به گزارش
پایگاه 598 به نقل از فارس، تزاحم شدید خطوط قرمز طرفین مذاکرات هستهای که موارد زیر را در بر
میگیرد، احتمال دستیابی به توافق در این مرحله را نزدیک به صفر نموده است.
۱- تحقیق و توسعه برنامه هستهای ایران
۲- میزان غنیسازی در برنامه هستهای ایران
۳- زیرساختهای هستهای ایران
۴- تحریم و چگونگی لغو آنها
۵- رژیم بازرسی و نظارتها
۶- مرجع راست آزمایی اجرای مفاد توافق
۷- موضوعات مواد غنیسازی شده
بدین ترتیب عدم حصول توافق در این برهه، دو وضعیت را پیش روی مذاکرات قرار میدهد.
الف- متوقفشدن مذاکرات
ب- تمدید مذاکرات
متوقفشدن
مذاکرات در این مقطع زمانی تا حدودی به معنای شکست مذاکرات خواهد بود. این
وضعیت توپ را به زمین غربیها میاندازد و عملاً آنان بهعنوان عامل شکست
مذاکرات معرفی میشوند. در چنین شرایطی بیش از همه هزینهها متوجه امریکا
خواهد شد. متوقفشدن مذاکرات از یکسو اوباما را در زیر تیغ شماتت جمهوری
خواهان قرار میدهد و از سویی برگی دیگری از ناتوانی مدیریت امریکا بر
پروندههای بینالمللی را به نمایش میگذارد. تمدید مذاکرات هم در شرایط
فعلی به سود طرف غربی و ویژه آمریکاییها نخواهد بود. تا بیش از این، تمدید
مذاکرات حربهای برای زیادهخواهی بیشتر آنها شده بود.
متوقفشدن
مذاکرات اوباما را در زیر تیغ شماتت جمهوری خواهان قرار میدهد. تمدید
مذاکرات هم در شرایط فعلی به سود طرف غربی و ویژه آمریکاییها نخواهد بود.
تا بیش از این، تمدید مذاکرات حربهای برای زیادهخواهی بیشتر آنها شده
بود.
طرفهای غربی در هر نوبت برای تمدید مذاکرات بخشی از مزیتهای
برنامه هستهای ایران را در قبال تمدید در سبد ستاندههای خود از جمهوری
اسلامی ایران قرار میدادند. در این راستا روند تمدید، ستانده بیشتر، عملاً
برنامه هستهای ایران را در مسیر متوقف سازی و معکوس سازی قرار داده بود.
پس از تبیین علنی و صریح خطوط قرمز در مذاکرات و توافق هستهای از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین
”پسازآن که
دست ایران زیر سنگ توافق سیاسی در پلان A گذاشته شد، آنگاه عدم اجرای پلان B
هزینهها را متوجه ایران خواهد کرد و ایران بین وضعیت بد (اجرای پلان B) و
بدتر (تشدید تحریمها و تهدیدات) مجبور شود به وضعیت بد تن بدهد"
مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در صیانت از دستاوردهای هستهای جمهوری
اسلامی ایران، حربه تمدید مذاکرات برای ستانده بیشتر از امریکا گرفتهشده
است.
در چنین شرایطی امریکا و طرفهای اروپایی سعی دارند توافق بد
را از طریق فرمولی جدید به ایران تحمیل نمایند. برای رهایی از بنبست
خودساخته در مذاکرات هستهای این فرمول جدید عبارت است از توافق سیاسی در
پلان A و عملیاتی ساختن توافق در پلان B.
چرایی نیاز امریکا به توافق سیاسی در پلان A:با
توجه به توضیحات بخش قبلی مبنی بر توقف و تمدید مذاکرات، بهنظر میرسد
آمریکاییها بنا به دلایل زیر نیازمند بنبست شکنی در پرونده هستهای
جمهوری اسلامی ایران هستند.
۱- نیاز مبرم داخلی در برابر رقبای سیاسی (جمهوری خواهان)
۲- بسترسازی برای پیروزی دموکراتها در انتخابات آتی امریکا
۳- ممانعت از زیر سؤال رفتن مدیریت امریکا در پروندههای بینالمللی
۴- بهصرفه نبودن و ناتوانایی امریکا برای اقدام در مسیرهای جایگزین برای مهار ایران
۵- عدم امکان مدیریت نرخ بازار نفت با توجه به شرایط نامناسب اقتصادی عربستان
۶- تمایل برخی از بازیگران غربی برای بهرهگیری از فرصت بازار ایران
۷- فاصلهگرفتن افکار عمومی در داخل ایران از وضعیت شرطی بودن نسبت به مذاکرات
۸- متزلزل شدن جایگاه غربگرایان در معادلات سیاسی ایران
بدین
ترتیب آمریکا با توجه به ملاحظات فوقالذکر سعی دارد در فرمول جدید، ضمن
عبور موقت از برخی پرانتزها و به آینده موکول کردن آنها، در پلان A توافق
سیاسی را رونمایی ساخته و با بهرهگیری تبلیغاتی و روانی از این پلان، تحقق
کامل خواستههای خود را عملاً به پلان B منتقل نماید.
پلان B توافق:پس از توافق سیاسی و رونمایی از آن در پلان A، مسیر تحمیل توافق بد به ایران از پلان B دنبال میشود.
پلان
B افکار عمومی را در حالت شرطی شدن نسبت به اجرای توافق باقی نگهداشته و
اشتباه در محاسبات را در بین نخبگان و برخی از مسئولین مضاعف میسازد.
