استراتژيست ارشد بروكينگز كنگره آمريكا را در معرض يكي از اين دو انتخاب دانست «يا پذيرش توافق، كه تحريمها را حذف اما يك ايرانِ بدون توان هستهايِ نظامي را براي دستكم 10 تا 15 سال تضمين ميكند؛ و يا رد كردن توافق، كه ايران را با تنها سه ماه فاصله از بمب اتمي! با مُشتي تحريمهاي فرساينده تنها ميگذارد.»
عيب مهم توافق!
مارتين اينديك از عيبِ مهم توافق با ايران اينطور ياد كرد كه «قصد توافق
بههيچوجه مقابله با نتايج رهايي از تحريم – يعني همان پول بادآورده
بلوكهشده كه نصيب دولت ايران خواهد شد! نبود. و هر جور حساب كنيد ميشود
باور داشت كه دستكم بخشي از اين پولها موجب افزايش ظرفيت نيروهاي
مشكلساز در داخل ايران مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامي!، يا نمايندگان
مشكلسازِ خارجي آنها مانند حزبالله لبنان، رژيم اسد و يا شبهنظاميان
شيعه عراقي خواهد شد.»
فوايد اصلي توافق براي آمريكا
اين استراتژيست آمريكايي در ادامه سخنان خود سه فايده اصلي توافقي را كه
عيب آن را «دستيابي ايران به پولهايش!» دانسته بود ارائه كرد: «... 1. با
توجه به غوغايي كه اكنون خاورميانه را در خود فروبرده، اطمينان از يك
ايرانِ خالي از توان نظاميِ هستهاي، آنهم براي دستكم يك دهه، و همچنين
برقراري نظارتهاي سفتوسخت بر برنامه هستهاي او براي حتي بيشتر از اين
مدت قطعاً كمك ميكند تا يك منبع اصلي تنش حذف شود و براي درگير شدن با
ديگر منابع بيثباتي در منطقه انسجام بيشتري به وجود آيد... 2. توافق با
ايران يك زمانِ تنفسِ حداقل دهساله براي ما ميخرد! و برقراري بازرسيها و
نظارتها اين امكان را براي ما ايجاد ميكند كه وقتمان را به شكل
بهينهتري صرف بازداشتن ايران از مسير جاهطلبيهاي هژمونيطلبانه و
نابكارانهاش كنيم!!... و علاوه بر اينها، 3. به نظر نميرسد توافق با
ايران ماشهي آغاز يك مسابقه تسليحاتي اتمي در منطقه را بكشد!»
سعوديها اينكاره نيستند!
اينديك حركت واقعي و عملي آل سعود به سمت اتمي شدن را بعيد دانست و گفت «در
تمام سي سالي كه ايران بهطور نامحدود برنامه هستهاي جاهطلبانهاش! را
پيش ميبرد، رقيب اصلي يعني عربستان سعودي هرگز حس نكرد كه بايد راهي شبيه
به او برود!» و پرسيد «حالا كه مسيرِ پيش روي ايران برعكس سابق با اينهمه
محدوديت مواجه است، چرا بايد عربستان چنين راهي را در پيش بگيرد؟»
او در بيان بيخطر بودن سروصداهاي ديگر كشورهاي منطقه در مورد پرونده هستهاي ايران نيز گفت «مصر و اردن كه مانند سعوديها از امضاكنندگان پيمان ان.پي.تي هستند و قطعاً اگر به دنبال همكاريهاي هستهاي با ديگر كشورها باشند بايد مانند ايران با بازرسيهاي سرزده كنار بيايند. امارات متحده عربي هم كه اساساً قرارداد 123 را امضا كرده يعني تعهد داده كه هرگز امكان غنيسازي اورانيوم را نداشته باشد! تركيه هم كه از متحدان ناتو است و بر اساس ماده 5 اين معاهده همين حالا زير چتر محافظت اتمي ايالات متحده آمريكا قرار دارد!»
خواب جديدي كه بروكينگز براي خاورميانه ديده است
مارتين اينديك در بخش مهم سخنانش با حساس دانستن «پيامدهاي منطقهاي توافق
با ايران» و اشاره به اينكه درهرصورت بايد كنگره و رياست جمهوري اين
پيامدها را جدي بگيرند، پيشنهاد اساسي خود را اينگونه مطرح كرد: «آمريكا
بايد يك استراتژي امنيت منطقهاي را به شكل موازي و بهعنوان متمم توافق
هستهاي با ايران در پيش بگيرد: استراتژياي براي خنثيسازي فساد منطقهاي
ايران!!»
او اقدام اوباما در دعوت از سران عرب به كمپ ديويد را «گام اول» اين
استراتژي معرفي كرد و لزوم ترجمه شدنِ توافقات آن اجلاس به يك «چارچوب جديد
امنيت منطقهاي» را مورد تأكيد قرار داد.
دل اسرائيل را هم به دست خواهيم آورد!
