کد خبر: ۳۲۰۰۷۰
زمان انتشار: ۱۲:۲۱     ۲۱ خرداد ۱۳۹۴
شبی که برای آخرین بار ناصر حجازی روی نیمکت استقلال نشست، قرار بود امیر قلعه نویی جای او را بگیرد اما ناگهان همه چیز عوض شد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، علیرضا منصوریان از شبی تاریخی در باشگاه استقلال پرده برداشته است است. سال 86 و آخرین ماه هایی که فوتبال بازی کرد. او از زمانی گفته که تصمیم مسئولان باشگاه کنار گذاشتن ناصر حجازی شد.

 

علی فتح الله زاده هم به تازگی بعد از سال ها درباره اتفاقات آن شب سخن گفته بود وحتی تعدادی از اعضای هیات مدیره وقت هم بارها در این خصوص سخن گفته اند. حتی می گویند امیر قلعه نویی به این خاطر از منصوریان دلخور بوده است.

 

اما حالا این بار منصوریان جزئیاتی کامل از آن شب را روایت کرده است. او که می گوید همیشه قلعه نویی را به عنوان کاپیتان و مربی محترم شمرده، از این گفته که چرا آن شب در دفتر فتح الله زاده نگذاشت آنها با برکناری حجازی، قلعه نویی را که از تیم ملی کنار گذاشته شده بود، به تیم بیاورند.

 

منصوریان اینگونه از آن شب تاریخی گفت: «در آن مقطع من جزء طیفی بودم که می گفتیم نباید تابوی ناصر حجازی را شکست. او در 3 بازی متوالی برده بود، اما آن شب قرار بود قربانی اش کنند. در شبی که برای ناصرخان این اتفاق افتاد، فقط سه بازیکن با من به باشگاه آمدند.»

 

وی ادامه داد: «من کاپیتان استقلال بودم. در اتوبوس تیم به همه هم گفتم که ناصر حجازی را به ناحق برمی دارند. ما سه برد داشتیم. فجر سپاسی، راه آهن و جام حذفی را برده بودیم. من گفتم کاپیتانم هر کس با من می آید یا علی. دارم می روم از منافع ناصرخان دفاع کنم.»

 

منصوریان افزود: «وحید طالب لو، پژمان منتظری و پیروز قربانی که یار غار من بود با من آمدند. در اتاق فتح الله زاده دیدم 6 بشقاب چیدند، گفتم خب 5 نفر اعضای هیئت مدیره مهمان فتح الله زاده هستند. دم در هم آقای امیدوار رضایی را دیدم، گفتم آقای دکتر تصمیم به جابجایی ناصرخان نگیرید. ایشان هم طیفی بود که واقعا حمایت کرد و اولین نفری هم بود که قبل از سرمربی شدن ناصرخان هم به خانه ایشان رفته بود.»

 

كاپیتان وقت استقلال درباره نتیجه آن جلسه اینگونه توضیح داد: «حجازی آن شب سرمربی نماند اما باز یک جورهایی حرمتش حفظ شد. ایشان مدیرفنی و رئیس سازمان فوتبال شد. به حاجی فتح الله گفتم اگر شما این آدم را بردارید وجاهتش را زمین می زنید. پیشکسوت ها آسیب می بینند و تیم ما را از بین می برید.»

 

این چهار نفر از آن تیم، آنهایی بودند که بعدها و بعد از فوت ناصر حجازی کمتر اسم شان کنار نامش آمد و دیگرانی که آن روز در اتوبوس بودند و سکوت کردند، مدام از حجازی گفتند.

 

منصوریان در این باره توضیح داد: «بعدها که ناصر خان مریض شد، خیلی وارث عجیب غریب پیدا کرد. در حالی که خانواده اش وارث مطلق او هستند آتیلا و آتوسا و سعید رمضانی و نازی خانم که خودش یک مدیر بزرگ است.»

 

علیرضا در بخش های دیگری از این گفتگو تاکید کرده به قلعه نویی احترام می گذاشته و دلیلش برای دفاع از حجازی، مشکل داشتن با امیر نبوده است.

 

او گفت: «ناصرخان حجازی را با دبدبه و کبکبه و التماس و درخواست آوردند و شما نمی دانید چه انرژی مثبتی سر تمرینات ما بود. امجدیه هر روز بعد از ظهر تکان می خورد ما هم که بازیکن بودیم و داخل زمین بودیم آن شعر را برایش می خواندیم: "ای ناصر حجازی... ای گلر طلایی... محبوب ما تاجیایی...".»

 

منصوریان در خصوص درخواستش در فتح الله زاده گفت: «من گفتم این کار را نکنید و حاجی هم تمکین کرد. من فقط برای نگه داشتن حرمت پیشکسون این خواسته را داشتم. بقیه بچه هایی که با من بودند هم همین طور. امیر هم می داند که چقدر برایش احترام قائلم و حتی بعد که آمد برادرانه با هم کار کردیم و تیم را قهرمان جام حذفی کردیم تا من خداحافظی باشکوهی داشته باشم. من فقط آن شب نمی خواستم بگذارم در آن کودتا، حجازی را خرد کنند.»

 

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها