کد خبر: ۳۱۴۵۴
زمان انتشار: ۰۹:۵۸     ۳۰ آذر ۱۳۹۰
«پيامک بازي‌هاي شوهرم زندگي را به کامم تلخ کرده است و راهي جز جدايي ندارم»، اين جمله‌اي است که زن 25 ساله با چهره‌اي غمگين و چشماني اشکبار که پدر پيرش نيز او را همراهي مي‌کرد، به زبان آورد.
اين زن جوان در صف انتظار براي ورود به دادگاه، در پاسخ به خبرنگار حقوقي ايسنا در ايلام ماجرا زندگي‌اش را اين‌گونه شرح داد: 4 سال پيش ازدواج کردم و تا چند ماه گذشته زندگي خوبي داشتيم و شوهرم از راه مسافرکشي، خرج زندگي ما را در مي‌آورد اما از چند ماه گذشته متوجه رفتارهايي از شوهرم شدم که مشکوک به نظر مي‌رسد.

در اين هنگام زن نفس عميقي مي‌کشد و ادامه مي‌دهد: معمولا در طول اين مدت که با شوهرم زندگي مي‌کردم اگر پيام كوتاهي براي شوهرم مي‌آمد آن را مي‌خواند اما از 4 ماه پيش‌ بعضي از پيامک‌ها را به محض دريافت پاک مي‌کند، اوايل اهميتي نمي‌دادم اما‌ يک روز که شوهرم گوشي را خانه جا گذاشته بود، همه چيز خراب شد. ساعت حدود10 صبح را نشان مي داد که با صداي هشدار پيام كوتاه، متوجه گوشي همراه شدم. پيامک را باز كردم که يک شماره ناشناش نوشته بود، کجايي؟ در هزاران فکر و خيال غوطه ور شدم که ناگهان همان شماره تماس گرفت. زني پشت خط بود، اول حرف نمي‌زد اما‌ پس از مکثي نه چندان طولاني، گفت «نمي‌دونم کي هستي اما به اون نامرد که کنارت ايستاده بگو اين رسم عاشقي و دوست داشتن نيست که با احساسات کسي بازي کني» و تماس را قطع کرد.

وي ادامه داد: بعد از اين ماجرا به خانه پدرم رفتم و شوهرم که همه چيز را يک ساعت بعد فهميده بود دنبالم آمد و کلي عذرخواهي کرد اما من راضي نشدم و تقاضاي طلاق کردم، چون ديگر نمي‌خواهم با مردي زندگي کنم که براي صداقت من احترامي قائل نشد و به من خيانت کرد.

پدر پير و ساكت اين زن نيز که به نظر مي‌رسيد تمام ماجرا را از حفظ است با کمک عصايش از نيمكت سالن دادگاه بلند شد و به همراه دخترش به سمت اتاق قاضي پرونده رفت. شايد پيرمرد مي‌رفت تا بر پايان زندگي مشترك دخترش اصرار كند، پاياني که يك پيامك نابهنگام عامل آن شده بود،... و البته شايد خيانت احتمالي يك مرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها