کد خبر: ۳۰۸۱۳۲
زمان انتشار: ۱۱:۱۶     ۱۹ فروردين ۱۳۹۴
هانس بلیکس گفت: عاملی که باعث می‌شود دولت آمریکا نتواند به ایران حمله نظامی کند این است که مردم این کشور از جنگ‌های آمریکایی در خاورمیانه خسته شده‌اند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، بیانیه لوزان ۱۳ فروردین توسط وزرای خارجه ایران و آمریکا و همین‌طور نماینده ارشد اتحادیه اروپا قرائت شد و به این شکل، دو طرف وارد نوعی موافقت موقت و نه یک توافق رسمی شدند. این بیانیه و پیامدهای سیاسی آن مورد انتقاد کارشناسان زیادی در دو سوی توافق قرار گرفت، همان‌طور که برخی در دو طرف، رسیدن به این مرحله را گامی مهم ارزیابی کردند.

بیانیه لوزان که گفته می‌شود راه را برای رسیدن به توافق نهایی هسته‌ای بسیار هموارتر از قبل کرده است، مورد انتقاد شدید برخی کارشناسان داخلی و حتی برخی افراد در طرف دیگر توافق قرار گرفته است. گفته می‌شود بسیاری از خطوط قرمز ایران در این بیانیه زیر پا گذاشته شده و حتی با این وجود، هیچ تضمینی هم برای متعهد باقی ماندن طرف غربی به مفاد آن وجود ندارد. عده‌ای نگران هستند که آمریکا همان‌طور که گزارش‌های مکرر سازمان ملل درباره عدم وجود سلاح کشتار جمعی در عراق را نادیده گرفت و به صورت یک‌جانبه به این کشور حمله کرد، به احتمال قوی، ارزشی هم برای هر گونه توافق با ایران قائل نخواهد شد، حتی اگر این توافق از نظر سازمان ملل هم رسمیت داشته باشد. پیچیدگی‌های ساختار نظام سیاسی آمریکا از یک سو و سابقه سال‌ها جنگ‌طلبی و بی‌اعتنایی این کشور به قوانین بین‌المللی از سوی دیگر، باعث می‌شود اعتماد به خوش‌قولی آمریکا و خوش‌بینی درباره احترام گذاشتن واشنگتن به منافع ایران و یا حتی منشور سازمان ملل، توجیهی نداشته باشد.

مشرق در خصوص پیامدهای احتمالی بیانیه لوزان با "هانس بلیکس" مدیرکل سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفتگو کرده است. بلیکس که رئیس کمیسیون سازمان ملل برای تحقیق درباره وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق نیز بوده است، بارها ضمن متهم کردن دولت‌های آمریکا و انگلیس به بزرگ‌نمایی تهدید سلاح‌های کشتار جمعی صدام برای توجیه حمله به عراق، در مصاحبه با گاردین انگلیس، می‌گوید: "برخی حرام‌زاده‌ها هستند که [اخبار] را پخش می‌کنند و در رسانه‌ها می‌کارند." متن مصاحبه مشرق با این مقام سابق بین‌المللی به شرح زیر است.

* اخیراً توافقی میان ایران و کشورهای ۵+۱ در شهر لوزان سوئیس حاصل شد که انتقادهایی را نیز از طرف کارشناسان ایرانی و غربی به دنبال داشته است. ایران در این توافق، ملزم شده است که پروتکل الحاقی را اجرا کند. با توجه به این‌که تهران قبل از این هم به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را پذیرفته بود، اما آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تعهدات خود در مقابل ایران عمل نکرد، چه تضمینی وجود دارد که این بار، آژانس به تعهدات خود عمل کند؟

بگذارید اول از همه بگویم که توافق، یا بهتر بگویم معامله‌ای، که میان ایران و ۵+۱ در لوزان به دست آمد، گامی بزرگ به جلو در مسیر عادی‌سازی روابط میان تهران و قدرت‌های جهانی است. با این حال، موارد زیادی وجود دارد که هنوز باید درباره جزئیات آن‌ها گفتگو شود.

