به گزارش پایگاه 598 به نقل از الف، مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش مدنی سیاهپوستان آمریکا در تاریخ ۲۸ اوت
۱۹۶۳ در برابر بنای یادبود لینکلن در واشنگتن فریاد می زد« هنوز سیاهپوستان
آزاد نیستند. پس از یکصد سال، با تاسف باید اذعان کنیم که زندگی
سیاهپوستان هنوز هم اسیر بند و زنجیرهای تبعیض و جدایی نژادی است. پس از
یکصد سال، در پهنهی بیکران دریای رفاه مادی آمریکا، هنوز سیاهپوستان در
جزیره دورافتادهی فقر به سر میبرند. پس از یکصد سال، سیاهپوستان در گوشه
و کنار جامعهی آمریکا، زار و نزار، خود را تبعیدیانی در کشورشان
مییابند.»
لوترکینگ که درپی بازداشت رزا پارکس، زن سیاهپوستی که با
بلند نشدن از روی صندلی یک اتوبوس عمومی برای یک سفیدپوست زندانی شد،
رهبری جنبش تحریم سیاهپوستان را برعهده گرفت، ۵ سال پس از این سخنرانی در ۴
آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد. مبارزات او اگر چه تاثیر
عمیقی در تغییر قوانین تبعیضآمیز نژادی برجای گذاشت اما آمریکا پس از گذشت
چند دهه همچنان گرفتار تبعیض شدید نژادی در بطن زندگی روزمره است و انگار
نابرابری با ذات این جامعه عجین شده است.
****************
با
انتخاب باراک اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا در سال
۲۰۰۸ ، بسیاری از تحلیل گران سیاسی و اجتماعی عنوان کردند که دوران تبعیض
نژادی در این کشور به پایان رسیده و سیاهان آمریکا به حقوق برابر خود دست
مییابند. اما اینگونه نشد و ناآرامیهای شهر فرگوسن آمریکا که در پی کشته
شدن مایکل براون، جوان سیاهپوست به ضرب گلوله افسری سفیدپوست روی داد و
همچنین آمارهای موجود نشاندهنده این هستند که این موضوع رویایی بیش نبوده
است.
به گزارش دویچه وله، شمار فقرای آمریکا در میان سیاهپوستان
این کشور بسیار بیشتر از سفیدپوستان آن است. در سال ۱۹۷۴ هشت درصد
سفیدپوستان و ۳۰ درصد سیاهپوستان آمریکا فقیر بودند. امروز این نسبت به ۱۰
درصد در میان سفیدپوستان و ۲۸ درصد در میان سیاهپوستان رسیده است. شمار
بیکاران سیاهپوست آمریکا از پنجاه سال پیش تاکنون دوبرابر شمار بیکاران
سفیدپوست این کشور بوده است. یا نسبت درآمد خانوادههای سیاهپوست آمریکا
به خانوادههای سفید پوست این کشور تفاوتی فاحش را نشان میدهد. در سال
۱۹۶۴ میلادی درآمد یک خانواده سیاهپوست حدود ۵۵ درصد یک خانواده سفیدپوست
بود. این آمار در حال حاضر نیز در همین حد باقی مانده است. همچنین احتمال
این که یک سیاهپوست در آمریکا به زندان بیفتد ششبار بیشتر از یک سفیدپوست
آمریکایی است.
در واقع سیاهان و سفیدان آمریکا زندگی متفاوتی
دارند و برداشتشان از واقعیتهای موجود در آمریکا نیز باهم متفاوت است.
سیاه پوستان آمریکا فکر میکنند که در عرصههای مختلف اجتماعی تبعیض نژادی
در موردشان اعمال میشود؛ عرصههایی چون برخورد با پلیس، برخورد با آنها در
دادگاه، در محل کار، در فروشگاه یا رستوران.
********************************
مرگ
فردی گری، جوان سیاهپوست آمریکایی، در ۱۲ آوریل بار دیگر سؤالات و
انتقادات زیادی را نسبت به رفتار تبعیض آمیز و نژادپرستانه پلیس آمریکا به
وجود آورد. گری وقتی توسط افسران پلیس بازداشت شد سوار یک دستگاه خودرو ون
شد و در طول مسیر اتفاقاتی افتاد که باعث شد این افسران کمک پزشکی درخواست
کنند. او یک هفته پس از بستری در بیمارستان، مرد.
در پی این اتفاق،
بزرگترین تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به رفتار ناعادلانه پلیس آمریکا در شهر
بالتیمور برگزار شد. چندین هزار نفر از ساکنان این شهر در تظاهرات
گستردهای شرکت کردند و خواستار رفتار عادلانه پلیس با همه شهروندان
آمریکایی شدند. هزاران نفر از مردم آمریکا نیز با برپایی تظاهرات در
نیویورک، واشنگتن و بوستون همبستگی خود را در مخالفت با رفتارهای
نژادپرستانه پلیس اعلام کردند.
**************************
ناآرامی
ها در شهر بالتیمور در ایالت مریلند آمریکا جدیدترین نمونه از تنش های
دیرینه بین آمریکایی های آفریقایی تبار و نیروهای پلیس است و یکی از مهم
ترین مشکلات اجتماعی را در بسیاری از شهرهای آمریکا برجسته می سازد. بر
اساس آمارهای منتشر شده، در این کشور به طور متوسط هر ۳۶ ساعت یک سیاه پوست
به دست پلیس کشته میشود. تبعیضهای نژادی در ایالات متحده آمریکا که با
نظام بردهداری در سده ۱۷ آغاز شد، تا به امروز ادامه یافته است. با گذشت
سالها از سخنراني معروف مارتين لوتر کينگ با عنوان «رویایی دارم»،
سياهپوستان آمريکا همچنان به دلیل سیاستهای نژادپرستانه دولت این کشور، در
محدودیت و محرومیت به سر میبرند.
********************************
تبعیض
در طی سالهای متوالی در جامعه آمریکا نهادینه شده است. البته تبعیض نژادی
بخشی از نابرابری ها است و تبعیض های دیگری نظیر تبعیض در قبال اقلیتها(
به عنوان مثال رفتار در قبال سرخپوستان)، تبعیض اقتصادی –اجتماعی( که منجر
به شکل گیری جنبش وال استریت شد) و تبعیض جنسیتی و... نیز وجود دارد.
نکته
غم انگیز این است که به عقیده برخی اندیشمندان، تمدن کنونی غرب در شکل و
محتوای لیبرال دموکراسی، آخرین مرحله تکامل بشری است و در آخرین پله توسعه،
دموکراسی لیبرال در همه کره زمین محقق می شود و در نهایت تاریخ اندیشه در
عرصه حکومت داری به پایان برسد؛ پایانی که صورتی پیشرفته تر، کاراتر و
مفیدتر از لیبرال دموکراسی در پس آن وجود ندارد.
اما وقوع اتفاقاتی
نظیر جنبش وال استریت و تبعیض های فراوان نژادی که هنوز بعد از قرن ها به
عنوان معضلی لاینحل در آمریکا باقی مانده نشان دهنده عدم توانایی لیبرال
دموکراسی در پاسخ گویی به نیازهای اساسی بشر و ناکارآمدی آن است. به عبارتی
بهتر الگویی که در خود آمریکا رفاه و خوشبختی تبعیض آمیز بوجود آورده
چگونه داعیه جهانی دارد؟