کد خبر: ۳۲۷۴۳۸
زمان انتشار: ۰۹:۲۰     ۳۱ تير ۱۳۹۴
"ظاهرا آرایش متون و تعهدات، حکایت از آن دارد که طرف غربی، خود را پیروز میدان دانسته و آنقدر خود را در برج عاج می‌بیند که حتی برای تصرف بازار بزرگ و ثروتمند ایران، ناز کرده و شرط می‌گذارد."
به گزارش پایگاه 598، روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود با عنوان "بدهکاران طلبکار" به قلم حسین شمسیان آورده است:

در خبر‌ها آمده بود که قائم مقام صدر اعظم و وزیر اقتصاد آلمان، پیش از سفر به کشورمان، بدون در نظر گرفتن آداب مهمانی و رعایت حداقل ادب و عرف دیپلماتیک، برای گسترش روابط تجاری کشورش با ایران، پیش شرط تعیین کرده بود! پیش شرطی که از قضا، از مهمترین اصول مبنایی جمهوری اسلامی ایران بود. وی راه هموار شدن روابط کشورش با ایران را به رسمیت شناختن رژیم  جعلی و کودک‌کش صهیونیستی اعلام کرده بود و بدون آن این امر را غیرممکن دانسته و حتی برای میانجیگری میان ایران و آن رژیم مجعول، اعلام آمادگی هم کرده بود! اینکه متاسفانه مقامات کشورمان در دیدارهای مختلف با این مقام آلمانی، به این گستاخی  پاسخی ندادند و یا پاسخ ضعیف وزارت خارجه، موضوع این نوشتار نیست.

آنچه در این نوشتار حائز توجه و پرداختن است، چرایی این رخداد است و پاسخ به این پرسش که چه شده و چه اتفاقی افتاده که یک مقام خارجی به خود جرات می‌دهد اصلی‌ترین موضوع سیاست خارجی ما را شرط روابط تجاری با کشورش قرار دهد و از آن بعنوان حربه گرو کشی استفاده کند!؟ آن هم در حالی که رهبر انقلاب، صراحتا فرموده بودند: «توافق بشود یا نشود، اسرائیل روز به روز نا امن‌تر خواهد شد» یا چه شده که فلان مقام آمریکایی، از ضرورت آزادی هم جنس گرایان و توجه به آزادی‌های آنان و همینطور فرقه‌های ضاله، بعنوان شرط ورود ایران به جامعه جهانی سخن می‌گوید!؟ همه این سخنان در فضای روزهای پر هیاهوی پس از متن وین و نیز تصویب قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت مطرح می‌شود. در روزهایی که هم طرف غربی جشن پیروزی گرفته و نماینده‌اش از شادی در جلسه رسمی می‌رقصد و هم در ایران سخن از پیروزی و فتح‌الفتوح و تغییر تاریخ است!

ظاهرا آرایش متون و تعهدات، حکایت از آن دارد که طرف غربی، خود را پیروز میدان دانسته و آنقدر خود را در برج عاج می‌بیند که حتی برای تصرف بازار بزرگ و ثروتمند ایران، ناز کرده و شرط می‌گذارد، آن هم شروطی تا این حد گستاخانه! و در مقابل مقامات ما، آنقدر خود را منفعل و واداده در این عرصه می‌بینند که حتی کمترین واکنشی به این زیاده‌خواهی‌ها نشان نمی‌دهند و تازه فرش قرمز هم پیش پای آنها پهن می‌کنند! اما چرا چنین شده و واقعیت چیست!؟ به نظر می‌رسد آنچه ما در دو عرصه «مذاکره» و «برنامه‌ریزی برای روزهای بعد از مذاکره» کرده‌ایم، در شکل‌گیری چنین رفتارهایی - که ظاهرا آخرین رفتار از این دست هم نخواهد بود- موثر است. شرحی مختصر در هر باب، به تبیین موضوع کمک می‌کند.

