۱- عبدالکریم لاهیجی
عبدالکریم
لاهیجی که این روزها عنوان «نایبرییس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق
بشر» را یدک میکشد، همان کسی است که بهدلیل همکاریهایش با استخبارات
عراق، به «کریم بغدادی» مشهور شد. او که عضو شورای ملی مقاومت (متشکل از
گروههای تروریستی معاند نظام) است و وکالت کسانی چون شاپور بختیار، داریوش
فروهر و البته بسیاری از اعضای منافقین را بر عهده داشت، با شناسایی و
پیشنهاد شیرین عبادی برای دریافت جایزه صلح نوبل مشهور شد، شیرین عبادی سهم
بهسزایی در چهره شدن او داشت و این نقطه آغاز همکاریهای چندجانبه این
دو شد. شیرین عبادی هم پس از این انتخاب در حالیکه کشف حجاب کرده بود،
لاهیجی را در آغوش کشید و با او روبوسی کرد!
لاهیجی علاوهبر اینکه به هیچگونه مرزبندی با بهاییان قائل نیست و تیر ماه امسال هم در نشست گروهی از بهاییان در تورنتو شرکت کرد، بهشدت با اعدام که برگرفته از قرآن و حکم صریح خداوند است مخالفت میکند. این مخالفت بیش از آنکه مانند امروز یک ژست سیاسی و حقوق بشری باشد، ریشه در انحرافات عقیدتی وی دارد و به همان سالهای ابتدایی انقلاب برمیگردد.
۱۲ آذر امسال اما، عبدالکریم لاهیجی در گفتوگو با رادیو فرانسه درباره سفر احمد شهید، این چنین گفت: «پس از آنکه جمهوری اسلامی با سفر احمد شهید به ایران موافقت نکرد، ما گزارش کاملی از وضعیت حقوق بشر به ایشان دادیم و پیشنهاد کردیم اگر امکانات مالی شورای حقوق بشر به ایشان اجازه میدهد به کشورهای اروپایی سفر کند و در دیدار با پناهندگان ایرانی، آنها تجربههای خود را در اختیار ایشان بگذارند»
لاهیجی که نقش فعالی در لابیهای اروپایی علیه ایران دارد در این گفتوگو نه تنها از ارتباط خود با احمد شهید خبر داده، بلکه از تهیه گزارش به نیابت از او پردهبرداری کرده است.
۲- اردشیر امیرارجمند
آبانماه ۹۰
خبر دیدار امیرارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، با احمد شهید،
پیش از انتشار گزارش و ارائه توصیههایی به وی برای نحوه نگارش گزارش علیه
ایران، منتشر شد. او بهخاطر ظاهر و رفتار مذهبیاش در طول سالیان پس از
پایان تحصیل و بازگشت از فرانسه، توانست از یک طرف مورد اعتماد دولتهای
سازندگی و اصلاحات، برای عضویت در تیم نگارش لوایحی همچون «لایحه حقوق
شهروندی»، «لایحه اسرار دولتی»، و… قرار گیرد و از طرف دیگر با ایجاد
ارتباط با جریانات به اصطلاح حامی حقوق بشر خارج از کشور، اقدام به همکاری
با آنها کرد.
اردشیر امیرارجمند، دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، هرچند که تا قبل از دهمین انتخابات ریاستجمهوری فعالیت سیاسی علنی و آشکاری نداشت و بیشتر سرگرم فعالیتهای به اصطلاح حقوق بشری بود، اما با فرارسیدن موسم انتخابات و اعلام رسمی کاندیداتوری میرحسین موسوی -که امیرارجمند و دوستانش در «جمعیت توحید و تعاون» نقش بهسزایی در تحقق آن داشتند- بهعنوان رییس کمیته حقوقی ستاد میرحسین موسوی منصوب شد.
او، بهعنوان مهمترین عنصر نفوذی گروهک منافقین در ستاد میرحسین موسوی، در بازجوییها، به همکاری و ارتباط با این گروهک و سرشاخههای اصلی آن و بعضی نهادهای بینالمللی صهیونیستی اعتراف کرده است. جالب آنکه مادر و برادر وی از اعضا و سمپاتهای منافقین هستند. امیرارجمند پس از آنکه بر اساس رأفت اسلامی با قید وثیقه آزاد شد، بهطور غیرقانونی اقدام به فرار از کشور و پناهندگی سیاسی به فرانسه کرد.
امیرارجمند، پس از مدتی اقامت در استراسبورگ فرانسه، در پاریس مستقر شد و با ایجاد ارتباطات تشکیلاتی با کادر اطلاعات گروهک منافقین در فرانسه و نیز برگزاری چندین جلسه با سرویس اطلاعاتی امنیت داخلی فرانسه، ضمن تخلیه کامل اطلاعاتی، رهنمودهای لازم برای ادامه همراهی با این سرویس و پیشبرد کارها بهعنوان مشاور میرحسین موسوی و نماینده وی در اروپا و بهویژه در هیأت مدیره شبکه تلویزیونی رسا، به وی داده شد.
۳- مصطفی آزمایش
مصطفی آزمایش هم
یکی دیگر از آن دسته کسانی است که فعالیتهای انحرافی و ضدنظام خود را تحت
عناوین حقوق بشری دنبال میکند. او اینبار عنوان بلندی چون «مدیرمسئول
روابط بینالملل انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر» دارد. آزمایش اما همزمان
از مرتبطان با حلقه عجیب و پیچ در پیچ درویشهای گنابادی و حلقههای مشابه
آن است.
مصطفی آزمایش آبانماه امسال، در نامهای به احمد شهید به ایراد اتهاماتی علیه نظام پرداخت که بیشتر ناظر به اعتقادات تاریخی و دیرینِ اسلامی و شیعی مردم بود. نویسنده این نامه در جایی میگوید: «از نظر من اسلامی مقبول است که کاری به سیاست نداشته باشد، من خود یک اسلام شناسم و تخصصم در اسلام است و معتقدم اسلام عبارت است از پل ارتباطی میان فرد و خالقش، اسلام وسیله سیاستگری نیست؛ راهی است میان مخلوق و خالق، آن هم بهطور فردی.»
اما شاهبیت این نامه و البته خطای فاحش مصطفی آزمایش زمانی بود که نسبت به اخراج اساتیدی از مراکزی مانند دانشگاه ادیان و مذاهب قم و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه اظهار نگرانی کرد که دقیقا «شهرام پازوکی» در هر دو مرکز عضو بوده است. اتفاقا نوک پیکان حملات نیز بهسمت حجتالاسلام خسروپناه نشانه رفت و در ادامه نامه با دفاع مستقیم از دوست و همکار خود نوشت:
«سه هفته قبل آقای صالح پازوکی را در حین خدمت سربازی دستگیر و زندانی کردهاند و خانواده ایشان را زیر فشار شدید قرار دادهاند. پدر ایشان، آقای دکتر شهرام پازوکی، از اساتید صاحب نام فلسفه و عرفان در سطح بینالمللی میباشند.»
شهرام پازوکی که از نوجوانی عضو فرقه صوفیه گنابادی بود، تحصیلات خود را با حمایت سلطانحسین تابنده، قطب فرقه، ادامه داد و شایع است که وی قصد تحصیل در رشته راهسازی را داشته است، اما با ترغیب سلطان حسین تابنده در رشته فلسفه تحصیل کرد. او یکی از صمیمیترین افراد حلقه فکری قطب قبلی محسوب میشد و در راه اندازی کتابخانه فرقه در گناباد نقش کلیدی ایفا کرد. فیلم پابوسی قطب فرقه توسط وی در اینترنت منتشر شده است.
نقطه آغاز فعالیتهای سیاسی مشترک مصطفی آزمایش و شهرام پازوکی، از دورانی شروع شد که سرویس اطلاعاتی فرانسه تلاش کرد (مانند سرویسهای انگلستان و اسراییل که با فرقه ضاله بهاییت در ارتباط بودند) ارتباط رسمی و تشکیلاتی با فرقه گنابادی برقرار کند. این وظیفه مهم به عهده مصطفی آزمایش بود که از سالها قبل فعالیت پنهان خود را با آن سرویس برقرار و حتی دولت فرانسه در شهر دیجون امکانات و تسهیلاتی را برای وی در نظر گرفته بود. آزمایش فعالیتهای وسیعی را برای جذب برخی افراد فرقه آغاز کرد و مهرهای که بیشترین روابط را با آزمایش برقرار کرد کسی نبود جز شهرام پازوکی. رفتوآمدهای پازوکی به فرانسه آغاز شد و سفرهای فراوانی را با کمک آزمایش به فرانسه انجام داد. بهتدریج تخلیه اطلاعاتی شروع شد و خواسته یا ناخواسته اطلاعات فراوانی توسط پازوکی به آزمایش منتقل شد. بررسی زوایای مختلف عملکرد فرقه دراویش گنابادی نیاز به بحث مفصلتری دارد.
۴- عیسی سحرخیز
«اینجانب از
زندانیان سیاسی بازداشت شده در پی کودتای انتخاباتی سال ۲۰۰۹، که با گذشت
نیمی از دوران محکومیت، اجازه برخورداری یک روزه نیز از حق قانونی خود در
استفاده از مرخصی نداشتهام، میباشم.
جناب آقای احمد شهید! شنیدن خبر انتخاب شما بهعنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در ایران، سبب دلگرمی من و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی شده است…»
همین چند جمله ابتدایی نامه، خطوط سیاسی و کژتابیهای ذهنی نویسنده آن را بهخوبی نمایان میکند. او که انتخابات با شکوه و پرشور ریاستجمهوری ۸۸ را «کودتای انتخاباتی ۲۰۰۹» میخواند و انتخاب سیاسی گزارشگر حقوق بشر را موجب دلگرمی خود عنوان میکند، کسی جز عیسی سحرخیز نیست. سحرخیز که در نامه خود از زندان تصویری مانند سیاهچالهای مخوف ارائه میکند، توضیح نمیدهد چگونه در این شرایط سخت، به گزارشگر ویژه نامه مینویسد.
عیسی سحرخیز، با انتخاب شدن محمد خاتمی بهعنوان
رییسجمهوری در سال ۱۳۷۶، بهعنوان مدیر کل مطبوعات داخلی در وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی مشغول شد. اصلاحطلبان از مدت ۲۲ ماه فعالیت وی بهعنوان
«بهار مطبوعات» یاد میکنند و در میان اصلاحطلبان او را بهعنوان عنصری
سکولار میشناسند.
سحرخیز در سالهای پایانی دوران اصلاحات، با یک
مصاحبه خود را لو داد. موضوع این بود که از او پرسیده بودند اگر اکثریت
مردم به همجنسبازی رأی مثبت بدهند، آیا باید این قانون شود و او جوابش
مثبت بود و بعد که یکی از روزنامهها نظر او را منتشر کرده بود و نوشته بود
سند این مصاحبه در روزنامه موجود است، او فقط شکایت کرده بود که چرا بدون
اجازه صدایش را ضبط کردهاند. وی، همچنین، در جایی دیگر اظهار داشته بود که
همجنسبازان باید بتوانند حتی خود را نامزد ریاستجمهوری بکنند.
او اینروزها در اظهاراتی ذلیلانه، اجنبیپرستی خود را به اثبات رساند: «تمام دولتهای خارجی طرفدار آزادی و دموکراسی و صلح و حقوق بشر، از هماکنون باید اعلام نمایند تا زمان برقراری یک انتخابات آزاد در ایران، تمامی نمایندگان جمهوری اسلامی (اعم از نمایندگان مجلس و مقامات قوه مجریه و قوه قضاییه) را غیرقانونی و غیر مشروع میدانند و به رسمیت نمیشناسند؛ مگر زمانیکه در ایران انتخابات آزاد و مستقل و منصفانه برگزار گردد.»
