سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598 / نسبت حوزویان با انقلاب اسلامی و جایگاه سیاست در سطح آحاد حوزویان از جمله مسائلی می باشد که همواره با نظرات و دیدگاه های متفاوتی روبروست. مواضع متفاوت و بعضاً متضاد در اینباره موجب ایجاد شکاف نظری در بین طلاب و روحانیون علی الخصوص طلاب جوان گشته است. رهبر معظم انقلاب به بیان مسائلی در همین موضوع پرداخته اند که تا حدود بسیاری روشنگر می باشد. در ادامه موضوعاتی چون رسالت طلبگی، نسبت انقلابی بودن با هویت طلبگی، راهکارهای تقویت شور انقلابی در حوزه و برخورد دوگانه اساتید حوزه در موضوع سیاسی بودن طلبه ها را در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان که توسط نشریه طلبگی خط منتشر شده است می خوانید.* از جمله محورهایی که حضرت آقا در سفر اخیرشان به قم مورد تأکید قرار دادند، ضرورت حفظ احساسات و شور انقلابی در حوزه است. شاید بتوان گفت، امروز «انقلابی بودن» بخشی از رسالت طلبه است؛ یعنی بخشی از هویت طلبگی، داشتن احساسات و شور انقلابی است. میخواهیم ببینیم طلبه ای که این احساسات و شور انقلابی را ندارد، دچار چه کاستی ها و تقصیراتی در انجام رسالت طلبگی خودش می باشد؟اگر هدف از طلبگی خدمت به اسلام است، نمیتوان بدون روحیه انقلابی به اسلام خدمت کرد. تا زمانی که در دوران غیبت به سر میبریم، و غربت اسلام با «ظهور» بر طرف نشده است، نمیشود محافظه کارانه و عافیت طلبانه از اسلام دفاع کرد؛ حتی نمی توان بدون روحیه انقلابی به تبیین دقیق مفاهیم اسلام ناب پرداخت.
وقتی اسلام، دشمنان بسیار جدی دارد، تربیت یک مسلمان، یعنی تربیت یک سرباز برای مقابله با دشمنیهای فراوانی که با اسلام میشود، مسلّماً نمی تواند با یک روحیه غیر انقلابی و عافیت طلبانه توأم باشد. چه رسد به تربیت طلاب که باید خط مقدم این مقابله باشند. اساسا کسی که میخواهد از اسلام دفاع کند، به دنبال تحقق کلمه «لیظهره علی الدین کلّه» است، و نتیجۀ چنین دفاعی، ورود به یک درگیریِ باعظمت و همه جانبه است. در هر نوع درگیری، حتی در مقابلۀ علمی هم انسان باید روحیه انقلابی داشته باشد؛ هرچند روحیه انقلابی، با نظم، آرامش روحی و برخورداری از عواطف بی دریغ نسبت به مردم و به ویژه نسبت به ضعفا، منافات ندارد و با همۀ اینها قابل جمع است؛ بلکه تقویت کنندۀ آنهاست.
* پس با توجه به فرمایش شما، نه تنها «انقلابی بودن» بخشی از رسالت طلبگی است، بلکه این روحیه، تمامیت بخش هویت طلبگی بوده و بدون وجود آن، رسالت طلبگی از اساس شکل نمی گیرد؟بنده میخواهم عرض کنم اگر طلبهای روحیه انقلابی نداشت، باید در طلبه بودن خودش تجدید نظر کند. انقلابی بودن، جزء لاینفک هویت طلبگی است. همچنان که اگر کسی علاقه به دین نداشت یا انگیزهای برای رعایت احکام شرعی نداشت حتما باید از سلک طلبگی خارج شود، اگر کسی روحیه انقلابی را در خودش پیدا نکرد، هم باید در انگیزۀ خودش برای طلبه شدن، تجدید نظر جدی کند.
