به عبارت دیگر سوخت و نان از کالاهای پایهای محسوب میشوند و از آن جهت وقتی که این دو با افزایش قیمت مواجه میشوند سطح قیمت اقلام دیگر نیز افزایش مییابد. این اقدامات درحالی صورت میپذیرد که به دنبال این افزایش قیمت خدمات دولتی مانند تعرفههای آب، برق، تلفن و... نیز افزایش پیدا میکند و از سوی دیگر از بخش خصوصی هم خواسته میشود تعرفههای خود را تغییر ندهد. این رفتار به نظر تبعاتی را در پی خواهد داشت که اگر آنها مورد توجه قرار گیرند نتیجه میگیریم که افزایش قیمت بنزین در شرایط کنونی مصلحت نبوده است. مسلم است این اقدام باری بر دوش مردم خواهد گذاشت که قطعا زندگی را دشوارتر میسازد.
توجیه دولت برای اقدام اخیرش یعنی گران کردن بنزین قابل درک است چرا که مهمترین چالش پیش روی دولت کمبود بودجه است که برای تامین آن باید راهکارهایی را در دستور کار خود قرار دهد. هرچند گران کردن قیمت بنزین و حرکت به سمت تکنرخی شدن آن یکی از راههای جبران کسری بودجه است اما این اقدام به نظر کمی شتابزده میرسد چراکه دولت میتوانست با توجه به ابعاد و تبعات مختلف آن در گام نخست اصلاح طرح هدفمندی یارانهها را مدنظر قرار دهد.
به معنای دیگر لازم بود ابتدا افرادی غیرنیازمند از ردیف یارانهبگیرها حذف شوند. بر کسی پوشیده نیست عمده فشار بر دوش دولت از جانب پرداخت یارانههاست بنابراین اگر باز هم مروری بر مشکلات دولت داشته باشیم نتیجه میگیریم دولت باید ابتدا طرح اصلاح یارانه را مدنظر قرار میداد. نکتهای که لازم است بر آن تاکید شود اینکه بسیاری توصیه به تکنرخی شدن بنزین داشتند و حتی صداهایی نیز در این راستا از مجلس به گوش میرسید. لازم است اشاره شود قیمت بنزین از 700 به هزار تومان رسید که افزایشی 40درصدی را نشان میدهد حتی اگر نظری هم در رابطه با افزایش قیمت بنزین وجود داشته است افزایش 40درصدی چندان به صلاح نبوده است و بهتر آن بود که این تغییر به صورت پلکانی صورت میگرفت. بنابراین دولت در گامهای بعدی خود باید با دقت بیشتری قدم بردارد چراکه با توجه به شرایط اقتصادی کشور و محدودیتهایی که مردم با آنها مواجه هستند، چنین سیاستهایی فشار را بر مردم و بنگاههای خصوصی بیشتر خواهد کرد و از اینرو نهتنها تولید با مشکلاتی مواجه خواهد شد بلکه میزان نارضایتی نیز افزایش خواهد یافت و این امر میتواند از بدنه حامی دولت بکاهد.