به گزارش پایگاه 598 ، "پیروز مجتهد زاده" استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تربیت مدرس تهران، مشاور پژوهشی دانشگاه سازمان ملل متحد و مدیرعامل بنیاد پژوهشی یوروسویک (Urosevic Research Foundation) لندن است. او یکی از معدود تحصیلکردگان مقیم خارج کشور است که بدلیل علاقه و تعصبی که به کشور و مردم خود دارد، از هر تریبونی برای حمایت از ایران و ایرانی بهره میبرد؛ خواه بیبیسی فارسی باشد خواه رسانه های وطنی...
مواضع سفت و سخت مجتهدزاده درباره موضوع خلیج فارس و جزایر ایرانی، ضدیت با رژیم صهیونیستی و نقد تند و تیز سیاستهای جنگ طلبانه آمریکاییها را بارها از رسانه های بزرگ بین المللی از جمله بی بی سی دیده ایم؛ مردی که با ریش تراشیده و کراوات و از موضع یک ایرانی وطندوست سیاستهای دشمنان ایران را به چالش میکشد. او چندباری هم به سران برخی کشورها نامه نوشته و سیاستهای ضدایرانی و جنگطلبانه آنها را به نقد کشیده است.
متن زیر حاصل گفتگوی دوساعته خبرنگاران «نسیم» با پیروز مجتهدزاده درباره "صورت وضعیت مذاکرات هسته ای و چشم انداز توافق احتمالی" می باشد:
«نسیم»: ارزیابی شما از روند فعلی مذاکرات – بویژه از مقطع لوزان تاکنون- چیست؟ آیا مسیر طی شده را منتهی به یک "توافق خوب" میدانید؟
محتوای مذاکرات تاکنون مطلقا به سود ما نیست
مجتهدزاده: اولا؛ معتقد هستم محتوای مذاکرات - یعنی هر آنچه که تاکنون مورد بحث طرفین بوده است - مطلقاً به سود ما نیست، در نگاه کلی در مورد محتوای مذاکرات و تا آنجایی که ما در جریان قرار گرفتیم موارد انتقاد خیلی زیادی وجود دارد. تاکنون آن چیزهایی که توافق شده، همه مربوط به تعهدات ایران است که شامل تعهدهای ما برای دست کشیدن از آنچه که داریم و ساختیم و خریدیم و زحمت کشیدیم است، ما باید امتیاز بدهیم تا امتیازهایی بگیریم، امتیازهایی که هیچ چیزش نقد و عملی نیست و همهاش از محل اجحافاتی است که به ما شده است و امتیاز واقعی نیست؛ البته همین را هم باید تقویت کرد.
از دید من بزرگترین تأثیر توافقی که انشاء الله حاصل خواهد شد خروج ایران از بنبست و انزوایی که برای ما درست کردهاند؛ انزوایی که در این سالهای اخیر خود ما به آن دامن زدیم، به این دلیل من فکر میکنم که میارزد که این را تقویت کنیم و به نتیجه برسانیم، بدون توجه به محتوای توافق.
توافق وحی منزل نیست؛ میتوانیم اعتراض کنیم!
امروز هر توافقی که صورت بگیرد ممکن است محدودیتهایی را برای ما تا مدتها - شاید برای 10 یا 20 - ایجاد کند، اما به این معنی نخواهد بود که ما اعتراض نکنیم و خواهان مذاکرات مجدد نشویم، زمانی که از انزوا خارج شدیم و شرایط بهتری برای ما فراهم شد میتوانیم امیدوار باشیم و در فرایند جدیدی دوباره مطالبتامان را پیگیری کنیم. اما چیزی که مشخص است در حال حاضر این انزوا و بنبست فعلی، سخت به زیان ما است چرا که این بن بست توان و انرژی ما را نابود میکند، درست است که ما ظاهراً از این شرایط زیاد تأثیری نمیگیریم ولی این تأثیر نگرفتن ظاهری به معنای این نیست که نسل آینده ما صدمه نبیند.
میدانیم که در مورد بیشتر قراردادهای بین المللی دو سه یا چهار بار مذاکره میشود تا اصلاح و بهبود پیدا کند، این نرم بین المللی است ولی ما در حالت انزوا هیچ تقاضایی نمیتوانیم داشته باشیم، پس بزرگترین دستاوردی که این مذاکرات - فارغ از هر نتیجه ای - برا ما دارد این است که ما را از بن بست و انزوا خارج میکند. ما باید در یک افق بلند مدت به این مساله نگاه کنیم و همه تلاشمان را به کار بگیریم که در درجه اول ایران از این بنبست بیرون بیاید و کشور ما از این انزوای وحشتناکی که در آن قرار گرفته است خارج شود، زمانی که در شرایط عادی قرار گرفتیم میتوانیم به آن نرم بین الملل برسیم و میتوانیم به همه توافقها و جزئیات این توافق و همه توافقهای دیگر اعتراض کنیم و از ابتدا شروع کنیم.
«نسیم»: از گفتههای شما اینگونه استنباط میشود که بعد از انجام توافق امکان اعتراض به آن و حتی تمرد از مفاد آن عملی خواهد بود، در صورتی که طبق اطلاعات متقن، توافق نهایی ذیل فصل هفتم شورای امنیت خواهد رفت؛ آیا با توجه به این موضوع، اعتراض و یا تمرد از توافق پس از امضاء، تهدیداتی را متوجه ما نخواهد کرد؟
هیچ قراردادی روی کره زمین دائمی نیست
مجتهدزاده: "فصل هفتم" اهمیتی ندارد، از ابتدای ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت، "تونی بلر" نخست وزیر وقت انگلیس تقاضا کرد رسماً بر اساس فصل7 عمل شود، اکنون نیز که مذاکره میکنیم در فصل7 قرار داریم و سعی میکنیم که از انزوا خارج شویم، در فصل 7 هست که نتیجه این مذاکرات و فعالیتهای ما تا این مرحله رسیده است، اکنون که ایالات متحده الآن به طور بسیار ملموسی سیاست خودش را نسبت به ایران تغییر داده است نیز در فصل 7 هستیم، لاجرم هیچ چیزی روی کره زمین وجود ندارد و هیچ قرارداد و پروتکل و تفاهمی نیست که دائمی و ابدی باشد؛ حتی قراردادهای جنگی را دوباره مذاکره میکنند.
یک ضرب المثل انگلیسی میگوید؛ نگذار دشمن خانهات را آشفته ببیند
عالم سیاست عالم سیالی است هیچ چیز در آن ثابت نیست، ممکن است فردا شرایطی به نفع اسرائیل پیش بیاید که از ما طرفداری کند، ما باید روزمره اوضاع خودمان را بسنجیم، انگلیسیها ضرب المثل خوبی دارند میگویند: "در هر اقدامی مخاصمه آمیز که با هر کسی دارید در اولین قدم نگذار شما را با یک خانه آشفته ببیند"، در حال حاضر برخورد ما با مسئله مذاکرات هستهای برخورد جناحی و حزبی است و این وحشتناک و کشنده است.
در روابط خارجی بحث حزبی وجود ندارد چرا حزب و سیستم حزبی مربوط به مدیریت سیاسی داخل کشور است نه در روابط خارجی، روابط خارجی کشور ایجاب میکند که مهمتریم مسئله پیگیری منافع ملی باشد و اکنون منافع کل کشور حکم میکند که ما از این بنبست بیرون بیاییم.
روز پس از توافق، روز اول مبارزه است
جریانهای سیاسی باید فکرها و نظرات خود را برای زمان خروج از بنبست و حصول قرارداد البته بعد از تصویب مجلس نگه دارند، در حال حاضر خانه ما خیلی مغشوش است. باید بدانیم هر توافقی که حاصل شود پایان کار ما نیست و اول مبارزات خواهد بود، زمانی که این توافق حاصل شود تازه ما به طور رسمی و قانونی و بین المللی با طرف خود برای اصلاح این توافقات برای اصلاح حق و حقوق که یک کار طولانی خواهد بود شروع به مبارزه میکنیم.
با توجه به سیال بودن عرصه سیاست و منافع هر کشوری ممکن است به دلائلی رویهها تغییر پیدا کند ما نباید از چیزی نگرانی داشته باشیم، اگر توافقی انجام نشود یا اگر انجام شود و ما زیر آن بزنیم برای برخی ایجاد نگرانی کرده است که مبادا از سوی آمریکا جنگی علیه ما صورت گیرد، باید گفت خیر جنگ نخواهد شد، آمریکا اگر قصد جنگ یا تجاوز داشت تا کنون ده بار این کار را انچام داده بود، در واقع نمیتوانند با ما بجنگند هیچ کس حریف ایران نمیشود.
ما برای این ادعا چند مثال تاریخی از جمله عاقبت حمله اسکندر، حمله اعراب ، حمله مغول و حمله صدام حسین بودیم که دذر همه این حملات شاهد بودیم که چه عواقبی داشت، ایران در حال حاضر بزرگترین هرج و مرج سازمان یافته در جهان است که هیچ کس حریفش نیست، مگر ما را 8 سال با جنگ نزدند؟ الآن چند سال است که ما را تحریم کردهاند؟ ببینید مغازههای ما چه خبر است! ایرانی اصلاً عارش نیست و هیچ کس حریف این جامعه نمیشود.
