به گزارش خبرنگار
سینمایی فارس، همزمان با اکران گسترده فیلم سینمایی «33 روز» در سینماهای
سراسر کشور نشست نقد و بررسی این فیلم با حضور «جمال شورجه» (کارگردان) و
«مهدی همایونفر» (تهیه کننده) در خبرگزاری فارس برگزار شد.
در زیر مشرح سخنان جمال شورجه در این نشست را میخوانید:
*فیلمنامه اولیه کار «عروس لیتانی» نام داشت
- اولین بار فکر کنم خود «مهدی همایونفر» من را در جریان فیلمنامه این
کار قرار دادند. فیلمنامه اولیه اثری نوشته شده بود به نام «عروس لیتانی».
ظاهراً «جواد شمقدری» در زمانی که مشاور «محمود احمدینژاد» بودند، سفری
به لبنان داشتند و در آنجا با ملاقات با «سید حسن نصرالله» و نیروهای حزب
الله لبنان به توافق نهایی رسیدند البته این موضوع بعد از جنگ «33 روز»
اتفاق افتاد.
در واقع جرقه این کار هم از همان مقاطع آثار تخریب بیروت آغاز شد که «جواد
شمقدری» هم «شهاب ملتخواه» را نیز در این سفر همراه خود برده بودند و
«شهاب ملت خواه» نیز در عرض یک ماه در سفارت نشست و در اوضاع بعد از جنگ
یک «سیناپس» یا فیلمنامه اولیه را با نام «عروس لیتانی» نوشته بود.
فیلمنامه اولیه با همان نام «عروس لیتانی» به «مهدی همایونفر» سپرده شد و ایشان هم لطف داشتند و کارگردانی کار را به من سپردند.
ما رفتیم و فیلمنامه را مورد مطالعه و بازبینی قراردادیم، مسئولین بخش
فرهنگی فارابی و بچههای نیروی حزب اللهی لبنان هم نظراتی داشتند ضمن
اینکه ما هم نظراتی داشتیم تا در نهایت منجر به این شد تا «علی دادرس» به
عنوان بازنویس فیلمنامه «33 روز» انتخاب شد.
ما از ایشان دعوت کردیم تا فیلمنامه را بازنویسی کنند و در آن مقطع
شورایی تشکیل شد که اعضای آن متشکل بودند از: «جواد شمقدری»، «جمال
شورجه»، «مهدی همایونفر»، «احمد میرعلایی»، «حسن نجاریان»، «علی دارس» و
«رضا بالا» که هر چند فصل بازنویسی شده توسط «علی دادرس» در این شورا مورد
بحث و تبادل نظر قرار میگرفت.
* «شهاب ملتخواه» دوست داشت بازنویسی فیلمنامه را خود بر عهده بگیرد
فیلمنامه اولیه که به ما ارسال شد در قسمت نام فیلمنامهنویس فقط نام
«جواد شمقدری» ثبت شده بود و نامی از «شهاب ملتخواه» در آن دیده نمیشد و
در کنار آن ما هم در جریان نبودیم تا اینکه وقتی کار به اتمام رسید مورد
اعتراض «شهاب ملتخواه» نیز قرار گرفت.
ایشان معترض بودند که چرا نامش در تیتراژ پایانی نیست و اعتراض بعدی و
مهمترایشان براین بود که چرا در مرحله بازنویسی از ایشان استفاده نشده
است.اما به دلیل اینکه ما در جریان این امور در ابتدا نبودیم اگر از ابتدا
در جریان این امر قرار میگرفتیم چه بسا از ایشان هم برای بازنویسی
فیلمنامه استفاده میکردیم.
به هر جهت فیلمنامه فصل به فصل توسط «علی دادرس» بازنویسی شد و در شورا
مورد ارزیابی نهایی قرار میگرفت. بعد از تصویب نهایی «علی دادرس» وارد
مرحله بعدی فیلمنامه شدند و جلسات این شورا 4 بار به طول انجامید تا
فیلمنامه در اینجا تکمیل شد و ما هم فیلمنامه را در تهران بستیم.
* یک ماه زمان برد تا فیلمنامه «33 روز» به عربی آداپته شود
حالا مرحلهای بود که فیلمنامه باید به فرهنگ عربی و لبنانی تبدیل و
آداپته میشد که در این مرحله بنده حقیر به همراه «هادی قبیسی» این کار را
انجام دادیم و نیروهای حزب الله لبنان نیز نظارت داشتند. یک ماه به طول
انجامید تا فیلمنامه آداپته شود که ما همزمان پیش تولید کار را هم آغاز
کردیم و در این مرحله بود که انتخاب بازیگر و بازبینی لوکیشن هم انجام
میدادیم که در نهایت فیلمنامه نهایی را به نیروهای مقاومت نشان دادیم و
بقیه نظراتشان در اجرا و دکوپاژ نیز اعمال شد.
* سعی کردیم از تعدد شخصیتهای فیلمنامه اولیه بکاهیم
یکی
از علتهای این که فیلمنامه اولیه را بازنویسی کردیم این بود که فیلمنامه
اولیه که توسط «جواد شمقدری» و «شهاب ملتخواه» تهیه شده بود، بیشتر مبتنی
بر مستند بود و در آن پرشهای فراوانی مبنی را واقعیات جنگ وجود داشت که
ما سعی کردیم در بازنویسی فیلمنامه مستندات را به حداقل برسانیم و از تعدد
بازیگران و شخصیتها کار بکاهیم . سعیمان این بود که بیشتر فضای کار را
دراماتیزه و نمایشیتر به مخاطب نشان دهیم.
در جان کلام بیشتر روی بحث
مقاومت متمرکز شدیم و ابتدا دوست داشتیم کار با نام مقاومت باشد اما این
اسم خیلی رو بود اما ماحصل قصه همان مقطع جنگ «33 روز» که مردم مقاومت
انجام دادند و به نوعی نیروی اسرائیل را عقب زدند.
منظور اساسی و کلی ما بود و سعی کردیم بستری را فراهم کنیم که از طریق روابط ، مناسبات و گفتوگوها این کار هر چه بهتر دیده شود.
* بستر اصلی «33 روز» مستند است
- به
نظر من بستر اصلی کار مستند است، روستای «بیتالشط» هم که مستند است اما
برخی شخصیتها مثل : «یوسف»، «محمد» و یا «همسرش» تالیفی است که در مجموع
فضا و بستر فیلمنامه کار نیز بر پایه مستند بنا شده و داستان کار هم که
واقعی بود.
* «حمید قدیریان» در طراحی «33 روز» نقش بهسزایی داشت
- کار در منطقه بین «سور» و «سیدا»، «بیتالشط» که همجوار و مشرف با
اسرائیل نیز بود، فیلمبرداری شد. فیلمبرداری هم نزدیک دو ماه به طول
انجامید.
«بیت الشط» یک خیابان وسیع بود که با بلوکهای سیمانی یک به یک طراحی شد
اما صحنههای انفجار را در مکانی دیگر کار کردیم و دقت در جزئیات، اسفالت
خیابانها، گلآرایی خانهها و ... زمان بر نیز بود چرا که در آن منطقه به
این موضوعات اهمیت میدادند. در این مقطه «حمید قدیریان» به عنوان
مشاورهنری به ما اضافه شد و در چیدمان این کار نقش بسزایی داشت.
* «امیر رضا معتمدی» جلوههای ویژه «33 روز» را تزئین کرد
- اکثر
انفجارهای صحنه واقعی بود. در واقع دکتر «امیر رضا معتمدی» بیشتر این
صحنهها را طراحی و تزئین کردند تا به سمت واقعیت و حجیم شدن به پیش رود.
به طور مثال صحنهها درگیری فرمانده تمام جزئیات یک افکت روی به دیوار
میخورد و دکتر «امیر رضا معتمدی» هم اینها را طراحی میکرد و عمدتاً
صحنهها واقعی بود که در این میان ما چند مصدوم داشتیم اما به مردم آن شهر
خوشبختانه صدمهای و آسیبی وارد نشد اما بچههای صحنه، گریم و فیلمبرداری
مورد آسیب قرار گرفتند.
* «استاد منیر» در هماهنگی بازیگران «33 روز» نقش اساسی داشت
- «استاد
منیر» و «علی بوزید» در انتخاب بازیگران نقش اساسی داشتند چرا که خود
«استاد منیر» بازیگر است و همه هم او را قبول داشتند و او هم به دیالوگها
سر صحنه اشراف داشت و بر زبان عربی و انگلیسی نیز مسلط بود و به نوعی
کستینگ یا بازیگردانی ما را بر عهده داشتند.
اما مشکلی که ما داشتیم
در مورد خانم «حنان ترک» بود که قرار بود از مصر به ما ملحق شوند اما طبق
شنیدهها ایشان ممنوع الخروج شدند و ما شنیدیم که حتی مورد بازجویی نیز
قرار گرفتند.
در چند روزه باقی مانده «نسیرین طافش» انتخاب شد و ایشان به قدری سر صحنه
خوب کار کرد که با سایر همکاران زن خود ارتباط بسیار خوبی هم برقرار کرد.
* بومیان منطقه «انصاریه» با ما رابطه خوبی داشتند
- خوشبختانه بومیان آن منطقه با ما رابطه خوبی با ما داشتند و خودجوش به ما کمک میکردند.
به طور مثال در روستایی انصاریه به یاد دارم که خانم مسن سالی هر روز با
یک سبد پر از انجیر و عناب سر صحنه میآمد و کمک آشپز و دستیار کارگردان
میکرد.
او حتی در چند سکانس فیلم هم بازی داشت. او هر روز صبح به کمک ما میآمد و خودجوش هم بود.
به یاد دارم مردم، مسئولین و شهرداد انصاریه هم با ما همکاری داشتند و
علیرغم این که انفجار در 2 متری آنها رخ میداد اما خوشبختانه هیچکدام
آسیب ندیدند و در کنار آن با مسئله انفجار هم کاملاً مانوس بودند.
* داوران جشنواره فیلم فجر در حق فیلمبرداری «33 روز» بیمهری کردند
- «تورج منصوری» یکی از نیروهای موثر در ساخت این فیلم بود که در کنار «شهاب اسماعیلی» در ساخت این فیلم خیلی به من کمک کردند.
«تورج منصوری» خیلی دلسوزانه در این فیلم کار کرد و در کنار آن با ابزار
آلات این شهر کاملاً آشنا بود و ما هم به جز یک پلان که ضربالعجل زمانی
داشتیم تمام فیلم را در شب فیلمبرداری کردیم.
این امکان وجود داشت که انواع نورپردازی و کرین آماده باشد و از نظر زمان
تولید کمی زمان بر بود اما تیم فیلمبرداری بسیار عالی کار کرد اما
متاسفانه این زاویه در جشنواره فیلم فجر سال گذشته اصلاً دیده نشد که من
بابت این قضیه خیلی تاسف خوردم و احساس میکردم که جایزه اصلی فیلمبرداری
به «تورج منصوری» برسد اما کج سلیقگی و بیمهری داوران جشنواره باعث شد تا
او حتی کاندیدا هم نشود!
* صحنههای انفجار با سه دوربین فیلمبرداری شد
- اکثر صحنهها با دو یا سه دوربین فیلمبرداری شد و ما مشکل لابراتورار نداشتیم و اتفاقاً کل فیلم در همانجا تبدیل به دیجیتال شد.
صحنههای انفجار هم با دو یا سه دوربین فیلمبرداری شد که این هم از
انعطافها «تورج منصوری» بود و در مونتاژ نهایی هم دست «حسن ایوبی» باز
بود تا بحث انعطافپذیر صحنهها اکشن را به خوبی نشان دهند و در کنار آن
هم حیف بود که صحنههایی که با زحمت فیلمبرداری میشود با یک دوربین
لحظاتی ثبت نشود اما «تورج منصوری» مباحث زیباییشناسی را در کار رعایت
کرد و مدیریت این بخش را نیز بر عهده داشت.
* «سعید انصاری» موسیقی بهتری برای «33 روز» نواخت
- موسیقی اولی راضی کننده نبود و آهنگ اولیه خیلی گلدرشت بود. من هم
خیلی توضیح دادم که موسیقی از کار بیرون نزد اما در نهایت این اتفاق رخ
نداد و موسیقی از فیلم بیرون زد و دوست داشتیم موسیقی در بطن فیلم کار
باشد.
اتفاقاً «سعید انصاری» در آن مقطع هم مشغول ساخت موسیقی چند کار عربی بود
و کاملاً با فضای آن آشنا بود وقتی فیلم را دید موسیقی خیلی بهتری نواخت.
*فینال «33 روز» در هم تنیده شد
- سر
سکانس فینال با «مهدی همایونفر» خیلی بحث داشتیم در نهایت رسیدیم ترکیب
«پاراللوار» به دنیا آمدن «صادق» با جنگ که یک پایان باشد و هر چی داشتیم
در آنجا انجام دادیم.
همه این کار در ماه مبارک رمضان فیلمبرداری کردیم. به نظر من سکانس فینال خوب از درآمد و سعی کردیم کار در فینال درست از آب درآید.
* از برآیند «33 روز» کاملاً راضی هستم
- امیدواریم کار در اکران هم موفق شود و بله از برآیند کار راضی هستم.
«33 روز» یکی از بیگپروداکشنترین و وسیعترین پروژههای تاریخ سینمایی
لبنان بود و بازتاب جهانی کار نیز تا به حال مثبت بوده است به طوری که
هیئت مختلف دارند برای اکران کارمشغول رایزنی هستند.
به گزارش فارس، در انتهای این نشست لوح تقدیری نیز به رسم یادبود به مدعوین این نشست اهدا شد.