از برکات فتنه ۸۸ یکی هم این بود که بالاخره نیروهای متعهد و انقلابی به اهمیت حوزه فرهنگ و رسانه پی بردند و کارکرد و تاثیر فراوان این عرصه را در تغییر عقاید و باورهای مردم و جهتدهی به رفتار آنان دریافتند. این درست که فتنه ماجرایی در صحنهی سیاسی کشور بود، ولی احتمالا امروز کسی نیست که عقبه و پشتوانه بیش از ۲۰ سال کار فرهنگی آن را انکار کند. فتنه به اعتراف حتی خود براندازان، نتیجه و خروجی نزدیک ۳۰ سال کار رسانهای و هنری شبهروشنفکران غربزدهی سکولار بود و بدون آنهمه کار فرهنگی قطعاً هیچگاه چنین ماجرایی رخ نمیداد.
البته این موضوعی بود که رهبر حکیم انقلاب از سال ۶۸ بدین سو همواره بر آن تاکید میکردند و از برنامهریزی دشمن در عرصه فرهنگ خبر میدادند و خب پرواضح است که این برنامهریزیها توسط پادوهای غرب در داخل یعنی همین طیف شبهروشنفکر اجرایی میشد، ولی انگار باید حتما مشکل و معضلی اینچنین بر نظام اسلامی وارد میشد تا نیروهای انقلابی از خواب بیدار شوند و به اهمیت این حوزه هم پی ببرند.
اما حالا و بعد از اینهمه ماجرا، قطعا باید خوشحال باشیم از این بیداری و آگاهی، از این فرصت دوبارهای که خدا به نیروهای متعهد و انقلابی بخشیده، تا اینبار نه فقط در داخل، که لیدر جریان فرهنگی اسلامی باشند در بین تمام کشورهای اسلامی، در دنیا. «به نظر من، فتنهى سال ۸۸ هم همين بود؛ براى ما يك زنگ بود، يك زنگ بيدارباش بود. بعد از آنى كه در يك انتخاباتى، ۴۰ ميليون شركت ميكنند و همهى ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند كه پاى صندوقهاى رأى مردم جمع شدند و تا آخر شب رأى دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت ميبردند - ناگهان از يك گوشهاى، فتنهاى شروع ميشود؛ ما را بيدار ميكند؛ ميگويد: به خواب نرويد، غفلت نكنيد، خطرهائى در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اينهاست. به نظر من، همهى حوادث را اينجورى بايد نگاه كرد.» (رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان)
حالا اما نشانههای این بیداری کجاست؟ از کجا باید بفهمیم که اینبار نیز حزباللهیها، عرصه هنر و رسانه را یکسره تقدیم شبهروشنفکران غربزدهی وطنی نمیکنند و برای فتح آخرین خاکریز فتحنشدهی انقلاب خیز برداشتهاند؟
رسیدن به پاسخ این سوالها خیلی هم سخت نیست. کافی است حداقل یک نگاه کوتاه به رسانههای نیروهای حزباللهی و انقلابی اعم از نشریات و سایتها بیندازید تا متوجه این بیداری شوید. امروز با صراحت میتوان اذعان كرد که فعالان جبههی فرهنگی انقلاب لااقل گلوگاههای مشکلات حوزهی فرهنگ را شناختهاند و حتی در معدود مواردی گامهای مؤثری هم در جهت رفع این مشکلات و موانع برداشتهاند و حتی اخیراً این موج بیداری جبههی خودی در حوزهی فرهنگ، به سینما و هنرهای تصویری هم رسیده است. جایی که به نظر میرسد بیش از تمام عرصه های هنری دیگر، در این سی و چند سال از داشتن نیروهای متخصص متعهد محروم بوده است.
این موج توجهات جبههی فرهنگی انقلاب به سینما و تلویزیون، ابتدا از رسانههای ارزشی شروع شد و فرصتی فراهم آمد تا برای نخستین بار فیلمهای سینمایی در حال اکران و برنامههای تلویزیونی در حال پخش، در نشریات و فضای مجازی توسط نیروهای ارزشی نقد شوند. ایجاد فضای مطالبه در این رسانهها و انتقاد از محتوای نامناسب عموم تولیدات سینما و تلویزیون، بعد از یکی دو سال کار را به جایی رسانده است که بسیاری از نهادهای فرهنگی و حتی برخی سازمانهای سیاسی تصمیم به تولید آثار تصویری گرفتهاند.