زمانی میگوییم که هیچی نیست و این توافقات را قبول نداریم زمانی است که از بحران خارج شده باشیم و خیلیها با ما روابط عالی خواهند داشت و به ما کمک خواهند کرد، پس آنچه مسلم است ما از این وضعیت فعلی این بنبست باید بیرون بیاییم، در این بنبست اسرائیل تمام گوش دنیا را در تبلیغات ضدایرانی کر کرده و از ایران یک نفر جز رهبری نیست که جوابی به آن بدهد و از وضعیتمان دفاع کند ، فقط ایشان میگویند ما اسیر جنگهای نیابتی هستیم یک نفر ایرانی از وزارت خارجه نداریم که بگوید منظور از جنگهای نیابتی چیست، پس این وضع باید تمام بشود.
«نسیم»: شما معتقدید ما باید به هر شکلی از این بنبست و انزوا(به فرض وجود) خارج شویم؛ خروج از این بنبست با هر توافقی - فارغ از خوب و بد بودنش - حاصل خواهد شد یا لزوما با "توافق خوب" صورت میگیرد؟
مجتهدزاده: این توافقی که در حال حاضر دارد صورت میگیرد ما را از انزوا خارج خواهد کرد و این که شرط پذیرفتن ما رفع تحریمها به مرور است، انشاءالله که انجام میشود همین سئوال را آنها نیز دارند که آیا ایران متعهد خواهد ماند؟ اگر این توافق انجام نشود ما دست بالا را داریم که اینها تعهد دادند ولی اجرا نکردند و این هم مستلزم داشتن دستگاه دیپلماسی بسیار قوی و هوشیار و آگاه که متأسفانه نداریم (البته این تیم خیلی بهتر از قبلیها است) ، وزارت خارجه ما کجاست؟ چرا در مقابل حرفهایی که نتانیاهو میزند نمیایستد؟
آفت دستگاه دیپلماسی ما، "نگاه روشنفکرانه" به دشمن است
متأسفانه دستگاه دیپلماسی ما هر چه که دشمن ایران میگوید همان را تأیید میکند، همین برخورد روشنفکرانه در زمان شاه هم بوجود داشت. دشمنی با نظام جمهوری اسلامی اگر باعث نادیده گرفته شدن منافع ملی کشور شود، همان دشمنی با ایران خواهد بود. روشنفکر ایرانی نمیتواند حساب مخالفت با نظام و دفاع از منافع ملی را از هم جدا کند چون در کلاسهای دانشگاه این مسائل را آموزش نمیدهند، سیستم آموزشی دانشگاهی ما به صورت وحشتناکی عقب افتاده است. ما مشکلات فرهنگی سیاسی داریم، با حساب سرانگشتی نگاه کنید چون مسعود رجوی با نظام بد است به دامن صدام حسین میرود با او در جنگ علیه کشور خودش شرکت میکند و در رادیویی که صدام حسین در اختیارش قرار داده اعلام میکند که ما در خاک دشمن 5 کیلومتر جلو رفتیم، دیگر روشنفکران نیز به اروپا رفتند و به صدام حسین پیغام میدهند که خارک را بزن آنجا خیلی حساس است و آن یکی ... این چه روشنفکری است که ما داریم؟ این تاریک فکری و خیانت کاری است.
اکنون هم برخی از همین روشنفکران چون با حاکمیت مخالفند میگویند "ما انرژی هستهای نمیخواهیم"؛ انرژی هستهای چه ربطی به حاکمیت دارد؟ انرژی هستهای از زمان شاه شروع شد و جزو منافع ملی ایران است، مخالفت و موافقت با دولت یا رژیم حاکم حق هر شهروندی است ولی نه به قیمت لطمه زدن به منافع ملی کشور و امنیت ملی کشور ، و این نگران کننده است که این مفاهیم در جامعه سیاسی ما وجود ندارد و ما در شرایطی قرار میگیریم که مخالفان و دشمنان ما در سطح بین المللی وحشتناکترین تبلیغات را علیه ما دامن میزنند و ما هیچگونه دفاعی نمی کنیم چون آنها میدانند ایران در این منطقه همیشه یک قدرت بسیار مهم بوده است.
تا خانهمان را مرتب نکنیم مشکل حل نخواهد شد
ما برای اینکه با وضع موجود مقابله کنیم احتیاج داریم که اول خانه خودمان را در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظم و ترتیب بدهیم، تفهیم مسئله جدا بودن منافع ملی از اختلافات سیاسی داخلی؛ این دو را باید شدیداً نهادینه کرد، همین آقایی که میگوید ما انرژی هستهای نمیخواهیم؛ مطبوعات میتوانند او را به محکمه مصاحبه بکشانند که چرا نمیخواهیم؟ دلیلش چیست؟ چه کسی میخواهد که ما نخواهیم؟ آیا منافع ملی ما میگوید که ما نباید بخواهیم؟ یا این اسرائیل دارد خودش را منفجر میکند که ایرانیها نباید هستهای داشته باشد؟ کسی سئوال نمیکند از ایشان، نه تنها سئوال نمیشود، بلکه قهرمان ملی هم میشود.
