به گزارش
پایگاه 598 به نقل از ایرنا:
ناگهانی اتفاق می افتد.
مثل گردبادی مهیب در روزی صاف و آفتابی که تصورش را هم نمی کنی. مثل کابوسی
که در میانه ی یک رویا سر می رسد و تو را از خواب خرگوشی یی که شاید
امیدوار بودی در آرامش به درازا بکشد بیدار می کند. چشم هایت را که باز می
کنی، حقیقت چون زهر کامت را تلخ می کند و چون آوار بر سرت خراب می شود؛
آوارِ مرگ، حسرت و ناامیدی و هزاران حس دردناک دیگر که نه ساعت ها و روزها و
حتی ماه ها، بلکه سال ها برای برداشتن آن از جسم و روح، زمان لازم است.
وقوع
زلزله در تهران نه یک احتمال بلکه یک واقعیت است؛ واقعیتی که دیر یا زود
نه تنها تهران نشینان، بلکه ایران با آن روبرو خواهد شد. این موضوع مدت ها
است که یکی از بحث های اصلی مدیریتی در کشور بوده و کارشناسان زیادی در این
خصوص هشدار داده اند. با وجود این، نه تنها احتمال وقوع زلزله در تهران در
سطح کلان جدی گرفته نمی شود بلکه اهمیت این موضوع به فرستادن دانش آموزان
زیر نیمکت های کلاس درس در روز مانور زلزله و خنده و شوخی آن ها تقلیل پیدا
کرده است.
طبق اطلاعات تاریخی و زمین شناسی موجود،
اولین زلزله ی ثبت شده در تاریخ تهران به حدود چهارهزار سال پیش از میلاد
مسیح باز می گردد. زلزله های دیگری نیز در فاصله های نزدیک تر (۷۰۰، ۸۰۰ و
هزار سال پیش) در این شهر رخ داد. آخرین زلزله ی تهران اما به حدود ۲۰۰ سال
پیش (تاریخ دقیق این زلزله که آخرین زلزله ی بزرگ تهران بوده بین ۱۷۰ تا
۱۸۰ سال پیش عنوان می شود) باز می گردد. این زلزله که نزدیک به هفت ریشتر
قدرت داشت، خرابی های فراوانی را به بار آورد و طبق اطلاعات آمده در منابع
تاریخی و همچنین کتاب تاریخ زلزله های ایران بر اثر این زلزله مناطق
شمیرانات و دماوند به طور کامل ویران شد و حدود ۷۰ روستا در شرق جاجرود از
بین رفت. در پایتخت نیز حتی یک خانه از آسیب در امان نماند. بخشی از کاخ و
بازار فروریخت و ساختمان سفارت بریتانیا به سختی آسیب دید. در خصوص کشته
های این زلزله نیز با وجود اینکه آمار دقیقی در دست نیست، برخی منابع شمار
قربانیان زلزله را ده ها هزار نفر عنوان می کنند.
تهران
به دلیل قرار داشتن روی گسل های بزرگ و فعال، یکی از پرخطرترین مناطق جهان
در مقابل زلزله به شمار می رود. در این شهر بیش از ۱۰ گسل بزرگ مانند گسل
مشا - فشم، گسل شمال تهران، گسل نیاوران، گسل تلو پایین، گسل محمودیه، گسل
شیان و کوثر، گسل شمال ری، گسل جنوب ری، گسل کهریزک، گسل گرمسار، گسل پیشوا
و همچنین چند گسل فرعی چون نارمک، شادآباد، داوودیه، عباس آباد، باغ فیض و
... وجود دارد. گسل های ری در جنوب تهران و همچنین گسل شرق، ۲ نمونه از
مهم ترین و خطرناک ترین گسل های این شهر هستند که گفته می شود به سبب
امتداد و قدرت بالا، در صورت بروز زلزله تلفات بسیار زیادی را ایجاد خواهد
کرد. گسل ری از جاده ی خاوران شروع شده و با گذر از دولت آباد و حرکت در
مسیر جاده ی کمربندی تهران تا چهاردانگه ادامه یافته است و گسل شرق نیز (
که گفته می شود توانایی ایجاد قوی ترین زلزله را در تهران دارد) از شرق به
تهران وارد شده و با گذر از زمین های سرخه حصار و حرکت روی بزرگراه شهید
بابایی تا مجیدیه و سید خندان امتداد می یابد.
