ناوگان تاکسی تهران درآمد و شد است
روزنامه گاردین در گزارشی از مسافرتهای درون شهری در تهران مینویسد: تهران ممکن است شما را به خاطر جمعیت، گشت ارشاد و سرویس تحویل راگان پیتزا که زودتر از پلیس به محل میرسد افسرده کند. کجا مسافران می توانند برای رفتن به سر کار تاکسی بگیرند؟
در ایران تاکسیها غیر دربست هستند. این روشی مقرون به صرفه، مناسب و ارزان برای حمل و نقل عمومی است و زمانیکه شما به این شیوه مسافرت عادت کنید، نبودش باعث دلتنگی شما خواهد شد.
تاکسی غیر دربست انواع مختلفی دارد.
در دسترسترین نوع آن تاکسیهای خطی هستند که در یک خیابان بالا و پایین میروند و در وسط راه مسافر سوار و پیاده میکنند. اگر شما عجله دارید و نمیتوانید منتظر اتوبوس بمانید میتوانید از این تاکسیهای غیر دربست استفاده کنند.
چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد که یک تاکسی شما را سوار میکند. این ماشینها توجه شما را با استفاده کاستن سرعت، چراغ زدن یا بوغ زدن جلب میکنند. برای متوجه کردن راننده کافی است که سر تکان دهید یا نشان دهید که منتظر تاکسی هستید.
اگر شما تاکسی نمیخواهید میتوانید به آنها اشاره کنید تا بروند یا به قدم زدن ادامه دهید تا راننده تاکسی متوجه شود که شما ماشین نمیخواهید. تاکسی غیر دربست احتمالاً تنها نوع وسیه حمل و نقل عمومی است که برای سوار کردن دنبال شما می آید. جالب اینجاست که موتورسواران نیز به شما پیشنهاد سوار شدن میدهند تا شما را از بین ترافیک عبور دهند. اما پذیرفتن پیشنهاد آنها بدون گذاشتن کلاه ایمنی بستگی به این دارد که چقدر زندگی برای شما ارزش دارد.
نوع دوم تاکسی غیر دربست تاکسیهای مسیرهای ثابت هستند که نقاط وسیعی از شهر را پوشش میدهند. این نوع تاکسیها در محلهای مخصوصی پارک میکنند. رانندگان بیرون ماشین میایستند و مسیر و تعداد مسافری که میخواهند را اعلام میکنند. اگر شما نمیخواهید که ماشین پر شود، شما میتوانید کرایه دیگر مسافران را به پردازید.
تعداد این نوع مکانهای برای تجمع تاکسیها در حال کاهش است چرا که شهرداری تهران در حال ساماندهی این تاکسیها است و برای آنها ایستگاههای کوچکتری در نظر گرفته است که مقصد آنها نیز در آنجا مشخص شده است. این مساله خیلی به خارجی ها کمک کرده است.
نوع سومی تاکسی غیر دربست این است که شما در کنار خیابان بایستید و با فریاد زدن مسیر خودتان را اعلام کنید و امیدوار باشید که مسیرتان به آن تاکسیها بخورد.
اتوبوس و مترو بسیار از تاکسی ارزانتر است. استفاده از اتوبوسهای تندرو (بیآرتی) به طور متوسط 3500 ریال برای شما هزینه داردو مترو 6000 ریال. افرادی که از سیستم سنتی حمل و نقل استفاده میکنند هنوز ترجیح می دهند تا از تاکسی غیر دربست استفاده کنند زیرا مترو و اتوبوس هنوز در بسیاری از نقاط تهران ایستگاه ندارد.
درباره استفاده از تاکسی در تهران یک موضوع جالب وجود دارد. اگر بتوانید در صندلی جلو بنشینید مشکلی بابت پیاده و سوار شدن نخواهید داشت. اما اگر صندلی عقب بنشینید احتمالاً باید با نگاه عصبانی به شخص خود فضای بیشتری برای خودتان ایجاد کنید. گاهی اوقات هم درب عقب ماشین طرف راننده قفل است و شما باید برای پیاده شدن دیگر مسافران چند بار پیاده و سوار شوید.
در هر نقطه از مسیر شما می توانید از راننده بخواهید که شما را پیاده کند و راننده برای شما کنار میزند. در این لحظه شما میتوانید پول خود را پرداخت کنید با اگر قبلاً پرداخت کردهاید میتوانید بروید. اکثر رانندهها از شما تشکر میکنند و روز خوش میگویند.
در تاکسیها اکثراً بحثهای سیاسی مطرح نمیشود. چونکه در تاکسیهای غیر دربست ، مسافران صبحگاهی اکثراً ساکت هستند. وقتی که سر صحبت باز میشود، مسافران بیشتر درباره ورزش یا گران شدن اجناس صحبت میکنند تا مذاکرات هستهای.
تا کجا اوباما در تنگه هرمز به پیش میرود؟
موسسه امریکن اینترپرایز درباره تحولات صورت گرفته در چند روز گذشته در تنگه هرمز مینویسد: درزمان جنگ نفتکشها بین سالهای 1978 تا 1988، نیروی دریایی آمریکا اقدام به همراهی کردن کشتیهای تجاری با پرچم آمریکا کرد که قصد عبور از تنگه هرمز را داشتند. ما شاهد افزایش الگوی رفتاری آزاردهندهای از جانب نیروی دریایی سپاه پاسداران ایران هستیم که باید به آن پاسخی داده شود.
با توجه به اینکه ما بسیار به توافق هستهای نزدیک هستیم، بعید است که سپاه به خواهد توافق هستهای را بر هم زند. تمامی فرماندهان سپاه از سردار علی جعفری گرفته تا دیگر فرماندهان رده پایین همگی حمایت خود را از توافق اعلام داشتهاند. آیتالله خامنهای رهبر ایران نیز مانع از هر گونه اقدام سپاه که به هدف رفع تحریمها صدمه میزند شدهاند. بنظر میرسد که سپاه در حالیکه دارد خطوط قرمز آمریکا و کشورهای عربی را محک میزند، در فضای درگیری منطقهای به دنبال برنامههای بزرگتری است.
عربستان و آمریکا مانع از تلاشهای ایران برای ارسال تجهیزات برای حوثیهای یمن شدهاند. سپاه هم دارد تلافی میکند. ایران با کشاندن منابع آمریکا به تنگه هرمز باعث شده است که آمریکا را وادار نماید تا افراد و تجهیزات خود را در سه نقطه نگه دارد: عملیاتها علیه نیروهای داعش در خلیج فارس، حمایت از عملیات عربستان در تنگه بابالمندب، و حالا وظیفه پشتیبانی در نزدیکی تنگه هرمز.
اما، افزایش تعهدات آمریکا تنها هدف ایران محسوب نمیشود. تهران مدتهاست که خود را حامی امنیت در خلیج فارس و تنکه هرمز میداند و دوست داد هر از چند گاهی این قدرت را اعلام دارد. ایران ممکن است که مشکلات حقوقی با کشتی دانمارکی داشته باشد، اما این مشکلات مشکوک به نظر میرسند. کشتی مارسک که با پرچم آمریکا محمولهای را به سمت عربستان حمل میکرد هدف عالی برای سپاه محسوب میشد. این سادهترین راه برای تحت فشار قرار دادن ریاض، واشنگتن و کوپنهاگن به طور همزمان بود.
در طی 16 ماه حضور آمریکا در جنگ نفتکشها، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درگیریها را از طریق حمله به کشتیها در خلیج فارس ادامه داد. حملات ایران به لحاظ شدت و زمانبندی متفاوت بود، اما آنها با هدف محک زدن میزان تعهد آمریکا، تحت فشار قرار دادن هم پیمانان آمریکا و عادت دادن نیروهای آمریکایی به حضور نظامی ایران در منطقه انجام میشد. درگیریها شدت گرفت تا نهایتاً نیروی دریایی آمریکا ناوچه ایرانی را غرق کرد.
در سال 2015؛ احتمال میرود که ایران خطوط قرمز آمریکا را میداند. نیروی دریایی سپاه به دنبال ایجاد دردسرهای کوچکی است، اما نمیخواهد که بر شدت درگیریها بیفزایند.
همراهی کردن کشتیهای آمریکایی نشان دهنده رهبری آمریکا در برحهای از زمان است که منطقه واقعاً به آن نیاز دارد. اوباما باید پیام واضحتری درباره آزادی رفت و آمد در تنگه هرمز مخابره کند.
ایران در حال عقب نشینی نیست بلکه در حال فریبکاری است
مجله فرونت پیج درباره توافق هستهای ایران و غرب مینویسد: کدامیک شکست بزرگتری محسوب میشود: توقف توافق هستهای وحشتناک با ایران یا اینکه به این کشور اجازه دهیم تا حتی این توافق را هم به سخره بگیرد؟
اجازه دهید که به چارچوب توافق هستهای که در لوزان حاصل شد و قرار است تا آخر ماه ژوئن نهایی شود نگاهی بیندازیم. ظریف وزیر امور خارجه ایران در همان زمان هم اعلام کرد که هیچگونه توافقی حاصل نشده است.
طبق این توافق هیچ اقدامی برای توقف حمایتهای ایران از گروهای نیابتی و تلاش این کشور برای سلطه بر خاورمیانه انجام نخواهد شد. ایران قرار بود تمامی فعالیتهای غنیسازی خود را متوقف کند. حالا، میتواند به غنی سازی تا سطح 3.67 درصد ادامه دهد. حالا، از ایران خواسته میشود که ذخائر اورانیوم غنیشده خود را طی 15 سال به 300 کیلوگرم کاهش دهد. قبلاً تهران قول داده بود که این انتقال به روسیه را ظرف مدت یکماه انجام دهد. این خبر خوبی است، اما سه هفته پس از اعلام این انتقال، عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران گفت که قرار نیست انتقالی صورت گیرد. به نظر میرسد که ایران 10000 کیلیوگرم اورانیوم غنی شده خود را همچنان در اختیار خواهد داشت.
ایران در ماه آوریل قول داد تا تعداد 19000 سانتریفیوژ فعال خود را به 6104 سو تقلیل دهد. این تعداد سانتریفیوژ عمدتاً در سایت نطنز فعالیت خواهد کرد. اما این یک تغییر است. وزیر امور خارجه ایران گفت که این کشور منعی برای ارتقاء سانتریفوژهای به نوغ IR-8 ندارد. از آنجاییکه این نوع سانتریفیوژ میتواند به نسبت سانتریفیوژهای قدیمیتر 20 برابر سریعتر غنیسازی را انجام دهد، پس آیا ایران سرعت غنیسازی خود را کند کرده است؟ ایران نباید پاسخ دهد.
ایران همچنین راکتور آب سنگین اراک را دارد. شما برای تولید انرژی صلحآمیز هستهای به پلوتونیوم نیازی ندارید. ایران همیشه بر حفظ راکتور اراک که پلوتونیوم تولید میکند اصرار داشته است. تعطیلی راکتور اراک همیشه یکی از اهداف اصلی گروه 5+1 بوده است. اما حالا کشورهای 5+1 به ایران میگویند که اگر دوست دارید میتوانید راکتور اراک را داشته باشید فقط پلوتونیوم زیادی تولید نکنید.
سرانجام، غرب قرار بود تمامی بخشهای برنامه هستهای ایران را در هر زمان و هر مکانی مورد بازرسی قرار دهد. اما، ایران میگوید که سایتهای نظامی مستثنی هستند. پس بازرسان نمیتوانند به برخی از سایتها به دلیل نظامی بودنشان سر بزنند.
نمیتوان انتظار داشت که ایران حتی به این توافق ناقص هم احترام گذارد. درست همین هفته، دولت انگلیس هیات تحریمهای سازمان ملل را در جریان فریبکاری ایران قرار داد. در این گزارش به صحبتهای یک مقام ایرانی استناد شده است که گفته است که ایران به دنبال خرید کمپرسور با استفاده از مدارک کاربرنهایی اشتباه بوده است تا تحریمها را دور بزند.
توافق هستهای میتواند انقلاب ایران را متحول نماید
پایگاه نشنال اینترست درباره پیامدهای توافق هستهای غرب با ایران مینویسد: در اصل توافق هستهای تلاشی برای تغییر جهت نظام ایران است. موافقان توافق هستهای معتقدند که پس از امضای این توافق و ظرف مدت ده سال ایران حالت تخاصمی کمتری از خود نشان خواهد داد.
