به گزارش پایگاه 598 به نقل از باشگاه خبرنگاران، ریما
رامینفر از جمله بازیگران موفقی است که از تئاتر به سینما و تلویزیون راه
یافته و بازیهای رئال او در چند سال اخیر مورد توجه منتقدان و مخاطبان
قرار گرفته است. وی 4 کار سینمایی، 6 کار تلویزیونی که در 5تای آن با
سیروس مقدم همکاری داشته و از سال 1377 تا سال 1392، 14 کار تئاتری داشته
که این موضوع توانمندیاش را در بازیگری در مدت 18 سال نشان میدهد. چند
سالی است که تئاتر ایران درگیر مشکلاتی شده که باعث شد برای بررسی برخی از
این مشکلات به سراغ ریما رامینفر به عنوان یک بازیگر موفق در این عرصه
برویم.
خانم رامینفر طبق گفتههای خود در رسانههای مختلف چون
بیشتر به سمت تئاتر گرایش دارید و تمایل دارید در بحث تئاتری بیشتر حضور
داشته باشید، غیر از مشکلات زیادی که در زمینه تئاتر وجود دارد، روابط و
دیدگاههای تئاتریها در ایران به چه صورت است؟
اکثر
تئاتریها درگیر تعارفات و رودروایسی هستند، حرفهایی که در غیاب هم
میزنیم در حضور هم نمیزنیم، نقدها و نظراتی راجعبه فعالیتهای همدیگر
مینویسیم، اما اسم خود را پائین آن حک نمیکنیم، شاید به خاطر این است که
دچار روابطیم. ما باید یاد بگیرم تعارفات را کنار گذاشته و در این زمینه
فرهنگسازی کنیم، میتوان شخصی را دوست داشت اما کار او را دوست نداشت و
برعکس.
شما
به عنوان بازیگری که عرق خاصی به مقوله تئاتر دارید به ما بگویید که
جایگاه تئاتر کجاست و آیا قول و قرارهایی که مدیران مسئول در جهت پیشرفت
تئاتر کشور میدهند تا چه حد رعایت میشود؟
باید
بگویم که در حال حاضر از دوران و نقطه طلایی تئاتر دور شدیم. تئاتر روزهای
درخشان و طلایی داشت، گروههای جوان فعال بودند و مرکز هنرهای نمایشی
حمایت میکرد، اما همه آنها تمام شده و قرار است که گیشه و اسپانسر به
تئاتر کمک کند در حالی که تئاتر هنری است که باید از طرف دولت حمایت شود تا
زنده بماند. اگر در خصوص تئاتر نگاه ما صرفاً به گیشه باشد مجبور میشویم
به چیزهایی فکر کنیم که تئاتر را از نفس و ذات خلاقانه هنریاش دور میکند و
تحت هر شرایطی خواهان حضور تماشاگر هستیم. از طرفی هم باید به جوانها
بگوئیم که دوره طلایی تئاتر ایران حدود 6 – 7 سال پیش بود و زمان دور و
درازی نیست که از آن دوران فاصله گرفتهایم پس باید به جوانها اعتماد کرد و
آنها را حمایت کنیم تا به روزهای اوج تئاتر برسیم و البته من به این
مسئله خوشبینم. شاید توافق اخیر هستهای باعث شده که نسبت به همه چیز خوش
بین شوم و فکر میکنم تئاتر هم روزهای خوبی در پیش خواهد داشت.
دلیل این اتفاق را در چه چیزی می بینید؟
اینکه
چرا برنامهها و قول و قرارها و دستوالعملها اجرا نمیشود شاید دلیلش
نبود بودجه است یا اگر بودجه وجود دارد آدمهای این کاره و کسانی که قدرت
اجرایی داشته باشند وجود ندارد و یا اینکه همه محلات با داشتن سالن،
تبلیغات و آثار خوب فاصله دارند...! باید توجه کنیم که جوانهای با استعداد
و خلاقی در حال وارد شدن به عرصه تئاتر هستند جایگاه آنها در تئاتر امروز
ما کجا است؟ و چرا به آنها فرصت داده نمیشود؟
به
عنوان نمونه چند مدت پیش سر تمرین یک گروه توانمند و با استعداد رفتم
آنقدر کار آنها خوب و دیدنی بود که دوست داشتم جلوی آنها سجده کنم و از
این بابت که هنوز جوانهای خلاق داریم خدا را شاکر شدم. تمایل دارم همه
آنها با فراغ بال کار کنند و همه جوانهای با استعداد تئاتری، ما را کنار
زده و از ما جلو بزنند که این دور از انتظار نیست. دلم میخواهد یک بودجه
خیلی خوب به تئاتر تعلق بگیرد تا همه تئاتریها مورد حمایت قرار بگیرند.
