بگیرند؟! کسی اینچنین تصوری نداشت.
فتنه 88 احیای دیدگاههای امام
در فتنهي 88 نسل اول و دوم انقلاب بخشهاي فراموش كرده از مباني انقلاب و بخشهاي كم رنگ شده از ديدگاههاي حضرت امام را مجدداً به دست آوردند. در جريان يك فصل 8 ماهه دشمن به مباني حضرت امام حمله ميكرد و دوستان مباني را آنگونه كه بود عرضه ميكردند.
نسل سوم و چهارم انقلاب مرزها را شناختند نسل سوم به یاد نمیآورد و نسل چهارم بعد از جنگ به دنيا آمده بودند. (جری آدامز نکته جالبی را دارد و میگوید: ما در جریان فتنه 88 امریکوفیلها را از دست دادیم. یعنی گروههای طرفدار آمریکا )
نميخواهم تك تك اين موارد را بشمارم. وقتی حساب كردم در حدود 14 ، 15 مورد شد. ولي به برخی موارد آن اشاره ميكنم.
فتنه 88 مردم را هوشیار کرد
دشمن مردم را هوشيار كرد به اینکه اگر در خفا حركت ميكند از ضربه زدن غافل نيست و هرگاه فرصتي پيدا بكند ضربه ميزند. به قول ملای رومی : اژدها را دار در برف فراغ—هین مکش او را به خورشید عراق
مردم احساس كردند يعني به وضوح دیدند و باور كردند كه در جنگ نرم توان بسيار بالايي دارند. استعداد بچههاي ما گل كرد. در جریان فتنه اگر به پیامکهایی که بچه حزباللهی ها برای هم میفرستادند دقت بکنید نشان میداد که همه می دانند ماجرا چیست. مهم ترين دستاوردهاي فتنهي 88 اين بود كه همه فهميدند خامنهاي خميني ديگر است.
به قول یکی از نظریهپردازان غربی که گفت: ما مهمات خودمان را قبل از شروع جنگ شلیک کردیم. و تقصیری هم نداشتیم چون نمیدانستیم که خیزشها منطقه در راه است.
دشمنان انقلاب به ضعف و زبونی دچار شدهاند
خوب نتیجه ای که میتوان گرفت این استکه اصلی ترین دشمنان شما به ضعف و زبونی افتادهاند. ما انقلابهای اسلامی را در منطقه داریم و تردیدی نیست که تمام آنها از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتهاند.
علت این که انقلاب ایران الگوی انقلاب های منطقه است
انقلابهای منطقه سه ویژگی دارند: 1- اسلامی هستند. میبینید که تمام آنها از نماز جمعه و مساجد شروع میشود و در خیابان ها نماز میخوانند. شعارهایی میدهند مثل "اسلام دین من است. ما به اسلام برگشتهایم. اسلام معذرت میخواهیم که از تو دور بودیم".
2- ویژگی دوم این که علیه استکبارها و دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا، انگلیس و فرانسه هستند.
3- سومین ویژگی آن این است که مردمی است. یعنی یک قشر خاص انقلاب نکرده است.
این سه ویژگی همان سه ویژگی انقلاب اسلامی ایران است.
سفیر ژاپن به دفتر کیهان آمد و این ویژگیها و تحلیل را به او گفتم. ایشان گفت این دقیقترین تحلیلی است که تابحال شنیدهبودم. من هم دیدیم که از انصاف بدور است چون این تحلیل حضرت آقا ست و به وی گفتم این تحلیل رهبر معظم انقلاب است که چند روز قبل در سالگرد حضرت امام بیان فرمودند.
این از شرایط انقلابهای منطقه. این یعنی انقلاب اسلامی عقبه جدیدی پیدا کردهاست.
انقلاب ایران دیگر تنها نیست
اگر یادتان باشد حضرت امام در پیامی که بعد از پذیرش قطعنامه دادند فرمودند: "خدایا تو میدانی که ما در این دنیا تنهای تنها بودهایم و نه کسی را داشتیم و نه خواستهایم که کسی جز تو داشتهباشیم" آیا امروزه اینطور است؟ الآن اینطور نیست، بلکه منطقه با ما همراه شدهاست. بعد از این حضرت امام فرمودند ما انقلاب خودمان را صادر خواهیم کرد. خوب ما این امکان را امروز بدست آوردیم.
به دیگر سمت جهان و به دو سوی آتلانتیک برویم. جنبش وال استریت را مشاهده می کنیم که اصلیترین ویژگی آن ضدیت با نظام سرمایهداریاست. شعار 99 درصد در مقابل 1 درصد ترجمه مقابله با نظام سرمایهداری است. بر خلاف چیزی که آمریکا و غرب اصرار داشتند و اصرار دارند جلوه بدهند، جنبش صرفا اقتصادی نیست. بلکه موضوع بسیار فراگیرتر است.
شیوه انحراف انقلابهای منطقه توسط آمریکا و غرب
وقتی انقلابهای منطقه به وقوع پیوست آمریکاییها سعی کردند که آن را منحرف کنند. اولین اقدام این بود که اعلام کردند این حرکت حرکتی اصلاحطلبانه است و حاکمان منطقه باید به این اصلاحات تن بدهند.
باید توجه داشت که فرق اصلاحات با انقلاب در این استکه اصلاحات "ریفرم" یعنی به هنجار آوردن ناهنجاریها و به سامان آوردن نابسامانیها در محدوده نظام حاکم. این که ما به اصلاحطلبان ایران میگفتیم شما برانداز هستید و قصد اصلاح ندارید به همین دلیل بود. چون اصلاحات را بیرون از دایره نظام تعریف میکردند پس این روش براندازی میشود.
مردم منطقه بحثشان بر سر این بود که ما خواهان برچیدهشدن حاکمیت های منطقه هستیم. حتی اوباما وعده کمکهای چند ده میلیارد دلاری برای انجام اصلاحات داد ولی به نتیجه ای نرسید.
حرکت دوم این بود که دو قطبی شیعه و سنی یا عرب و عجم را به میدان بیاورند ولی این نیز به نتیجهای نرسید.و علتش هم روشن است. امروزه اگر دوقطبی در منطقه مطرح است دوقطبی اسلام و سکولاریسم است.
حرکت سوم این بود که سعی کردند، اسلامی تعریف شده بر اساس تعریف خودشان را ارائه بدهند. چون دیگر چاره ای نداشتند و حکومت اسلام بر منطقه را پذیرفته بودند. اگر یادتان باشد حضرت امام در اواخر حیات طیبه شان از اسلام آمریکایی بسیار اعلام خطر میکردند.
فرق اسلام آمریکایی با اسلام واقعی و ناب این است که اسلام آمریکایی ظلمستیز نیست. همین شماره دیروز روزنامه صهیونیستی "ها آرتص" تیتر مقالهآن این جمله بود که " دوران اسلام آمریکایی و اردوغانی در منطقه سپری شدهاست".
این خیلی قابل تعجب است. تلاش بعدی بیرون کردن الگوی انقلاب اسلامی از انقلابهای منطقه است.
بحرانهای پیش روی آمریکا و اروپا
نکته ای را باید توجه داشت که آمریکاییها الآن با چند بحران شدید روبرو هستند. یکی اینکه عقبه خودشان را در منطقه از دست دادهاند. رابرت جونز یکی از کار کشتههای سازمان سیا، نکتهای بسیار دقیق را میگفت: ما همه کارمان را در خاور میانه با حاکمان مَچ کردهبودیم. حالا که حکام رفتهاند ما در میان مردم هیچ هواداری نداریم.
دوم اینکه با بحران شدید مالی روبرو هستند. دوهفته گذشته بدهی آمریکا از 15 هزار میلیارد دلار گذشت و وزیر خزانه داری آمریکا تصریح کرد که ما هرروز 56 میلیارد دلار به بدهیهایمان اضافه میشود. هب قول حضرت آقا آنها آمدند ما را تحریم کنند ولی خودشان گرفتار بحران مالی شدند. این بحران هم در منطقه دلار و هم در منطقه یورو هست.