جمله معروف "هستهای میخواهیم چهکار!؟" مالِ "روشنفکران عقبافتاده" است نه مردم
«نسیم»: جمله "هستهای میخواهیم چهکار!؟" را امروز ما از برخی لایه های اجتماعی هم میشنویم، در حالی که شما این جمله را منحصر به "روشنفکران عقبافتاده" کردید...
مجتهدزاده: نه، اتفاقا همین روشنفکران عقبافتاده این نگاه غلط و ضدملی را به جامعه منتقل کرده اند. همان قشر روشنفکری که انقلابی را در دهه 30 به راه انداختند و خوشبختانه خدا رحم کرد که نهایتا انقلاب اسلامی شد، در ابتدا یک سال تمام انقلاب مصدقی و تودهایها با همکاری جاسوسان آمریکا و اسرائیل و انگلیس و... بود، اینها توی خیابانهای تهران میگفتند استقلال آزادی. از اول، انقلاب اسلامی نبود بلکه انقلابِ روشنفکری بود و این انقلاب روشنفکری چه برنامهای برای ایران داشت، خدا میداند؟
در مجموع ذهنتی که شما میفرمایید درست است ولی ذهنیتیاست که خود به خود درست نشد و همین آقایان روشنفکر درست کردند.
در فناوری هستهای یک "بالقوه استراتژیک" هست که هیچوقت از بین نمیرود
«نسیم» : شما جواب روشنفکران عقبافتاده را بدهید؛ انرژی هستهای به چه درد میخورد!؟
مجتهدزاده: ایران یک قدرت طبیعی در منطقه است، ما حتی در شرایط هرج و مرج کامل هم که باشیم باز هم نفوذ داریم، در همین مسئله یمن، عربستان سعودی ائتلاف همسایگان ایران را درست کرد که بر علیه ایران بودند و کشورهایی چون مصر، ترکیه، پاکستان، افغانستان، شیخ نشینها و کشورهای عربی. سوأل اینجاست که آیا این ائتلاف شکل گرفت؟ و توانست موثر باشد؟ چرا؟ مگر ما کاری کردیم؟ مگر ما کسی را تهدید کردیم؟ مگر ما به کسی پول دادیم؟ پاکستان بلافاصله خودش را از این بازی کنار کشید، ترکیه نیز کمی کنار رفت، وقتی هم که اردوغان به تهران سفر کرد، بخاطر صحبتها و مواضع ضدایرانیاش عذدخواهی میکند... مصر بعد از چند صد میلیون دلار که سعودی به آن داد قول فرستادن 700 سرباز را داد که تا کنون این 700 سرباز از خاک مصر بیرون نرفتهاند، و این همان اهمیت و نفوذ ایران است که همه همسایگان میکوشند که درگیری واقعی با ایران پیدا نکنند و این مسئله در شرایطی است که نه دولت ما یک کلمهای در این زمینه حرف میزند نه وزارت خارجه ما... از آنطرف هم اسرائیل از ایران و اهمیت ایران لحظهای غفلت ندارد.
امروزه تمام کشورها صحبت از استفاده اقتصادی و تولید انرژی از فناوری هستهای دارند، در محتوا و موجودیت این فناوری، یک بالقوه استراتژیکی هست ولو اینکه شما فتوای تحریم بمب صادر کنید و یا تعهد بدهید و قرارداد ببندید که استفاده غیرصلحآمیز نخواهید کرد که از صمیم قلب نخواهید کرد؛ اما آن بالقوه سر جای خود باقی میماند.
البته ایران از همان دوره قبل از انقلاب اعلام کرد که ما خواهان خلع سلاح هستهای در کل خاورمیانه هستیم، این دشمنی و این رقابت جنبه صرف ژئوپلوتیکی و ژئواستراتژیکی دارد که ما باید این را خوب درک کنیم، مسئله نتانیاهو نظام جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه مسئله مهم برای اسرائیل "ایران دارنده استطاعت هستهای" است که نمیتواند این موضوع را تحمل کند و از امکانات استفاده میکند تا دنیا را علیه ایران تحریک کند چنانکه تا کنون توانسته ایالات متحده آمریکا را بر علیه ایران تحریک کند.
علت اصلی فشارها، "هویت جمهوری اسلامی" است؛ هستهای، "علت مضاعف" است
«نسیم»: یک نگاه و گرایش عوامانه که متاسفانه گاهی از زبان برخی نخبگان جامعه هم شنیده میشود این است که "بیایید قید هسته ای را بزنیم تا همه مشکلاتمان و سوءتفاهمهات با غرب حل شود". درست مثل لیبی...
مجتهدزاده: ابدا، مشکلی حل نمیشود، تأسیسات هستهای "علت مضاعف" است نه علت اصلی. علت اصلی فشارها و تحریمها و ظلمها، "ایرانِ با ایدئولوژیِ اسلامی و هویت ظلمستیزی" است و اسرائیل به دلیل ترس تاریخی از امنیت خود که بسیار اغراق آمیز هم هست اینگونه مقابله میکند، مسئله همین است بیش از اینکه ایران خودش را برای کسی خطرناک بداند اینها حکومتها حالت دیوانگی پیدا کردهاند، اسرائیل با ایران مشکل اساسی و بنیادین دارد مسئله تأسیسات هستهای مسئلهای است که آنها را واقعاً برای همیشه میترساند در حالی که ما اینجا هیچ کاری نمیکنیم برای آنها مهم نیست که کاری میکنیم یا نمیکنیم ولی میدانند که این بالقوه وجود دارد.
کمک به حزبالله و حماس، از این جیب به آن جیب است
عده از روشنفکران در افکار عمومی جامعه این را وارد میکنند که اگر ایران دست از حمایت حماس و حزب الله و... بردارد اسرائیل کوتاه میآید در صورتی که اصلاً اینگونه نیست، اسرائیل تمام اعراب حامی حزب الله و حماس را اکنون به دشمن اینها تبدیل کرده است پس اسرائیل این قدرت را دارد که در این زمینه هم تأثیر نگیرد.
در کشور امثال آقای زیبا کلام میگویند جمهوری اسلامی باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد و اگر نمیشناسد من به رسمیت میشناسم، در صداوسیما اغلب میبینیم دارند تبلیغ کالای اسرائیلی میکنند؛ یکی نیست بگوید این چه بساطی است؟ زیباکلام گفت آخر اسرائیل که گناهی ندارد واقعاً از ایران میترسد چون ایران از حماس و حزب الله حمایت میکند، شنیدهایم میگویند خودمان اینجا گدا و فقیر داریم اما پولها را خرج حماس و... میکنند؛ باید مردم در کشور و درون فرهنگ سیاسی توجیه شوند که هزینه در مسائل استراتژیک و دفاعی چرتکه زده نمیشود و این خرجها از هزینههای کل کشور سوا است و در واقع کمک به حزب الله و حماس و امثال اینها، کاملا در راستای منافع ملی و امنیت ملی کشور است و به قول عوام، از این جیب به آن جیب است!
اگر میخواهند که گرسنگان کشور سیر شوند جلوی دزدیهای صدهزار میلیاردی و برگزاری هر روز 500 سمینار بی معنی و بی خاصیت که به خرج دولت است را بگیرند، کشور ما ورشکسته نیست، ما وضعمان بسیار خوب است، و پول دادن به حماس و حزب الله و یمن هیچ ربطی به قضیه ندارد، دولت بریتانیا که این همه خرج تسلیحاتی دارد و احزاب این کشور تلاش دارند که باز سلاح اتمی خود را بیشتر کند و کسی نمیگوید که چرا آن فلان جای کشور خراب است شما چرا این خرج را میکنید؟ چون بودجه دفاعی مملکت از تمام محاسبات جدا میباشد. میگوید چرا باید پول کشور را خرج حماس و حزب الله عرب کنیم!؟ اما من میگویم برای عرب خرج نمیکنیم برای خودمان خرج میکنیم متأسفانه اینها را نمیبینند و سیاست را خرج احساسات میکنند.
قابل توجه آقای زیباکلام!