* از نظر شما، راهکارهای تقویت شور انقلابی در حوزه چیست؟ اولین کار این است که شور انقلابیِ موجود در حوزه، در خود حوزه انعکاس پیدا کند. الان حوزه از یک کمیت نسبتا فراوانی برخوردار است و هر گروه اجتماعی که دارای یک کمیت انبوه باشد، مجبور است برای هرگونه ارتباطی، از ابزار ارتباطی و انواع رسانه¬ها استفاده کند. باید با بهرهگیری از انواع رسانهها این شور انقلابی که در حد مطلوبی هم در حوزه وجود دارد، نشان داده بشود؛ این خود موجب شکوفایی و تقویت شور انقلابی خواهد شد. دیدید که این شور انقلابی چگونه در جریان سفر مقام معظم رهبری خود را نشان داد.
نکته دیگر اینکه طبیعتا هر چه این شور انقلابی در اساتید و فضلایی که در حوزه محوریت دارند بیشتر دیده شود، آثارش در دامنه بیشتر خواهد بود. این، قلههای حوزه هستند که در جهت تحقق آرمانهای اسلام عزیز باید سری نترس و دلی پرشور داشته باشند و با روحیهای انقلابی جامعه را به سمت آرمانهای اسلام حرکت دهند. آن وقت است که این دامنه، تحت تأثیر آن قلهها، طبیعتا از شور انقلابی بیشتری برخوردار خواهد شد.
البته شور انقلابیِ جاری در میان جوانان حوزه نیز بسیار ارزشمند است و گاهی از اوقات برای بزرگان هم الهام بخش است. اساسا جوان به دلیل اقتضائات روحی و پاکیِ ضمیر و عدالت خواهی و آرمان گرایی که دارد، زمینۀ فراوانی برای انقلابی بودن دارد. حالا اگر این جوان، طلبه هم باشد، با برخورداری از معرفت دینی بیشتر، از شور انقلابی بهتری نیز برخوردار خواهد شد، که منشأ خلاقیتها و ابتکارات بسیار زیبایی نیز میشود.
یکی دیگر از مهم ترین راهکارهای تقویت بُعد انقلابی حوزه، توجه به ذکر مصائب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. ما ذکر مصائب اهل بیت (ع) را بیش از هر چیز، تربیت کننده نیروی انقلابی میدانیم؛ البته اگر درست به آن پرداخته شود. ما طلبهها که همیشه از عموم مردم تقاضا داریم به مصائب اهل بیت (ع) به عنوان مسائلی صرفا عاطفی-شخصی نگاه نکنند و با مصائب، عمیق و حماسی برخورد کنند، خودمان باید بیش از دیگران این گونه باشیم. یکی از وجوه عمیق نگاه کردن به روضهها، سیاسی نگاه کردن است. همچنان که حضرت امام (ره) اینچنین نگاه میکردند. روضههایی که در دل حوزه جاری است و تطهیرکننده دل ها و نورانی کننده نفوس است، باید با تحلیلهای انقلابی خوانده شوند. درست نگاه کردن به مصائب اهل بیت (ع) دقیقا یعنی انقلابی نگاه کردن به آن.
همچنین توجه به حضرت ولی عصر (عج) میتواند یکی از عوامل مهم انقلابیگری باشد. ما میتوانیم به گونهای بسیار انقلابی با انتظار ظهور و آمادگی برای فرج حضرت برخورد کنیم. و اگر از زاویه درستی به حضرت ولی عصر (عج) و معارف مهدوی توجه کنیم، یقینا نتیجۀ آن، پیدا کردن شور انقلابی خواهد بود. چه چیزی مثل دعای ندبه میتواند یک انسان انقلابی تربیت کند؟ اینها نعمات و راههایی هستند که برای ما باز و در دسترس اند. فقط باید یک کاری کنیم که در حوزه، بهره برداری بهتری از اینها صورت بگیرد.
