به گزارش پایگاه 598 به نقل از هفته نامه سلامت/ دکتر سيد علي آذين، متخصص پزشکي اجتماعي و روان درمانگر
جنسي: کوچک شدن خانه ها بسياري از رفتارهاي اجتماعي را تحت تاثير قرار داده
است. مثلا شرايط جديد در کنار کمتر شدن اوقات فراغت شهروندان، باعث شده تا
رفت و آمد با اقوام و دوستان بسيار کمرنگ و بعضا از زندگي روزمره حذف شود.
بسياري
از کودکان امروزي هيچ گاه خاطرات خوب دورن کودکي ما را از ميهماني هاي
خانوادگي بزرگ يا تعامل با دوستاني که گاه از فاميل به خانواده ما نزديکتر
بودند، تجربه نمي کنند.
يکي از اين عوارض نيز محدود شدن فضا و حريم
خصوصي افراد است. فراموش نکنيد که در کنار اين کوچک شدن فضا و حضور کودکان،
برخي خانواده ها همزمان ميزبان پدر يا مادر يکي از دو طرف نيز هستند.
طبيعي است در چنين شرايطي يکي از عوارض اين محدوديت در حريم خصوصي، تحت
تاثير قرار گرفتن زندگي زناشويي زوج باشد.
خستگي و آثار استرس هاي زندگي
روزمره از يک طرف و فراهم نبودن حريم و فضايي که زوج در آن احساس امنيت و
اطمينان خاطر کنند از سوي ديگر، باعث مي شود تا مناسبات جنسي به لحاظ کميت و
کيفيت دچار تغييرات جدي شوند. اين تغييرات معمولا ابتدا کيفيت و رضايتمندي
زوج از رابطه زناشويي را دچار آسيب مي کند و سپس به تدريج باعث مي شود تا
زن و شوهر اصولا تمايل چنداني براي ورود به يک تعامل جنسي نداشته باشند.
وقتي
اين نداشتن تمايل فقط از سوي يکي از طرفين باشد، مي تواند باعث ايجاد تنش
در ساير جنبه هاي روابط آنها شود. اگر سرد شدن روابط زناشويي از سوي هر دو
طرف باشد، اگرچه به ظاهر نارضايتي کمتري ايجاد مي کند ولي به تدريج صميميت و
تعامل عاشقانه زوج آسيب مي بيند بنابراين هيچ عاملي از جمله محدوديت فضا،
زمان، استرس هاي معمول، بيماري هاي مختلف و غيره نبايد زندگي زناشويي زن و
شوهر را متوقف کند يا کيفيت آن را در حدي پايين آورد که عملا نتواند نقش
خود را در حفظ عشق و صميميت آنها ايفا کند.
ضرورت مديريت روابط زناشويي
واضح است که تغيير شرايط محيط هميشه امکانپذير نيست، بنابراين مناسبات زناشويي زوج بايد به وسيله آنها مديريت شود.
متاسفانه
در رفتار جنسي بسياري از زوج ها کليشه هايي وجود دارد که آنها را در
استفاده از موقعيت هاي مختلف زندگي و مديريت آنها محدود مي کند، مثل تصور
اينکه روابط جنسي شرايط زماني و مکاني يا آداب بسيار خاصي دارد. حتي در
تعاليم ديني ما نيز اگرچه مستحباتي براي اين موضوع مطرح شده است، تقريبا
کمتري محدوديت ها براي روابط زناشويي زوج وجود دارد، بنابراين هر دو طرف
بايد برخي از اين کليشه ها را که فرصت هاي ممکن براي داشتن تعامل جنسي را
از بين مي برند، تغيير دهند و بدانند که نه نوع رابطه (از يک معاشقه ساده
تا رفتارهايي مثل انجام رابطه زناشويي) و نه زمان و مکان آن، نبايد در حدي
غيرقابل انعطاف شود که عملا رابطه را امکان ناپذير کند.
در اين خصوص
بايد برخي از باورهاي نادرست ديگر نيز اصلاح شوند. مثلا با بزرگتر شدن
فرزندان و حتي گاه در شرايطي که آنها نوجواناني حکاملا بالغ يا حتي دانشجو
هستند، پدر و مادر با اين پيش فرض که فرزندان از روابط زناشويي بين زن و
مرد آگاهي دارند و نبايد رفتار آنها حاوي هيچ نشانه يا سرنخي از داشتن
رابطه زناشويي باشد، مناسبات جنسي خود را به شدت محدود يا تعطيل مي کنند.