در حال حاضر وضعیت اروپا بسیار شکننده است. اخیرا در اجلاس بلژیک وقتی قرارشد سران اتحادیه اروپا نفت ایران را تحریم کنند، بسیاری از آنها گفتند این تحریم بیشتر از اینکه بخواهد به ضرر ایران باشد به ضرر خود ما خواهد بود. یونان به نسبت جمعیتش بدهکارترین کشور اروپاست. 800میلیارد دلار بدهی دارد که نمیتواند پرداخت کند. ایتالیا 1000 میلیارد دلار بدهی دارد و نمیتواند پرداخت کند. این بحران بزرگ اقتصادی و مالی.
بحران دیگر بحران وال استریت است. این بحران هرروز گستردهتر میشود.
این حجم از بحرانها را برای دشمن، واز طرفی حرکتهای انقلابی منطقه شکل گرفتهاست را مد نظر قراردهید. میخواهم به این نتیجه برسم که شرایط کنونی ما و وظیفه حزب الله وظیفه ای فرا منطقه ای و بسیار مهم است.
الگو بودن انقلاب ایران اصلی ترین مشکل آمریکاست
اصلی ترین مشکلی که آمریکاییها به آن تاکید دارند و درست هم فکر میکنند، الگو بودن ایران است.
شما به این جمله مسئول سابق موساد دقت کنید: وقتی انقلابهای منطقه شروع شد، گفت "انقلابهای منطقه به نفع ماست. چون این انقلابها نهایتا به تشکیل حکومت دموکراتیک منجر میشود. چون حکومتهای دموکراتیک اهل جنگ و ستیز نیستند. بنابر این این انقلابها به نفع ماست". او را برکنار کردند. به این جمله نتانیاهو در انستیتو مطالعات ابری دقت کنید: وقتی دلیل عزل رئیس موساد را مطرح میکرد گفت: ایشان نتوانست انقلابهای منطقه را پیشبینی کند و نتوانست الگوی ایران را در منطقه ببیند. آقای آموس دایان رئیس سابق موساد و طیف وی در پی این بودند که آزادی خواهی مردم در منطقه را با الگوی دموکراتیک ارزیابی کنند. یعنی تلقی آنها از انقلابهای منطقه این بود. غافل از اینکه آنها نسخه تعریف شده دارند و آن انقلاب ایران است. و چون این نسخه تعریف شده ضدیت با آمریکا و محو اسرائیل را در محورهای خودش تعریف کردهاست، این حرکتها قطعا علیه ما خواهد بود". این حرف نتانیاهو بسیار مهم و قابل توجه و دقت است.
نتیجه من از این نکات در این تابلویی که ما ترسیم کردیم این است که اصلیترین مشکل دشمن بیرونی الگو بودن انقلاب اسلامی برای منطقه و گسترش این موج بیداری به قلب اروپاست. بنابراین وقتی به نقشه راه نگاه میکنیم باید توجه داشتهباشیم که این الگو بودن انقلاب ایران بیشترین آماج حملات دشمن خواهدبود.
با این حساب خیلی از حرکتها در داخل و بیرون را می توان از این زاویه ارزیابی کرد. من نمیخواهم بگویم فقط از این زاویه، بلکه میخواهم بگویم این نقطه را فراموش نکنیم.
9 دی سیلی ملت به آمریکا
9 دی سیلی ملت به آمریکا بود. این که میگویم تحلیل نیست بلکه خبر است. آقای ریچارد هاس مسئول شورای روابط خارجه آمریکا و از همکاران آقای فرانتس فوکویاما (که فرید زکریا و ولی رضا نصر تیمی هستند که برای ریچارد هاس کار میکنند و این تیم به همراه چند تیم دیگر برای فوکویاما کار میکنند ) 2 روز بعد از نه دی میگوید: مهندسی معکوس آقای فوکویاما (که برای موج فتنه طراحی شدهبود) نتیجه معکوس داد. چرا؟ چون در مهندسی آقای فوکویاما نقطه نهایی و فلش نهایی به سمت ولی فقیه ترسیم شدهبود. 9 دی نشان داد که این نقشه نتیجه معکوس داد.
اگردقت کنید در راهپیمایی 9 دی هیچ عکسی از هیچ کسی دیده نمی شد مگر عکس حضرت آقا.
جلسات سری گروه برانداز داخلی با طراحان غربی
من برای اینکه ببینید دشمن تا چه حد سرمایه گذاری کردهاست، به چند سند اشاره میکنم. آیا میدانید قبل از فتنه 88 چه کسانی به ایران آمدند و با اصلاح طلبان و گروه مشارکت و سازمان مجاهدین و برخی از ملی مذهبیها کارگاههای آموزشی داشتند؟
آقای ریچارد وورتی شب جمعه 22 خرداد 1383 وارد ایران میشود. همه کسانی که اندک آشنایی با کانونهای تصمیمگیر در آمریکا و اسرائیل دارند آقای ریچارد وورتی را میشناسند.
آقای جان کین رئیس مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه انگلیس و از اعضای برجسته MI6 وارد ایران میشود و کارگاه آموزشی برگزار میکند.
آقای اگنش هلر رهبر حرکتی که منجر به فروپاشی انقلاب مخملی مجارستان شد نیز در ایران کارگاههای آموزشی با این آقایان می گذارند.
آقای آدن میچین رهبر انقلاب مخملی لهستان نیز به ایران میآید!
آقای الکساندر اسمولار از رهبران کودتای مخملی لهستان که مدتها در آمریکا دوره میبیند وارد ایران می شود
آقای ایگناتیف رهبر لیبرالهای کانادا نیز وارد ایران می شود و جلساتی را برگزار میکند.
این جمله "فشار از پایین و چانهزنی از بالا" را زیاد شنیده اید. آیا می دانید این جمله از کیست؟ این جمله از آقای "تیموتی اش" است. این تز معروف این آقاست.
فرمول غربی برای فتنه 88
در جریان فتنه دقیقا از یک فرمول دیکته شده استفاده شدهاست. یادم هست مطلبی را نوشتم و گفتم که این آقایان بزودی مجبور هستند که یک رنگی را برای خودشان انتخاب کنند. یکی از آقایان که همه میشناسید و بسیار انسان خوبی هم هست تماس گرفت و گفت این تهمت است. گفتم بزودی یک رنگ انتخاب میکنند. گفت شما مطمئن هستید؟ گفتم این فرمول جین شارپ است و وقتی به دفتر کیهان آمد، رساله جین شارپ را به ایشان نشان دادم.
مجدد گفتم که اینها به زودی یک کمیته ای تشکیل میدهند به عنوان حفاظت از آراء که بعدا به عنوان صیانت از آراء مطرح شد. گفتند از کجا این را میگویید؟ گفتم این بر اساس فرمول است. این جماعت چیزی از خودشان ندارند.!
یادم هست خبرنگار نیویورکر به کیهان آمده بود و زمانی بود که آقای خاتمی اعلام کردهبود که من کاندید خواهم شد و همه اصلاح طلبان از وی حمایت میکردند و حتی میگفتند موسوی سریعا اعلام کنارهگیری کند. ایشان سوال کرد شما نکتهای را نوشتید و گفتید خاتمی کاندید انتخابات نمی شود. چرا؟ گفتم این حرف خودتان بود. شما مگر نشست استنفورد را فراموش کردهاید. در این نشست خانوم "گیلا پیداست" میگوید خاتمی گورباچوف است و ما در آینده به یلدسین نیاز داریم. خاتمی در شرایطی است که نمیتواند بعضی از آموزههای دینی را زیر پا بگذارد.(که به خوبی هم زیر پا گذاشت)
به ایشان گفتم نمی شود سیر این فرمول را به هم زد و بخشی از آن را اجرا نکرد.