به نظر میرسد که خیلیها به این مساله اطمینان ندارند. به قولی دیگر، دیگر انتقادها از این توافق از قبیل تکثیر در منطقه، طول مدت و قابلیت راستیآزمایی این توافق و غیره از مشکلاتی جدی این توافق محسوب میشوند. اما آنها به درستی به سه دهه و نیم دشمنی نظامی ایران در قبال غرب و نهادهای بینالمللی و همچنین سابقه سوالبرانگیز آمریکا درباره تحولات داخلی در عراق، لیبی و افغانستان اشاره میکنند.
اگر می خواهیم درباره آینده ایران تصمیمی بگیریم، بهتر است که احتیاط را جایگزین خوشبینی نماییم. اما، تاثیر این توافق بر آینده چگونه خواهد بود؟ این توافق چه تاثیری بر سیاست داخلی ایران و محاسبات آمریکا خواهد داشت؟
این مساله به جایگاهی که ایران در حال حاضر برای خودش متصور است بستگی دارد. انقلاب ایران در اواخر دهه 1970 در پی اعتراضات مردمی به پیروزی رسید. در دهههای 1960 و 1970 ما شاهد موجی از انقلابها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بودیم. عامل اصلی این انقلابها ایجاد زندگی خوب و مرفح برای مردمی بود که از نظامیهای استعماری، استثمار مالی و سرکوب فرهنگی در رنج و عذاب بودند. تفکر مارکسیستی در بسیاری از این انقلابها وجود داشت. تفکرات مارکسیستی نیز در بین اقشار شهری و تحصیلکرده ایران نیز رواج داشت. اما، ملیگراهایی از قبیل جلال آل احمد، مذهبیون انقلابی از قبیل دکتر علی شریعتی و روحانیونی از قبیل آیتالله طالقانی اسلام را جایگزین مارکسیسم کردند. آنها استدلال میکردند که اسلام میتواند نظامی عادلانه و به دور از فساد ایجاد نموده و باعث انسجام اجتماعی و بیان آزادنه عقاید فرهنگی و سیاسی شود.
در انقلاب ایران تمامی اقشار جامعه حضور داشتند. مسائلی از قبیل افزایش تورم، نابرابری اقتصادی و سرعت اندک رشد اقتصادی باعث شد که انقلاب ایران شعلهور شود. به همین دلیل امام راحل (ره) و اطرافیان ایشان تلاش کردند تا موسساتی از قبیل سپاه پاسدران را ایجاد نمایند و تلاش کنند تا اصلاحات اقتصادی در کشور انجام دهند. امام بنیاد مستضعفین را برای استفاده از منابع دولت برای کمک به اقشار ضعیف جامعه تاسیس کردند و برنامههای وسیعی نیز برای اصلاحات عرضی و ملی کردن صنایع مهم کشور انجام شد.
با شروع جنگ ایران تغییرات داخلی را رها کرده و در صدد مقابله با دشمن خارجی برآمد. کمکهای داده شده به عراق توسط قدرتهای دنیا باعث شد که شور انقلابی مردم ایران تشدید شود. از آن پس، تاریخ ایران همیشه شاهد نوسان بین مقابله با یک تهدید خارجی و توجه به مسائل داخلی بوده است. زمانیکه جنگ به پایان رسید بسیاری امیدوار بودند که دولت تمامی توجه خود را معطوف داخل و خصوصاً بازسازی اقتصادی خواهد کرد.
در طی این سالها وقایع زیادی در ایران رخ داده است که باعث شده است خیلیها درباره آینده ایران دچار تردید شوند. اما به هر حال هنوز دو دلیل برای خوشبینی وجود دارد.
نخست، شرایط اقتصادی در ایران تا حدی به سبب تحریمها تا حدی وخیم شده است که روحانی رئیس جمهور ایران بیشتر به خاطر قولهایی برای بهبود اقتصادی به ریاست جمهوری انتخاب شد. به نظر میرسد که نظام ایران درک کرده است که اگر به وضعیت اقتصادی مردم ایران رسیدگی نکند دچار مشکل میشود.
این توافق دلیل دوم است. این توافق این امکان را برای روحانی و ظریف فراهم میآورد که استدلال نمایند که ایران در سطح بینالمللی به ثباتی رسیده است و حالا دیگر نوبت پرداختن به مسائل داخلی است. اصلاحات داخلی در حال حاضر بیش از هر زمانی در گذشته در ادبیات سیاسی ایران شنیده میشود. این مسائل تنها توسط مخالفان مطرح نمیشود، بلکه افراد متعهد به نظام نیز آنرا مطرح میکنند.
به نظر میرسد باعادی شدن شرایط ایران در دنیا، نظام برای اثبات کارآمدی خود به سراغ اصلاحات داخلی برود. نباید توقع داشته باشیم که ایران فوراً تغییر چهره بدهد. بسیاری از منافع ایران در راستای اهداف ما نیست و نباید توقع داشته باشیم که تغییری در این مساله در آینده نزدیک ایجاد شود.
توافق هستهای می تواند نظام ایران را مجبور کند تا به سراغ اقدامات انقلابی خود در درون کشور برود. آمریکا با تضمین امنیت و همکاری با ایران میتواند برای نیروهای اصلاحات این امکان را فراهم آورد تا مسیر نظام ایران را مشخص نمایند، مسیری که تهدیدی برای آمریکا محسوب نشود. این به معنای تضعیف جنبه نظامی ایران و ایجاد تغییر مطابق خواسته ماست.
دیپلماسی هوشمندانه پوتین برای پای میز مذاکره آوردن غرب و ایران
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، دیدیر چادت سرمقاله نویس روزنامه هافینگتون پست گفت که برنامه روسیه برای فروش سامانه پدافندی اس-300 به ایران اقدام مناسبی بود که نه تنها در راستای منافع سیاسی و اقتصادی مسکو بود، بلکه ایران و غرب را پای میز مذاکره آورد.
به لحاظ اقتصادی، فروش این سامانه باعث تثبیت روابط اقتصادی و تجاری مسکو با تهران شد. به دنبال توافق هستهای در لوزان سوئیس و مهیا شدن شرایط برای فروش تسلیحات به ایران، این تصمیم عاقلانهای از جانب روسیه محسوب میشود.
چادت گفت که ایران به دنبال مدرنیزاسیون نیروی هوایی خود است. تهران میخواهد از رقیب خود یعنی عربستان که در حال حاضر بزرگترین خریدار تسلیحات نظامی در جهان محسوب میشود عقب نماند.
با لغو کردن فروش سامانه اس-300، ایران مجبور شد که پای میز مذاکره بیاید چرا که تهران فهمید که بدون مذاکرات هستهای تحویل این سامانه صورت نخواهد پذیرفت.
در عین حال، توافق فروش اس-300 به غرب نشان داد که مسکو روابط ایران و روسیه را فراموش نکرده است. قرارداد اس -300 به همه نشان داد که مسکو در صورت حمله به ایران از این کشور حمایت خواهد کرد. با این کار روسیه دو پیام را فرستاد. نخست، روسیه با سیاست تحریمهای خضمانه و تهدیدات علیه ایران مخالف است. دوم، غرب باید به توافق دیپلماتیک با ایران دست یابد.
پاداش 600 میلیون دلاری آمریکا برای ماشین کشتار موشکی ناتو
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، سامانه پدافند موشکی SM-3 ماشینی کشتاری است که موشکهای بالستیک را نابود میکند. این سامانه در ساحل رومانی در سال 2015 نصب خواهد شد.
طبق این قرارداد، شرکت رایتون در ابتدا 44 فروند از این سامانه را در رومانی نصب خواهد کرد. این شرکت گفته است که دولت آمریکا قصد دارد تا در مجموع 52 فروند ا ز این موشکها را خریداری نماید.
طبق برنامههای سیستم پدافند موشکی بالستیک ناتو، رادارها و سیستمهای رهگیری در ترکیه و اسپانیا به عنوان کشورهای عضو ناتو نصب خواهند شد.
به گفته آژانس دفاع موشکی آمریکا، این کشور قرار است سامانه موشکی Aegis را در رومانی در سال 2015 و سامانه موشکی نیز در لهستان تا سال 2018 نصب نماید.