اين نگرش قابل قبول و سازنده نيست.
مسلم است که فرزندان بخصوص در اين
روزگار، دير يا زود نسبت به مسائل جنسي آگاهي پيدا مي کنند، بنابراين لازم
است که الگوي تربيتي آنها به گونه اي باشد که حريم خصوصي و مناسبات والدين
را به رسميت بشناسند. اين موضوع حتي در قرآن کريم نيز مورد تاکيد قرار
گرفته است. هيچ لزومي ندارد که والدين الگوي رفتاري خاصي در پيش بگيرند تا
به فرزندان اينطور القا شود که آنها هيچ تعاملي با يکديگر ندارند. اصولا
چنين کاري حتي با تربيت جنسي صحيح فرزندان نيز در تعارض است اما طبيعي است
که رفتار پدر و مادر در حضور فرزندان از آنچه در خلوت آنها مي گذرد کاملا
متمايز است و فرزندان نيز بايد اين موضوع را درک و بپذيرند.
از طرفي زن و
شوهري که بخواهند منتظر بمانند تا همه شرايط و ملاحظات مد نظر آنها (بخصوص
با استانداردهاي سختگيرانه) فراهم باشد تا رابطه زناشويي مناسب داشته
باشند، عملا بعد از مدتي درمي يابند که از لحاظ جنسي دچار فاصله اي قابل
توجه شده اند؛ بنابراين روابط زناشويي نيز مانند بسياري از جنبه هاي زندگي
امروزي بايد مديريت شود. يعني زوج بايد به شکل فعال، شرايط حتي حداقلي را
«ايجاد» کنند. مشکلي که در اين رابطه وجود دارد اين است که اغلب، مناسبات
جنسي در فهرست اولويت هاي زندگي آنها قرار نمي گيرد چون تصور مي کنند براي
اين امور هميشه وقت خواهد بود.
درست مانند وقتي که کتابي را از کتابخانه
براي زمان مشخصي به امانت مي گيريد يا آن را خريداري مي کنيد و بعضا ديگر
شايد عجله اي براي مطالعه آن نداشته باشيد اما واقعيت در روابط بين زن و
شوهر غير از اين است. نه جواني و سلامت و شادابي صفات هميشگي هستند و نه
مناسبات و صميميت و حتي تعهد زوجي که زندگي جنسي آنها به سردي گراييده در
درازمدت دست نخورده باقي خواهد ماند.
همانگونه که زن و مرد بسياري از
زمينه هاي زندگي خود را متناسب با اهميت موضوع اولويت بندي مي کنند، بايد
براي روابط زناشويي نيز جايگاه ويژه اي قائل باشتند و براي آن به لحاظ
زماني و حتي مادي هزينه کنند.
افراد ممکن است براي بسياري از امور از
مرخصي ساعتي يا روزانه استفاده کنند ولي در فرهنگ ما کمتر پيش مي آيد که
زوجي که به لحاظ زماني يا شرايط حريم خصوصي در منزل محدوديت هايي دارند، در
مورد فراهم کردن فضا و فرصت مناسب به برنامه ريزي بپردازند. حتي ممکن است
چنين کاري را بخصوص وقتي سال ها از ازدواج آنها سپري شده در شأن و منزلت
خود ندانند و وقتي يک طرف مترصد آن است، او را سرزنش و متهم کنند! در حالي
که چنين رفتاري (فراهم آوردن امکان خلوت مناسب در منزل يا در يک سفر
يکروزه) تنها نشان از يک نياز غريزي ندارد و بايد هر دو طرف آن را به عنوان
نشانه اي از زنده بودن عشق و صميميت بدانند.
در مجموع، زوج بايد برخي
کليشه هاي رايج را که مانع مي شوند تا همسران بتوانند سناريوهاي جنسي متنوع
تري در زندگي را طراحي و تجربه کنند، کنار بگذارند (مثل اينکه رابطه جنسي
مخصوص شب ها يا ساعات خاصي است و ...) در ادامه براي تحقق اين سناريوها با
ذهنيتي باز برنامه ريزي کنند.