1- مذاکرات با تنظم برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک به فرجام رسید. هنوز غریو شادی سرمستان فرو ننشسته و مراحل قانونی برای تصویب متن فراهم آمده در کشور انجام نشده بود که، با تصویب قطعنامه 2213شورای امنیت، متن برجام به سندی لازم‌الاجرا تبدیل شد! غربی‌ها اعلام کردند که متن قطعنامه و نیز زمان تصویب آن با هماهنگی طرف ایرانی بوده است. بحث‌ها و ابهامات فراوانی در سراسر برجام و قطعنامه وجود داشته و دارد که متاسفانه به هیچ یک پاسخ مستدل، منطقی و حقوقی داده نشد و صرفا به این اکتفا شدکه باید از بدست‌آوردن چنین پیروزی شگرفی خوشحال بود! از جمله این ابهامات و نگرانی‌ها باید اشاره کرد به موضوعات بسیار مهمی همچون ؛

الف: محدودیت بی‌سابقه فعالیت هسته‌ای کشورمان.

ب: مبهم بودن لغو و توقف تحریم‌ها و منوط بودن آنها به انجام چندین و چند اقدام عملی و تقریبا غیرقابل بازگشت از سوی ایران، نظیر از بین بردن 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده و محدود بودن  میزان در اختیار آن به 300 کیلوگرم ،تسلیم حدود 40 تن آب سنگین به طرف خارجی، تغییر ماهیت راکتور آب سنگین اراک، تبدیل سایت حساس و کلیدی فردو به مرکزی تحقیقاتی، حل مسئله pmd با آژانس، و بالاتر از همه مشروط بودن تعهدات طرف مقابل و از جمله لغو تحریم‌ها به نتیجه راستی‌آزمایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ارائه گزارشی مبنی بر اینکه ایران به تعهدات خود عمل کرده است و....

ج: مبهم بودن تعهدات طرف مقابل در برابر تمامی تعهدات کشورمان و امکان تاویل و تفسیر و همچنین کارشکنی در مسیر انجام تعهدات آنها در حوزه لغو تحریم‌ها  به ویژه به لحاظ زمانی.

موارد متعددی از این دست در قطعنامه و برجام آمده که مجال پرداختن به همه آنها وجود ندارد. افزون بر این موارد، اعمال محدودیت‌های متعدد در ضمیمه b قطعنامه 2213 در زمینه  فعالیت‌های موشکی (که عملا توان دفاعی و پیشرفت‌های ماهواره‌ای ما را هم تحت تاثیر قرارمی‌دهد) و نیز تحریم‌ها و محدودیت‌های تسلیحاتی  و همینطور دخالت گسترده در عملیات ناوبری بازرگانی ما و امکان تفتیش تمامی محموله‌های به مقصد ایران در تمامی آب‌های آزاد و... به این ابهامات دامن زد و دشمنان دیرین ما را به این توهم رساند که پیروز میدان هستند! و لاجرم با ما از این موضع برخورد کنند و برای نشستن بر سر سفره پر برکت مردم ایران و ارتزاق از صدقه سر آنها، شرط و شروط هم بگذارند! پاسخ مقامات خودمان به این ابهامات توافق و قطعنامه می‌توانست دشمن را به سر جایش بنشاند.

