به گزارش پایگاه 598، روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی به قلم«محمد ایرانی» نوشت:
گروهی
موسوم به «دیدهبان قضایی»، اخیراً گزیدهای از اسنادی را که از وزارت
دفاع و وزارت خارجه آمریکا از طریق یک دادخواست فدرال به دست آورده منتشر
کرده که پیش از این بهعنوان اسناد سری طبقهبندی شده بود.
در حالی
که عمده تمرکز رسانههای آمریکایی بر چگونگی مدیریت حمله به کنسولگری
آمریکا در بنغازی لیبی معطوف بوده، یکی از اسناد منتشرشده در سال ۲۰۱۲ از
سوی آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا از طرحی پرده برداشته که نشانگر
برنامهریزی آمریکا برای سرنگونی دولت «بشار اسد» از طریق تشکیل گروه موسوم
به «دولت اسلامی» بوده که «مطلوب است در شرق سوریه تشکیل شود تا سیاستهای
غرب در منطقه را به پیش برد».
این گزارش که به تازگی از طبقهبندی
خارج شده، به طور تعجببرانگیزی تصریح میکند «غرب، کشورهای حوزه خلیجفارس
و ترکیه از مخالفان سوری حمایت میکنند... احتمال تشکیل اعلامشده یا نشده
حکومتی سلفی در شرق سوریه وجود دارد و این امر دقیقا آن چیزی است که
قدرتهای حمایتکننده از مخالفان دولت اسد خواهان آن هستند تا رژیم سوریه
منزوی شود».
گزارش آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا(DIA) که پیش از این
تحت عنوان «سری» طبقهبندی شده و به تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۱۲/ ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
بازمیگردد، به طور گستردهای بین سازمانهای دولتی از جمله فرماندهی مرکزی
آمریکا، سازمان سیا، افبیآی، وزارت امنیت داخلی، وزارت خارجه و دیگر
نهادها توزیع شده است. این سند نشان میدهد سازمان اطلاعات آمریکا اوایل
سال ۲۰۱۲ ظهور داعش در عراق را پیشبینی کرده اما به جای آنکه بهعنوان یک
تهدید منظور شود، در این گزارش این گروه تروریستی بهعنوان یک دارایی
راهبردی برای آمریکا متصور شده است.
در حالی که شماری از تحلیلگران و
روزنامهنگاران از مدتها پیش نسبت به نقش سازمانهای اطلاعاتی غربی در
شکلگیری و آموزش گروههای مسلح مخالف در سوریه اسنادی را ارائه میدادند،
این سند تاییدی از بالاترین سطح اطلاعات داخلی آمریکا در قبال این نظریه
است که دولتهای غربی به طور بنیادین گروه تروریستی داعش را بهعنوان ابزار
خاص خود به منظور تغییر رژیم سوریه میبینند و این سند بیانگر این سناریوی
از پیش طراحیشده است. شواهد ناشی از تحقیقات میدانی، فیلمهای ویدئویی و
در عین حال اعترافات اخیر مقامات بلندپایه نظیر اعترافات «رابرت فورد» سفیر
پیشین آمریکا در سوریه، همگی اثباتکننده حمایت جدی وزارت خارجه
ایالاتمتحده و سازمان سیا از تروریستهای داعش در میدان نبرد سوریه است که
دستکم به سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ بازمیگردد. شواهد ناشی از تحقیقات میدانی
به تحقیقات سازمان انگلیسی «تحقیقات درباره سلاحهای زرهی در مناقشات»
اشاره دارد که دادههایی را درباره منشأ راکتهای ضدتانک به دست آورده که
از تروریستهای داعش به دست آمده و به برنامه مشترک «سعودی/ سیا» از طریق
شمارههای سریال قابل شناسایی بازمیگردد. گزارش به تازگی منتشرشده از سوی
آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا به مواردی خلاصه درباره دولت اسلامی در
عراق(ISI) اشاره دارد که بعدا به «دولت اسلامی در عراق و سوریه»(ISIS)
تغییر نام داد:
یک - القاعده هدایتکننده مخالفان در سوریه است.
دو - غرب مخالفان را به رسمیت میشناسد.
سه
- شکلگیری حکومت در حال ظهور صرفا زمانی تحقق مییابد که شورش و آشوب در
سوریه ظهور کند (هیچ اشارهای به خروج نیروهای آمریکایی از عراق بهعنوان
تسهیلکننده ظهور گروه موسوم به دولت اسلامی که مورد بحث و جدل شماری از
سیاستمداران و تحلیلگران است، نمیشود).