قطعا داشتن رابطه در چنين شرايط زن و شوهر را دچار استرس مي کند اما وجود استرس چه تاثيري در رابطه زناشويي دارد؟
در
پاسخ بايد گفت که وجود استرس يا هر عامل ديگري که باعث ايجاد اضطراب يا
افکار منفي در فرد شود، مي تواند بر کارکرد جنسي تاثير بگذارد. مهمترين
ارگان جنسي در بدن، مغز است. بنابراين سلامت و تعامل جنبه هاي زيست شناختي و
روانشناختي سيستم عصبي در کنار کارکرد مناسب ساير اندام ها براي تحقق يک
زندگي جنسي موفق بسيار مهم است. به همين دليل زوج بايد با برنامه ريزي
مناسب تا حد امکان سعي کنند تا حريم خصوصي خود را بهبود ببخشند.
علاوه
بر زمان بندي مناسب، حتي در آپارتمان هاي کوچک امروزي نيز هنوز تدابيري
قابل اجرا هستند که اين حريم را مستحکم تر مي کند. مثلا اگرچه در منازل با
فراواني زيادي، درهاي ساده و نسبتا بي کيفيتي براي اتاق هاي خواب تعبيه مي
شود، ولي به لحاظ فني، راه هايي نيز براي آکوستيک کردن همين درها وجود دارد
و با مقداري هزينه، دست يافتن به محيطي با آرامش خاطر بيشتر امکانپذير
است.
البته تاکيد مي کنم که در اين خصوص بايد به همه عواملي که اشاره
شد؛ يعني تغيير نگرش، عملي شدن اصول تربيتي از سوي فرزندان، برنامه ريزي،
زمان بندي و سناريوهاي جايگزين (مثل مسافرت يک يا دو روزه 2 نفره وقتي
فرزندان بزرگتر هستند) و بالاخره ايجاد امنيت فيزيکي بيشتر به طور همزمان
توجه داشت.
اگر فرزندان تصادفا شاهد رابطه زناشويي والدين شان شوند، چه برخوردي بايد با آنها کرد؟
در
چنين شرايطي زوج بايد ضمن حفظ خونسردي، توجه داشته باشند که چنين پيشامدي
حاصل کم توجهي آنهاست، بنابراين مسئوليت آن نيز به عهده آنهاست و هرگز
نبايد کودک را به اين دليل سرنزش يا در او احساس گناه ايجاد کرد.
بهتر است به آرامي از او خواست به اتاق خود بازگردد تا يکي از والدين (معمولا مادران بهتر اين نقش را ايفا مي کنند) نزد او برود.
در
اين فرصت ضمن رعايت پوشش مناسب نزد کودک برويد و براي او به زباني ساده
توضيح دهيد که پدر و مادرها يکديگر را دوست دارند و گاه اين علاقه را به
شکل در آغوش کشيدن يکديگر به هم نشان مي دهند.
لزومي ندارد توضيحات
اضافي بدهند، حتي وقتي کودک تمايل دارد با سوالات بيشتر وارد جزييات شود.
کافي است او را مطمئن کنند که همه چيز روبراه است و پدر و مادر از در کنار
يکديگر بودن احساس خوبي دارند. اين موضوع مهم است چون گاهي کودکان رفتار
مشاهده شده را به نوعي اعمال خشونت يکي عليه ديگري تعبير مي کنند.
وقتي
فرزندان بزرگتر هستند و نسبت به مناسبات جنسي والدين آگاهي دارند، در صورتي
که اين شرايط کاملا اتفاقي ايجاد شده باشد، در کنار مديريت موقعيت، لازم
نيست که در فرصتي ديگر توضيحي براي او داده شود ولي اگر اين شرايط اتفاقا
به وجود نيامده باشد يا تکرار شود، لازم است با نوجوان در اولين فرصت
مناسب، صميمانه درخصوص حريم خصوصي والدين و لزوم رعايت برخي ملاحظات (مثل
در زدن يا اجازه گرفتن پيش از ورود به اين حريم) صحبت شود.
شايد اگر
نظام آموزشي کشور به مسئوليت هاي خود درخصوص آموزش هاي متناسب با هر سن در
حوزه سلامت جنسي و باروري توجه مي کرد، لزومي نداشت همه مسئوليت ها را در
اين موضوع به عهده والديني بگذاريم که خود اغلب در حيطه تعليم و تربيت جنسي
دانش و مهارت کافي ندارند!