اکنون روشنفکران ما چه کسانی هستند؟ متأسفانه همان بازماندگان مصدقیها و تودهایها همچنان حضور دارند. ما روشنفکر جدید نداریم، در مسئله انرژی هستهای در حالی که این آقای صادق زیباکلام و امثال آن میگویند ما هستهای نمیخواهیم، در لندن تظاهرات 2 و 3 هزار نفره راه افتاد که همه از اساتید جوان بودند و در حمایت از حقوق ملت ایران در دفاع ایران در مقابل تهدیدات جنگی تحریمها
متن نوشته شده در لوزان سر تا پا علیه ما است
«نسیم»: برگردیم به موضوع هستهای و مشخصا بررسی بیانیه لوزان و مابعد لوزان؛ از نگاه شما آنچیزی که در لوزان نوشته شده - خواه بیانیه، خواه توافقنامه - چه فرصتها و تهدیداتی را برای ما دارد؟ آیا این متن میتواند چشم انداز روشنی از یک توافق خوب در 9 تیر به ما بدهد؟
مجتهدزاده: متن نوشته شده در لوزان سر تا پا علیه ما است، در این متن، امتیازاتی که میدهیم همه واقعی و ملموس و از محل خریداریشدهها، ساختهشدهها و پدیدآورده شدههای ماست، ما تعهد و به نوعی امتیاز میدهیم که سانتریفیوژ و شمش غنیشده را کم کنیم و اجازه بدهیم که بیایند و تمام زیرسبیل ما را هم بازرسی کنند، یعنی تمام امتیازاتی که ما میدهیم از محل واقعیات وجودی ما و نقدِ نقد است. اما در مقابل امتیازیاتی که از طرف مقابل میگیریم به هیچ وجه واقعی و ملموس نیست، در واقع نوعی "نسیه" است که آن هم از محل داشتههای خودشان نیست و از محل "اجحافاتی" است که به ما کردهاند؛ می گویند ما اجحافات را کم خواهیم کرد - که انشاء الله کم خواهند کرد- اما شما باید امتیازات نقد بدهی.
خلاصه کلام اینکه جزءجزء این ماجرا به ضرر ماست و نیازی نیست که وارد جزئیاتی شویم. اما من از این روند دفاع میکنم، چون همانگونه که در ابتدا مفصلا توضیح دادم، کشور برای خروج از بنبستی که در آن گرفتار شده هیچ راه دیگری جز توافق ندارد؛ انشاءالله ایرادات توافق را بعد از اینکه از بنبست خارج شدیم حل میکنیم.
خط قرمزها باید پررنگ شوند تا طرف مقابل فکر نکند اینجا "شهر هرت" است
«نسیم»: شما دائما تاکید دارید که ما با هر توافقی - چه خوب و چه بد - میتوانیم کشور را از بنبست خارج کنیم. سوال من این است که آیا با قبول موضوع بازرسیهای فراپروتکلی و در دسترس قرار دادن اسرار امنیتی و اطلاعاتیمان، کشور از چاله تحریمها و انزوا و هر آنجه شما میگویید به چاه تهدیدات امنیتی نمیافتد؟
مجتهدزاده: نه اینطور نیست؛ ببینید، سران جمهوری اسلامی باید دائما هشدارها و انذارهای خودشان را درباره مراقبت ها و خط قرمزها تکرار کنند و تأکید کنند، اما مگر تا به حال بازرسیهایی که صورت میگرفت مورد علاقه ما بود؟ چکار کردیم؟ با آنها نشستیم گفتند میخواهیم فوردو را ببینیم، گفتیم اشکال ندارد ما چشم شما را میبندیم که منطقه نظامی را نبینید آنجا باز میکنیم خیلی راحت. در دوره های قبل هم رهبری نگرانی های خود را از بازرسی ها و بازجویی از دانشمندان اعلام کردند و نهایتا مسئولان به ایشان گفتند آقا شما خاطرتان جمع باشد که این بچهها تنها نیستند و ما بالای سر آنها هستیم و نگاه میکنیم که اینها چه میگویند و لازم باشد شلوغ میکنیم و هزار راه هست. اینطوری ما بر اساس تصور بخواهیم جلو برویم که اینها میآیند و پارچین را عکسبرداری میکنند، اینطور نیست. واقعیت قضیه این است که تمام بازرسیها مدیریت شده هستند و خواهند بود، در مورد تأسیسات اتمی داخل پارچین را هم میشود این کار را کرد، که چشم همه را ببندیم و به آنها بگوییم که شما حق ندارید تأسیسات نظامی ما را ببینید و طبق مقررات بین المللی بعد هم میرویم داخل خود سایتی که میخواهند بازرسی کنند آنجا چشمهایشان را باز میکنیم و میگوییم تماشا کن و فضولی هم موقوف! تمام این کارها در جاهای دیگر هم اتفاق افتاده و در خود کشور ما هم ما این راه ها را رفتیم. اعضای تیم مذاکره کننده ونظامیهای ما در این زمینه اصلاً خام نیستند.
زمانی که ما میگوئیم اجازه نمیدهیم که از تأسیسات نظامی ما بازرسی کنید و از دانشمندان هسته ای ما بازجویی کنید و این خط قرمز ما است؛ این مواضع به معنای اعلام جنگ نیست، مطبوعات باید در این خصوص خیلی دقت داشته باشند، اینها مانورهای دیپلماتیک در عرصه بین المللی است، جان کری از روزی که توافق لوزان شد، تا به امروز چهار بار گفت ما گزینه نظامی روی میز داریم، کسی گفت واقعاً اینها میخواهند ارتش راه بیاندازند؟ این حرفها را میزنند که اسرائیل را قانع کنند، ما هم اینجا این خط قرمزها را میگذاریم که کسی فکر نکنند اینجا شهر هرت است و فکر نکنند که همه چیز مفت است، این بحثها بحثهای دیپلماتیک است و به نوعی اینها مانورهای نظامی نیست و مانورهای دیپلماتیک است.
