کد خبر: ۳۲۰۷۷
زمان انتشار: ۱۳:۱۷     ۰۴ دی ۱۳۹۰
اين مرد كه به شدت گريه مي‌كرد گفت: پسرم قسمش مي‌داد كه نزن اما اين مرد با قساوت تمام ضربه آخر را محكم‌تر زد من پسرم را بغل كردم و به بيمارستان رساندم در طول راه حسين به من مي‌گفت بابا نگذار من بميرم. حالا من چطور بايد رضايت بدهم
پيرمردي كه براي گرفتن انتقام از مستاجرش كودك پنج‌ساله او را قرباني كرده ‌بود، ديروز در دادگاه كيفري‌استان تهران محاكمه شد.

اين مرد كه حسين نام دارد، وقتي‌كه با مستاجرش درگير شد و نتوانست او را بزند به سراغ كودك
پنج ساله‌ او رفت و با ضربات چاقو پسرك را به قتل رساند.

در ابتداي جلسه محاكمه ذبيح‌زاده نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه كيفري‌استان تهران گفت: متهم 75 ساله21 ارديبهشت سال‌جاري كودكي پنج‌ساله را كه او هم حسين نام دارد با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، آن‌طور كه در گزارش پليس و دادسرا آمده‌ است متهم صاحبخانه مردي به نام رضا ‌است و آنها بر سر كرايه خانه و پول شارژ با هم اختلاف داشتند. حسين روز حادثه درگيري شديدي با رضا پيدا كرد و رضا از خانه متواري ‌شد سپس متهم با حمله به كودك پنج ساله، او را با ضربات چاقو به قتل رساند.

نماينده دادستان تهران گفت: متهم سپس خود را به ماموران كلانتري اسلامشهر معرفي كرد. البته دادسرا به اين اعتراف اكتفا نكرد و مدارك و مستدلات فراواني را در اين خصوص جمع‌آوري كرده ‌است. بنابراين، به‌عنوان نماينده دادستان تهران و با توجه به مدارك موجود در پرونده و نظر به اينكه متهم با قساوت زياد دست به اين قتل زده ‌است درخواست صدور اشد مجازات براي متهم را دارم. در ادامه پدر و مادر مقتول در جايگاه حاضر شدند. مادر مقتول اعلام گذشت كرد و گفت براي شادي روح‌ پسرش قاتل را عفو مي‌كند اما پدر كودك پنج ساله گفت نمي‌تواند آن صحنه‌هاي دردناك را فراموش كند و درخواست صدور حكم قصاص دارد.

اين مرد در توضيح روز حادثه گفت: آن روز من و پسرم در خانه بوديم و من هنوز از خواب بيدار نشده‌بودم كه صاحبخانه آمد و در را باز كرد. او گفت به من بدهكاري و بايد پولم را بدهي گفتم من كرايه را دادم و گفتم فقط پول قبض‌ها مانده كه آن را هم مي‌پردازم اما او با عصبانيت بيرون رفت و مقدار زيادي قير داغ آورد و روي من و پسرم پاشيد پسرم خواب بود و با پاشيده شدن قير بيدار شد من جاخالي دادم و قير روي من نپاشيد سپس مرد صاحبخانه با چاقو دنبال من افتاد گفتم سروصدا نكن پولت را تا بعد از ظهر مي‌دهم حالا پول ندارم مي‌روم مغازه و هرچه درآوردم به تو مي‌دهم او مثل ديوانه‌ها دنبال من مي‌دويد. وقتي ديد نمي‌تواند مرا بگيرد چاقويش را نشانم داد و گفت 30 هزار تومان به من بدهكاري بابت هر 10 هزار تومان يك ضربه به پسرت مي‌زنم، باورم نمي‌شد اين كار را بكند پسرم فقط پنج سال داشت متهم جلوتر از من به خانه رفت و وقتي رسيدم داشت ضربه آخر را به پسرم مي‌زد.

اين مرد كه به شدت گريه مي‌كرد گفت: پسرم قسمش مي‌داد كه نزن اما اين مرد با قساوت تمام ضربه آخر را محكم‌تر زد من پسرم را بغل كردم و به بيمارستان رساندم در طول راه حسين به من مي‌گفت بابا نگذار من بميرم. حالا من چطور بايد رضايت بدهم با ديدن چنين صحنه‌اي نمي‌توانم به رضايت فكر كنم. پسرم مريض بود و من 19 ميليون تومان هزينه كردم تا او را درمان كنم خيلي دلم براي پسرم سوخت و نمي‌خواهم قاتل او را ببخشم. با اينكه همسرم قهر كرده و به خانه پدرش رفته ‌بود اما پسرم بهانه‌گيري نمي‌كرد و با من خيلي راحت زندگي مي‌كرد من قاتل او را نمي‌بخشم و درخواست قصاص دارم.