الگو بودن ایران برای انقلاب های منطقه هدف اصلی آماج حملات دشمن
امروزه به قول حضرت آقا درخشانترین دوران انقلاب و ایران است و برای دشمن ضعیفترین دوران است. آنچه که در این میان این حرکت را رقم میزند الگو بودن انقلاب اسلامی است، پس باید با این الگو مبارزه کند.
من با صراحت عرض میکنم برنامه مدعیان اصلاحات تلاش برای فرستادن چند نفر به مجلس نیست بلکه اولویتهای بعدی آنهاست. اولویت اصلی آنها خدشه دار کردن این الگوست. این تحلیل نیست بلکه خبر است. مگر این نیست که دشمنان در تمام این مراحل از آن فرمول استفاده کردهاند پس نقشه بعدی آنها نیز همین است.
شما ممکن است تصورتان همین باشد که تلاش اصلی آنها این است که چند نفر را به مجلس بفرستند ولی اینطور نیست، بلکه دنبال این هستند که این الگو را بشکنند. چون آمریکا انگلیس و اسرائیل دنبال این هستند. من اینها را گفتم تا بگویم دشمنان داخلی خودشان نیستند بلکه کارهای دیکته شده و تحت برنامه را انجام میدهند.
کسانی را که به کشورهای دیگر فرستادهاند یکی در فرانسه مأمور ارتباط با آمریکا از طریق سفارت آمریکا در پاریس است. در انگلیس در بلژیک نیز همین طور است.
آقای مزروعی عددی نیست بلکه فقط هماهنگ کننده هست. بلژیک اتحادیه اروپا در آن قراردارد و امثال اینها.
علت تاکتیک چراغ خاموش و موتور روشن دشمن در ایران
پس مقصود نهایی شکستن الگوست. چرا در حال حاضر با تاکتیک چراغ خاموش و موتور روشن حرکت میکنند؟ برای این که در یک تناقض هستند. اگر انتخابات را تحریم کنند رسما از نظام خارج شدهاند. اگر در انتخابات شرکت کنند رسما ادعای تقلب را از دست خودشان گرفته اند.
مقصود اصلی آنها مخدوش کردن الگوی انقلاب اسلامی بعد از انتخابات است. این که میبینیند بعضی از آنها ادعای عقب نشینی میکنند دقیقا فرمول ریچارد رورتی است. یعنی "با پرچم عقب نشینی کنید". این که آقای خاتمی میگوید این شرایط ماست و با این شرایط در انتخابات شرکت میکنیم همان تابلو و پرچم است که با آن چند قدم به عقب میروند.
نقشه بعدی دشمن، عدم وحدت اصولگرایان است
حرکت دوم اینکه نیز بر اساس خبر است، تلاش گسترده برای به وحدت نرسیدن اصولگرایان که صرفا برای شکسته شدن الگوی انقلاب اسلامی است یا به عبارت دیگر این که بگویند اصولگراها کارآمد نیستند. ما تجربه این را داریم. در انتخابات شوراها اگر یادتان باشد آنها در اوج بودند و هر کدام نیروهایشان را مشخص کردند. یکی گفت اگر ما پیروز شویم شهردار ما کرباسچی است. یکی دیگر گفت اگر ما پیروز شویم شهردار ما سازگارا ست هرکدام لیست خاصی را دادند ولی در نهایت هیچکدام نیامدند. آنچه آنها دنبال میکنند تسخیر مجلس نهم نیست چون میدانند به آن دسترسی ندارند. بلکه شکستن این الگو و اعلام ناکارآمدی اصولگراهاست.
