به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، عبارت دولت – ملت (Nation - State) را در مقایسه با تاریخ سیاسی کهن بشر، مدت زمان زیادی نیست که بهکار میبرند. این پدیده برآمده از تاریخ پسارنسانس، در دایرةالمعارف «جهان جدید» چنین تعریف شده است: «از منظر فنی، به معنای یک دولت مستقل است (موجودیتی سیاسی در یک سرزمین) که توسط یک ملت (موجودیت فرهنگی) هدایت میشود و مشروعیت خود را از خدمترسانی موفق به شهروندان کسب میکند.»
در فرهنگ لغات آکسفورد هم دولت – ملت چنین تعریف شده است: «دولتی مستقل که غالب شهروندانش در چارچوب فاکتورهایی که یک ملت را شکل میدهد، با هم متحدند؛ از قبیل زبان یا قومیت.»
به هر روی، عبارت دولت – ملت با هر تعریفی زمانی کاربرد دارد که یک ملت و یک دولت با هم همپوشانی داشته و یکدیگر را حمایت کنند. دولت مسئول رفاه و امنیت میشود و ملت منبع مشروعیت. البته اشاره به این نکته ضروری است که در این تعاریف اندیشمندان سیاسی با یکدیگر اختلافاتی دارند اما به هر روی، دولتهای امروزی دستکم در گفتار به مشروعیت مردمی میبالند؛ حتی استالین بهنام «خلق» تصفیه میکرد و صدام حسین دلش به «بالروح، بالدمها» خوش بود.
استالین و صدام و امثال آنها در دولت – ملت هرچه کم داشتند، دستکم مجبور نبودند از خارج از مرزهای خود «نیروی مسلح» وارد کنند، آن هم از جنس نیروهای مسلح حرفهای همچون «خلبان». اما در سخنانی که به «طلال بن عبدالعزیز»، شاهزاده سعودی نسبت داده شده، آمده است: «خلبانانهای جیرهخوار آمریکا، اسرائیل، مصر و پاکستان در قبال هر بمبی که شلیک میکردند 7500 دلار درخواست میکردند و همپیمانان عربستان این کشور را خوار کردند.»
هرچند این سخنان بعدا از سوی طلال تکذیب شدند – شاید از روی فشار یا هراس – اما به هر روی یک واقعیت را بیان میکنند. حکومت سعودی برای تامین بسیاری از نیازهای خود محتاج نیروی انسانی خارجی است. بخش اعظم کارهای اقتصادی در سرزمین نجد و حجاز توسط کارگران خارجی انجام میپذیرد.
در جریان عملیات طوفان قاطع هیچکس نمیتوانست منکر تلاش سعودیها برای وارد کردن مصر و پاکستان به عملیات نظامی شود که البته ناکام هم ماند. عربستان، کشوری با آن قبایل عرب سلحشور که روزگاری نیمی از جهان شناخته شده را در قالب سپاه مسلمین فتح کردند، برای حمله به کشور کوچکی چون یمن به حد کفایت نیروی انسانی در اختیار نداشت. تمام داشتههای سعودیها در این عملیات نظامی، هواپیماهای پیشرفته آمریکایی بود که تنها زیرساختهای کشوری فقیر را نابود کردند و ملتی گرسنه را گرسنهتر برجا نهادند.
رژیم سعودی اکنون به حکومتی بدل شده که «فاقد کارگزار کارآمد» است. از این رو چارهای جز آن ندارد که همچون یک مقاطعهکار، کارگزار خریداری کند. این مهم به لطف منابع سرشار نفتی و پول هنگفت حاصل از فروش آنها حاصل میشود. سعودیها پول دارند پس همه چیز را میخرند. آنها حتی فتنههای تکفیری نظیر داعش را با پول بهوجود میآورند. تنها منبع قدرت آلسعود، پول است و ادعای خدمت به حرمین شریفین و البته همین حرمین شریفین نیز پس از نفت، دومین منبع کسب درآمد برای شاهزادگان سعودی بهشمار میروند؛ وگرنه کیست که نداند وهابیون حتی برای تخریب حرم نبی مکرم اسلام (ص) نیز لحظهشماری میکنند. همان اقدام شنیعی که اخیرا در جده رخ داد نشان داد که آلسعود هیچ حرمتی برای زائران مسجد الحرام هم قائل نیستند. برای آنها تنها پول و شهرتی که حرمین شریفین بهبار میآورند مهم است و نقششان، چیزی جز همان کلیدداری و پردهداری دوران جاهلیت نیست.
در سرزمینی که دومین متحد منطقهای ایالات متحده پس از اسرائیل محسوب میشود، تقریبا هیچ نقشی برای مردم در ساختار حکومتی قابل تصور نیست و شاید از همین روست که شیوه تامین کارگزار نه اتکا به منابع انسانی بومی که اتکا به مقاطعهکاری خارجی است. شاید اکنون سعودیها بسیاری از شهروندان خود را نیز با پول خریده باشند تا آنجا که حقوق سیاسی خود را فراموش کنند اما این شهروندان در برابر رفاه رانتیر نفتی، تنها شاید حاضر به چشمپوشی از حقوق مدنی و سیاسی باشند، نه حضور در میادین جنگ و لمحهای تن دادن به سختی.
دولت – ملت جعلی سعودی را در واقع باید بیملتترین دولت جهان خواند، دولتی که تا پول هست، شاید باشد اما بیپول سرشار منابع نفتی، حتی فاقد مشروعیت سنتی قبایلی است؛ عبدالعزیز برای حاکم شدن بر سرزمین نجد و حجاز، کم از قبایل این سرزمین خون نریخت.