2- اما بجز موضوع توافق و ابهامات پیش گفته و اندک فوق، اتفاق دیگر هم سبب گستاخی غرب و شرط گذاشتن برای ما شده است و آن اینست که به فرض پذیرش توافق و فارغ از اشکالات آن، بی‌برنامگی جدی برای روزهای پس از آن دیده می‌شود. موضوعی که صدای رسانه‌های همسو با دولت را هم در آورده است. در این مقطع، دو رویکرد مهم باید مورد توجه قرارگیرد. نخست حفظ عزت ملی و مرز بندی با کسانیکه سال‌های سال سخت‌ترین فشارها و تحریم‌های ظالمانه را به ملت ما تحمیل کردند و دوم تدوین معیارهایی برای سرمایه‌گذاری خارجی و ورود تکنولوژی‌های نوین به کشور و در مقابل جلوگیری از تبدیل ایران به گورستان کالاهای خارجی. اما آنچه مشاهده می‌شود، اتخاذ رویکردی جز این است که می‌تواند فرجام تاسف بار دیگری را رقم بزند. بعنوان نمونه؛ افول جدی خودرو‌سازی فرانسه از حدود یک دهه قبل، آن کشور را عملا در زمره قطعه ساز‌ها قرار داده نه خودرو ساز تراز اول. عملا حیات صنعت خودروی آن کشور به فتح بازار ایران بستگی دارد. از دیگر سو رفتار فراموش نشدنی آنها در اوج تحریم‌ها و ندادن قطعات خودرو و اوج‌گیری قیمت خودروهایی همچون تندر 90 و پژو 206  و همین‌طور کارشکنی‌های متعدد در جریان مذاکرات هسته‌ای و دم‌جنباندن برای آمریکا را هم فراموش نکرده‌ایم.

می‌بینیم که ظاهرا هردو فاکتور عقب افتادگی صنعتی (در این مورد خاص) و رفتار خباثت‌آمیز در فرانسه به چشم می‌خورد. اما اصرار برخی مدیران و مسئولان دولتی و خودروساز برای تقدیم دودستی بازار خودروی کشورمان به فرانسه بسیار عجیب و مشکوک است.آن هم در شرایطی که ستاره‌های کهن و نوظهور بسیاری در این عرصه وجود دارد. نمونه دیگر فرش قرمز پهن کردن پیش پای بازرگانان- و نه سرمایه‌گذاران- آلمانی در شرایطی که با گستاخی و طلبکاری با ما مواجه می‌شوند و با لحاظ کردن دشمنی‌ها و خباثت‌های دیرینه آنها است که باید پرسید آیا چنین وادادگی‌هایی، آنها را گستاخ‌تر نمی‌کند و این پیام را به غرب نمی‌دهد که هرچه بگویید و هرچه بکنید، دری به روی شما بسته نمی‌شود!؟ گفتنی دراین‌باره فراوان است اما آنها که سرمست جشن هستند گوش شنوایی ندارند، پس چه خوبست نمایندگان مجلس، منفعل نباشند و به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کنند و پیش از شکل گیری روندی ناصواب و افسوس خوردن - احتمالی- و بی‌فایده آتی، آستین همت بالا زده، مقرراتی برای سرمایه گذاری و بازرگانی خارجی در شرایط جدید تدوین و تصویب کنند. مقرراتی با رویکرد حفظ عزت و اقتدار کشورمان، صیانت از سرمایه‌های ملی، جلوگیری از باج خواهی و زیاده طلبی دولت‌های بد سابقه و بدکار و بالاخره با چشم‌اندازی که به تکامل شاخه‌های مهم علمی و صنعتی در کشور منتهی شود.

تنها در سایه چنین رفتار قاطع و محکمی می‌توان امیدوار بود که از یک سو بیگانگان و دشمنان دیروز و امروز ملت، برای رسیدن به منافع اقتصادی، نه تنها گردن فرازی نکنند، بلکه آستانه ادب ببوسند و با احترام و عرض نیاز  با ملت ایران روبرو شوند و از دیگر سو برخی مدیران و وابستگان آنها، عرصه اقتصادی کشور را به عرصه منافع قومی و قبیله‌ای تبدیل نکرده و نتوانند با زد و بند و ارتباط گیری، فرصت سرمایه‌گذاری را به زراندوزی برای خود  از کیسه ملت تبدیل کنند.

به یاد بیاورید که سالها قبل، مرحوم امیر کبیر، با اقتدار و شجاعت، جلوی گستاخی و زیاده‌خواهی نمایندگان روس و انگلیس را گرفت و نامی نیکو از خود در تاریخ برجای گذاشت و در دل هر ایرانی میهن دوستی، به عظمت و بزرگی جای گرفت. اقدام امروز شما نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی هم می‌تواند سند زرینی در کارنامه نمایندگی‌تان بوده و گستاخان را نا امید کند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها