به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس ، اسفندماه گذشته دانشکده اقتصاد و پژوهشهای سیاسی دانشگاه
لندن مسئله تقسیم منطقه خاورمیانه را به کشورهای کوچکتر مورد بررسی قرار
داد.
در نشستی پژوهشی که این دانشکده میزبان آن بود، کارشناسان
مختلف تقسیم مجدد منطقه خاورمیانه را در یکصدمین سالگرد شکل گیری ساختار
مرزبندی نوین آن که تحت عنوان توافقنامه «سایکس پیکو» مشهور است، به کنکاش
نشستند.
در این نشست هم اندیشی که مرکز پژوهش های خاورمیانه لندن
نیز به همراه دانشگاه لندن میزبان آن بود، ریچارد شوفیلد کارشناس و استاد
جغرافیای سیاسی خاور میانه دانشگاه کینج در مورد روند تقسیم مجدد منطقه به
ایراد سخنرانی پرداخت.
او در این سخنرانی با اشاره به مشکلاتی که به
عمد در تقسیم بندی های مرزی در منطقه باقی نگه داشته شد و نیز اهمیت
اقتصادی خاورمیانه تاکید کرد که اسرائیل از یک سو و دولت اسلامی (داعش ) از
سوی دیگر از مهمترین عواملی هستند که منطقه را به سوی تقسیم پیش میبرند.
وی
در رابطه با تقسیم عراق هم تاکید کرد آنچه که در قدیم هم وجود داشت، عراق
به سه منطقه بغداد ، موصل و بصره تقسیم شده بود و امروز نیز به دنبال آن
هستند که این کشور به سه منطقه بر اساس قومیتی، دینی یا مذهبی تقسیم گردد
که در سایه ورود متغیری به نام داعش این تجزیه آنگونه که در رسانه ها هم به
آن پرداخته شده محتمل تر گردیده است.
به اعتقاد «مالک عونی»
تحلیلگر مرکز پژوهش های الاهرام اگر در سده گذشته تقسیم منطقه به دست طرف
های استعمارگر خارجی و در چارچوب جبر زمانه بر ملل منطقه تحمیل گردیده بود
امروز خطرات تجزیه و ترسیم مرزبندی های سیاسی و جغرافیایی جدید در منطقه
به دست رژیم های همین منطقه در حال شکلگیری است.
به گفته این
تحلیلگر مصری گرچه نباید متغیرهای خارجی را هرگز از گردونه این معادلات
خارج کرد اما نمی توان شرایطی که تمامی رژیم های عربی دچار آن شده اند و
آنها را در شرایط ناتوانی در حفظ تمامیت ارضی خود قرار داده است را از روند
تحلیل ها دور نگه داشت.
خبرگزاری الحدث عراق در گزارشی در این
رابطه که در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۳ منتشر شد خبر داد پروژه تقسیم منطقه از چند دهه
قبلتر و نه تنها برای عراق بلکه برای بسیاری از کشورهای منطقه از جمله
عربستان و مصر تدارک دیده شده است.
این خبرگزاری با استناد به
اعترافات ژنرال «هیو شیلتون» نظامی بازنشسته و رئیس اسبق ستاد مشترک ارتش
آمریکا خبر داد که این طرح با برهم زدن قیام مردمی در بحرین ابعاد جدیدتری
به خود گرفته است.
به اعتقاد این ژنرال آمریکایی این پروژه در سال
۱۹۸۳ با تصویب طرح دکتر «برنارد لوئیس» معروف در جلسه محرمانه کنگره آمریکا
جنبه رسمی به خود گرفته است تا تجزیه منطقه خاور میانه به عنوان یک پروژه
ملی آمریکایی شکلی قانونی و رسمی یابد و در چارچوب استراتژی های پیش روی
دولت آمریکا محسوب گردد.
با بررسی طرح برنارد لوئیس به حقایق قابل
توجهی می رسیم که امروز بر روی زمین به یک حقیقت تبدیل شده یا در شرف شکل
گیری میباشد. به طور مثال این طرح که به عنوان پروژه آمریکایی ـ صهیونیستی
تجزیه جهان اسلام در برخی از مراکز پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته است،
تجزیه لیبی، الجزایر و مراکش با هدف تشکیل دولت بربرها یا همان پولیساریو
را مطرح می کند و بقیه منطقه نیز به کشورهای کوچکتری از مغرب، الجزایر،
تونس و لیبی تبدیل می شوند.