بهعبارتدیگر
آمریکاییها میخواهند در مذاکرات هستهای با گل به خودی ایران در پلان B
(اشتباه محاسباتی مضاعف و نارضایتی اجتماعی) به پیروزی بزرگ برسند.
پسازآن
که دست ایران زیر سنگ توافق سیاسی در پلان A گذاشته شد، آنگاه عدم اجرای
پلان B هزینهها را متوجه ایران خواهد کرد و ایران بین وضعیت بد (اجرای
پلان B) و بدتر (تشدید تحریمها و تهدیدات) مجبور شود به وضعیت بد تن بدهد.
در
این پلان با دوقطبی سازی جامعه ایران پیرامون (اجرای توافق و عدم اجرای
توافق) بازی با برگ انسجام ملی در اختیار طرفهای غربی قرار میگیرد.
همچنین
در پلان B این امکان به تعاملگرایان کدخدا پذیر داده میشود که در زمین
جدید، جامعه را دوقطبی ساخته و به بدنه سیاسی و اجتماعی در حال ریزش خود سر
و سامانی بدهند.
جمعبندی:با
توجه بدان چه اشاره شد میتوان بهطور خلاصه گفت نظام سلطه پس از ناکامی
برای تحمیل توافق بد در مدلهای پیشین، سناریوی بهمراتب پیچیدهتری را در
دستور کار قرار داده است که مبنای آن « دور زدن خطوط قرمز
”در فاز بعدی
که نوبت به نتیجه رسیدن توافق سیاسی و دستیابی ایران به حقوق حقه خود باشد،
با در دستور کار مجدد قرار گرفتن موضوعات به حاشیه رفته ، عملاً طرف مقابل
از عمل به تعهدات خود سرباز زده و بهاصطلاح توپ را به زمین طرف ایرانی
میفرستد"
ایران با بهرهگیری از فرمول جدید» است. مؤلفههای اصلی این فرمول عبارت
است از استفاده از ادبیات جدید، مبهم و چندپهلو برای دور زدن و نیز عبور
موقت از بعضی از مباحث برای دور زدن خطوط قرمز ایران اسلامی است.
در
قالب این فرمول، برخی مباحث چالشبرانگیز و مورد حساسیت کاملاً کنار نهاده
نشده و صرفاً برای مدتی موقت و باهدفی سیاسی به حاشیه رفته تا توافقی
سیاسی که رهاوردهای موردنیاز غرب را تأمین کند، به امضا برسد. طبعاً در فاز
بعدی که نوبت به نتیجه رسیدن توافق سیاسی و دستیابی ایران به حقوق حقه خود
باشد، با در دستور کار مجدد قرار گرفتن موضوعات به حاشیه رفته ، عملاً طرف
مقابل از عمل به تعهدات خود سرباز زده و بهاصطلاح توپ را به زمین طرف
ایرانی میفرستد. در چنین شرایطی در صورت پافشاری ایران بر حقوق خود، غرب
که بهرههای خود را از توافق سیاسی برده است، نظام اسلامی را عامل شکست
مذاکرات معرفی خواهد کرد.
این یادداشت را با بیانی حکیمانه و
ژرفاندیشانه از رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) به پایان میبریم
که در جمع مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: «هر کس روند مطالبات
آمریکاییها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهای اینها را نگاه
کند، به این نتیجه میرسد؛ یکی از دو نکتهی اساسی این است: هدف اینها
ریشهکن کردن و از بین بردن صنعت هستهای در کشور است؛ هدف این است، دنبال
این هستند؛ قصدشان این است که ماهیّت هستهای کشور را از بین ببرند؛ ولو
حالا یک اسمی، یک تابلوی بیمحتوایی، یکچیز کاریکاتوریای وجود داشته
باشد، امّا اینها قصد دارند که نگذارند این حرکت هستهای کشور، صنعت
هستهای یک کشور با اهدافی که نظام جمهوری اسلامی دارد تحقّق پیدا کند. ما
اعلام کردیم تا یک سررسید معیّنی بایست بیستهزار مگاوات برق هستهای داشته
باشیم، این نیاز کشور است؛ بیستهزار مگاوات برق هستهای نیاز ضروری کشور
است؛ این محاسبهشدهی دستگاههای محاسبهکنندهی کشور است که البتّه در
حاشیهی آن، منافع زیاد و برآوردن نیازهای فراوان دیگر هم وجود دارد؛
اینها میخواهند این اتّفاق نیفتد.
البتّه در عین اینکه این صنعت
را میخواهند نابود کنند، فشار را هم میخواهند حفظ کنند، قصد برداشتن
تحریمها بهصورت کامل را هم - همینطور که ملاحظه میکنید - ندارند، تهدید
هم میکنند که تحریمهای بیشتری را تحمیل خواهیم کرد. اینیک نکته است.
نکتهی دوّم این است که طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریّت کنونی
آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یکطرف دیگر قضیّه است؛ اینها
نیاز دارند به این؛ یک پیروزی بزرگی برای آنها محسوب میشود اگر بتوانند
به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی
است؛ پیروزی بر ملّتی است که داعیهی استقلال دارد؛ پیروزی بر کشوری است که
میتواند الگوی کشورهای دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق]
نیازمند است. همهی بگومگوها و چکوچانهها و بدعهدیها و تقلّبهایی که
حضرات میکنند، بر محور این دو موضوع میچرخد.»