اين استراتژيست به مسئله نگرانيهاي رژيم صهيونيستي هم پرداخت و ضمن حق
دادن به اين رژيم براي «نگراني از نيات ايران!»، به برقرار ماندن فاصله
يكساله ايران از بمب اتمي «براي مدت 15 سال» اشاره كرد و ازاينرو، مخالفت
كنوني اسرائيل را بيدليل دانست.
او البته به باور عجيب نتانياهو هم اشاره كرد كه گمان ميكند «اين توافق
فقط مسير ايران براي رسيدن به بمب اتم در 15 سال آينده را فرش ميكند!» و
در واكنش گفت كه «آمريكا بايد همزمان با ممنوع كردن فعاليت هستهاي نظامي
در ايران، با ارائه يك بيمهي ثانويه!، توان اسرائيل در دفاع از خود را
افزايش دهد.» او با توجه به رو به پايان بودن آخرين قرارداد همكاري دهساله
آمريكا و اسرائيل كه سرمايهگذاري سالانه 3 ميليارد دلاري آمريكا در صنايع
نظامي اسرائيل را شامل ميشود[3]، اقدام به «تمديد دهساله مجدد» اين
همكاري نظامي از سوي آمريكا را براي ايجاد يك ظرفيت ضد موشكي قويتر در
اسرائيل موردتوجه قرار داد و آن را «اقدامي اطمينانساز» دانست.
حمايت هستهاي آمريكا از همه!
اينديك مؤثرترين راه براي خارج كردن دوستان آمريكا از نگراني و عصبانيت در
خصوص توافق با ايران را «ايجاد زمينه براي برقراري يك چتر هستهاي آمريكايي
بالاي سر همهي آنها!» دانست. او اين اقدام را بخشي اساسي از «چارچوب
امنيت منطقهاي جديد» معرفي كرد. و البته اذعان كرد كه نه شركاي منطقهاي
آمريكا (ازجمله اسرائيل) مهياي چنين بهرهمندي هستند، نه محتمل است كه
كنگره آمريكا زير بار هيچ تعهد هستهاي جديدي «مگر براي اسرائيل» برود.
اما اضافه كرد كه معتقد است اگر سياست اطمينان سازي در ميان متحدان ادامه
يابد و توسط اين رئيسجمهور و رئيسجمهور بعدي مورد توجه جدي قرار بگيرد،
ممكن است كه همه طرفها روزي به سه مزيت مهم يك تضمين امنيتيِ هستهاي پي
ببرند: «1. بازدارندگي مؤثر در برابر ايران، 2. غيرضروري شدنِ موضوعي بنام
حملات پيشگيرانه اسرائيل و 3. از ميان رفتن هرگونه انگيزه دستيابي به
تسليحات اتمي در ميان كشورهاي عربي»
از تئوري پردازيِ براندازي تا رضايت به امكانِ 10 سال تنفس!
مارتين اينديك سفير سابق آمريكا در اسرائيل بوده و در دولت اوباما نيز
بهعنوان مأمور ويژه جان كري در امور فلسطين و اسرائيل خدمت كرده است.
نظرات او همواره مورد توجه دستگاه سياست خارجي دموكراتهاي كاخ سفيد قرار
گرفته است. او مؤسس اصلي مركز «سابان، براي سياست خاورميانه»[4] در درون
مجموعه بروكينگز است.
نام مارتين اينديك و سابان سنتر براي دنبال كنندگان وقايع مرتبط با فتنه
سال 1388 بسيار آشناست. سابان سنتر دقيقاً در همان ساعات عصرگاهي كه پايتخت
ايران در آشوب بيسابقه چندصدهزار آشوبگرِ بيفرهنگ ميسوخت و 30 خرداد 88
ميرفت تا در تاريخ ايران ثبت شود، اقدام به انتشار كتابچهاي 157 صفحهاي
كرد كه مارتين اينديك از تهيهكنندگان اصلي آن بود. «كدام مسير تا
ايران؟»[5] بهطور مفصل به انواع استراتژيهاي ممكنِ آمريكا در قبال ايران
پرداخته بود و ازجمله به اين نتيجه رسيده بود كه راه معقولِ پيش پايِ
آمريكا استفاده از تركيب روشها براي «براندازي رژيم ايران» است![6]
چهل روز بعد از انتشار اين كتابچه، استاد حسن عباسي رئيس انديشكده يقين و مدير مركز دكترينال امنيت بدون مرز، در خلال يك سخنراني با عنوان «آژاكس 2، بررسي كودتاي توييتري ژوئن 2009» در فرهنگسراي رسانه اصفهان، از ماجراي اين كتابچه و ماهيت براندازانه پيشنهادهاي مندرج در آن پرده برداشت.[7]
بسيار جالبتوجه است كه چنين افرادي با چنين سوابقي امروز به اين نتيجه
رسيدهاند كه اگر در برابر قدرت ايران اسلامي «فقط چند سال فرجه تنفس!»
داشته باشند كافي است!