در حال حاضر مهمترین مسئله ما این است که بادنیا آشتی کنیم و از انزوا بیرون بیاییم، این بحث فعلاً به نفع ماست. فردا ممکن است خود آقای ظریف هم بگوید که من را محاکمه کنید و بگوید من خیانت کردم(برای اینکه بتوان کشور را به شرایط جدید وارد کرد) شما وقتی از انزوا بیرون بیایید دستتان باز است شما وقتی در سازمان ملل متحد یک رأی مهم باشید یک رأی محکوم شده و تحریم شده نباشید خوب دستتان باز است.
«نسیم»: بحثی که مطرح است این است که میگویند که طرف مقابل ما از بحث هستهای میخواهد در محدود کردن قدرت مانور ایران در عرصه بینالملل و منطقه استفاده کند، آیا این اتفاق(توافق محتمل) ما را بیشتر منزوی نمیکند؟
مجتهدزاده: خیر، در حال حاضر که توافقی صورت نگرفته است آنها دائمأ در حال محدود کردن ما هستند و به قول رهبری، جنگ نیابتی به راه انداختهاند.
«نسیم»: رهبری گفتند که آمریکاییها بیشتر از ما به مذاکرات و توافق نیاز نداشته باشند، کمتر محتاج نیستند...
مجتهدزاده: بله صد در صد موافقم! بارها تکرار کردم که امریکا تغییر مواضع محسوسی نسبت به رفتار گذشته خود داشته است و این کاملا قابل حس کردن است، در دو سه سال گذشته آمریکا حاضر نبود در گفتگوهای ایران با 5+1 شرکت کند همیشه در غیاب نماینده امریکا مذاکره انجام میشد اما از زمانی که اوباما وارد مذاکرات شده است در حال حاضر بحث اصلی را امریکاییها دارند، زمانی حاضر نبودند اصلاً با ایرانیها کنار بیایند اما اکنون بحث اصلی را هدایت میکنند. اگر در چندسال اخیر مواضع آمریکا به صورت محسوسی نسبت به ایران تغییر کرده به این دلیل است که قانع شده راه اسرائیل همه را بیچاره کرده است اما نمیخواهد بیش از این صدمه ببیند دلیلش این است، آمریکا به خوبی واقف است که اسرائیل به دست آل سعود داعش و القاعده و ... را در پاکستان پرورش داده است تا در این میان تاخت و تاز کنند، قطعأ آمریکا خوب میداند حضور و دوام داعش چه مصیبتی برای خود آمریکا خواهد شد.
«نسیم»: با همه این ملاحظات و شرایطی که شما ترسیم کردید، آیا نمیتوان باز هم توافق بهتری نسبت به روند کنونی را متوقع بود؟
مجتهدزاده: در حال حاضر نمیتوانیم، اما بعدأ چرا این توانایی را داریم که شرایط را به نفع خود و به صورت بهتری تغییر دهیم، اما فراموش نکنیم که امریکا دنباله رو سگ بدبختی مثل اسرائیل است که بدون موافقت آن نمیتواند قدم بردارد.
«نسیم»: چقد این فرض محتمل است که اگر ما محکم بر سر مواضع خود ایستادگی کنیم و ذرهای کوتاه نیاییم، طرف مقابل مذاکرات را رها کند؟
مجتهدزاده: آمریکا در شرایط خاصی اسیت؛ دوره ریاست جمهوری اوباما رو به اتمام است یک سال بیشتر فرصت ندارد و دارد میرود.
«نسیم»: این فرصت محدود اوباما برای توافق به نفع ما نیست؟
مجتهدزاده: ما باید روی این موضوع درک و اشراف داشته باشیم که آمریکا از سوی اسرائیل تحت فشار است و میزان این فشار را درک کنیم، آمریکا برای این که رو در روی ایران بنشیند و مذاکره کند از تمام ظرفیتهای خود استفاده کرده است.
«نسیم»: شما گفتید زمانی که روابط ما با دنیا عادی شد، تحریمها را برمیدارند.... با توجه به متن توافق آیا شدنی است؟
مجتهدزاده: بله، شدنی است منتهی فاز بندی کردند برای اینکه به اسرائیل حالی کنند ما یک کار درستی انجام می دهیم و بلا فاصله تحریمها را بر نمیداریم، به ایران میگوییم این کار را بکن تا ما اینقدر تحریم را برداریم.
آژانس از آمریکا دستور میگیرد
«نسیم»: اعطای امتیازات به ایران از طرف غربی ها بویژه برداشته شدن تحریمها منوط شده است به نظر آژانس. آیا با سابقه ای که از آژانس سراغ داریم، این امر محقق شدنی است؟
مجتهدزاده: آژانس هیچ ربطی به این قضیه ندارد. آژانس از آمریکا دستور میگیرد و وقتی که امریکا با ایران توافق میکند دیگر موافق یا عدم موافقت ربطی به آژانس ندارد.
دکترین اوباما "حل مسئله هستهای ایران" است
«نسیم»: به نظر شما راهبرد آمریکا، بستن پرونده هسته ای ایران است یا باز گذاشتن پرونده در اشکال مختلف؟
مجتهدزاده: حل مسئله هستهای ایران دکترین اوباما است، در ایالات متحده رؤسای جمهور همیشه سعی میکنند که در پایان کار میراثی از خودشان به جای بگذارند میراث آقای اوباما این است که حل بحران عظیم بین المللی هستهای ایران را در کارنامه خود داشته باشد، این موضوع را آنها به عظیمترین بحران سیاسی قرن تبدیل کردند، و اکنون میخواهد این بحران را به صورت صلحآمیز حل کند، در واقع حل این موضوع یکی از وعدههای انتخاباتی اوباما بود و به دلیل این است که میخواهد این وضعیت و این میراث را از دست ندهد.
جنگ میراث جورج بوش بعد از اتمام دوره ریاست جمهوریاش بود که چندبار تا پای محاکمه نیز رفت، جورج بوش تنها رئیس جمهوری که هیچگونه میراثی نداشت، اما میراث اوباما ایران و حل مسئله ایران و این توافق است، پس نمیتوانیم بی گدار به آب بزنیم چون باید درک کنیم که او بیشتر از ما زیر منگنه اسرائیل و کنگره است، با این تفاسیر و تجاربی که وجود دارد میتوان گفت مخالفت با این تفاهم در حال حاضر به زیان ما خواهد بود.
از ظریف دلِ خوشی ندارم ولی در شرایط فعلی باید از او حمایت شود
«نسیم»: در صورتی که تلاش شود توافق بهتری انجام شود چه؟
مجتهدزاده: هر کسی حق دارد برای بهتر شدن نظر بدهد اما نمیتوان چوب لای چرخ گذاشت، فردی که در مجلس ظریف را خائن قلمداد کرد من فوق العاده عصبانی شدم آخر این مزخرفات را چرا میگویید؟ جای تعجب است در پارلمان یک کشور به وزیر خارجه کشور که دستورات رهبر و دولتش را اجرا میکند و خواسته ملتش را پیگیری میکند بگویند خائن، اینگونه مخالفت بد است شما میتوانید ایراد بگیرید و میتوانید انتقاد کنید و میتوانید راهنمایی کنید ولی چوب لای چرخ گذاشتن خیر.
من از ظریف زیاد دل خوشی ندارم ولو اینکه به وی انتقاد هم دارم چون آدم ضعیفی است، اما در مقایسه با وزرای خارجی قبل خیلی بهتر است. آقای ظریف در وضع عادی برای کشور ایران یک وزیر خارجه خیلی بد و ضعیف است ولی در این شرایطی که ما گرفتار هستیم خیلی بهتر از دیگران عمل میکند حداقل این است که اینقدر تجربه دارد که انگلیسی درست حرف بزند، تفاهمی را پیش میبرد که دولت و نظام حکومتی ایران قدم به قدم بالای سرش است و راه و چاه را نشان میدهند، حال این فرد را خائن قلمداد کردن خیلی بد است. بله حق ملت است که نِق بزند و غُر بزند و انتقاد کند و راهنمایی کند ولی چوب لای چرخ گذاشتن حق هیچ کس نیست.
شکست مذاکرات، آخر دنیا نیست
باید این فرض را که اگر این مذاکرات به بن بست برسد دنیا به آخر می رسد را دور انداخت، یک احتمال وجود دارد که بنا بر دلیلی ایران با آمریکا در یک سال آینده دوست شود که اگر این اتفاق بیفتد همه این ابهامات و مسایل به طور کلی زیر سوأل خواهد رفت.
بنده در تمام رسانههای بین المللی و داخلی گفتم بزرگترین دستاورد این تفاهم خروج ایران از بن بست است و تاکنون حتی یک کلام هم نگفتم که این توافق خوبی است؛ بلکه در همین شبکه خبر جمهوری اسلامی ایران گفتم این توافق بدترین شکل ممکن است چرا که ما چیزهای واقعی را به آنها می دهیم ولی در مقابل آنها چیزهای غیرواقعی به ما می دهند.
ممنون از وقتی که در اختیار «نسیم» قراردادید./