به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598،
اين روزها با وجود گذشت بيش از يك ماه از ماجراي لوزان درتوافق هستهاي
ايران با 1+5هنوز هم تحليلها و مناظرات و نشستهاي زيادي پيرامون اين
اتفاق خاص در كشور ارائه داده ميشود اما دراين ميان كه عدهاي لوزان را
فتحالفتوح و عدهاي ديگر آن را كمتر توافقنامههاي دوران قاجار دركشور
نميدانند اين موضوع نيز مطرح است كه به واقع توافق هستهاي با ايران به
نفع كدام است.
در همين رابطه با دكتر حسن اميني كارشناس مسايل
سياسي و امنيتي كه نويسنده كتابهاي «تاثیر حادثه 11 سپتامبر برامنیت ملی
جمهوری اسلامی ایران» و «مدینه فاضله در اندیشه سیاسی فارابی» است گفتوگو
داشتيم:
به دنبال بيانيه لوزان برخي معتقدند
بيشتر از اينكه ما منتفع شويم آمريكاييها سود بردند نظر شما به عنوان
كارشناس مسائل سياسي منطقه چيست؟
پس از بيانيه لوزان هنوز
يكساعت نگذشته بود كه اوباما در سخنراني خود عليه بيانيه موضعگيري نمود و
گفت ما سه راه بيشتر پيشرو نداشتيم. اول بمباران تاسيسات هستهاي ايران.
دوم تحريمهاي بيشتربا اجماع جهاني و سوم مذاكرات كه با توجه به شرايط
منطقه بمباران امكانپذير نبود، فشار اقتصادي و تحريمها هم فايده نداشت
زيرا ايران همچنان فعاليت هستهاي خود را ادامه ميداد؛ بنابراين تنها راه
مذاكره بود. لذا بايد گفت به اين مذاكرات آمريكاييها بيشتر نياز داشتند تا
نظام جمهوري اسلامي ايران.
در هر حال آمريكا
مدعي ابرقدرتي جهان است و سالها بدون قطب شرقي كمونيسم داعيهدار قدرت
جهاني بوده به نظر شما علت اين پذيرش از سوي آمريكا به چه خاطر از سر
نيازمندي است؟
البته امروز امريكا ديگر شرايط قبل خود را
ندارد و به نوعي روند تحولات منطقه دردنيا بهخصوص آسياي جنوب غربي كه به
خاورميانه از آن ياد ميكنند از دستشان خارج شده است. در عراق فعل و
انفعالاتي كه داشتند نتوانستند به اهدفشان برسند با صرف هزينه سنگين
انساني، مالي و حتي معنوي يعني شكست هيمنه و غرورشان با سرشكستگي مجبوربه
خروج شدند، در سوريه مباحثي ايجاد كردند و سعي نمودند اعلام كنند نظام
سوريه و بشاراسد هستند كه جبهه مقاومت را تقويت ميكنند و ميخواستند فضاي
خشونت آميز و تروريستي در سوريه ايجاد شود و ژئوپولتيك مقاومت را بشكنند
تا از اين طريق به ايران ضربه برسانند كه خيلي هم هزينه كردند ولي موفق
نشدند.
حتي اوباما زمان و تاريخ و ساعت حمله به سوريه را هم اعلام
كرده بود ولي جنگ نشد وقتي سنا از جان كري علت عدم جنگ با سوريه را پرسيد و
اينكه چرا تاريخ و ساعت اعلام كرديد گفت ما قصد حمله به سوريه را داشتيم
اما شرايط به نفع ما نبود ما ميتوانستيم حمله كنيم بهخاطر ارتش سوريه اما
حزبالله و مقاومت با محوريت ايران حضور داشتند، در فلسطين با وجود حمايت
همه جانبه از رژيم اشغالگر ديديم كه پس از جنگ 51 روز اعلام آتش بس شد و
نتانياهو گفت شكست خورديم اما نه از حماس بلكه از توان موشكي كشور
قدرتمندي به نام جمهوري اسلامي ايران، زيرا با وجودي كه غزه در محاصره بود
نيروهاي حماس تسهيلات لازم را دريافت ميكردند و موشك عليه شهركهاي ما به
كار ميبردند.
بنابراين چارهاي جز تسليم نداشتيم و عقب نشيني
كرديم، در يمن هم همين اوضاع بهنوعي حاكم بوده است در يمن وقتي مردم
درخيابان تظاهرات ميكردند تصاوير امام خميني ومقام معظم رهبري را دردست
داشتند و شعارهاي ايرانيها يعني مرگ برامريكا و مرگ بر اسراييل و مرگ بر
استكبار جهاني سر ميدادند بنابراين اصلا شرايط مناسبي براي آمريكا نبوده و
نيست در نتيجه مذاكرات را با طيب خاطر دنبال ميكند.
به نظر شما چه میزان مسائل هستهاي در محور مذاکرات طرف غربی قرار دارد؟
مسلما
آنها تنها به دنبال مسائل هستهاي نيستند و اين مباحث تنها ظاهر و پوسته
كار است و مباحث هستهاي براي آمريكاييها مهم نيست در گزارش مستندي به
نام « آينده جهان»از سوي شوراي روابط خارجي آمريكا به سنا ارائه شده
آوردهاند روند تحولات درمنطقه خاورميانه و بخشي ازجهان برخلاف منافع ما
پيش ميرود ما بايد آن را پيگيري كنيم مشكل اصلي ما موقعيت و توانايي
ايران درسطح منطقهاي و بينالمللي است. مشكل ما بمب اتم درايران نيست بلكه
ظرفيت قدرت جمهوري اسلامي و بدست گرفتن روند تحولات درمنطقه خاورميانه با
روحيه انقلابي است.
با توجه به اين مسائل
بهنظر شما در صورت توافق مذاكرات وظيفه ما چيست و چگونه بايد عمل كنيم
تا دشمن زخم خورده از جمهوري اسلامي جرات قدرتنمايي نداشته باشد؟
بايد
براساس رهنمودها و فرمايشات مقام معظم رهبري پيش برويم ايشان بارها
فرمودند من به مذاكرات خوشبين نيستم چون دشمن خدعه و حيله دارد و عهدشكن و
بدعهد است؛ بنابراين ما هم بايد مراقب باشيم و شاخصه هاي نظام را رعايت
كنيم يعني ارزشها و اصول انقلاب اسلامي همواره حفاظت و اجرايي كنيم مسئله
ديگر اينكه با استفاده از تاكتيك نرمش قهرمانانه بايد حواسمان را جمع
كنيم نقاط ضعف و قدرت خودمان و حتي دشمن را شناسايي و بررسي كنيم .
چالشهايي
كه داريم را دقيق مدنظر قرار بدهيم كه دشمن چه در سردارد و تشخيص
بدهيم برنامههاي راهبردي دشمن را پيشبيني و سناريوسازي كنيم. همواره
هوشيارانه آماده باشيم و منافع ملي خودمان را در حوزههاي مختلف در نظر
بگيريم و دشمن را بشناسيم .