محمد ایرانمنش اظهار داشت: ایران جزو 10 کشور حادثه خیز جهان است که در آن از 43 بلای شناخته شده 34 بلا، همواره روی می دهد(سازمان مدیرت بحران کشور 1389) و با وجود آنکه هر پنج سال یک زلزله سهمگین در کشورمان رخ می دهد، ما کمترین درس را از این بحران ها می آموزیم، بطوریکه معمولا در هر فاجعه باید از نو تجربه کنیم. زلزله بم، بار دیگر آشکار ساخت که ما، به درس آموزی از وقایع و تجارب گذشته سخت نیازمندیم.
وی افزود: بنظر می رسد همانطور که در فاجعه بم و در مواجهه با تمام حوادث و مصائب دیگر دیده ایم ، نگرش عمومی ما دو ویژگی بارز دارد.
این پژوهشگر عنوان کرد: نگرش عمومی موجود عمدتا بلا محور است(کم توجهی فراوان به مراحل پیشگیری و آمادگی در برابر حوادث و تمرکز اصلی بر اقدامات زمان پس از وقوع فاجعه. )2- بیشتر معطوف به فعالیت های سخت افزاری است.(تمرکز اکثر اقدامات بر فعالیت های اجرایی از جمله کمک های نقدی و غیر نقدی و ساختمان سازی و کم توجهی بسیار به مستندسازی، تحقیقات، درس آموزی و برنامه ریزی در مدیریت بحران ) است.
وی یادآور شد: شاهد این مدعا آنکه از میان حجم هنگفت هزینه هایی که سازمان ها ، گروه ها و اقشار گوناگون صرف کمک به بم و بمیان کردند، سهم بسیار بسیار ناچیزی برای درس آموزی از تجارب مدیریت بحران بم اختصاص یافت و این یعنی که برای پیشگیری، آمادگی و یا حتی دست کم مقابله و بازسازی بهتر حوادث آتی، تمایل ناچیزی برای برنامه ریزی وجود دارد یا بعبارتی بسیاری از تجارب گذشته را باید از نو تجربه کنیم.
ایرانمنش بیان کرد: ما از زلزله رودبار چه درس هایی آموختیم؟ تجاربی غنی که دریافتیم کجا هستند؟ از زلزله بم چه؟ آیا توانسته ایم با تکیه بر تجارب غنی بم برای مسائل اساسی مدیریت بحران های احتمالی آتی پاسخ های در خوری بیابیم.
وی عنوان کرد: با نگاهی گذرا به زلزله های مهم ایران در یک صد سال گذشته و همچنین آمار خطرات جانی و مالی آن، به اهمیت برنامه ریزی و مدیریت بحران براساس درس آموزی از تجارب، بیش از پیش پی می بریم.
این مسئول یادآور شد: نخستین پیشلرزهها در بم، ظاهراً از حوالی خردادو تیر82 شروع میشود و در پی آن لرزههای متعدد دیگری میآید.گویا مدتی پیش از آننیز، مردم بم، صداهای عجیب و غریبی از درون زمین میشنیده اند.
وی عنوان کرد: مردم بم، بتدریج نگرانیهای خود رابه مسئولان شهر ابراز میدارند؛تا آنکه در شهریور 82، مسئولان شهر به مقامات بالاتر در استان، پیامی نگرانکننده مخابره میکنند. نوشته اندبرخی از اهالی و مسئولان بم نیز یک ماه قبل از زلزله اصلی مستقیماً با موسسه ژئوفیزیک تهران تماس می گیرند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: با این حال، اکثریت مردم که اساسا زمین لرزه ای را در گذشته بیاد ندارنداحتمال وقوع حادثه را چندان باور نمیدارند: اول آنکه ارگ را میبینند که بیش از دو هزار سال برجای استوار ایستاده است؛ دیگر آنکه میپندارند قناتهای شهر، هرگونه فشار مزاحم درون زمینی را خالی میکند،همچنین پدیدهای استثنایی و شگرف در تاریخ حوادث طبیعی ایران بلکه جهان به شمار میرود، این تصور عمومی بوده که پیشلرزهها و سر و صداها، فعل و انفعالاتی نظامی از نوع تیراندازی یا موشکاندازی هستند.
وی در ادامه بیان کرد: در سال 1378، چند نفر از کارشناسان زلزله ، امکان وقوع زلزلهای سهمگین را در بم پیشبینی کرده و هشدارهای لازم را داده بودند. بنا بر واحد مرکزی خبر در امرداد 82 نیز دو زمین لرزه با بزرگای بیش از 5 ریشتر همراه با خساراتی در حوالی بم رخ داد .
ایرانمنش گفت: پیشلرزههای آخر در بم در حدود ساعت های 10 و 10:30 شب قبل از زلزله اصلی و همچنین ساعت 4:40 بامداد (حدود 45 دقیقه قبل از رخداد لرزه اصلی) با بزرگای کم، آخرین هشدارها را میدهند؛ولی عده بسیار کمی از مردم این هشدارها را جدی میگیرند و به بیرون خانههای خود میروند.(البته هوای آن موقع، گویا 9 تا 11 درجه زیر صفر بوده است ! )
وی ادامه داد: ساعت پنج و 26 دقیقه بامداد روز پنج دیماه 82، بزرگترین مصیبت تاریخبم، بر مردم آننازل میشود: زلزلهای با شدت 8/6-6/6 درجه ریشتر و عمق 10 کیلومتر، در عرض 18-15 ثانیه شهر را در هم میکوبد و از سر بزرگترین بنای خشتی جهان نیز نمیگذرد و رقمی بیش از 40 هزار یا به روایتی بیش از پنجاه هزار کشته برجای میگذارد.
وی یادآور شد: به گفته صلیب سرخ جهانی، زمین لرزه بم(با فرض 30هزارکشته) ، دومین فاجعه مرگبار جهاندر سال 2003 میلادی بوده است.
ایرانمنش گفت: نخستین امدادگران خود مردم محل هستند که با دست خالیو ابزارهای ابتداییبه مقابله بر میخیزند.2اولین نیروی امدادگر رسمی(هلال احمر)پس از گذشت حدود 3ساعت از حادثه، به بم وارد میشود. نخستین جلسة ستاد حوادث غیرمترقبه کشور، حدود 10 ساعت پس از حادثه تشکیل میشود.3 نیروهای مردمی از سایر نقاط بتدریج و به نحوی گسترده، عازم منطقه میشوند.
وی بیان کرد: اگر چه حادثه، با تمام عظمت وهیبت اتفاق افتاده و فاجعه در تمامی ابعاد مادی و انسانی خود روی داده است، اما خیل عظیم نیروهای دولتی، مردمی وخارجی با تأخیر در محل حاضرمیشوند. با آنکه در مادة «44» قانون برنامة سوم، "طرح ستاد فراگیر نجات وامداد"مطرح شده و در فروردین 82 نیز به تصویب هیئت دولت رسیده است و در این ماده، مدیریت بحران بر عهدة جمعیت هلال احمر، واگذارده شده، ولی درجلسة ستاد بحران وزارتکشور، فرماندهی بحران بم به نیروهای نظامی سپردهمیشود.
ایرانمنش گفت: حماسه پرشور مردم با کمکرسانی های فراوان، اهدای بیدریغ خون و حضور فعال در نجات، اگرچه جهانگردان وامدادگرانخارجی و حتی جهانیان را به تحسین زیاد وامیدارد،ولی در برابر مدیریت بسیار ضعیف بحران در ساعات طلایی امداد و نجات رنگ میبازد و درصورت وجود مدیریتی منسجم، قوی و سریع، ابعاد فاجعه می توانست به مراتب کوچکتر باشد.