چهار- شکلگیری یک «قلمروی
سلفی» در شرق سوریه، «دقیقا» آن چیزی است که خارجیهای حامی مخالفان
خواستار آن هستند (که بهعنوان «غرب، کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه»
شناخته میشوند) تا دولت اسد تضعیف شود.
پنج - «مکانهای امن» در
نواحیای پیشنهاد میشود که از سوی شورشیان تسخیر شده و در این راستا مدل
لیبی مدنظر قرار میگیرد که میتوان آن را به شکلگیری مناطق پرواز ممنوع
بهعنوان نخستین اقدام «جنگ بشردوستانه» ترجمه کرد.
شش- عراق بهعنوان بخشی از «گسترش شیعی» شناخته میشود.
هفت
- یک دولت سنی برای «عراق متحد» ویرانگر خواهد بود و میتواند به
«زمینهسازی احیای عناصر تروریست از سراسر جهان عرب که وارد عراق میشوند»،
منجر شود.
اکنون داعش به تهدیدی جدی برای آفرینندگان خود تبدیل شده
و اگرچه ایدئولوژی، موضعگیریها و اهداف بلندمدت آن از جهاتی با گروه
«القاعده» شباهتهایی دارد، بسیاری از کارشناسان بر این باورند داعش چنان
خود را متحول کرده که واشنگتن برای رویارویی با این بحران خودساخته با
بهرهگیری از روشهای متعارف در سرکوب آن راه به جایی نخواهد برد به
گونهای که برخی کارشناسان چون «اودری کورث کرونین» در مقالهای در نشریه
معروف «فارن افرز» با تاکید بر اینکه اوباما و دولتش با تروریست خواندن
داعش مسیر اشتباهی را طی میکنند، مینویسد: «این اشتباه است که داعش را
گروه تروریستی بدانیم، چرا که به سختی میتوان دلایلی را در این رابطه
ارائه داد، اگرچه این گروه از تاکتیکهای تروریستی بهره میگیرد. شبکههای
تروریستی نظیر القاعده عمدتاً دهها تا صدها نیرو در اختیار دارند، به
غیرنظامیان حمله نمیکنند، سرزمینهایی را به تسخیر خود درنمیآورند و به
طور مستقیم با نیروهای نظامی درگیر نمیشوند اما داعش بیش از ۳۰ هزار نیروی
رزمی در اختیار دارد، مناطقی در عراق و سوریه را در کنترل خود دارد و از
تواناییهای نظامی گستردهای برخوردار است، خطوط ارتباطی را تحت کنترل
دارد، ساختارهای فرماندهی تشکیل داده و به تامین مالی خود میپردازد و دست
به عملیاتهای نظامی پیچیده میزند. داعش را باید یک «شبهدولت» نامید که
تحت رهبری یک ارتش متعارف است و به همین دلیل است که راهبردهای ضدتروریستی و
مبارزه با شورشها که عمدتا در قبال تهدیدات القاعده راهگشا بوده، علیه
داعش جواب نمیدهد».
در واقع واشنگتن در سازگار کردن سیاستهای خود
در عراق و سوریه با ماهیت واقعی تهدید داعش به کندی عمل کرده و در سوریه،
راهبرد ضدتروریستی آمریکا عمدتا اولویت را به بمباران گروههای منتسب به
القاعده داده که نتوانسته باعث جلوگیری از پیشروی و فعالیت داعش شود. در
عراق، واشنگتن با اتکا به راهبرد مبارزه با شورشها و آشوبهای مسلحانه
ادامه میدهد و به دولت مرکزی به منظور دستیابی به کنترل مجدد اوضاع، متحد
کردن کشور و تشکیل نیروهای بومی به منظور شکست دادن داعش، به عمد، کمکی
نمیکند. آمریکا پس از شکلگیری داعش و نافرمانی فرماندهی این گروه در قبال
فرمانبرداری از اربابانش در واشنگتن دست به تلاش گستردهای برای زمینگیر
کردن آن زده اما راه به جایی نبرده است. براساس تحقیقی که از سوی روزنامه
«واشنگتنپست» در سال ۲۰۱۰ انجام گرفت، حدود ۲۶۳ سازمان آمریکایی در پاسخ
به حملات ۱۱ سپتامبر یا ایجاد شده یا سازماندهی مجدد شدند که وزارت امنیت
داخلی، مرکز ملی ضدتروریسم و اداره امنیت حمل و نقل از جمله آنهاست. هر
ساله سازمانهای اطلاعاتی آمریکا حدود ۵۰ هزار گزارش درباره تروریسم تولید
میکنند و ۵۱ سازمان فدرال و فرماندهی نظامی در آمریکا بر چگونگی انتقال
پول به شبکههای تروریستی و خروج پول از آنها نظارت دارند اما با وجود
اینکه این سیستم توانسته در داخل خاک آمریکا دستاوردهایی داشته باشد، برای
مقابله با داعش که ارائهگر چالش متفاوتی است، کاربردی ندارد. تاکتیک نظامی
و اطلاعاتی آمریکا به منظور دستگیری یا کشتن رهبران اصلی القاعده کارآمد
بود به طوری که ۷۵ درصد رهبران هسته اصلی القاعده در حملات نیروهای ویژه یا
پهپادها از پای درآمدند؛ تاکتیکی که برای جستوجوی اهداف مخفیشده در
نواحی روستایی به خوبی جواب داد اما این تاکتیکها در مقابله با داعش تا به
حال موثر نبوده است چرا که نیروها و رهبران این گروه در نواحی روستایی
پخش شدهاند و همگی در جوامع محلی و غیرنظامی درهم آمیختهاند که عمدتا در
محاصره ساختمانها هستند و این امر دست زدن به حملات از سوی پهپادها و
تهاجمهای ناگهانی را بشدت دشوار کرده است. در عین حال کشته شدن رهبران
داعش به منزله فلج شدن این سازمان نیست. این گروه بر یک شبهدولت کارآمد
حکومت میکند که از یک ساختار اجرایی پیچیده برخوردار است که در راس
فرماندهی نظامی آن دستگاه خلافت قرار دارد متشکل از البغدادی و ۲ معاون وی
یعنی ابوعلی الانباری که کنترل عملیاتهای داعش در سوریه را برعهده دارد و
ابومسلم الترکمانی که عهدهدار کنترل عملیاتها در عراق است. این دو، پیش
از این ژنرالهای ارتش صدام بودند. تشکیلات اداری غیرنظامی داعش تحت نظارت
۱۲ مدیر قرار دارد که بر مناطق عراق و سوریه حکومت کرده و بر شوراهایی
نظارت میکنند که وظیفه رسیدگی به اموری چون مسائل مالی، رسانهها و امور
مذهبی را برعهده دارند. به نظر میرسد این شبهدولت در نبود البغدادی و
نزدیکترین یارانش نیز از توانایی لازم برای اداره خود برخوردار است.
آمریکا
قطعا با داعش است ولی اگر هم مخالف آن بود، در رویارویی با داعش از
گزینههای نظامی کارآمدی برخوردار نبود. بعید است تاکتیکهای ضدتروریستی و
مبارزه با شورشها و آشوبهای مسلحانه و البته روشهای متعارف، واشنگتن را
به پیروزی قطعی در برابر گروهی برساند که براساس اسناد فاششده، قرار بوده
بهعنوان ابزاری برای نیل واشنگتن به اهدافش در غرب آسیا ایفای نقش کند.
تلاشهای رهبران سیاسی و نظامی آمریکا به منظور تضعیف داعش راه به جایی
نبرده است و جالب آنکه واشنگتن اکنون برای کسب حمایتها و کمکهای کشورهای
منطقه، تقلا میکند.
آمریکا برای خروج از باتلاق سیاستهای
نابخردانه خود در منطقه چارهای جز درخواست کمک از کشورهای قدرتمند منطقه
ندارد. اگر کشورهایی چون عربستان هم که در شکلگیری تهدید داعش نقش داشته و
با اقدامات غیرمعقولانه خود نظیر حمله به یمن، زمینه را بیش از پیش برای
جولان گروههایی چون القاعده فراهم کردند، از این سیاستها دست برندارند،
داعش و گروههای مشابه آن، سالها بهعنوان تهدید جدی برای منطقه و منافع
کشورهای آن باقی خواهد ماند.
حماقتهای هیات حاکمه آمریکا را پایانی
نیست و این ملتهای منطقه هستند که هزینه همراهی دولتهای نامعقول خود با
سیاستهای غرب را باید پرداخت کنند.