وجود
گسل های فراوان و به تاخیر افتادن زلزله در تهران طی نزدیک به ۲۰۰ سال
گذشته، خطر زلزله ی احتمالی این شهر را افزایش داده است و همچنین لزوم
سیاست گذاری و برنامه ریزی برای چاره اندیشی با این رخداد را چند برابر می
کند. در ادامه چند نکته را در این خصوص یادآوری می کنیم:
۱-
چاره اندیشی در خصوص زمین لرزه ی تهران و پیامدهای آن، همواره محدود به
روزهای پس از وقوع زلزله در گوشه یی از ایران یا جهان بوده است. سال ها پیش
که زلزله ی بم مردم ایران را داغدار هزاران هموطن کرد، از لزوم توجه هرچه
بیشتر به مساله ی وقوع زلزله در تهران بسیار گفته شد تا اینکه بار دیگر این
تب تا زمان بروز زلزله در مناطقی چون آذربایجان فرو نشست. زلزله ی مهیب
ماه گذشته ی «کاتماندو» پایتخت نپال با هزاران کشته، زخمی و ناپدید و نیز
خسارت های فراوان، بار دیگر بهانه یی برای پرداختن به این مساله شد. با این
حال و همچنان که گفتیم هشدارها و حتی پیشنهادهای مطرح شده در پی وقوع
زلزله های مهیب، همیشه در سطح انتشار در مطبوعات و نگرانیِ چند روزه باقی
می ماند و مسوولان آنچنان که باید این مساله را جدی نگرفته اند و مانند
دیگر بحران های اجتماعی و زیست محیطی بعد از سربازکردن غده های چرکین، تازه
به فکر خشک کردن آن می افتند.
شاید بتوان از سیاست
درمان بعد از وقوع بیماری در خصوص برخی بحران ها استفاده کرد ولی طبق پیش
بینی ها تخریب و تلفات ناشی از زلزله ی احتمالی تهران به حدی است که حتی
فردا هم برای پیشگیری از آن دیر است.
۲- این پرسش
مطرح است که چرا ما در خصوص خطرها و بحران هایی که ما را هدف گرفته اند
صریح و بی پرده سخن نمی گوییم؟ اذعان به وجود مشکل بدون شک نخستین گام در
راه پذیرش و در نتیجه تلاش برای رفع و مقابله با آن است. در کشور ما رسمی
دیرینه مبنی بر پنهان کردن حقیقت یا تقلیل سطح واقعی بحران به بهانه ی مشوش
نکردن اذهان عمومی وجود دارد. در این زمینه بحران زمین لرزه به بحران هایی
نظیر خشکسالی شباهت می یابد با این تفاوت که بحران کم آبی ذره ذره و زلزله
یکباره رخ می دهد و آنجا است که دیگر مجالی برای مقصر جلوه دادن یکدیگر
وجود نخواهد داشت. در این صورت، آنچه باقی می ماند خرابیِ بیکرانی است که
آوار سنگین آن تا مدت های بر سر تهران و ایران باقی خواهد ماند.
کارشناسان
می گویند بر اثر خسارت های ناشی از وقوع زلزله یی نه چندان شدید، تهران
بین ۱۰ تا ۱۵ سال تعطیل خواهد شد. به این ترتیب چاره جویی برای رویارویی با
بحران محتمل زلزله نه تنها شرط عقل بلکه بایسته یی بی درنگ است.
۳.
تهران یعنی ایران! این حقیقت گرچه حکایتگر سیاست های نادرست و تبعیض آمیز
توزیع امکانات در کشور و تمرکز آن در پایتخت دارد ولی نمی توان اهمیت تهران
به عنوان پایتخت تجاری- سیاسی و قلب ایران را نادیده گرفت. با وجود این،
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند اعمال سیاست های نادرست در حوزه ی معماری و
شهرسازی، مقاوم سازی مسکن، تراکم جمعیت، مسایل حمل و نقل و ... در تهران
به حدی است که برای جلوگیری از بروز تلفات میلیونی زلزله، باید در کنار
تلاش برای رفع این کاستی ها و بویژه اصلاح معماری این شهر به فکر جابجایی
پایتخت بود. این طرح بارها مطرح شده ولی هر بار به دلیل جدی نبودن مساله
برای سیاست گذاران توجه چندانی به آن نشده است.
در
اینجا ۲ نکته ی تامل برانگیز دیگر نیز مطرح می شود. نخست اینکه تمرکز بر
تهران باعث ایجاد فاصله یی قابل توجه میان این شهر و دیگر شهرهایی شده که
ممکن است به عنوان پایتخت مطرح شوند. افزون بر این، اعمال سیاست های
غیراصولی سبب شده بیشتر شهرهای مهم کشور امروزه با مشکل های جدی بویژه در
زمینه ی زیست محیطی روبرو باشند و برای مثال اصفهان به عنوان یکی از گزینه
های پایتختی، از بزرگ ترین قربانیان بحران مدیریت آب در کشور است.
۴.
با وجود همه ی مسایل بیان شده، این حقیقت که زلزله مانند هر بلای طبیعی
دیگری ممکن است در تهران اتفاق بیفتد و خسارت های جبران ناپذیری را بر جای
بگذارد همچنان پابرجا است. بنابراین نادیده گرفتن این مساله تنها پشیمانی
در آینده را به دنبال خواهد داشت. با پذیرش این حقیقت و تلاش برای اصلاح
زیرساخت های غلطی که وقوع زلزله از طریق آن زیان بیشتری را وارد خواهد کرد،
به کاهش خسارت های ناشی از این رخداد می توان امیدوار بود.