به گزارش
سرویس نقد رسانه پایگاه 598، اين روزها شاهد پخش شبانه سريال طنز «شمعدوني» از شبكه سوم هستيم. سريالي حول مخور خانواده كه به كارگرداني سروش صحت توليد و پخش ميشود.انتظار ميرفت كه مجموعهاي با تبليغ ومعرفي زياد بتواند جايگاه خوبي بين بينندگان پيدا كند اما متاسفانه از همان ابتدا نتوانست در دل اغلب مخاطبان بنشيند و از سوي بسياري با انتقادات زيادي روبرو شد زيرا مسئله حساس و مهم خانواده در تيررس اين مجموعه تلويزيوني قرار دارد و همين باعث نگراني و هشدار بسياري از كارشناسان جامعهشناسي و روانشناسي خانواده شده برهمين اساس با خانم طيبه ميرزا اسكندري كارشناس حوزه خانواده و رسانه گفتوگو داشتيم.
به عنوان كارشناس و مطلع نسبت به حوزه خانواده و رسانه به نظر شما برنامههاي نمايشي تلويزيون تا چه اندازه ميتواند بر مخاطبان تاثيرگذار باشد؟بسيار زياد زيرا رسانه در راستاي تقويت يا تضعيف خيلي از ارزشهاست. يكي از كاركردهاي رسانهها به غير از جنبه سرگرم كنندگي كه كاركرد اوليه و سطحيتر است كاركرد اصلي آن جنبه آموزشي است البته آموزش در رسانه با آموزش درمحافل آموزشي متفاوت دارد آموزش در رسانه درقالب برنامهها و پيامهايي ارائه ميشود كه به صورت غيرمستقيم و بسيارتاثيرگذارتر است كه نميتوان نسبت به آن كم اهميت بود.
بعضا در توجيه اين آموزش رسانه به خصوص توسط فيلمها وسريالها گفته ميشود سطحي و گذراست مانند موجي رواج پيدا ميكند وبعد از مدتي فروكش ميكند نظر شما چيست؟اتفاقا اين كاملا برعكس است وقتي مخاطب درارتباط با يك برنامهاي از رسانه قرارميگيرد گاهي اثر زودگذر را تعريف ميكنيم كه در لحظه واكنشي نسبت به آن پيام نشان مي دهد ممكن است مداوم نباشد اما در اغلب اوقاب يكسري پيامهايي دربرنامههاي تلويزيوني بهخصوص برنامههاي روتين و سرگرم كننده ماندگاري بيشتر دارد اين نوع برنامهها يك نوع مفاهيمي را به ذهن مخاطب القا ميكنند كه اتفاقا شكل رسوب در ذهن را دارند؛ يعني ديگر اثرشان واكنشي زودگذر نيست و متاسفانه رسانه بعضي از مفاهيم را در قالب پبام منتقل ميكند و به صورت مستمر و متعدد در برنامههاي مختلف ارائه ميدهد به لحاظ جامعهشناسي تبليغات وقتي يك موضوعي زياد تكرار شود در ذهن مخاطب مينشيند براي همين كاررسانه حساسيت دارد اگررسانه پيامي داشته باشد كه داراي بار مثبت است تاثيرگذاري دارد بهخصوص اگر موضوع مربوط به خانواده باشد . ولي اگر تكنيك محتوا روي فيلم و سريالها داشته باشيم به صورت علمي ميتوانيم ثابت كنيم كه چقدر برخي رفتارها و گفتارها روي ذهنيت افراد موثر هستند.
پس براي توليد برنامهها بهخصوص با محوريت خانواده نياز به اتاق فكر و تجميع نظر كارشناسان مختلف است؟بله دقيقا زيرا خانواده ركن اصلي جامعه محسوب ميشود ولي با اين وجود كمتر مورد توجه و اهميت است براي ساخت سريالهاي تاريخي و مذهبي به خاطر حساسيت و عدم اشتباه از نظر كارشناسان استفاده ميكنند اما براي توليد برنامههاي مربوط به خانواده كه بسيار حساس است اين چنين نيستند.