به طور مثال، مدتی پیش از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی اعلام شد که این مرکز بنا بر توصیهی مقام معظم رهبری قصد ورود به حوزهی تولید آثار تصویری را دارد. یا اینکه زمزمههایی مبنی بر مشارکت جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم در بحث نظارت و تولید آثار در صداوسیما شنیده میشود. حضور فعالانهی مؤسساتی همچون میثاق، مؤسسهی شهید آوینی و مؤسسهی جبرئیل، در تولید و پخش فیلمهای سینمایی و مستند از دیگر آثار همین موج بیداری نیروهای خودیست.
اما در میان تمام نهادهایی که ذکر شد، «دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب» از جملهی اولین مراکزی بود که بعد از فتنهی ۸۸، اقدامات فرهنگی خود را گسترش داد و در حوزهی آموزش مستندسازی، مبانی سینما، فیلمنامهنویسی و مباحث گرافیکی ورود پیدا کرد. این توجه به آموزش نیرو در گام اولیه، شاید مهمترین تفاوت بین اقدامات «دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب» با دیگر نهادهای دغدغهمند در موضوع سینما بود. همین کلاسها بعد از مدتی به تولید خروجی منتهی شد و مستندهایی همچون «یزدان تفنگ ندارد»، «ایران سبز» و «پایان فراموشی» با حمایت مستقیم این مرکز تولید شد. اما این پایان ماجرا نبود.
بعد از مدتی، در سال ۸۹ «دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب» اقدام به برگزاری «جشنوارهی عمار» كرد. جشنوارهای برای نمایش، معرفی و ارزیابی تولیدات مستندی که با موضوع فتنهی ۸۸ ساخته شده بودند. این اقدام جسورانه که با کمترین حمایتهای دولتی همراه شد، در همان سال اول با استقبال مناسب نیروهای مذهبی مواجه شد و حدود ۲۰ مستند با موضوع حوادث سال ۸۸ در این جشنواره پذیرفته شد و مورد قضاوت قرار گرفت.
حالا اما دومین دوره جشنواره عمار به دلیل استقبال از دوره اول در تدارک برگزاریست و تا به حال با استقبال چندبرابری فیلمسازان نسبت به دوره گذشته مواجه شده و به نظر میرسد حضور نادر طالبزاده به عنوان دبیر جشنواره و ناصر هاشمزاده - فیلمنامهنویس انقلابی- و حسین نیرومند - مدیر سابق سینمایی حوزه هنری- در شورای سیاستگذاری، به شدت به رونق و اعتبار جشنواره کمک کرده است. گسترش موضوعهاي جشنواره نیز از جمله امتیازهاي این دوره نسبت به دورهی قبلی است. تاریخ انقلاب اسلامی، نقد درون گفتمانی، بیداری اسلامی، فتنه سال ۸۸ و جنگ نرم موضوعات اصلی جشنواره در این دوره هستند.
به هر حال به نظر میرسد که دستاندرکاران جشنوارهی فیلم عمار در بین ماراتن جشنوارههایی که ظاهراً در حمایت از آثار ارزشی و انقلابی راه اندازی شدهاند، بیش از سایرین به رسالت خود پایبند هستند و جدیتر از دیگران قصد دارند تا با استفاده از مجربترین نیروهای حزباللهی در حوزهی سینما و همچنین کنار گذاشتن محافظهکاریهای معمول جشنوارههای دولتی، قدمی در راستای معرفی رویشهای انقلاب در حوزهی هنرهای تصویری كنند. قدمی که شاید موجب تحقق آرزوهای سیسالهی انقلاب اسلامی برای تصویری كردن آرمانهای اسلام و انقلاب شود. آرمانهایی که ۳۰ سال است جشنوارههایی همچون جشنوارهی فجر، رویش، جشنوارهی شهر و ... با آنها قهر کردهاند.
«فرصت تمام شد و ما ناچاریم بحث رابه همین صورت ناتمام رها كنیم و بگذریم، با این تذكر كه آینده انقلاب اسلامی در همه وجوه توسط كسانی محقق میشود كه اسلام را بشناسند و مهمتر از شناختن، با جان و دل بدان پیوسته باشند. پس اجازه دهید كه امید ما برای آینده سینمای ایران جز به هنرمندان مؤمن خطشكن نباشد كه نباشد. امام بتشكن بود و بسیجیها به تبعیت از ایشان، خط شكن؛ و سینمای متعهد ما نیز باید خاكریزهای تثبیت شده سینمای غرب را بشكند و راهی تازه باز كند. راه ما از آنجا كه غربیها رفتهاند و میروند نمیگذرد و باید متوقع بود كه اگر افقهایمان با یكدیگر متفاوت است، راههایمان نیز متفاوت باشد؛ روشهایمان نیز.» (شهید آوینی، آئینه جادو(