البته باید توجه داشت که ورود سرمایهگذار فقط به صرف دادن پول اشکالی
ندارد نه اینکه ورود آنها به هر شکلی با هدف چرخاندن چرخه به این عرصه
لطمه بزند.
شما
چون در عرصه تلویزیون و سینما هم فعالیت دارید مسیر سؤالها را از سمت
تئاتر به طرف این دو مقوله عوض میکنیم. آیا سریالها و سینمای ما به طرز
صحیحی نقد میشود؟
به طور
قطع نشریاتی وجود دارد که نقد خوبی در آنها دیده شود و نقد افراد کارشناس،
منصف و متنهایی که در وصف سریال و فیلم به طور حرفهای مینویسند
کمککننده است. متأسفانه در بیشتر مواقع اینطور نیست. به عنوان نمونه در
حوزه سریال، زمانی نقد میکنند که هنوز کار به سرانجام نرسیده و این موضوع
برای من عجیب است.
اگر
قرار است مجموعهای در 20 قسمت پخش شود و برخی منتقدان از همان قسمتهای
اول قلم به دست گیرند و کل سریال را قضاوت کنند، باید به آنها گفت اجازه
دهید سریال پخش شود، در شما رسوب کند بعد قلم به دست بگیرید. بعضی مواقع
نقدهای بسیار جانبدارانه، مغرضانه و توهینآمیز نیز میبینیم، که هیچ کدام
از اینها درست نیست بلکه در اصل نقد باید به هنرمند کمک کند تا معایب خود
را شناخته، آنها را برطرف و در ادامه پیشرفت کند. به امید آن روز.
چکار کنیم فیلمهای سینمایی ما به یک چهارچوب استاندارد برسد تا مثل سالهای اخیر شاهد پس زدن آنها از سمت مخاطب نباشیم؟
به
یک نکته اصلی در این زمینه اشاره میکنم و آن اینکه فیلمنامهنویسان خوبی
داریم اما تعداد آنها کم است و از طرفی باید به این موضوع توجه داشت آن
میزانی که خرج دیگر مسائل سینما میشود، خرج فیلمنامه نمیشود.
به
این نکته باید توجه داشت ریما رامینفر از جمله بازیگرانی است که توانسته
با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند، دلیلش چیست و اینکه روند روبه پیشرفت
شما تا کی ادامه خواهد داشت؟
نمیدانم
چرا این اتفاق افتاده و وقتی شما از آن صحبت میکنید متوجه میشوم که
انگار وجود دارد. من کار هنری خود را بسیار دوست دارم و با عشق و صادقانه و
وسواس خاصی انجام میدهم تا حدی که سر صحنه به خاطر وسواس بودنم با
واکنشهایی روبرو میشوم. در زمان همکاری در یک اثر به اندازه همان گروه
سازنده و نویسنده مضطرب و نگران هستم و دوست دارم کار به کیفیت بالایی
برسد. بعضی مواقع، نصف شب ایدههای خوبی به ذهنم میرسد که همان موقع
اطلاعرسانی میکنم.
این
را با صدای بلند میگویم که هیچوقت اتفاق نیفتاده زمانی که در حال بازی
کردن هستم به این فکر کنم که ای کاش زودتر تمام و تعطیل شود و من بروم. از
اینکه در آن لحظه بازی میکنم اوج لذتی که یک انسان میبرد را میبرم.
تنها اعترافی که از دنیای بازیگر نکردم این است که فقط لحظه ایفای نقش را
دوست دارم و مابقی را نه. یعنی زمانی که کار تمام میشود سعی میکنم از
مصاحبه، عکس، امضاء، شناس بودن، حاشیهسازی و... دوری کنم چون علاقهای
نسبت به این موضوع ندارم و شاید به همین دلایل است که شما میگویید مردم من
را دوست دارند.
در
انتها و به عنوان سؤال آخر و یک ذره شخصی اینکه خانم رامینفر به این فکر
کرده که یک روز خانهنشین شود و پیشنهادی به او ندهند؟ اگر فکر کرده در آن
لحظه چه حسی به او دست داده؟
زمانی
که در برنامه «خندوانه» حضور یافتم رامبد جوان به من گفت که چند ماه تهران
نبودی؟ گفتم 3ماه کامل، گفت: بچهت؟ گفتم اذیت شد، گفت: ول کن، بشین
خونه بچتو نگهدار گناه داره، یک لحظه فکر کردم که به راحتی میتوانم
خانهنشین شوم و به زندگی و بچهام برسم و از این کار هم اوج لذت را ببرم.
بنابراین خانهنشین و کار نکردن تهدیدی برای من نیست. من هر کاری که انجام
میدهم با عشق همراه است حتی اگر خانهداری و مادری باشد.