به گزارش پايگاه 598 به نقل از تسنيم، با توجه به برگزاری همایشی تحت عنوان "اقتصاد سیاسی؛ از انفعال تا اقتدار" با محوریت اقتصاد مقاومتی، بهانه ای دست داد که به سراغ رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی برویم. رضا رحمانی رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی معتقد است کشور ما برای تحقق سیاستهای اقتصادی به خصوص اقتصاد مقاومتی بیش از هر چیز نیازمند تحول فکری است. وی این تحول را نیز در شفاف سازی و بهره گیری از همه امکانات و پتانسیل های موجود جستجو می کند.
اقتصاد مقاومتی نه تنها در صنعت بلکه در تمام زمینه ها از جمله تولید، کشاورزی و ... به معنای استفاده از تمام پتانسیل و امکانات در جهت توانمند سازی بخش های مختلف است. خوشبختانه کشور ما به لحاظ تاریخی، جغرافیایی، دست یابی به منابع طبیعی و نیز بازارهای داخلی و خارجی، نیروی انسانی مجرب و آموزش دیده، بسیار غنی است. اقتصاد مقاومتی در واقع فرصتی برای فراهم کردن بستر لازم برای بهره مندی از این امکانات است.
منظور از فراهم کردن زیر ساخت ها، فقط حوزه قوانین نیست. اگر چه ما به یک نظام اداری شفاف برای کاستن چالش ها و بر طرف کردن فساد موجود نیازمندیم ولی در کنار آن به زیر ساخت های فیزیکی هم احتیاج مبرم داریم. این امر به خصوص در حوزه صنعت بسیار مشهود است. زیر ساخت های فیزیکی شامل راه آهن، اتوبان، بنادر و ... که البته این امر شدنی است.
چون پیش شرط های لازم را نداشته ایم.
نخست آمایش سرزمینی است. ما باید به درستی بدانیم کدام نقطه کشور، نیازمند چه نوع امکاناتی است و چه زیر ساخت ها یی نیاز داریم.
متأسفانه در گذشته هوشمندانه عمل نکرده ایم. یعنی توزیع پروژه ها به صورت هوشمندانه صورت نگرفته است. به عنوان مثال، معدن گل گهر. عقل می گوید باید در این مناطق نظیر کرمان و یزد که دارای معادن زیادی هستند، راه آهن دوخطه کشید تا به بنادر وصل شوند چرا که حجم وسیعی از عملیات معدنی در این نقاط صورت می گیرد. من باز هم تاکید می کنم که آمایش سرزمینی یک الزام است.
الزام بعدی، برنامه ریزی است. هیچ کشوری بدون برنامه ریزی موفق نشده است. این هیچ ربطی به کمبود امکانات و اعتبارات و بودجه ندارد.
متأسفانه بستر لازم برای این امر نه تنها در این عرصه بلکه در هیچ حوزه ای وجود ندارد. هیچ جای دنیا زیر ساخت ها با بودجه دولتی ایجاد نشده است. باید به توان مردمی تکیه کرد. شاه بیت این مطلب هم اصل 44 قانون اساسی و تأکید رهبری بر این موضوع است. آن چه مسلم است سرمایه گذاران چه در داخل و چه در خارج از کشور، تنها در صورتی حاضر به سرمایه گذاری خواند بود که سود و امنیت سرمایه گذاری آن ها تأمین شده باشد ولی تصمیم های خلق الساعه ای که توسط مسئولین در بخش های مختلف گرفته می شود مانع از ایجاد چنین اطمینانی است.
اقتصاد مقاومتی به مفهوم فعلی خیر. با این همه نمی توان گفت که زمینه انجام آن وجود ندارد. به عنوان مثال در حوزه صادرات کارهای زیادی برای انجام داریم. پرداختن به کشورهای همجوار برای صادرات از طریق بها دادن به استان های مرزی در شرایطی که با مشکلی به نام تحریم مواجه هستیم، یک ضرورت است که می تواند دروازه های جدیدی از اقتصاد را به روی ما بگشاید. لازمه ی این کار، مقاوم سازی اقتصاد ملی و استفاده از همه پتانسیل هاست.
بزرگترین و اولین خطر جدی در عرصه اقتصاد مقاومتی، بی توجهی است. کاهش بودجه به دلیل مشکلات ناشی از فروش نفت، تحریم و .... مانع از تناسب بندی دقیق نیست. اقتصاد مقاومتی در این وادی معنا می شود. ما می توانیم بازار کسب و کار را هم رونق بیشتری ببخشیم.
من به استفاده از ظرفیت بنادر برای راهیابی به بازارهای کشورهای شمالی تأکید می کنم. این کشورها در خشکی محصورند و به آب های آزاد راهی ندارند، چنانچه ما بتوانیم بنادر را احداث و یا ظرفیت استفاده از آن ها را افزایش دهیم، اشتغال ایجاد کرده ایم. این می تواند یک مفهوم کاربردی اقتصاد مقاومتی در عرصه کسب و کار باشد.
بیش از آن چه نیازمند تحول اداری باشد، نیازمند تحول فکری است. ما باید به این خود باوری و اعتماد به نفس برسیم که می توانیم و انجام دهیم.
بسیار زیاد. متأسفانه در کشور ما شفاف سازی صورت نگرفته است که این خود بزرگترین دلیل پیدایش فساد در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی است. نمی دانم چرا عزمی برای الکترونیکی کردن فعالیت ها وجود ندارد؟ چرا مردم برای اخذ یک مجوز باید به ادارات مراجعه کنند که امکان فساد اداری به وجود آید؟ چرا دولتمردان به فکر استفاده از کد ملی در معاملات نیستند؟
بیش از نقص قانون، با تعارفاتی مواجهیم که اجازه شفاف سازی نمی دهد. به عنوان مثال انتخابات را در نظر بگیرید. آیا کسی هست که نداند انتخابات برای کاندیداها چه در مجلس و چه در شورای شهر هزینه دارد؟ و آیا کسی هست که نداند این هزینه ها به تمامی توسط خود کاندیدا پرداخته نمی شود؟ همه می دانند اما به خاطر مخفی کاری، هرگز مشخص نمی شود که این هزینه ها از کجا می آید. در بحث اقتصاد مقاومتی نیز همین گونه است.
به نظر من تا وقتی عزمی برای اجرای این سیاست ها وجود ندارد، نمی توان از شاخص و اندازه گیری صحبت کرد. صنعت بدون زیرساخت قابل تعریف نیست و نمی توان از شاخص در آن سخن گفت. این همه به الزامات فرهنگی و تحول فکری باز می گردد که هنوز به تمامی در کشور مهیا نشده و از برگزاری جلسات فراتر نرفته است.