در ادامه متهم در جايگاه حاضر شد. او گفت: اتهامم را قبول دارم من حسين را كشتم و خيلي از كارم پشيمان هستم و به همين دليل، هم خودم را به پليس معرفي كردم. ماموران پليس با احترام با من رفتار مي‌كردند من از ماموران كلانتري خيلي ممنون هستم كه بازداشتم كردند. او ادامه داد: از وقتي رضا مستاجرم شد مرا بيچاره كرد خيلي اذيتم مي‌كرد. او آدم خوبي نبود و كرايه خانه را نمي‌داد. 90 هزار تومان كرايه از او مي‌گرفتم كه آن را در سه قسط مي‌پرداخت اما حدود دو ماه بود هيچ پولي نداده بود، قبض‌هايش را هم پرداخت نمي‌كرد. آن روز سراغش رفتم و گفتم پول را بده جواب داد تا بعد از ظهر مي‌دهم. بارها گفته ‌بود، بعدازظهر مي‌دهم و نمي‌داد، خيلي عصباني شدم او را دنبال كردم به اندازه يك ايستگاه اتوبوس دويدم مردم داشتند ما را نگاه مي‌كردند و مي‌خنديدند كسي جلو نمي‌آمد ما را از هم جدا كند. من هم كه عصباني بودم و نمي‌توانستم جلوي خودم را بگيرم و بالاخره برگشتم و پسر بيچاره را كشتم اصلا نمي‌دانم چرا اين كار را كردم.

اين مرد كه دچار كم‌شنوايي بود و به سختي گفته‌هاي قاضي دادگاه را مي‌شنيد در مورد اينكه چرا تنها زندگي مي‌كرد گفت: هفت سال پيش همسرم فوت شد من هم يك دختر مجرد داشتم دلم برايش سوخت پيش خودم گفتم او ازدواج كند بعد من زن بگيرم اما رضا جهيزيه دخترم را به غارت برد. او در خانه مرا قفل زد و وسايلم را برد. من اصلا از او خوشم نمي‌آيد نبايد بچه‌اش را مي‌كشتم اما مقصر خودش بود.

متهم در مورد اينكه حاضر است به اولياي‌دم ديه بدهد و رضايت بگيرد گفت: من حاضرم ديه بدهم اما با رضا مواجه نمي‌شوم او خيلي بي‌ادب است درست است كه بچه‌اش را كشته‌ام اما دليلي ندارد بي‌ادبي ‌بكند او جواب سلام من پيرمرد را نمي‌دهد. من پول ديه را مي‌آورم روي ميز دادگاه مي‌گذارم شما به او بدهيد. البته من خيلي از او طلب دارم و بايد طلب‌هاي من را هم بدهد.

در اين هنگام، قاضي دادگاه از متهم خواست در صورت تمايل از اولياي‌دم عذرخواهي كند. اين مرد گفت: همين كه خودم را به ماموران معرفي كردم معني‌اش اين است كه پشيمان هستم و عذرخواهي مي‌كنم من اگر مي‌خواستم فرار كنم رضا نمي‌توانست مرا دستگير كند اما من پشيمان شدم و خودم را تسليم كردم. حالا هم معذرت مي‌خواهم اما باز هم مي‌گويم اين جوان بي‌ادب است.

در ادامه عباس مومن‌آبادي وكيل مدافع متهم در جايگاه حاضر شد. او در دفاع از موكلش گفت: همان‌طور كه مي‌بينيد، موكل من چندان بر خود مسلط نيست و با اينكه پزشكي قانوني سلامت روان او را تاييد كرده اما به نظر مي‌رسد تعادل رواني ندارد و گفته‌هايش در دادگاه اين موضوع را نشان مي‌دهد، بنابراين درخواست دارم يك‌بار ديگر در مورد سلامت روان او بررسي لازم انجام شود.

او در ادامه از پدر مقتول خواست با توجه به اينكه همسرش اعلام گذشت كرده او هم اين عمل پسنديده را انجام دهد اما پدر مقتول قبول نكرد.

سپس متهم يك‌بار ديگر در جايگاه حاضر شد و آخرين دفاعيات خود را مطرح كرد. در پايان هيات قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

منبع: شرق
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها