کد خبر: ۳۱۸۹۰
زمان انتشار: ۱۲:۴۰     ۰۳ دی ۱۳۹۰
سن و سال يوسف الزق به چهارسال نمي رسد. وي متولد زندان "هاشارون" در اسرائيل است و خردسال ترين زنداني دربند صهيونيست‌ها نيز به حساب مي آيد . مادر او فاطمه الزق نام دارد كه توسط سربازان اسرائيلي در مبارزه اي نابرابر در گذرگاه " ايرز" دستگير مي شود و توسط دادگاه‌هاي اسرائيل به 12 سال حبس محكوم مي گردد.

به گزارش 598 به نقل از جام جم آنلاین: يوسف موقع دستگيري مادر، يك ماه بيشتر نبود كه در رحم مادر قرار يافته بود. وي در بدترين شرايط جسمي و روحي حاكم بر مادر در زندان بدنيا مي آيد. در واقع اين نوزاد سند زنده‌اي است كه فاجعه، ستم و رويكرد غير انسانيِ انسان را به رخ مي كشد و جز شرمندگي براي انسانهاي مسئول چيزي براي گفتن باقي نمي گذارد.

اين عمل فجيع و دردآور در قرن بيست و يكم ميلادي اتفاق مي افتد. در دوره‌اي كه انسان قله نوزايي، روشنفكري و مدرنيته را پشت سر گذاشته است و دنبال فتح بيابانهاي ناآشناي پست مدرنيته و رسيدن به قله گفتمان و ورود به آسمان حقيقت است.

يوسف در مكاني چشم بدنيا مي گشايد كه دست ساز صهيونيزم است و زندان نام دارد آنجا فريادها بجايي نمي رسد . بغض ها فرصت تركيدن ندارند، نگاه ها به همنوع مهربانانه نيست، سيب هاي زندگي بجز اندكي، كال باقي مي مانند و موش ها موقعيتي مي يابند كه از دهان انسان، دندان مي دزدند. درآنجا دريچه اخوان بر روي زندگي آرام، بسته مي شود. همو كه گويد

« سرشار از تهي            جويبار لحظه ها جاريست»

در موقعيتي مثل زندان، زمان هم باردار است . گهي با زور ظالم و گهي با آه مظلوم. وقتي ظالم بر ارابه ستم سوار است بايد خواند

«همراه با نفرت و شلاق و ستم        بر مادري مهربان و كودكي ناتوان             گرداب زمان        مي زند سيلي سرد زمستان »

و هنگامي كه مقاومت، شجاعت و اعتماد به نفس اسير قهرمان، زندانبان را به مذلت، استيصال و درماندگي مي‌كشاند زمان صورتي ديگر مي يابد.

«مالامال از عشق، مقاومت و فرياد      طوفان زمان بر سر جلاد        مي كوبد پتك داد   تا بريزد هيبت هيولاي سلطه را                به خاك زير پاي مادري باردار »

آري امروزِ يوسف فاش كننده ادعاي حقوق بشريِ سازمانها و نهادهايي است كه نشست ها و ژست هاي آنان در ميان تلون و تنوع تشريفات، خنثي ترين اقدام جهاني براي رسيدن به صلح و عدالت است و نخ نما كردن قباي پوسيده ناسيوناليسم عربي است كه بسيار گشاد بر تنشان دوخته شده است. درپشت پرده اين ايدئولوژي بيمار ، بيحالي حاكمان كشورهاي عربي و مدعيان اسلام به تصوير كشيده مي شود كه بدجوري خمار خانه اغيارند و خاطرخواه ناظمان سلطه جهاني.

زماني كه ميلياردها كودك جهان با تولد، لبخندِ والدينشان را به ثبت مي رسانند، نگاه مادر يوسف به خشم و غضب زندانبان است كه بر نوزادِ لخت و عريان تازيانه نزنند و يا مشتري چشمان آبي يوسف ها نگردند.

اگر براي صدها ميليون نوزاد جهان هنگام تولد بستري نرم و گهواره اي زيبا مهيا مي گردد و شانسِ آينده آنها را برايشان به عنوان اسم، انتخاب مي كنند، يوسف نامش را مديون گذشته است. مادر او ، نام حضرت يوسف را برمي گزيند تا براي رسيدن به وطن زندانها را خراب نمايد. او اگر گذشته اش را به دست نياورد. آينده اي برايش ساخته نمي شود.

مكان تولد يوسف ها پر از صداي نامحرم است.صداي تازيانه ، شكنجه ، فرياد ديو غرش اهرمن، هرآن او را به نقطه نيستي مي كشاند.

يوسف هنوز متولد نشده ، مهاجر است در ميان ستوني از زندانبانان كه حافظ تاريكي، ترس، غربت و ناآرامي براي ميهمان اند. به دنيايي پا مي گذارد كه زندان در زندان است .

و به همين لحاظ بايد يوسف را زندان ناميد تا گرد و غبار روزگار بر چهره اين سند زنده ننشيند و طراوت از آن گرفته نشود. وقتي اين اسناد بكر بمانند، حقوق يك چهارم جمعيت فلسطين كه بالغ بر هشتصدهزار نفرند و از ابتداي مقاومت توسط اسرائيليان دستگير و بازداشت شده اند، محفوظ مي ماند.

از سال 1967 هجده هزار نفر از فلسطينيان توسط اسرائيلي ها به اسارت گرفته شده اند كه دوازده هزار نفر آنان زن و سه هزار نفر از آنان، زير هجده سال اند .

در ميدان مبارزه فلسطينيان، امير اسراي بيت المقدس " فوادالرازم" را داريم كه سي و يكسال در بند اسرائيليان بوده است. "شعبان حسونه" به 99 سال زندان گرفتار مي آيد و "مجدي حماد" به 624 سال حبس محكوم مي شود .

زندان اسرائيليها به كف پاي هزاران آزاده بوسه مي زند و دويست هزار شهيد با خونشان كه بر كوه و دشت و شهرهاي فلسطيني ريخته شده است ، سند حقانيتشان را امضاء مي نمايند. آنها عشقشان را بر جغرافياي فلسطين با خون نقاشي كردند و هم اينك از هر گوچه و برزن اين سرزمين صداهايي با هم مي پيچند كه آزادگي، حريت، عدل و انصاف را فرياد مي زنند. تموج و تحرك برخاسته از شهادت فلسطينيان بر صخره هاي جهالت وجودي صهيونيزم مدام كوبيده مي شود و روزي اين فريادها، كوه‌ها را از جاي برخواهند كند.

مقاومت و مؤلفه هاي دگر، خاورميانه را دچار آشوب هاي ذهني پيچيده اي نموده است كه مناسبات فرهنگي، اقتصادي و سياسي را بيش از وضع موجود متحول خواهد كرد. گردبادهاي برخاسته از غفلتِ سلطه جهاني و نخوتِ استبداد داخلي و نشئه برآمده از ناسيوناليسم كور، آتشي سوزان تر به پا خواهد كرد كه هيزم آن دولت هاي ياغي، ايدئولوژي هاي كور و كاخهايي است كه خانه شيطانند و سكونتگاه فرعون اند.

يوسف ها و موسي ها، براي فرداهاي اين منطقه ساخته مي شوند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها