به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، الگوی امام خمینی و عملکرد و رهنمودهای ایشان با توجه به اخلاصی که داشت،
همواره برای ما درس و عبرت است.بخصوص در شرایط کنونی که برخی از همراهان
امام خمینی به آرمان های ایشان پشت کرده و راه ذلت و سازش و وابستگی را در
پیش گرفته اند.مکتب سیاسی امام خمینی مبتنی بر اصولی است که امام خمینی در
طول دوران مبارزاتی خویش از نخستین اثر خویش در سال ۱۳۲۳ در کتاب کشف
الاسرار تا آخرین مکاتبات خویش در سال ۱۳۶۸ آنها را ارائه نموده است. اصول
مکتب سیاسی امام خمینی را می توان با مراجعه به آثار مکتوب و شفاهی ایشان
تدوین نمود. ابعاد مکتب امام (رحمت الله علیه)مقام معظم رهبری (مد ظله
العالی) به عنوان تداوم بخش نهضت امام (رحمت الله علیه) روشنکننده ابعاد
اصلی و اساسی مکتب امام (رحمت الله علیه) بارها به تبیین و مشخص نمودن این
ابعاد پرداخته است. ایشان در بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی
(رحمت الله علیه) در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ به تبیین این ابعاد پرداخت. از منظر
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مکتب امام یک بسته کاملی است که از اسلام
گرفته شده است و همه مؤلفهها را در کنار هم دارد و غفلت از برخی از ابعاد و
عدم توجه به همه ابعاد آن، انحراف به وجود خواهد آورد، سه بعد اصلی مکتب
امام عبارتاند از: ۱. عقلانیت ۲. معنویت ۳. عدالت حضرت آقا فرمودند:
"مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است. این ابعاد
را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بعد اصلی در مکتب امام بزرگوار
ما، بعد معنویت و بعد عقلانیت است... بعد سومی هم وجود دارد. که آن هم
معنویت و عقلانیت، از اسلام گرفته شده است... و آن هم بعد عدالت است." با
توجه به نسبت مستقیم دور شدن از مکتب امام خمینی با تغییر نظام ارزشها و
آرمانهای انقلاب اسلامی، میبایست نسبت به تحریف راه و اندیشههای نورانی و
الهی امام عظیمالشأن راحل حساسیت به خرج داد و با تاکتیک دو گام به جلو
یک گام به عقب در پروژهی امامزدایی، هوشمندانه برخورد کرد و دچار
سادهاندیشی نشد.
عقلانیت:
بهکارگیری خرد و تدبیر در پیشبرد امور و
فکر و محاسبه عقلانی در پیشبرد انقلاب اسلامی، بعد عقلانیت مکتب امام را
نشان میدهد. از این منظر هر حرکت و اقدامی با توجه به تدبیر و خرد انجام
میگیرد و امام راحل عظیمالشأن در مراحل مختلف انقلاب و در نظامسازی پس
از انقلاب با توجه به آن عمل نمودند و برای نیل به تمدن بزرگ اسلامی توجه
به آن ضروری است.مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مظاهر مختلفی از بعد
عقلانیت مکتب امام را برشمردهاند که به اختصار میتوان به آن اشاره کرد.
- گزینش مردمسالاری برای نظام سیاسی کشور (تکیه بر آراء مردم)
- سرسختی و عدم انعطاف در مقابل دشمن مهاجم (عدم اعتماد به دشمن)
"امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این
انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانی که خیال کردند
و خیال میکنند اقتضاء میکند که انسان گاهی در مقابل دشمن کوتاه بیاید،
امام درست نقطه مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته
قدامیافته این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن،
کمترین عقبنشینی و کمترین نرمش به پیشروی دشمن میانجامد."
- تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت:
- تدوین قانون اساسی به عنوان یک قاعده محکم برای بنا نهادن تمدن عظیم اسلامی
معنویت:
توجه
به معنویت یکی دیگر از ابعاد مکتب امام (رحمت الله علیه) است مقام معظم
رهبری (مد ظله العالی) است که ایشان به آن اشاره نمودهاند. ایشان توجه به
این موضوع را مورد تاکید قرار ندادهاند که امام صرفاً به تکیه به عوامل
مادی و ظاهری راه خود را پی نمیگرفته است. و در عقلانیت امام توجه به علل و
عوامل الهی هم مد نظر بوده است. از این روی توجه خاص و ویژه به عنایات
الهی و توکل و اعتماد و حسن ظن به خدا یکی از ابعاد اصلی مکتب امام است.
مقام معظم رهبری در همین سخنرانی برخی مظاهر مختلف معنویت را برشمردند:
- اخلاص
- توکل و اعتماد به حسن ظن به خدا
- رعایت اخلاق
عدالت:
مقام
معظم رهبری تأکید نمودند که عدالت یکی از برجستهترین ابعاد مکتب امام است
که همواره مورد تأکید آن گوهر بی همتا بوده است و ایشان بارها توجه
مسئولان نسبت به آن را خواستار شدهاند. مظاهر مختلف عدالت از منظر ایشان
عبارت است از:
- پرهیز از اشرافی گری مسئولان
- توجه به پابرهنگان و کوخنشینان
- خدمت رسانی به آحاد مردم
- انتخاب مسئولین از بین مردم و دوری از باندبازی و قبیله گرایی
امام خمینی استقلال و عزت را به بهای رفاه مادی و تعامل با دشمن زیر پا نمی گذاشت
امام خمینی همواره پشتیبان و حامی مقاومت و نهضت های آزادی بخش بود
اگر
فرمانروایان , زمامداران و فعالان عرصه سیاست به عنصر استقلال و عزت ملی
توجه نداشته باشند و آنرا سرلوحه خود (چه در زمینه داخلی و چه در زمینه
خارجی ) قرار ندهند , نه تنها جامعه و میهن به ورطه ذلت و فلاکت می افتد ,
بلکه خود زمامداران و فعالان عرصه سیاست نیز به ناچار خوار و حقیر خواهند
شد. بنابراین , در این عرصه نیز استقلال و عزت ملی ریشه و اصل و اساس است
.گرچه در تاریخ معاصر ایران و طی دو ـ سه قرن اخیر , عالمان و بزرگانی از
بطن جامعه ما برای صیانت از استقلال و عزت ایران و اسلام برخاسته اند , ولی
بدون تردید می توان گفت که امام خمینی , یکی از بزرگ ترین کسانی است که
موضوع استقلال و عزت را به طور فراگیر در تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام
مطرح رد و ضمن دادن جایگاه محوری به این عنصر اساسی , عملا نیز آن را مدار
مبارزات و فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود قرار داد.عزت و استقلال , چیزی
بود که حدود ۲۰۰ سال ملت ایران از آن محروم بودند و همان طور که قبلا اشاره
شد , ناچار بودند هر روز شاهد یک ماجرا و یک پدیده حقارت بار در تاریخ خود
باشند. بنابراین , ولع و تشنگی مردم نسبت به عزت , استقلال و برخورد از
موضع عزت با غربی ها , ولع و تشنگی ۲۰۰ ساله بود . به همین دلیل , بعد از
آن که امام خمینی با قیام خود از دین , عزت , استقلال , مبارزه با استبداد و
استعمار به طور یکجا سخن به میان آورده , عموم مردم مسلمان و آگاه دل به
رهبری مرجع بزرگ زمان خود سپردند و حاضر شدند برای دستیابی به اهداف بلند و
الهی امام خمینی , از جان خود نیز بگذرند و شور و غوغایی بی نظیر در تاریخ
ایران بیافرینند.اساسا امام خمینی قیام و مبارزات مستمر مردم مسلمان ایران
علیه رژیم شاه و پایداری آن ها تا رسیدن به پیروزی کامل را نتیجه استقلال
طلبی و ولع شدید آن ها به عزت می داند و می فرماید:مردم دیدند زندگانی با
این ذلت ارزش ندارد , مرد مسلم زیر بار این ذلت و زحمت نباید برود , از این
جهت قیام مردانه کردند و این قیام , یک قیام الهی بود که تمام اقشار ملت
را فرا گرفت …. (صحیفه امام , جلد ۶ , ص ۲۹۶) این سخن بازتاب روحیه ذلت
ستیزی و استقلال طلبی خود امام نیز محسوب می شود و ایشان همچون جد
بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام , نتوانستند ذلت دوره ستم شاهی را و
همچنین وابستگی میهن و جامعه اسلامی را تحمل کنند و به همین دلیل , قیام
عزتمندانه و شکوهمند خود را آغاز کردند تا بار دیگر پرچم عزت را در تاریخ
ایران و در تاریخ جوامع اسلامی به اهتزاز درآورند و بر ذلت پذیری ۲۰۰ ساله
هیات حاکمه ایران خط بطلان بکشند .امام خمینی ذلت ستیزی و بازگرداندن عزت و
مجد به جهان اسلام را یکی از مهم ترین وظایف و یکی از اساسی ترین تکالیف
الهی خود می دانست . به عبارت دیگر , گویی آن پیشوای بزرگ از طرف خداوند
مامور زدودن غبار ذلت از چهره جوامع اسلامی و برافراشتن پرچم مجد مسلمانان
در کل جهان اسلام بود. به همین دلیل , با صلابتی بی نظیر می فرمود : هیهات
که امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و سیراب شدگان کوثر عاشورا و
منتظران وراثت صالحان , به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و
هیهات که خمینی , در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم
قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیروان
ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت
مسلمانان باشد… (صحیفه امام , جلد ۲۰ , ص ۳۱۸ )مردم ایران که طعم شیرین
استقلال و عزت را در پرتو انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی چشیده
اند , قدر این نعمت بزرگ را میدانند و با تمام توان از آن حفاظت می کنند .
این , همان چیزی است که امام همواره به مردم ایران توصیه می کرد.امام خمینی
که همه عمر خود را صرف مبارزه با عوامل ذلت جوامع اسلامی نمود , از دیگران
, به ویژه جوانان نیز می خواست با تمام توان با علل و عوامل ذلت جوامع
اسلامی مبارزه کنند و عناصر عزتمندی مسلمانان را نیز به خوبی درک کنند تا
با تکیه بر اسلام , پرچم عزت مسلمانان را فرازمندتر از هر بیرق دیگر
بنمایند و در مقابل , ابرقدرت ها و همه کسانی را که در قرون گذشته موجب ذلت
مسلمانان شده اند , با قاطعیت به خاک مذلت بنشانند و سنگرهای کلیدی جهان
را یکی پس از دیگری فتح کنند (صحیفه امام , جلد ۲ , ص ۱۷۷ , و جلد ۲۰ , ص
۳۲۵ ) حضرت امام خمینی قدس سره در برابر یکی از این تحقیرها که در ایران
پیش از انقلاب انجام شد (تصویب لایحه کاپیتولاسیون) فرمودند: ...استقلال ما
را فروختند، باز هم چراغانی کردند... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین
رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی به مجلس بردند... که اگر یک
خادم آمریکایی یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور
کند... پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد... باید پرونده به آمریکا برود
و در آنجا، اربابها تکلیف را معین کنند. امام راحل با حساسیت نسبت به
موضوع می فرمود: «مردم در سر دو راهی عزت و ذلت قرار داشته و باید تصمیم
بگیرند: یا رفاه و مصرف گرایی یا تحمل سختی و استقلال».آری! قناعت از مکارم
اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و ما باید به
پیروی از آن اسوه بشریت، خود را به این صفت متصف کنیم.
دشمن شناسی و قاطعیت امام
امام
خمینی روحیه ای بسیجی و دشمن ستیز داشت. او هرگز به مذاکره با شاه و
دشمنان اسلام اعتقاد نداشت و اگر هم چنین اعتقادی داشت هرگز پیروز نمی شد و
عزت خود را هم از دست می داد. خود می فرمود : «خمینی را اگر دار بزنند
تفاهم نخواهد کرد.»آنروزی که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت، آن روز
که کارتر و ریگان(رؤسای جمهور امریکا) از ما تعریف کنند معلوم می شود که
در ما اشکالی پیدا شده است.قاطعیت امام قاطعیت جدش امیرالمؤمنین را تداعی
می کرد. او همچون علی (ع) احدی جز خداوند را در نظر نمی گرفت و می فرمود
:مولای ما امیرالمؤمنین (ع) آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا
انسان، آن که در عبادت آن طور بود که و در زهد و تقوا و در رحم و مروت با
مستضعفین آن طور بود، با مستکبرین و با کسانی که توطئه می کنند، می کشت
هفتصد نفر در یک روز، چنانچه نقل می کنند.«دفاع از اسلام و نظام شوخی
بردار نیست و در صورت تخطی هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی
خواهد شد.»مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می خوریم و
نابود می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی
می کنند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی
خود عمل کنیم.
نفی رابطه و سازش با شیطان بزرگ و نظام سلطه
ستیز آشتی
ناپذیر امام با آمریکا نیز ریشه در رویکرد وی نسبت به جهان هستی و انسان
دارد. وقتی که امام از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد می کند، این
نامگذاری یادآوری دو نکته ظریف است: ۱. عنوان شیطان سرچشمه تمام ناپاکی ها و
رذیلت ها در جهان هستی است ۲. شیطان دشمن آشتی ناپذیر خدا و انسان است و
مقابله شیطان با انسان تا روز قیامت ادامه دارد. در حقیقت حضرت امام با این
نامگذاری بر وجه آشتی ناپذیری خود با آمریکا تأکید می کند و آن را سازش
ناپذیری بین اسلام و کفر می داند.این خصوصیت ستیزه جویانه با آمریکا یکی از
راهبردهای سیاست خارجی امام با آمریکا بود .
امام خمینی همواره پشتیبان و حامی مقاومت و نهضت های آزادی بخش بود
از
نظر امام، نهضت هایی رهایی بخش هستند که برای رهایی از چنگال ظالمان و
کشورهای استکباری و نظامهای وابسته و ظالم مبارزه میکنند و دراین میان
اصل، مبارزه با ظلم است، هرجا که صورت گیرد. "برای من مکان مطرح نیست،
آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است، هرجا بهتر این مبارزه صورت گیرد، آنجا
خواهم بود. "مرز شناخت نهضت آزادی بخش از دید امام، تلاش برای بدست آوردن
استقلال و آزادی و مبارزه با ظلم و ستم و قیام برای نجات کشور است. در این
مورد میتوان به بیانات زیر اشاره کرد: "شما ای جنبش های آزادی بخش وای
گروه های در خط بدست آوردن استقلال و آزادی به پا خیزید و ملت های خود و
ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و وقیح تر از ستمکاری
است. ""ما به پیروی از اسلام بزرگ از جمیع جهات حمایت میکنیم و از ...
هر سازمانی درجهان که برای نجات کشور خویش، به پا خاسته است پشتیبانی
میکنیم." شاخص دیگر نهضت های آزادی بخش از نظر امام، مبارزه در راه خدا،
حق و حقیقت و آزادی است. "ما از تمام نهضت های آزادی بخش درسراسر جهان که
در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه میکنند، پشتیبانی می کنیم. "
همچنین تمامی نهضت ها و گروه هایی که در جهت رسیدن به استقلال و برای رهایی
از چنگال ابرقدرتها میجنگند، از نظر امام، جزء نهضت های آزادی بخش محسوب
شده و مورد حمایت ایشان واقع میشدند. "من بار دیگر پشتیبانی خودم را از
تمام نهضت ها و جبهه ها و گروه هایی که برای رهایی از چنگال ابر قدرتهای چپ
و راست میجنگند اعلام میکنم". امام خمینی(ره) تلاش برای نجات ملل تحت
ستم و مستضعفین را جزئی از وظایف نظام اسلامی می دانستند.
استراتژی صدور انقلاب
استراتژی
صدور انقلاب یکی از موضوعات مورد توجه در سیاست خارجی امام است که به
معنای صادر کردن تجربه های انقلاب اسلامی به سایر کشورهای جهان است. از
دیدگاه امام خمینی، منظور از صدور انقلاب، همان گسترش اسلام است. در این
باره امام می فرمایند: «اینکه میگوییم باید انقلاب ما به همه جا صادر شود،
این معنی غلط را از او برداشت نکنند که ما میخواهیم کشورگشایی کنیم . . .
معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار بشوند و همه دولتها
بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند نجات بدهند»لذا بصورت کلی
می توان گفت صدور انقلاب از دیدگاه امام که صبغه فرهنگی دارد، در بردارنده
چارچوب و مفاهیمی است که تأکید بر تحقق ارزش ها در داخل و اهتمام جدی به
انتقال آرمان ها و ارزش های انقلاب در خارج را همزمان مورد توجه قرار می
دهد تا رابطه منطقی و معقول بین جامعه انقلابی ایران و دیگر جوامع برای
انتقال آموزه های انقلابی برقرار شود.
دفاع از مظلومان جهان و مقابله با استکبار
حضرت
امام عقیده دارند اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی، گسترش اسلام در جهان،
دفاع از مظلومان و مستضعفین و کم کردن سلطه جهانخواران می باشد. با این که
در سیاست بین المللی هدف کشورها پیگیری منافع ملی و به خدمت گرفتن
ایدئولوژی به عنوان ابزار منافع ملی و قدرت است که در حوزه جغرافیایی محدود
عمل می شود، اما در دیدگاه امام مرزها مفهومی ندارند و ایدئولوژی منافع را
تحت تأثیر قرار می دهد.
امام خمینی و خودکفایی و خوداتکایی در تحریم و محاصره
حضرت
امام خمینی (س) بر استقلال اقتصادی بهعنوان یک ضرورت تأکید کردهاند؛ تا
آنجا که ایشان دستیابی به استقلال اقتصادی حتی با تحمل هزینهی اجتماعی
محاصرهی اقتصادی را سودمند میدانند و میفرمایند: «این محاصرهی اقتصادى
را که خیلى از آن مىترسند، من یک هدیهاى مىدانم براى کشور خودمان، براى
اینکه محاصرهی اقتصادى معنایش این است که مایحتاج ما را به ما نمىدهند.
وقتى که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان مىرویم دنبالش.» (صحیفهی امام،
ج۱۴، ص۱۱۵و۱۱۶)در جای دیگر میفرمایند: «...من اعتقادم این است که انسان
اگر با هر زحمت و مرارتی زندگی کند و زندگیاش مال خودش باشد، مستقل
باشد... و نان جو خودش را بخورد... ارزشش صدها مقابل این است که انسان در
آپارتمانهای عظیم بنشیند و دستش پیش دیگران دراز باشد.» (صحیفهی نور،
ج۱۴، ص۲۸۵) و نیز میفرمایند: «من دست و بازوى همهی کسانى که بىادعا و
مخلصانه درصدد استقلال و خودکفایى کشورند را مىبوسم.» (صحیفهی امام،
ج۲۱، ص۲۳۳)«آیا برای مسلمانان جهان ننگ نیست که با این همه سرمایههای
انسانی و مادی و معنوی، با داشتن مکتب مترقی و پشتوانهی الهی، تن به
سلطهی قدرتمندانهی مستکبر و دزدان دریایی و زمینی قرن میدهند.» (صحیفهی
نور، ج۱۵، ص۱۲۵)«مسلمین نباید تحت سلطهی کفار باشند. خدای تبارک و تعالی
برای هیچیک از کفار، سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین، این
سلطهی کفار را قبول کنند.» (صحیفهی نور، ج۱۶، ص۳۷)تحریم بیگانه را باید
نعمتی بدانیم که با گرانتر کردن هزینهی مبادلات ما با دنیای خارج،
بهمنزلهی یک برنامهی جبری حمایتی است که جایگزین سوءمدیریت اقتصادی ما
در غفلت از حمایت از تولید داخلی شده است.
امام به ما اعتماد به نفس داد
یک
مظهر دیگر عقلانیت امام، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکائى در ملت بود.
پیشرفتهاى ما در زمینهى علمى، در زمینهى صنعتى، در انواع و اقسام
عرصههاى زندگى، معلول همین اعتماد به نفس است. امروز جوان ایرانى ما،
صنعتگر ایرانى ما، دانشمند ایرانى ما، سیاستمدار ایرانى ما، مبلّغ ایرانى
ما احساس توانائى میکند. این شعار «ما میتوانیم» را امام بزرگوار در اعماق
جان این ملت قرار داد. این، یکى از مظاهر مهم عقلانیت امام بزرگوار بود.
نظریه ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی:
ولایت
فقیه در کانون تفکر سیاسی امام خمینی قرار دارد. از نظر ایشان « ولایت
فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود، و چندان به برهان
احتیاج ندارد. به این معنا که هر کس عقاید و احکام اسلام را، حتی اجمالا،
دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی درنگ تصدیق
خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت» شاید بتوان مهم ترین توصیه
امام خمینی را در پاسداری از این ارزش در کلام معروف وی بدانیم که فرمودند:
« پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد.»اگر ولایت فقیه
را به عنوان جانشین امام معصوم ع در کانون مکتب سیاسی امام خمینی بدانیم،
بدون تردید فقهای شیعی از همان آغاز عصر غیبت کبری با تمسک به احادیث و
کلام معصومین ولایت فقیه را طرح نموده بودند و دانشمندانی چون شیخ مفید،
سید مرتضی، مرحوم سلار، محقق کرکی و صاحب جواهر بر ولایت عامه فقیهان در
عصر غیبت تأکید کرده بودند. اما نوآوری اساسی امام خمینی را ضمن احیای
نظریه ولایت فقیه در برابر سیطره تفکر مدرنیسم غربی، باید در طرح و ترکیب
برخی از عناصر فکری جدید همانند جمهوریت خواهی و تأکید بر نقش مردم و قانون
اساسی و انتخابات در نظریه ولایت فقیه بدانیم. تأکید امام خمینی ره در
آستانه انقلاب اسلامی در ایران بر جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه یک
کلمه بیشتر،کانون نظریه سیاسی امام خمینی را شکل می دهد. از این جهت دال
برتر و مرکزی مفصل بندی گفتمان سیاسی امام خمینی را می توان همان "جمهوری
اسلامی” بدانیم که اسلامیت محتوای آن و جمهوریت شکل آن است.
پیوند معنویت و سیاست
در
مکتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مکتب سیاسی امام،
معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم
مکتب سیاسیِ خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می
کرد؛ حتّی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همه
ی رفتارها و همه ی مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور می زد. امام به
اراده ی تشریعی پروردگار اعتقاد و به اراده ی تکوینیِ او اعتماد داشت و می
دانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت می کند، قوانین و سنت های آفرینش
کمک گار اوست.
اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
شاخص دیگر، اعتقاد
راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعیین کننده بودن
اراده ی انسان. در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت
است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه ی ارزشمندی و کرامت داشتن این است که
در اداره ی سرنوشت بشر و یک جامعه، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند.
لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما – که از متن اسلام گرفته
شده است – مردم سالاریِ حقیقی است؛ مثل مردم سالاری امریکایی و امثال آن،
شعار و فریب و اغواگریِ ذهنهای مردم نیست. مردم با رأی خود، با اراده ی
خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب می کنند؛ مسؤولانِ خود را
هم انتخاب می کنند. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود
که با اراده ی پولادین مردم می شود در مقابل همه ی قدرتهای متجاوز جهانی
ایستاد؛ و ایستاد.
مخاطب و رویکرد بین المللی و جهانی
مخاطب امام در
سخن و ایده ی سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام
را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال
خود را به دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه ی بشریت است. مکتب سیاسی
امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همه ی امت اسلامی و همه ی
بشریت می خواهد؛ این رسالتی است بر دوش یک انسان مسلمان.امام خمینی در
موارد مکرر بر پیام انقلاب اسلامی برای تمامی جهان و نیز الگو بودن آن برای
تمامی مردم ستمدیده تأکید کرده اند. در کلامی می فرمایند: « امید است
انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت
راهنمایی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و
همبستگی، شرّ همه سلطه گران و بخصوص آمریکا را از خود کوتاه نموده در تحت
تعالیم مقدسه اسلام، عظمت از دست رفته خود را باز یابند
عدالت اجتماعی
عدالت
اجتماعی یکی از مهمترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار
ماست. در همه ی برنامه های حکومت – در قانونگذاری، در اجرا، در قضا – باید
عدالت اجتماعی و پُر کردن شکافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این که ما
بگوییم کشور را ثروتمند می کنیم – یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می بریم –
اما ثروتها در گوشه یی به نفع یک عده انبار شود و عده ی کثیری هم از مردم
دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی سازد.امام خمینی (ره) هدف اساسی
خود را برقراری عدالت اسلامی معرفی کرده اند. « عدالت اسلامی را می خواهیم
در این مملکت برقرار کنیم…. یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد، اسلامی که
در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که در آن شخص اول با آن فرد آخر همه علی
السواء در مقابل قانون باشند.»
مردم سالاری دینی:
انتخاب
مردمسالارى، یکى از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او
بود.... از جملهى مسائلى که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که
ایشان به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب
دارد...امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم
هستند.
ساده زیستی:
امام خودش از این آفت بکلى برکنار ماند و مسئولین
کشور را هم بارها توصیه میکرد که به کاخنشینى و به اشرافیگرى تمایل پیدا
نکنند، سرگرم مالاندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند.
رسیدگی به محرومین:
از
اول پیروزى انقلاب، امام تکیهى بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار
کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان» و «کوخنشینان» جزو تعبیراتى بود که
در کلام امام بارها و بارها تکرار شد. به مسئولین اصرار داشتند که به
طبقات محروم برسید. به مسئولین اصرار داشتند که از اشرافیگرى پرهیز کنند.
مقابله با اشرافیگری و روحیه کاخ نشینی:
از
اول پیروزى انقلاب، امام تکیهى بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار
کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان» و «کوخنشینان» جزو تعبیراتى بود که
در کلام امام بارها و بارها تکرار شد. به مسئولین اصرار داشتند که به
طبقات محروم برسید. به مسئولین اصرار داشتند که از اشرافیگرى پرهیز کنند.
قانون اساسی:
امام
خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسى را تدوین کنند.
آن تدوینکنندگان قانون اساسى، با انتخاب ملت این کار را انجام دادند.
اینجور نبود که امام یک جمع خاصى را بگذارد که قانون اساسى بنویسند؛ به
عهدهى ملت گذاشته شد. ملت خبرگانى را با شناسائى خود، با معرفت خود انتخاب
کردند و آنها قانون اساسى را تدوین کردند. بعد امام همین قانون اساسى را
مجدداً در معرض آرای مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسى در کشور تشکیل
شد. این، یکى از مظاهر عقلانیت امام است.
تبیین اسلام ناب محمّدی و اسلام آمریکایی
این
دو اصطلاح نیز از ابتکارات امام است تا پرده ابهام و تزویر را از چهره
مدعیان حکومتِ اسلامی، چه در گذشته و چه در حال حاضر، کنار بزند. اجمالاً
اسلام ناب محمّدی، اسلام خالص است که به هیچ چیز و هیچکس جز خدا تعهّدی
ندارد، اسلامی که در برخی از کشورهای اسلامی داعیه آن را دارند در برابر
خواست حکّام نادان و فاسد، و بالاتر از آن در برابر ابرقدرتی که از آن حاکم
پشتیبانی میکند متعهّد است. مثلاً اگر فلان حاکم عرب را بکُشید که از
آمریکا یا انگلیس مثلاً دستور نگیرد و اسلام و مسلمانان را برده امریکا
نکند، از این کار دستبردار نیست، زیرا اگر تخلّف کند دیگر حاکم آن ناحیه
نیست. آنان حاکمانی هستند که میگویند «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» و نه
خدا و رسول؛ در عین حال، ظواهر احکام اسلامی را هم حفظ میکنند، و همین را
حکومت اسلامی میدانند. آنان به همین خاطر از حرکتهای آزادیبخش اسلامی
جلوگیری میکنند و جز به میل ارباب حکمی صادر نمیکنند.
انواع اسلام آمریکایی
برای
شناخت اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله از اسلام آمریکایی مهمترین
راه، عرضه آنها به قرآن کریم است. در این صورت، تضادهای موجود به خوبی
آشکار می گردد. همچنین می توان به افرادی که اسلام حقیقی را به طور کامل می
شناسند مراجعه نمود، تا اسلام اصیل و غیراصیل را معرفی نمایند. با توجه به
آن که حضرت امام خمینی رحمه الله یکی از مهمترین انقلابهای جهان را با
معیار اسلامی به جهان عرضه کرد، طبیعیست که در جهت تبیین اسلام آمریکایی
بکوشد تا انقلاب به بیراهه کشیده نشود. مهمترین مواردی که به عنوان اسلام
آمریکایی معرفی شدند عبارتند از:
۱ اسلام سرمایه داری؛
۲ اسلام راحت طلبان؛
۳ اسلام مقدس مآبها.
طرفداران
اسلام راحت طلبی سعیشان در این است که راحت طلبی را با دینداری، یک جا جمع
نمایند و پرواضح است آنچه که معارض با راحت طلبی و منفعت شخصی آنها باشد
را، نخواهند پذیرفت و برای حفظ رفاه خویش از کمک به دیگران پرهیز کرده و
غیر از خودشان، همه را به هیچ می انگارد. حضرت امام رحمه الله با افشاگری
خویش، چهره کسانی که منافع خود را بر احکام دین مقدم می کنند بخوبی روشن
نمود.«از صدر اسلام تاکنون دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص راحت
طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و
بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند می کردند؛ اما مقدم هر چیزی
در نظر آنها راحت طلبی بود... یکدسته دیگر هم انبیاء بودند... تمام عمرشان
را صرف می کردند در این که با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع
می شود، همشان را اینها صرف می کردند در مقابله با اینها... من در طول
نهضت، اشخاصی را دیدیم، بسیار هم مردم نماز خوان و ملا و معتبر و اینها
بودند، لکن در همان یورش اول که سازمان امنیت برد و یک دسته ای را اذیت کرد
و زد، راحت طلبی را برداشتند و انتخاب کردند و کنار نشستند؛ و حالا یا
ساکت نشستند و یا بعضی هم ساکت نشدند و کنار ننشستند؛ یعنی موافقت کردند با
دستگاه»حضرت امام رحمه الله در جای دیگر بیان می کند که نباید به چنین
افرادی فرصت داد که بر پستهای کلیدی تکیه زنند؛ زیرا چنین افرادی با
کوچکترین فشار، دنیاطلبی را بر می گزینند و بیم آن می رود که انقلاب را
یکشبه بفروشند:«آنهایی که در خانه های مجلل راحت و بی درد آرمیده اند و
فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های
محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفتند،
نباید به مسؤولیتهای کلیدی تکیه کنند، که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا
انقلاب را یکشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا
که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیده اند و فرق و سینه شکافته نظام و
ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکرده اند...
وهابیت، مرکز انتشار اسلام آمریکایی
مگر
مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و
جاسوسی تبدیل شدند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام
ملاّهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بی شعور حوزههای علمی و دانشگاهی،
اسلام نکبت و ذلت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام
حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنهها و در یک کلمه، اسلام
آمریکایی را ترویج میکنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش، آمریکای
جهانخوار میگذارند.
اسلام تشریفاتی
آنهایی که در خانههای مجلل,
راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جان فرسای ستون
محکم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور
هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند که اگر
به آن جا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات
ملت را بر باد دهند.
اسلام بیتفاوت در مقابل ظلم
اسلامی وجود دارد
که با اسلام ناب در تعارض است و با توجه به آن که آمریکا مهمترین منشأ
فساد در عصر حاضر است، چنین اسلامی مخالف با منافع آنها نیست. از این رو،
با توسّل به چنین اسلامی، نمی توان حق مظلومی را از این ظالمان گرفت و از
آن جا که کسانی به سراغ چنین اسلامی میروند که منفعت شخصی و رفاه فردی را
بر مصلحت دین و ملت ترجیح میدهند، با وجود این، در صورت نشستن بر سریر
حکومت جامعه اسلامی، با احساس کوچکترین خطر، حاصل همه زحمات ملت را یک شبه
بر باد میدهند؛ چرا که آنها هرگز عمق راه طی شده را ندیده اند.
اسلام بیتفاوت در مقابل دستاندازی به حقوق مظلومان
سایر
ممالک اسلامی هم مکلفند به این که آنهایی که بر خلاف دستورات نبی اسلام
ایجاد تشتت میکنند، آنها را بگیرند و بیرون کنند و از بین ببرند. چرا
نشستهایم ما؟ چرا مسلمین نشستهاند ؟ چرا نهضت نمیکنند؟ چرا قیام نمی
کنند مسلمین بر ضد مستکبرین؟ چرا مستضعفین جهان قیام نمی کنند بر ضد
مستکبرین ؟ سیاههای آمریکا ما را تأیید کردند؛ لکن دولتهای اسلامی اکثراً
تأیید نکردند. ملتها در هر جا بودند، ما را تأیید کردند، مسلمین ملت
هاشان در هر جا بود، ما را تأیید کردند و این دولت غاصب بعث را، بعث عراق
را محکوم کردند؛ لکن دولتها این کار را نکردند. چه طور شده است دولت هارا ؟
چرا باید تا آخر اینها تحت فشار ظلم ابر قدرتها تسلیم بشوند ؟ چرا باید
افغانستان را آن طور کنند و مسلمین نشسته باشند ؟ چرا باید ایران را این
طور کنند و مسلمین ساکت باشند ؟ نشسته اند که یکی یکی اینها را از بین
ببرند؛ نوبت بعدی بشود؟
اسلام سرمایهداری
فریاد برائت ما، فریاد
دفاع از مکتب و نوامیس و فریاد دفاع از منابع و ثروتها و سرمایهها، فریاد
دردمندانه ملتهایی است که خنجر کفر و نفاق، قلب آنان را دریده است. فریاد
برائت ما، فریاد فقر و تهیدستی گرسنگان و محرومان و پابرهنههایی است که
حاصل عرق جبین و زحمات شبانهروزی آنان را زراندوزان و دزدان بینالمللی به
یغما بردهاند و حریصانه از خون دل ملتهای فقیر و کشاورزان و کارگران...
را از رسیدن کمترین حقوق حَقّه خود، محروم نمودند.
نفی لیبرال ها ، ملی گراها و متجددین در اندیشه امام :
نهضت
امام خمینی (ره) اساسا نهضتی اسلامی و مبتنی بر خود باوری عمیق در برابر
غربزدگی حاکم بر فضای فکری متجددین و روشنفکرهای غربزده جامعه ما بوده است .
این همان هویت مستقلی است که ایشان به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی بخشیده
اند . حضرت امام همواره در مقابل اندیشه های سکولار و غربزده ای که
توانایی اسلام را برای اداره جامعه امروز بشری انکار می کرده اند مقابله
کرده اند و بر لزوم پیاده شدن احکام و دستورات نجات بخش اسلامی و تاسیس
حکومت اسلامی تاکید داشته اند .
نفی مقدس نماها، قشریون و متحجرین در اندیشه امام :
اسلام
ناب در اندیشه حضرت امام با هرگونه جمود ، سطحی نگری و ظاهر بینی مخالف
است . بلکه همواره با نقد و نظرو پویایی و شکوفایی موافق است و هیچگاه با
مهر تکفیر و تفسیق به مبارزه با اندیشه ها ی نو نمی رود . در اسلام نابی که
ایشان معرفی کرده اند ضمن پایبندی به سنتهای صحیح و اصولی ، مقتضیات زمان و
مسائل جدید از اصلی ترین مسائل مورد نظر است .
امام و درس ایستادگی به ملت و ایستادگی در برابر مشکلات
وجود
مشکلات در راه مبارزه با مستکبران دلیل بر ترک این رویهی اسلامی نخواهد
بود. روشن است که چنین مبارزهای با دشواریهای بسیاری همراه است و ملت
ایران نشان داده است که به دنبال حفظ اصول اسلام و انقلاب است. مردم ایران
ثابت کردهاند که تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شکست انقلاب و
ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت.امام که زبان گویای ملت خود بود
خواست قلبی ملت را چنین بیان میکند: «ما مىخواهیم زندگى فقیرانه داشته
باشیم، ولى آزاد و مستقل باشیم. ما این پیشرفت و تمدنى که دستمان پیش اجانب
دراز باشد را نمىخواهیم. ما تمدنى را مىخواهیم که بر پایهی شرافت و
انسانیت استوار باشد و بر این پایه، صلح را حفظ نماید. ابرقدرتها
مىخواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى
مکلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نکند.»با این اندیشه، روشن است که
با پایان جنگ نظامی، دشمنی دشمنان نیز تمام نخواهد شد و ملتی که همچنان
بخواهد در «مقابل همهی قدرتها بایستد، نمىخواهد سازش کند با بلوک غرب و
نمىخواهد سازش کند با بلوک شرق و "لا شرقیه و [لا] غربیه" مىخواهد باقى
بماند، مىخواهد صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت را پیش بگیرد، باید مهیا
بشود از براى اینکه همهی پیشامدهایى که پیش آمده است و پیش خواهد آمد. ما
نباید گمان بکنیم که پیشامدها تمام شد.»پس از جنگ نیز ادامهی مسیر انقلاب،
در هر مرحله که باشد، جز در مبارزه با کفر و شرک و مستکبران عالم نخواهد
گذشت، هرچند که شکل جهاد گاه از شکل نظامی به اشکال دیگر درآید. پس از جنگ،
مسئلهی مهم، بازسازی کشور بود. همین بازسازی نیز که از نظر بسیاری
ارتباطی با مبارزه و مقاومت ندارد، در اندیشهی امام (رحمت الله علیه)
همچنان با معیار عدم وابستگی به قدرتهای استکباری مطرح میشود:«در مسئلهی
بازسازى و سازندگى من اطمینان دارم که شخصیتهاى ردهبالاى نظام و مسئولین
محترم و نیز مردم وفادار و انقلابى کشورمان چون گذشته هرگز قبول نمىکنند
که نیل به این هدف به قیمت وابستگى ایران اسلامى به شرق و یا غرب تمام
شود.»
استقلال و عدم وابستگی به شرق و غرب:
در مکتب سیاسی امام
خمینی (ره) سیاست و اداره امور بر پایه دیانت و دستورات ((ما أنزل الله))
است چرا که دین در تمام امور دارای برنامه و عقیده است و همه این امور
مسائل در قالبی به نام فقه تنظیم شده است . بنابراین سیاست و اداره امور
در مکتب امام خمینی (ره)به فقه اسلامی وابستگی دارد نه به تئوری ها و
تزهای غربی وشرقی. در نتیجه هر عقل سلیمی در می یابد که بجای وابستگی به
شرق وغرب باید در صدد تحقق فقه عملی اسلامی باشیم. همانطور که حضرت امام
(ره) می فرمایند: (( ما باید بدون به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از
دیپلماسی حاکم بر جهان درصدد تحقق فقه عملی اسلام بر آییم))
تحقق مردم سالاری دینی :
در
مکتب سیاسی حضرت امام(ره) ایده جمهوری اسلامی عملیاتی شد و بر این اساس
حکومت شکل گرفت . یعنی هر چند اساس محتوای حکومت (( اسلامی بودن)) آن است
ولی شکل و قالب حکومت((جمهوری ))است واین بخاطر تفکری است که ((امام ))
نسبت به نقش و جایگاه مردم در حکومت داشتند و این ریشه در اسلام و تاریخ
انبیاء دارد ،هرگاه پیامبران در تبلیغ و دعوت خویش توفیقی نمی یافتند و
مردم به آنها نمی گرویدند به هدف های دیگر خود نیز دست نمی یافتند چنانکه
حضرت نوح ویا حضرت هود نتوانستند یک جامعه الهی تشکیل دهند اما زمانی که
مردم با پیامبران همگام می شدند و پاسخ دعوت شان را لبیک می گفتند آنگاه
جامعه ای بر مبنای عدل و عدالت بنا می گشت. همه اینها به سبب تحقق ((مردم
سالاری دینی)) است با این توضیح که مردم در چارچوب دین، سالارند ،صاحب
عزت وکرامتند ،نه مردم سالاری بدون قید و شرط و به دور از ارزش ها
وباورهایی که انسانیت انسان به آن وابسته است. در چنین مردم سالاری هر چند
در نگاه اولیه از چنان رنگ و لعابی برخوردار است که هر چشمی را کور می کند
اما سر منزل و غایت آن استفاده ابزاری از مردم است.
اهتمام ویزه به محرومین و مظلومین :
در
مکتب سیاسی امام خیمینی (ره) وظیفه اصلی حکومت نجات مردم مظلوم و محروم و
کمک و یاری رساندن به آنها است.بنابراین حضرت امام (ره) اهتمام ویزه ای
نسبت به این مسئله داشتند. ایشان در این خصوص می فرمایند: ((ما وظیفه داریم
مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم . ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و
دشمن ظالم باشیم همین وظیفه است که امیرالمومنین (ع) در وصیت به دو فرزند
بزرگوارش تذکر می دهد و می فرماید: ((کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا))
همچنین حضرت امام(ره) در بیان نقش و جایگاه محرومین می فرمایند : ((محرومین
به مامنت دارند که ما را از این قیدی که ابر قدرت ها به دست و پای مابسته
بودند نجات دادندٰ آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز را در این
گشور حاکم کردند.))
وحدت کلمه : در برابر دشمن
از دیگرشاخصه ها و
ویزگی های بر جسته در مکتب حضرت امام(ره) مسئله وحدت است بطوریکه ایشان در
سخنان و رهنمودهای خود بارها و بارها به این مهم و اساسی تأکید داشتند و از
جمله استراتزی های مهم در برابر دشمنان را وحدت کلمه می دانستند . از آغاز
مبارزه تا پیروزی انقلاب اسلامی امام (ره) به مسئله وحدت پا فشاری داشتند
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی می فرمایند : (( رمز پیروزی شما ایمان و
وحدت کلمه بود.)) بعد از تحقق نظام جمهوردی اسلامی نیز در همه مشکلات،
بردن ها و توطئه ها باز ایشان نسبت به وحد ت کلمه اصرار داشتند و تذکر
همیشگی ایشان وحدت کلمه بود و ثمرات این وحدت بین اقشار مختلف مردم
ومسئولان باعث شد تا نظام جمهوری اسلامی در برابر همه مشکلات و سختی ها
ایستادگی کند و نقشه های دشمنان را نقش بر آب کند.