در این طرح برای منطقه شبه جزیره
عربستان و نیز منطقه خلیج فارس نیز شاهد حذف کامل کویت، قطر ، بحرین،
پادشاهی عمان، یمن و امارات متحده عربی از نقشه است تا در این شبه جزیره
شاهد شکل گیری سه دولت جدید مذهبی «احساء شیعی» که در برگیرنده کویت،
امارات متحده عربی ، قطر ، عمان و بحرین میباشد، دولت « سنی نجد» و دولت «
سنی حجاز» باشیم امری که می کوشید این منطقه را به شکل کامل دچار قطب بندی
های مذهبی نماید.
همچنین عراق نیز بعد از تجزیه در چارچوبهای
نژادی، دینی و مذهبی به سه ساختار شیعی در جنوب در اطراف بصره ، سنی در
مرکز در اطراف بغداد و کردی در شمال و شمال شرقی در اطراف موصل یا همان
کردستان تقسیم خواهد شد.برای منطقه کردستان در این طرف بخش هایی از ایران ،
عراق ، سوریه وترکیه نیز خارج می شود.
لازم به ذکر است یکی از
شرایط مجلس سنای آمریکا برای عقب نشینی نیروهای اشغالگر آمریکایی از عراق
که در ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۷ به تصویب رسید، تقسیم عراق به سه منطقه مذکور بود.
مجلس
سنای آمریکا در آن زمان از مسعود بارزانی رئیس منطقه خودمختار کردستان
عراق خواست تا رفراندومی را برای تعیین سرنوشت این منطقه برگزار کرده و
زمینه اعلام استان نفت خیز کرکوک را به عنوان پایتخت آن فراهم کند.
این
در حالی است که از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و روی کار آمدن پل بریمر
حاکم غیر نظامی آمریکا، این کشور عملا به سه منطقه فدراتیو شمال ، مرکز و
جنوب تقسیم شده است.
همچنین با نگاهی به سیر جنگ در سوریه شاهد آن
هستیم این جنگ نیز تقریبا در چارچوب همین طرح در حال پیشروی است. برنارد
لویس در این طرح خود پیشنهاد شکل گیری چهار کشور را به جای سوریه داده بود،
دولت علوی شیعی در امتداد منطقه ی ساحلی، دولتی سنی در منطقه حلب، دولتی
سنی در اطراف دمشق و دولتی دروزی در جولان که بخش هایی از لبنان را هم به
خود الحاق کرده، به سوی مناطق جنوبی سوریه پیش رفته تا قسمتی از شرق اردن
را هم درون خود ببرد.
در چارچوب این طرح لبنان بیش از همه کشورهای دیگر عربی دستخوش تجزیه می گردد.
بر
اساس این طرح لبنان به ۸ نیمچه کشور نژادی ، مذهبی و دینی تقسیم می گردد.
یک دولت سنی در شمال به مرکزیت طرابلس ، یک دولت مارونی در شمال به مرکزیت
جونیه ، یک دولت در جلگه بقاع برای علویان به مرکزیت بعلبک، بیروت یک منطقه
بین المللی، یک منطقه خودمختار فلسطینی در اطراف صیدا تا رود لیطانی که در
اختیار سازمان آزادی بخش فلسطین قرار می گیرد، یک دولت برای کتایب لبنان
در جنوب که در برگیرنده مسیحیان و حدود نیم میلیون شیعه است. در نهایت
ایجاد یک دولت دروزی در بخش هایی از خاک لبنان، سوریه و فلسطین اشغالی، و
یک دولت مسیحی تحت نفوذ اسرائیل نیز از برنامه های این طرح در لبنان است.
برنارد
لوئیس برای تمامی کشورهای منطقه طرح های تجزیه دارد که از حوصله این
نوشتار خارج است اما با یک جستجوی کوتاه در اینترنت میتوان به متن کامل
این طرح به زبان های مختلف دسترسی پیدا کرد.