نکته دیگری که بنده به عنوان یک راهکار خیلی مهم برای انقلابی شدن و تقویت انقلابیگری پیشنهاد میکنم، مطالعه سخنان حضرت امام (ره) و پی گیری بیانات مقام معظم رهبری است. ارزش مطالعه سخنان حضرت امام (ره) در صحیفه، بسیار بالا است. با مطالعه صحیفه امام (ره)، در واقع شما متن اصلی یک انقلاب باشکوه را مطالعه میکنید. بعید میدانم کسی بدون مطالعه سخنان حضرت امام (ره)، همچنین صحبتهای مقام معظم رهبری که «مؤید من عندالله» است، بتواند یک عنصر فهیم انقلابی شود. این بیانات، میتواند برای پیدا کردن یک دید انقلابی صحیح، بسیار راهگشا باشد. به هیچ¬وجه نباید از مطالعه سخنان این دو بزرگوار غفلت کرد.
برخی از بیانیههای مهم امام (ره) مانند وصیت نامۀ ایشان و منشور روحانیت، باید در حوزه درس داده شود و یا روی آن مباحثه شود. ارزش علمیِ اینها کمتر از بسیاری از متون علمی رایج نیست، اگر بیشتر نباشد.
* حضرت عالی اشارهای به قلهها داشتید و اینکه اساتید میتوانند الگوی جوان ها قرار بگیرند و شور انقلابی خود را به دامنه، یعنی طلاب، منتقل کنند؛ به نظر حضرت عالی وضع موجود اساتید حوزه چگونه است؟ آیا وضعیت به گونه ای هست که بتوانیم این انتظار را داشته باشیم؟ به نظر میرسد عموم اساتید حوزه از شور انقلابی برخوردارند. ولی اشکال اساسی در دیده نشدن وجوه انقلابیگری اساتیدی است که در این زمینه میتوانند الگو باشند. حوزۀ ما در کل، یک حوزۀ انقلابی به حساب میآید؛ اگرچه میشود انتظار داشت که در این زمینه رشد بیشتری پیدا کنیم. باید به تجلیات و تظاهرات انقلابیگری بیشتر بها بدهیم؛ تظاهراتی که به مثابه تظاهر و خودنمایی نیست؛ بلکه از باب «و من یعظّم شعائر الله»، نشانه تقوای قلب هم به حساب میآید.
* در حوزه دیدگاههای مختلفی را در زمینۀ چگونگی انقلابی بودن شاهد هستیم. برخی از اساتید توصیه میکنند کاری به این کارها نداشته باشید و فقط درستان را بخوانید. همّ و غم طلبه، خصوصا تا پایان سطح، باید فقط درسش باشد؛ حتی بعضی از مدارس سر این مسئله، حساسیت نشان می دهند. گروه دیگر معتقدند که خیر؛ طلبه در کنار درس، باید به فکر سیاسی بودن و انقلابی بودنش هم باشد. نظر شما چیست؟مسلّم است که ما درباره نحوه انقلابی بودن، نیاز به آموزش داریم. ضمن آنکه طبیعی است اکثر طلاب در بحران ها آمادگی دفاع جانانه از اسلام را دارند، اما در روند زی طلبگی، باید جایگاهی برای انقلابی بودن و آموزشها و تمرینهای آن مشخص شود. انقلابی شدن برای طلاب امری است که نیاز به برنامهریزی دارد. ما باید به آداب و لوازم انقلابی بودن، توجه کنیم. یک عنصر انقلابی به بصیرت احتیاج دارد و این بصیرت به مرور و با ممارست به دست میآید. همچنین اگر وجود اصل شور انقلابی را به عنوان یک ضرورت میپذیریم، باید به آداب انقلابی بودن و آداب تجلی این شور انقلابی بپردازیم. به عنوان مثال، نمیشود ما ارادتمند به ائمه معصومین (ع) باشیم و زیارت نرویم؛ زیارت یکی از آداب ارادت به اهل بیت (ع) است. بالاخره این یک رفتاری است که پیش¬بینی شده و به ما توصیه شده است. نمیشود ما ارادت به اباعبدالله الحسین داشته باشیم و در مجالس ذکر مصیبت اهل بیت شرکت نکنیم. و نمیشود در مجالس ذکر مصیبت شرکت کنیم و آدابش را رعایت نکنیم. انقلابی بودن هم برای خودش لوازم و آدابی دارد. یکی از آنها، خبر داشتن از اخباری است که در کشور میگذرد و در طول هفته -هرچند کم- برای تحلیل اخبار سیاسی وقت گذاشتن است. یکی از آدابش، گفتگوهای سیاسی است که باید بین طلبهها رواج پیدا کند. یکی از آدابش، اقداماتی است که طلبهها -به اندازه خودشان- میتوانند در جهت روشنگری افکار عمومی جامعه انجام دهند.
باید انقلابی بودن را در زندگی خودمان تعریف بکنیم؛ ما اگر بخواهیم انقلابی باشیم، در کنار انگیزه انقلابی بودن، باید بخشی از وقت خودمان را به صورت بسیجیوار به چنین موضوعاتی اختصاص بدهیم. اگر برای انقلابی بودن برنامهریزی شود، بسیاری از اختلاف نظرها و اختلاف سلیقهها برطرف خواهد شد.
مدارسی که از طلاب میخواهند به سیاست کاری نداشته باشند، حتما منظورشان این است که از درس و بحث طلبگی نمانند و بتوانند افراد مستعدّی در فهم دین شوند. حالا اگر این گونه مدارس توجه به این مسئله داشته باشند که درک سیاسیِ بالا، درک دین را تسهیل میکند، و در تربیت معنوی و اخلاقی هم بسیار مؤثر است، در فوق برنامههای آموزشی خود، توجه به مسائل سیاسی را خواهند گنجاند. البته افراط در پرداختن به سیاست، آفاتی دارد که یکی از آنها بازماندن از درس است؛ همچنان که افراط در پرداختن به عبادت نیز چنین آفاتی را در بر دارد؛ و همچنان که افراط در پرداختن به خانواده نیز آفاتی دارد. انسان به هر موضوعی بخواهد زیادی بپردازد، طبیعتا از کار اصلی خودش باز میماند؛ در این تردیدی نیست. حالا در مورد توجه به خانواده، طلبهها یاد گرفتهاند که اگر بخواهند به خانواده بپردازند، بیشتر باید از زمانهای تعطیلی درسها استفاده کنند. یا مثلا اگر بخواهند به عبادت بپردازند، بیشتر باید از مناسبت ها و فرصتهای عبادی استفاده کنند. اما اگر بخواهند به سیاست بپردازند، باید چه کار کنند؟ یقینا برخورداری از یک برنامۀ هفتگی برای رسیدگی به ابعاد انقلابیِ حیات طلبگی، یکی از لوازم این راه خواهد بود.
ما نباید از آثار بسیار با برکت معنوی و اخلاقیِ «انقلابی بودن» غفلت کنیم. همچنان که در دفاع مقدس، «جهاد فی سبیل الله» روحیۀ معنوی را افزایش میداد، در متن «روحیۀ انقلابی داشتن» هم آثار معنوی خوبی وجود دارد.
* حضرت آقا تاکید داشتند که فرد «انقلابی» باید بصیر باشد. بفرمایید طلبه چگونه می تواند به این بصیرت برسد؟یکی از راهکارهای بسیار مهم، مطالعۀ دقیق و تحلیلی تاریخ اسلام است. همین جا اجازه بدهید به یک نکته اشاره کنم و آن هم اینکه تاریخ اسلام یکی از منابع فهم دین است. حتما باید در مطالعات آزاد و در آموزشهای حوزه، مطالعۀ دقیق تاریخ اسلام جدی گرفته بشود؛ آن هم همراه با تحلیل.
دیگر اینکه خبر داشتن از وضعیت جهان معاصر، به ویژه خبر داشتن از محرومان و مستضعفان عالم، و خبر داشتن از نظام سلطه و ظلمهایی که صورت میدهد، در انقلابی شدن و بصیرتافزاییِ یک طلبه بسیار موثر است. طلبهای که اوضاع آشفتۀ جهان را آرام ببیند و به ظلمها توجه نداشته باشد، یقینا نمیتواند انقلابی باشد و حتی به دین خدمت کند. آن سخنرانیهای انقلابیِ شهید مطهری را به یاد بیاورید؛ وقتی که ایشان از ظلم های اسرائیل خبر داشت، آن گونه فریاد میکشید که «شمر امروز، عمرسعد امروز همین صهیونیست ها هستند!» و با آن شور انقلابی علیه استکبار فریاد برمیآورد. بی خبری، درد بزرگی است. ما باید به طور مداوم از وضعیت جهان پیرامون خودمان خبردار باشیم و با تحلیل، برای رسیدن به آن بصیرت، تمرین کنیم.
نکته بعدی، خبر داشتن از وضعیت سیاسی جامعه است. طلبه باید برای مطالعه جریانشناسیهای سیاسی و تاریخ معاصر، همچنین بررسی ماهیت انقلاب اسلامی و آثار و برکات آن، اهمیت ویژهای قائل باشد. این دسته از داناییها میتواند در انقلابی بودن و حفظ شور انقلابی برای یک طلبه بسیار موثر باشد. ما بصیرت انقلابی مان را ابتدا باید از آگاهیهایمان دریافت کنیم.
نکته بعدی، لزوم زمان شناس بودن است. حضرت امام (ره) بارها تأکید فرموده بودند که عالِم باید زمان خودش را بشناسد. زمانشناس بودن یک پای ثابت بصیرت است. کسی که شرایط محیطی خودش و وضعیتی که در آن قرار دارد را خوب درک نکند، و نداند در چه مسیری قرار گرفته و از کجا آمده و به کجا میرود و در چه مرحلهای قرار دارد، دیگر آگاهیهای او، نه تنها آن فرد را راهنمایی نخواهند کرد، بلکه گاهی برای او رهزن خواهند بود و او به تحلیلهای غلط خواهد رسید. طبیعتا انسان نمیتواند با تحلیل غلط، یک عنصر انقلابی باشد. انسان با تحلیل غلط، یا یک عنصر ضد انقلاب خواهد شد، یا ناخواسته به ضد انقلاب کمک خواهد کرد.
نکتهای دیگر که باید عرض کنم این است که ما هرچه جلوتر میرویم، نزاعها بیش از پیش دروندینیتر خواهند شد و دشمنان با گزاره های دینیِ بیشتری به جان دین خواهند افتاد. لذا وجود بصیرت در نزاعهای آینده و چالشهای پیشِ رو، نقشی بسیار کلیدی خواهد داشت. یک زمانی طلبه انقلابی باید مردم را صرفا به خدا و ایمان دعوت میکرد و همین که میتوانست توجه کسی را به خدا جلب کند، رسالت انقلابی خودش را انجام داده بود. ولی امروز دشمنان اسلامِ ناب هم مردم را به اسلام دعوت میکنند؛ منتها به مدل دیگری از اسلام و آن هم به تعبیر حضرت امام (ره) اسلام آمریکایی است، که باید دقیقا شناخته شود. طلبه کسی است که بیش از هر فرد دیگری در جامعه، مسئول پاسخ گویی به سوالاتی از مردم است که میخواهند با آن، اسلام ناب را از اسلام آمریکایی تشخیص دهند. روز به روز هم برای بصیرت افزایی در جامعه، به کارشناسیِ یک عالم حوزوی، بیشتر نیاز است.
* به نظر شما حوزه برای رساندن طلبه به بصیرت نابِ پیش گفته و تربیت طلاب انقلابی باید چه کار کند؟ به عبارت جزئی تر و مصداقی تر؛ بعضی ها به متون درسی و شیوۀ تدریس ایراد میگیرند که وضع موجود، طلبه را «فردی» بار میآورد و به طلبه نگاه اجتماعی نمیدهد. از نظر شما آیا این حرف درست است؟ یکی از کارهای اساسی که باید در حوزه صورت بگیرد، این است که باید بساط درس و بحث فقهی در موضوعات حکومتی و حاکمیتی، گستردهتر شود. طرح مسائلی از قبیل اینکه چه اموری در جامعه اسلامی میتواند «مصلحت» تعیین کند؟ و یا اینکه احکام مستحدثهای که جنبۀ اجتماعی دارند چگونه اند؟ و یا شیوۀ برنامهریزی برای رشد معنوی و تربیت اخلاقی یک جامعه، چگونه باید باشد؟ اینها مسائلی هستند که درس و بحثهای علمی زیادی میطلبند. اگر در مسائل فقهی، بیشتر به مسائل فردی توجه شود، آن هم با چشم پوشی از اینکه این فرد در نظام اسلامی و در یک جامعه انقلابی دارد زندگی میکند، طبیعی است که بستر علمیِ «انقلابی شدن» در چنین حوزه ای موجود نخواهد بود.
کار به همین جا ختم نمیشود. طلبهها در فعالیت های فرهنگی و تبلیغی خودشان باید در محیط هایی حضور پیدا کنند که هم طعم شیرین انقلابی بودن را بچشند و هم ضرورت انقلابی بودن را درک کنند. بالاخره هدف طلبه بودن، نجات و سعادت مردم است و این هدف تحقق پیدا نمیکند، مگر اینکه درد محرومیتهای جامعه در سینۀ طلبه موج بزند و پایۀ انقلابی بودنش بشود. چرا نباید طلبهها در یک اردوی فرهنگی به آسایشگاه جانبازان بروند و به جانبازان عزیز و مظلوم خدمت بکنند؟ چرا نباید طلاب به مناطق محروم بروند و هم محرومیتزداییها را ببینند هم محرومیتهای باقیمانده را از نزدیک مشاهده کنند؟ اینها طلبه را انقلابی بار میآورد.
نکته دیگر اینکه، آن اخلاق اسلامی که در حوزه و حتی در جامعه می بایست درس داده شود، باید با اخلاق اسلامی که قبل از انقلاب درس داده می شد، متفاوت باشد. حتما بخشی از مسائل اخلاقیِ مورد نیاز یک طلبۀ انقلابی، در جامعۀ برخوردار از نظام ولایی، با یک طلبه در قبل از انقلاب متفاوت خواهد بود. امروز، هم به طلبه و هم به جامعه، نمی توانیم اخلاق اسلامیِ فردی بدون توجه به وضعیت حاکمیت اسلامی ارائه بدهیم.
* حضرت آقا فرمودند: «مبادا حركت انقلابى جورى باشد كه بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند.» احساس ما این است که بعضی از افراد با اینکه انقلابی هستند، اما به خاطر مصون ماندن از تهمت افراطی گری، اساسا شور انقلابیِ خود را بروز نمی دهند. لطفا اگر ممکن است رفتار این دسته از افراد را آسیب شناسی کنید.ابتدا نکتهای را عرض کنم؛ در این تردیدی نیست که یکی از مهم ترین عوامل بازدارندۀ شور انقلابی، افراطیگری است. اما در بسیاری از اوقات، افراط، نتیجۀ تفریطی است که صورت می گیرد. باید با تفریطها مقابله شود. باید تفریطها تحقیر شوند. اگر تفکرمان این باشد که تفریط، دردسرساز نیست، لذا کاری به آن نداشته باشیم، و فقط افراطها را محکوم کنیم، شایسته نیست. حضرت آقا هم در بیانات خودشان به هر دو بخش اشاره فرمودند.
