به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم،سه سال قبل و در آخرین روزهای سال 1390 آلبوم مشترکی با صدای هفت خواننده منتشر شد. چاووشی، فرزین، آسرایی، صفوی و ... ترانههایی درباره جنگ خوانده و آنرا در آلبوم «دلصدا» منتشر کردند. هرکدام از آنها سابقه اجرای ترانههای مختلفی داشته و با سبک و فرمهای مختلف، درباره همه چیز خواندهاند اما دلصدا فقط برای جنگ بود. دلصدا با شعار «ترانههایی دلتنگ مردان جنگ» منتشر شده بود.
آنروزها حامد زمانی کارهایش گرفته بود و دیگر گوش دادن به موسیقی و حرف زدن درباره آن برای جامعه دینی کشور هم راحتتر شده بود. «دلصدا» برای عدهای اولین آلبوم موسیقی بود که دیده، خریده و شنیده بودند؛ اولین آلبومی بود که توانسته بود پایش را به خانه بسیاری از مخاطبان جدید باز کند. آنموقع کسی نگفت: «چرا به چاوشی که فلان ترانهها را خوانده اجازه میدهند چنین ترانهای بخواند؟» حتی بعدا همه با او همصدایی میکردند: «نفرین به جنگ، نفرین به ظلم/ دنیا که دنیا نیست، زندونه...»
در حال و هوای هستهای کشور، انتشار یک موزیک ویدئوی خاص موجی از نظرهای مختلف را به همراه داشت. امیرحسین مقصودلو(تتلو) برای اولین بار یک موزیک ویدئوی رسمی ساخت و روی ناوشکن دماوند از انرژی هستهای خواند. تتلو اصلا آدم جدیای نیست. او یک خواننده زیر زمینی ساده است که امروز از عشق و عاشقیهای خیابانی میخواند و فردا از بیوفایی یار. یک روز هم تصمیم میگیرد که دیگر کلا نخواند، اما چون او آدم جدیای شناخته نمیشود، این عهد و تصمیم دوام چندانی پیدا نمیکند.
آدمهای ساده و غیر جدی مخاطبان خاص خودشان را دارند. مخاطبانی که مثل آنها کاری به چیزی و کسی ندارند و در یک فضای معمولی و صاف زندگی میکنند. آدمهای معمولی مخاطبان خوبی هستند، تخریبت نمیکنند و با بد و خوبت میسازند. سه چهار سال پای داستانهای «نقی معمولی» مینشینند و لذت میبرند؛ چه لزومی دارد خودشان را درگیر حفرههای فیلمنامه و زاویههای خاص و مندرآوردی دوربین سیروس مقدم کنند؟
آیا آدمهای غیرجدی و مخاطبان انبوه آنها که حس دیدن فلان مستند هستهای درباره PMD و NPT و ... را ندارند، نباید سهمی از فهم چالشیترین اتفاق کشور در سالهای اخیر داشته باشند؟ نزدیک 22 بهمن که میشود انتظار داریم تا «ملت استکبار ستیز» دوباره به صحنه بیایند که میآیند؛ اما آنها استکبارستیزی را از حرفهای فلان نماینده پر شور مجلس گرفتهاند یا از فیلمنامههای هستهای افخمی، تیکههای سیاسی و جذاب تنابنده و برنامههای رامبد جوان؟ چرا در هر مناسبت ملی سعی میشود تا حضور هنرمندان و ورزشکاران جلوه کند؟ چرا در ایام انتخاباتها، رای هنرمندان و لیست حمایتی آنها از فلان کاندیدا مهم میشود؟ چرا حضور ورزشکاران و هنرمندان در تنفیذ رئیس جمهور مهم میشود؟ آدمهای ساده و غیر جدی مخاطبان خاص خودشان را دارند، مخاطبانی که اتفاقا به نسبت جامعه ایرانی انبوه هستند.
تتلو موزیک ویدئوی جدیدترین کارش را روی ناوشکن دماوند خوانده است و امروز همین مورد سوال قرار گرفته که چرا او توانسته و خوانده، اما فلان گروه که لابد نسبت بیشتری با انقلاب دارد نتوانسته و نخوانده است؟ ناوشکن دماوند یعنی عرشه جمهوری اسلامی. حالا یک روز حاج مهدی سماواتی روی عرشه این ناو مینشیند و برای مخاطبانش دعای سحر ماه مبارک رمضان میخواند و روز دیگر امیرحسین مقصودلو روی عرشه میآید و برای مخاطبانش یک رپ تمام عیار هستهای میخواند. عرشه جمهوری اسلامی برای ملت ایران است نه فقط برای این دسته و آن دسته و دستههای متعدد دیگر که هرچند در شمارش عنوان زیاد هستند اما حقیقتا درصد زیادی از مردم ایران نیستند. بزرگترین دسته، همین آدمهای معمولی هستند. حالا اینکه تتلو روی این خط باقی بماند یا نماند بحثی دیگر و اتفاقاً گمانهای وارد و قابل گفتوگو است. ولی مادامی که در این خط باشد، میتواند بهره ببرد اگر هم خارج شد که تکلیف مشخص است.
«اگه بده واسه تو هم بده/ اگه خوبه واسه همه/ اگه این صلحه که تنها چیزه که نور راه منه/ من یه ایرانی بیریام که مخالف درگیریام/ اگر نه اگه زور باشه میمونم توی راه یک تنه» آیا NPT غیر از این اشعار تتلو است؟ همه حوصله شنیدن مناظره فلان دکتر با فلان مقام مسئول را ندارند اما این، باری از جمهوری اسلامی کم نمیکند. جمهوری اسلامی در برابر تامین محتوای فکری امتش مسئول است.
آیا آدمهای غیرجدی و مخاطبان انبوه آنها که حس دیدن فلان مستند هستهای درباره PMD و NPT و ... را ندارند، نباید سهمی از فهم چالشیترین اتفاق کشور در سالهای اخیر داشته باشند؟