۵- محمد ملکی
محمد ملکی اولین رییس
دانشگاه تهران پس از انقلاب است. او البته ارتباط بسیار نزدیکی با گروهک
تروریستی منافقین هم داشت، بهطوریکه در روزهای مدیریت خود بر دانشگاه
تهران، بزرگترین محیط علمی کشور را به اسلحهخانه و انبار مهمات این گروهک
تبدیل کرد.
او در سالهای بعد، اهداف گروهک رجوی را در محیطهای دانشگاهی پیگیری میکرد و همراه با هدی صابر و لطفالله میثمی و تعدادی دیگر، تشکیل جلسات تاریخپژوهی را با هدف از بین بردن سابقه جنایتکارانه گروهک تروریستی منافقین دنبال میکرد. ضمن آنکه حضور در محافل تشکیلاتی منافقین (شکل جدید خانههای تیمی) را نیز ترک نمیکرد.
محمد ملکی در شهریور ماه، طی نامهای به احمد شهید بدون اشاره به جنایات بیحد منافقین و قتل هزاران نفر از مردم ایران و سوابق خود در نزدیکی به این سازمان تروریستی، با مروری تاریخی بر روند مقابله نظام جمهوری اسلامی با انحرافات و جنایات صورتگرفته، نظام جمهوری اسلامی را هدف تهمتهای خود قرار داد.
البته وی در یک مصاحبه ریشه کینهورزیهای امروز خود را به روشنی نشان میدهد: «ریشه تقلب ۸۸ در تقلب ۵۸ (رفراندوم جمهوری اسلامی) بود» و این بیان، دشمنی ریشهای او را با جمهوری اسلامی هویدا میکند.
۶- مسیح علینژاد
خبرنگار پرهیاهو و
افراطی روزنامههای اصلاحطلب، این روزها برای پرکردن پوشه احمد شهید از
دروغها و اتهامات به نظام، سخت مشغول دلالی است. خبرنگار زنی که علاقه
فراوانی به مطرح شدن دارد و دوست دارد اینجا و آنجا حضور داشته باشد و
بنویسد و مطرح شود، همانند سالها قبل که خبرنگار پارلمانی بود و از این
دست خودنماییها فراوان از وی دیده شد.
معصومه علینژاد قمی که به گفته خود نام کوچک مسیح را از یک ماجرای عشقی به یادگار دارد، در سابقه خود انتشار مقاله جنجالی «آواز دلفینها» را در روزنامه اعتماد ملی دارد که در آن رفتار رییسجمهوری و مردم در سفرهای استانی به رفتار مربیان تربیت دلفین و دلفینها تشبیه شده بود و منجر به عذرخواهی مهدی کروبی (مدیرمسئول روزنامه) شد.
او که از تابستان ۸۸ در آمریکا و انگلستان بهسر برده است، کارنامه جالبی هم در انتشار مصاحبههایی دروغین با خانواده امین جوادیفر و حسین غلام کبیری علیه نظام دارد که بلافاصله با واکنش خانوادههای آنها مواجه شد.
مسیح علینژاد در حین گفتوگو با احمد شهید و در مقابل دوربین با مادر یکی از کشتهشدگان فتنه ۸۸ تماس میگیرد و ارتباط بین او و آقای گزارشگر را برقرار میکند.
علاوهبر آنچه ذکر شد، بسیاری از گروهها و اشخاص دیگر نیز در رساندن اطلاعات به احمد شهید بسیار فعال هستند. شیرین عبادی، فرقه بهاییت، گروههای مسیحیت صهیونیستی، گروهک تروریستی کومله، گروهک تجزیهطلب الاحوازیون و بسیاری از گروهها و افراد معاند نظام مشغول دیدار با وی و ارائه اطلاعات به او هستند