این جمله از قول رورتی کی (با اصلاح طلبان کارگاه آموزشی داشت و آقای هابرماست با فرزند آیت الله بهشتی جلسه داشت. آقای جورج سروس در دو ملاقات با آقای خاتمی بخشهایی از فرمول براندازی را در میان گذاشت و وعده کمک مالی هم داد) است که میگوید: وقتی که اسلامگراها(اصولگراها) با هم درگیر میشوند یکی این که اسرار همدیگر را فاش میکنند. چون پاک هستند به جای اینکه سوابق آنچنانی از هم بگویند اسرار نظام را روی میز میریزند – البته اسرار نظام هرچه مطرح میشود باعث افتخار میشود- دیگر اینکه الگو بودن خود را از دست میدهند و هوادارانشان به آنها بی اعتماد میشوند.
بنابر این یک برنامه هست. این نیست که تمام تلاش آنها مجلس است، پس ما لیست هایمان را می دهیم و اصلاحطلبها به مجلس نمیآیند. بله اصلا آنها نیامدند که به مجلس بیایند.
حلقه انحرافی ادامه راه فتنه 88
حلقه انحرافی نیز همین کار را میکند. هرچند وقت یکبار یک موضوع را مطرح میکند تا روی تیتر خبرها برود. وقتی فلان نشریه و ادعا را دارند منظورشان این نیست که عدهای این حرفها را قبول کنند بلکه انحراف افکار است.
یک فرمول وجود دارد که فرمول وارونه نیز دارد. هرگاه دیدید که جریانات ناهمگن با هم ائتلاف کردند به تابلوی ائتلاف آنها نگاه نکنید. وقتی بهایی ها و منافقین و مارکسیتها و . . . . با هم جمع شدند و ائتلاف کردند به محوری که به عنوان عامل ائتلاف اعلام شده توجه نکنیم. بلکه باید یک مخرج مشترک بگیریم.
وارونه این فرمول نیز صادق است. هرگاه دیدید که گروههای بظاهر مخالف ولی مواضع مشترک دارند مطمئن باشید که دست آنها در خفا با هم است. در مورد جریان انحرافی و جریان فتنه به راحتی میشود این را دید.
منشأ قدرت حلقه انحرافی/ برنامه های آتی آنها
جریان انحرافی که بهتر میبینم از آن به حلقه انحرافی یاد کنم به نفسه عددی نیست. امام چون به کانون قدرت و ثروت دسترسی دارد دست به اقداماتی میزند. کارهایی که الآن انجام میدهد یکی تخصیص بودجه فراوان برای معرفی نامزدها که مطمئن باشید با تابلوی جریان انحرافی نیستند و از شهرهای بزرگ نیز کاندید نخواهندشد. حتی ممکن است به جریان انحرافی فحش نیز بدهند. قرار است در مجلس به همراه اصلاحاتی ها پس از راهیابی به مجلس یک فراکسیون مشترک داشتهباشند. دستور العمل آنها این است که تا قبل از دروازه های مجلس تبلیغات ممنوع است.
حرکت بعدیآنها مهرهچینی است. چون میدانند عمر زیادی ندارند و با پایان عمر دولت عمر این جریان نیز پایان مییابد بنابر این از هم اکنون مهرهچینی میکنند. دقت کنید این مهرهها الزاما از ردههای بالا نیستند. چون با تغییر دولت ردههای بالا تا حد معاون وزیر نیز تغییر پیدا میکنند.
یکی از علائم دیگر حلقه انحرافی: دیگر این که هر وقت دیدید جریانی الگوهای قابل ارزیابی را از میدان ارزیابی به میدانی ببرد که قابل ارزیابی نیست به آن جریان شک کنید. مکتب اسلام قابل ارزیابی است و توسط متولیان امر قابل ارزیابی است. بعد میگویند مکتب ایرانی و می گویند همان مکتب اسلام است. خوب اگر همان است چرا نمیگویید مکتب اسلام و میگویید مکتب ایرانی؟! وقتی شما انقلابهای اسلامی را انقلابهای انسانی میگویید با بهار عربی آمریکاییها چه تفاوتی دارد؟ در حالی که هم بهار عربی و هم بیداری انسانی قابل ارزیابی نیست.
نکته دیگر اینکه کسانی که به عنوان سران جریان انحرافی معروف هستند اصلا از سران جریان انحرافی نیستند. خیلی از آنها را میشناسم که در حدو قواره این نیستند که رهبر یک جریان شوند. باید عقبهها را دید.
بحث جن و جنگیری نیز از ساختههای خودشان هست. چون وقتی شما مسیر تحقیق و بررسی را دنبال میکنید به نقطهای برسید که قابل ارزیابی نباشد. قبلا گفتم که اگر جنی در کار باشد جن انگلیسی است!.
پرداختن به جریان انحرافی نیز خواسته خودشان هست که مطرح بشوند. ما نباید این خواسته آنها را محقق کنیم.
وحدت اصولگرایان با تنارل از سلائق نه اصول
وقتی قرار بر اتحاد است طرفین باید تنازل داشته باشند. ولی مهم این است که کوتاه آمدن از اصول نباشد ولی از سلیقهها باید تنازل پیداکرد.
ما وظیفه داریم نگاهمان به آموزههای اصلی باشد. هرکس به هر اندازه از این آموزهها دور شود ما نیز باید به همان اندازه از وی دور شویم. فرمولی را باید رعایت کنیم که باید تلاش کنیم که معاند را تبدیل به مخالف و مخالف را تبدیل به بی تفاوت و بی تفاوت را تبدیل به طرفدار کنیم، از قدیم مطرح بوده است. امام این فرمول می تواند وارونه باشد یعنی معاند به تدریج خودش را مخالف و بعد بی تفاوت و سپس طرفدار نشان بدهد. ما در اینجا باید چه بکنیم؟ اینجاست که باید ملاکهایی که حضرت امام دادند را مد نظر قراردهیم. یکی از آنها حال فعلی افراد است.
منظور امام از حال فعلی افراد
چندوقت قبل آقای منتجب نیا می گفت چرا حرف امام را تحریف میکنید. منظور امام این بود که کسانی که قبلا مشکل داشتند و لی الآن خوب شدهاند معیار حال فعلی آنهاست و باید آنها را نیز از خود بدانیم!
گفتم خیر اصلا این منظور امام نیست. میزان حال فعلی افراد است برای کسانی است که خوش سابقه بودهاند. امثال طلحه و زبیر حال فعلی آنها ملاک است نه وضعیت گذشته آنها. منِ نوعی، نخست وزیر امام بودم- بگذریم که چه خون دلهایی به همه دادی!- حالا چه کارههستی؟ رئیس مجلس بودی حالا چه وضعیتی داری؟
یک مثالی را قبلا هم گفتم ولی پوزش میخواهم که الآن هم می گویم، وقتی که مردم جلوی دارالعماره کوفه جمع شدند و گفتند که امیر قوم ما آمده و مدتی است که از او خبری نیست. می توانستند حکومت را برگردانند چرا یکباره مردم از مقابل دارالعماره برگشتند؟ در صورتی که قشون شام که می گفتند دروغ بود. آیا به هانی بی اعتقاد بودند؟ خیر او را قبول داشتند. علت این بود که شخصی به نام شریح قاضی بالای دارالعماره گفت: هانی اینجا ضیف مکرم است -در صورتی که دندههایش شکسته بود و صورتش خونی بود، - ولی مردم حرف شریح را قبول کردند ، برای اینکه بالای سر شریح تابلویی بود که نوشتهبود قاضی دوران حضرت امیر علیه السلام.
ممکن است بگویید مردم حق داشتند حرف شریح را قبول کنند. من میگویم خیر حق نداشتند. چون اگر شریح قاضی دوران حضرت علی است الآن در دارالعماره ابن زیاد چه میکند؟!
خوب اگر شخصی با دشمن نیست الآن در صف دشمن چرا حضور دارد؟
حالا شخصی با سابقه بد توبه کرده است. چه توقعی دارید؟ کفش دزد را که پیش نماز قرار نمی دهند!