فضاي فعلي فوتبال در ايران، فضاي اميدوار كنندهاي نيست. هر هفته و پس از پايان رقابتهاي ليگ ميتوان منتظر اخبار و حاشيههاي فراوان بود. يك روز در ورزشگاه آزادي تماشاگران حاضر در ورزشگاه به يكديگر توهين ميكنند و يك روز در ورزشگاه سردار جنگل تماشاگران از خجالت هم در ميآيند. بدتر از آن نوع برخورد مربيان و مديران با يكديگر است كه اين روزها همچنان نقل محافل رسانهاي است.
مجيد جلالي در گفتوگوي اختصاصي با ايسنا در خوزستان به تحليل اين موضوع پرداخته است:
* اخيرا موجي از نارضايتي در ورزشگاههاي كشور بهوجود آمده و تماشاگران ديگر به سختي قبول ميكنند که تيمشان نتيجه نگرفته است؛ به نوعي آستانه صبر و تحمل آنها كم شده است. به نظر شما كمطاقتي تماشاگران ناشي از چيست؟
رفتاري كه امروزه از تماشاگران در ورزشگاهها ديده ميشود جزيي از مشكلي است كه در اجتماع ما وجود دارد. اكنون اجتماع ما يك محيط پرخاشگر است؛ شما بارها شنيدهايد كه جوانان ما با هم دعوا ميكنند يا حتي نوع رانندگي و گفتمانهايي كه در كشور رايج شده است، نشان از اين موضوع دارد. اين غيرممكن است كه ما بخواهيم معضلات ورزش را كند و كاو كنيم در حالي كه مشكلات اجتماعي كشور را ناديده گرفته باشيم. در واقع ورزش جزيي از كل اجتماع است و به نظرم اين قبيل مسايل جزو موضوعات جامعهشناسي است. ما ميدانيم الان حتي گفتماني كه در بخشهاي مختلف و در كل اجتماع و حتي در بين سياسيون وجود دارد ميتواند در كل كشور اشاعه پيدا كند. به همين دليل بايد فضاي كل كشور را تلطيف كنيم تا مردم عامي كه وارد ورزشگاهها ميشوند چنين رفتارهايي از خود بروز ندهند. ورزشگاههاي ما در واقع لايهاي از آن چيزي هستند كه امروزه در كل اجتماع ديده ميشود. آنها ويتريني از جامعه هستند و ميتوانيم برخي از مشكلات جامعه را در آنجا مشاهده كنيم. بنابراين كسي نبايد از ورزش يا فوتبال گلهمند باشد و نبايد بگويد كه ذات فوتبال اين گونه است. وضعيت موجود در فوتبال و هواداران آن در كشور و همچنين اتفاقاتي كه در ورزشگاهها رخ ميدهد بيانگر وضعيت كل اجتماع ما است.
* رفتارهاي ناهنجاري که در ورزشگاههاي ما ديده ميشود در واقع واکنش هواداران به نتيجهنگرفتن تيم محبوبشان است و اين حق طبيعي آنهاست كه نسبت به عملكرد تيمشان نگران باشند.
حتي اگر اعتراض تماشاگران به نتيجهگيري باشد آنها به نحوه ديگري رفتار ميكنند. مثلا مشاهده ميشود هواداران تيمي كه نتيجه لازم را كسب كرده است با يك اشتباه داور، حركات و رفتار ناشايستي از خود نشان ميدهند و از كلمات نامناسب استفاده ميكنند يا اينكه واكنشهاي عجيبي دارند. آيا اين واكنشها صبورانه و متينانه است؟ به نظر من خير؛ تمام رفتارهايي كه در ورزشگاههاي ما رخ ميدهد پرخاشگرانه است چرا كه فضاي جامعه ما كاملا يك فضاي پرخاشگرانه و ملتهب است و اين موضوع را ميتوان در نوع رفتار و گفتار افراد جامعه نيز مشاهده كرد. به عنوان مثال اگر روزنامهها را بخوانيد، خواهيد ديد اغلب افراد به هم تهمت ميزنند و يا به درستي با هم صحبت نميكنند. اين مشكل در تمام سطوح جامعهي ما وجود دارد و تنها در فوتبال نيست و در جامعه ما باب شده است. معتقدم كساني كه در سطح كلان جامعه، سياستگذار مسايل فرهنگي هستند بايد سياستهايي را در نظر بگيرند كه نوع رفتارها را تلطيف كند و به نظرم اين كار بايد از يك جاي خيلي بالا شروع شود تا به كل جامعه اشاعه پيدا كند و به اين شكل نيست كه يك جامعه از پايين به بالا درست شود. همانطور كه ميدانيد در فوتبال تمام دنيا اعتراض وجود دارد مثلا در اسپانيا و در باشگاه رئالمادريد وقتيكه اين تيم قهرمان ليگ نميشود يا در يك بازي شكست ميخورد مورد اعتراض هوادارانش قرار ميگيرد. يا به عنوان مثال در ليگ برتر انگليس وقتي كه داور تصميمي خلاف نظر تماشاگران ميگيرد با اعتراض شديد آنها مواجه ميشود. در واقع ميخواهم بگويم كه در تمام دنيا اعتراض جزيي از فوتبال است، منتها نوع اعتراضها متفاوت است. در ليگ اسپانيا تماشاگران يك دستمال سفيد در ميآورند و با حركت دادن آن نحوه اعتراض خود را به مسوولان باشگاه يا بازيكنان تيم نشان ميدهند ولي متاسفانه در اينجا صندلي را ميشكنند يا آتش ميزنند و بعد هم به درون زمين پرتاب ميكنند يا اينكه از شعارهاي ركيكي كه تن هر فرد را ميلرزاند استفاده ميكنند. اعتراض، عصبانيت و خشم رفتارهايي هستند كه در همه جاي دنيا وجود دارد منتها اين اعتراضها در كشور ما نسبت به جاهاي ديگر خشونتبار و پرخاشگرانه است. ما بايد روي اين مسايل متمركز شويم و با خود بگوييم كه چرا اينقدر هواداران ما در ورزشگاهها واكنش نشان ميدهند.
* آيا باشگاههاي ما به لحاظ مباحث فرهنگي و ساماندهي تماشاگران و هواداران خود به ويژه براي حمايتشان از طريق تشويق كردن در ورزشگاهها، عقب نيستند؟
قطعا همين طور است؛ باشگاههاي ما به لحاظ فرهنگي عقب هستند. ما در اين زمينه معضلات بسيار زيادي داريم. همانطور كه ميدانيد امروزه تماشاگران به عنوان يك حامي در فوتبال دنيا مطرح هستند، حالا ميتواند اين حمايت معنوي باشد يا به صورت مادي از باشگاهها حمايت شود. امروزه در جهان نسبت به تماشاگران چنين ديدگاهي وجود دارد در حالي كه در كشور ما خيلي از مديران به خاطر اين كه هوادار درست كنند به خيليها حقوق و پول پرداخت ميكنند و چنين رفتاري خلاف آن چيزي است كه در تمام دنيا وجود دارد. پس تاحدودي مديريت غلط در فوتبال هم به اين موضوع دامن زده است. آنها بخشي از تماشاگران را كه تاثيرگذار نيز هستند و به آنها ليدر ميگويند از حالت حامي خارج كردهاند. خيلي از مديران باشگاهها و البته نه تمام آنها اين افراد را به عوامل خود تبديل كردهاند.
* بستن قراردادهاي بالا و نتيجه نگرفتن تيمها چقدر در بروز رفتار پرخاشگرانه تماشاگران تاثيرگذار است؟
اينكه ما ميگوييم يك فوتباليست 400، 500 ميليون تومان پول ميگيرد ولي تماشاگر در شرايط سختي وارد ورزشگاه ميشود يا حتي پول پرداخت بليت را ندارد از چند جنبه قابل بررسي است. شما فرض كنيد كه اين فوتباليست وجود نداشته باشد و چنين پولهايي نيز پرداخت نشود؛ چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ متاسفانه تمام اين موضوعات القائات غلطي است كه ما به جامعه ميدهيم. جامعه ما نياز به الگو دارد. به عنوان مثال در يك جامعه خارجي يك خانم سياهپوست كه از دوران بچگي با سختترين مشكلات بزرگ شده و از يك پيشينه بسيار بدي برخوردار بوده را فرض كنيد اكنون يك مجري تلويزيوني شده و درآمدش ساليانه حدود 270 ميليون دلار است. همه او را تمجيد ميكنند چرا كه از يك مرحله سخت به چنين مرحلهاي رسيده است و حتي زندگينامه او را در دانشگاهها تدريس ميكنند و مورد بحث قرار ميدهند. حالا شما فرض كنيد اگر اين زن در ايران بود چه برخوردي با او ميشد و يا اگر فوتباليستي بود كه چنين درآمدي داشت چگونه با او برخورد ميكرديم. چرا ما اتفاقات بد را به جامعه تلقين ميكنيم؟ ما بايد به جامعه بفهمانيم هر فردي ميتواند براساس لياقتش درآمد داشته باشد ولي به طور سالم و نه از راه غيرسالم. كما اينكه در جامعه ما افرادي وجود دارند كه چنين درآمدهاي سالمي دارند. به عنوان مثال همين الان مهندسي در كشور وجود دارد كه درآمدش 600 هزار تومان است در حالي كه مهندسي هم وجود دارد كه درآمد ماهيانهاش به 70 ميليون تومان ميرسد. چرا؟ چون تفاوتهاي فردي در اجتماع وجود دارد و افراد براساس آن درآمد كسب ميكنند. يا به عنوان مثال من نوعي كه يك مربي هستم 300، 400 ميليون تومان دريافت ميكنم ولي مورينيو رئالمادريد 17ميليون دلار دريافت ميكند. سوال اين جاست كه چرا به من اين قدر حقوق نميدهند؟ چون هر كسي شايستگيهايي دارد و از يك جايگاه خاصي برخوردار است. باز هم ميگويم كه ما بايد القائات بهتري به جامعه تزريق كنيم تا جامعه بتواند افرادي را كه موفق هستند تحمل كند. درست نيست كه ما بگوييم چرا فلان فوتباليست اين قدر پول دريافت ميكند. متاسفانه ما طوري رفتار ميكنيم كه حتي اگر كسي آن شايستگي را داشته باشد نبايد اين قدر پول دريافت كند يا اينكه حتي نميتوانيم او را ببينيم و عليه هر آدم موفقي بلند ميشويم.
* فكر نميكنيد كه ورود افراد سياسي در ورزش در بروز چنين مشكلاتي موثر است؟
متاسفانه اين اتفاق در ورزش ما رخ داده و تا الان هم كسي نتوانسته است اين مشكل را برطرف كند. شما مطمئن باشيد كه اگر اين فوتبال به دست آدمهاي فوتبالي بود نه رقمها اين قدر بالا ميرفت و نه ريختو پاشها اين چنين بود.به عنوان مثال اگر افرادي همچون علي پروين، محمد مايليكهن، علي دايي، خداداد عزيزي و يا خود مجيد جلالي را به عنوان مدير باشگاه قرار دهيم آيا اين افراد براي فوتباليستي كه قيمتش 70 ميليون تومان است، 400 ميليون تومان هزينه ميكنند؟ به نظر من هيچ وقت چنين كاري نميكنند. چه كسي چنين كاري ميكند؟ كسي كه جزو بدنه فوتبال كشور نيست و فضا را به خوبي نميشناسد. چنين فردي چون پولي كه در اختيار دارد از خودش نيست، دوست دارد كه يك ساله به همه جا برسد. متاسفانه تمام مشكلات و معضلات فوتبال ما از همين مسايل ناشي ميشود. خيلي از مديران باشگاهها با دولتها ميآيند و با آنها ميروند. در هر صورت معتقدم كه ما بايد فوتبال را از اين مباحث جدا كنيم.
* پرداختن به حواشي فوتبال از سوي رسانهها تا چه اندازه در نوع رفتار تماشاگران تاثير دارد؟
يكي از دلايل اشاعه پرخاشگري، رغبت و توجهي است كه رسانهها به آن نشان ميدهند و اگر صفحات روزنامهها يا برنامههاي تلويزيوني را تماشا كنيد به اين موضوع پي ميبريد. اگر رسانهها به رفتارهاي پرخاشگرانه و دعواهايي كه در فوتبال وجود دارد رغبت نشان ندهند قطعا اين نوع رفتارها در ورزشگاههاي ما اشاعه پيدا نخواهد كرد. البته ما به خوبي درك ميكنيم كه اين گونه مباحث به خوبي مخاطب جذب ميكند. ولي مخاطب عام نيز يك لايه طبيعي است و انتظار ميرود كه رسانههاي ما آنها را تربيت كنند نه اينكه خوراك بد به آنها بدهند. رسانهها ميتوانند در برگرداندن اين فضا و بهينه كردن آن سهم بسزايي داشته باشند.