در مجموعه« شمعدوني» ما يك خانواده كامل داريم كه شامل پدر و مادر و فرزندان وحتي پدربزرگ كه كنار خانواده است اما با وجوداين رفتارها و گفتارهاي افراد خانواده اصلا در جهت تحكيم و ثبات خانواده نيست شما به عنوان كارشناس چه تعبيري از اين خانواده داريد؟بايد از كارگردان و نويسنده پرسيد كه چه هدفي را دنبال كردند و براي چه منظوري خانواده را در راس موضوع قرار دادند در زمانهاي كه با معضل كمرنگ شدن روابط خويشاوندي مواجه هستيم و خيلي از اتصالات خانوادگي ديگر وجود ندارد حالا كه خانوادهاي نشان داده ميشود انتظار ميرود روابط را تقويت كند از نقطه نظر جامعهشناسي ارتباطات جمعي اين نوع تصويرسازي در خانواده معيوب و ناقص است و بايد ضعفها را تقويت كرد و اگر نيست به وجود آورد.
وقتي نسبت به اين ضعفها و ايرادات گلايه و انتقاد ميشود بلافاصله ميگويند ما واقعيات جامعه را انتقال ميدهيم.ببينيد رسالت هنرمند بازنمايي اشكالات و نواقص در جامعه است ولي در صورتي كه بتواند كنار آن براي رفع مشكلات هم مسايلي را بگذارد و گرنه باعث تقويت اشكال و نقص در جامعه ميشود. متاسفانه درخيلي از موارد تصويري كه مثلا از زن وخانواده نشان داده ميشود از واقعيت پايين تر است يعني مخاطبي كه پاي سريال «شعمدوني» مينشيند و خانواده را ميبيند هرجا با خودش مقايسه ميكند خودش را بهتر ميداند اين يعني اوج دست كم گرفتن مخاطب كه ضد رسالت رسانه است كه ازسوي تلويزيون غيرمنصفانه است بايد ديد آقايان چه هدفي را دنبال ميكنند و البته ايراد بزرگتر من به مديران شبكه است كه در سطوح مختلف فعاليت دارند چرا اجازه ميدهند چنين توليدات ساخته و پخش شود .
يكي از مسائل مطروحه بحث ازدواج وتشكيل خانواده است كه درباره آن زياد گفته ميشود در «شمعدوني» خواهر زن مجرد است ولي به جاي تشويق وحمايت دلسوزانه و درست بيشتر به نوعي رفتارهاي زننده و غلط بدي دارد از طرف ديگر اطرافيان هم با ديد حقارت با او برخورد ميكنند آيا اين تناقض در جامعه و تشويق به تشكيل خانواده نيست؟بله متاسفانه ما حرفهاي زيادي ميزنيم كه در عمل با هم همخواني و تناسب ندارد در حالي كه سريالها و فيلمهاي تلويزيوني بايد به صورت منطقي و اصولي آنها را تقويت كنند برعكس در تضاد و تناقض هستند و تصوير ناجوري از دختر نشان ميدهند كه واقع بينانه نبوده و رفتار و گفتار او و اطرافيان مناسب نيست به نوعي گويي تمام مشكلات مربوط به دختر است و اين يعني پرت كردن مخاطب از اصل موضوع كه طبعا اثرات بدي به بار خواهد گذاشت. تصويرسازي پر از اشكال به بهانه خنده جالب توجه نيست؛ البته انتظاري از برنامهساز نميرود هرچند مسئول است اما آنها بيشتر به دنبال منافع خود هستند انتظار بيشتر از مديري است كه چنين فيلمنامهاي را مهر تاييد زده تا در ساعتي پربيننده از شبكه سوم پخش شود اينكه واقعا براچه اساس و ملاكي اجازه پخش داده ميشود اهميت دارد.
دراين سريال به قول رسانهها مانند بيشتر كارهاي سروش صحت با يك سوپر احمق مواجهيم كه متاسفانه پدرخانواده است، او مدام اشتباه ميكند و مجبور به معذرتخواهي است حتي او از سوي كودك شش ساله هم تحقير ميشود به نظر شما اين نوع برخورد چه تبعاتي به همراه خواهد داشت؟سيلي از مشكلاتي كه در جامعه است دخترها و پسرها تحت كنترل هيچ نهادي نيستند در اين رابطه حلقه مفقودي كه به آن ميرسيم اقتدار پدر است اگر پدر مقتدر باشد ميتواند وظيفه انضباط خانواده را به عهده بگيرد ولي وقتي نقش او ضعيف و كمرنگ است قادر به نظارت نيست متاسفانه اخيرا در برنامههاي تلويزيوني به بهانه طنز شخصيت پدر خانواده متزلزل نشان داده ميشود. در اين سريال هم پدر از نقش اصلي خود دور شده است مديران رسانه بايد پاسخگو باشند. من نه به عنوان كارشناس بلكه به عنوان يك شهروند نگران هستم. ساختن ذهنيت و نشان دادن الگوي ناقص بعد از آن عادي كردن برخي اشكالات رفتاري و گفتاري هشدار دهنده است و خانواده را به خطر مياندازد.
يكي از بازيگران مجموعه توجيه كرده بيتربيتي بچهها درجامعه وجود دارد كه ما به نمايش گذاشتيم اين استدلالي است كه بيشتر سازندگان طنز ميگويند ميخواهيم واقعيتها را نشان بدهيم. نظر شما چيست؟بچه بيادب اثرش را بيشتر روي بچههاي بيننده ميگذارد زيرا بچهها با نگاه كردن به تلويزيون بيشتر اثرپذيري دارند آنها مانند بزرگترها قدرت تحليل و تجزيه ندارند پس وقتي چيزي را ميبينند به خودشان اجازه ميدهند تكرار كنند و الگو برداري داشته باشند و به نوعي جواز عبور از خط قرمز برايشان ميشود كه بسيار مضر و بد است ضرر اين نوع پيامهاي مخدوش و نسنجيده رسانه براي بچهها بيشتر از بزرگترهاست ما امروز بامشكل بچهها مواجه هستيم كه انتظار ميرود رسانه ملي در رفع و كمتر شدن آن كمك و آموزش بدهد نه اينكه آنها را تقويت و شدت بخشد.
بحث محرم و نامحرم و رعايت موازين شرعي حتي در برنامههاي طنز هم اهميت دارد چه بسا به بنا به فرمايش شما تاثيرگذاري بيشتر در آنها هست كه«شمعدوني» چندان به آن نپرداخته است دراينباره از منظر جامعهشناسي چه تعريفي داريد؟كساني كه برنامهسازهستند بايد مقيد به اين امور باشند زيرا براي مخاطبان زيادي توليد دارند. سروش صحت از جمله كارگرداناني است چندان تقيد مذهبي در كار هنري ندارد البته من به زندگي خصوصي او اشاره نميكنم منظور كار هنري صحت است. در خيلي از توليدات او ديدهايم كه تقيدات مذهبي برايش مطرح نيست. درحالي كه رعايت حد و مرزها و تقيدات مذهبي نه فقط براي يك فرد متشرع بلكه براي يك فرد عاقل هم قابل اهميت است؛ وقتي يك توليد هنري تصويرسازي ميكند در يك خانواده كه جايگاهي براي حدود محرم و نامحرم نيست تبعاتش به جامعه برميگردد و به نوعي اين معضل را عادي جلوه مينمايد آن هم در جامعه ما كه درحال تجربه كردن برخي از مسايل است اما اينكه اگر صحت پايبند نيست چرا مديران شبكه توجهي ندارند و توصيه نميكنند اين هم جاي تامل دارد.
خلاء سبك زندگي اسلامي كه حضرت اقا تاكيد زيادي نسبت به آن دارند در « شمعدوني» وجود دارد به نظر شما رسانه ملي چگونه بايد تصوير درستي از خانواده را ارائه دهد؟سبك زندگي اسلامي و ايراني كه هيچ متاسفانه سبك زندگي خانوادههاي معمولي جامعه را هم نتوانسته به تصوير بكشد يعني حتي از از سطح يك زندگي معمولي هم پايينتر است. ما وقتي با اهالي هنر صحبت ميكنيم ميگويند نشاندادن يك خانواده مثبت و سفيد كشش لازم را براي جذب ندارد و بايد فراز و فرودهايي داشته باشد البته اين مسئله قابل قبول است ولي اين فراز و فرود چگونه باشد هم اهميت دارد اگر به واقعيات جامعه بپردازند نه سياه سياه و نه سفيد سفيد قطعا موفق خواهند بود ما خانوادههاي موفق و خانوادههاي موفقتر داريم در مقابل خانوادههاي ناموفق و ناموفقتر هم داريم اگر مثبتها را كنار منفيها بگذاريم تصويرسازي ميشود و به مخاطب اجازه ميدهيم خودش تصويرسازي كند و اين يعني قدرت رسانه هنري كه ميتواند واقعيات را به خوبي نشان بدهد امااگر به بهانه واقعيات نكات منفي را نشان بدهيم به شعور مخاطب توهين شده است .