اما اولین کاری که باید برای جلوگیری از اتهامات ناروا انجام داد، از بین بردن زمینۀ این اتهامات است. نیروهای انقلابی باید به¬سختی مراقب باشند اعمالی از آنها سرنزند که ناشی از هر گونه افراطیگری باشد. و این در حوزۀ فهیم و انقلابیِ ما، کار سختی نیست. ولی به هر حال، نمیتوان جلوی متهم شدن و انواع مظلومیتها را گرفت. هر کسی میخواهد انقلابی باشد، باید بداند حتما در این مسیر، زخم زبان شنیدن و متهم شدن زیاد است. اگر بنا باشد از سر ترس از آبرو و اعتبار اجتماعی، انقلابی نباشیم، همان بهتر که انقلابی نباشیم. ما باید وظیفۀ خود را با دقت انجام دهیم، نتیجه هرچه شد و دیگران هرچه گفتند، نباید برایمان اهمیت داشته باشد.
* از جمله نکاتی که مقام معظم رهبری در جمع طلاب و در ذیل عنوان «بصیرت» تاکید داشتند، این بود که فرد انقلابی باید پیچیدگی های شرایط زمانه را درک کند. آقا فرمودند: «انقلابی» باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگی های شرایط زمانه را درک کند.به نظر شما آن پیچیدگی هایی که در شرایط امروز حوزه وجود دارد و طلاب انقلابی باید بشناسند، چیست؟همان طور که اشاره کردم، نزاعِ آیندۀ ما، تقابل دین داران با بیدینان نخواهد بود؛ حداقل به ظاهر چنین است که نزاعها بین مسلمانان یا دو جبههای که ادعای اسلام دارند، رخ می دهد؛ حتی در بین چند جبهه رخ می دهد که همگی صورت مذهبی و متدیّنانه دارند. در تاریخ هم چنین چیزی بی سابقه نیست؛ سه نبرد اصلی در زمان حاکمیت امیرالمومنین (ع)، میان مسلمانان رخ داد. ما باید در صحنه های آتی و در چالش های اجتماعیِ پیش رو، مراقب باشیم که دیگر دفاع از کلیات اسلام و یک سلسله اموری که هر دو طرف قبول دارند، رهگشا نخواهد بود و ما را در پیچیدگی های آینده، نجات نخواهد داد؛ بلکه هر کسی در آینده بهتر تشخیص دهد که کدام موضوع یا مسئلۀ دینی اولویت دارد، او دارای بصیرتی نجات بخش است.
در آینده، شما بیش از گذشته این صحنهها را خواهید دید که در نزاعهای فکری، اجتماعی و سیاسی -چه نزاعهای اصلی و چه نزاعهای فرعی که بین جریانات سیاسی ممکن است رخ بدهد- هر دو طرف، بر اسلام و بر گوشههایی از احکام اسلامی تأکید خواهند ورزید. کسی که تشخیص بدهد الان کدام بخش از اسلام و کدام یک از احکام اسلامی اولویت دارد، میتواند حق و باطل را تشخیص بدهد.
اساسا در حوزههای علمیه، درس های طلبگی به گونهای طراحی شدهاند که تشخیص این اولویتها کار آسانی باشد؛ لذا بصیرت در متن حوزه تعبیه شده است. بخشی از فقاهت، به تشخیص همین «تعادل و تراجیح»هایی منوط است که در بستر موقعیت ها و شرایط اجتماعی، باید درک شود. لذا طلبه، هم به زمانشناسیِ عمیق نیازمند خواهد بود، هم به دینشناسی عمیق؛ چون از یک طرف، برخی از احکام به دلیل شرایط زمانی، اولویت پیدا میکنند، و از طرف دیگر، همیشه برخی از احکام اسلامی، فراتر از شرایط زمانی، بر برخی دیگر ترجیح دارند.
البته اگر کسی از نظر روحی دچار لغزشها و غفلتهایی بشود، طبیعتا در دفاع از افکار غلطِ خود، در دام توجیههای باطل خواهد افتاد و به سختی میشود او را با گفت وگو مُجاب کرد. باید مواظب باشیم که اختلاف سلایق و اختلاف نظرها، از مشکلات روحی و تعلّقات و رذائل پنهان و پیدا ناشی نباشند.