به عقیده من ایران و قدرت‌های بزرگ، اراده و صبر زیادی نشان داده‌اند و در ادامه راه هم به همین دو نیاز دارند. نکته دیگر این‌که معامله لوزان از آن جایی مهم است که یک موضوع را به رسمیت می‌شناسد و آن این‌که برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای حق ایران است، همان‌طور که حق کشورهای دیگر است. مسئله مهم‌تر این‌که حق غنی‌سازی صلح‌آمیز توسط ایران به رسمیت شناخته شد، همان‌طور که حق سایر اعضای معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای است.
این معامله همچنین نشان داد که برنامه هسته‌ای هر کشور، باید ظاهری صلح‌آمیز داشته باشد و دنیا هم متقاعد شود که ماهیت آن صلح‌آمیز است. باید راه‌های معتبری وجود داشته باشد که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بتواند از طریق آن‌ها متقاعد شود.

همان‌طور که گفتید، ایران قبلاً هم، زمانی که خود من دبیرکل آژانس بودم، پروتکل الحاقی را پذیرفت، اما در این‌جا باید بگوییم که نظارت‌های آژانس در واقع خدمتی به دنیاست، نه مجازاتی برای کشورها. ممکن است یک کشور بگوید که فعالیت‌های هسته‌ای من صلح‌آمیز است، اما وقتی نظارت از بیرون باشد، اعتبار آن بالاتر می‌رود. بنابراین اگر آژانس بر فعالیت‌های هسته‌ای یک کشور نظارت داشته باشد، اعتبار آن بسیار بیش‌تر از آن است که خود آن کشور بگوید برنامه هسته‌ایش صلح‌آمیز است.

در عین حال، باید گفت که آژانس هم وظیفه دارد در قضاوت‌ها و ارزیابی‌هایش بی‌طرف باشد. مثلاً اگر از نهادهای اطلاعاتی یک کشور، اسنادی دریافت می‌کند، باید صحت اطلاعات آن‌ها را دقیقاً بررسی کند. بی‌طرفی آژانس یکی از اصلی‌ترین شرایط کاری آن است.

* چرا با وجود آن‌که ایران پروتکل الحاقی را پذیرفته بود، پرونده برنامه هسته‌ای این کشور به شورای امنیت رفت؟

می‌دانم که رفتن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت مشکلاتی را در فضای سیاسی این کشور ایجاد کرد و ایرانی‌ها از این موضوع ناراحت شدند، اما به نظرم مسئله اصلی این نیست، بلکه انجام نظارت توسط آژانس است که اهمیت دارد.

من در این‌جا نمی‌خواهم هیچ انتقادی به آژانس بکنم. باید بررسی‌های دقیقی صورت بگیرد تا بتوانیم قضاوت کنیم که یک بیانیه درست بوده یا خیر. اما باید تأکید کنم که آژانس باید بی‌طرف باشد. نباید به ابزاری تبدیل شود که کسی بتواند از آن استفاده کند. امیدوارم همین راه را هم ادامه بدهند. همان‌طور که من تلاش کردم این‌گونه باشم.

* نمی‌دانم به این سؤال تا چه اندازه می‌توانید جواب بدهید، اما می‌خواهم بدانم آیا فشار سیاسی بر آژانس وارد می‌شود یا خیر.لطفا جواب صادقانه به این سوال بدهید.

مسلماً همین‌طور است. قطعاً فشار بر آژانس وجود دارد، از جهت‌های مختلف. همین وضعیت برای دبیرکل سازمان ملل هم وجود دارد. او هم تحت فشار قدرت‌های بزرگ است. اما برای آن‌که دنیا اعتماد خود را به نهادهای بین‌المللی از دست ندهد، رؤسای آن‌ها باید قوی باشند. کار آن‌ها همین است. برای تحقق منافع درازمدت دنیا، لازم است که این نهادها بی‌طرف بمانند، نه طرف ایران را بگیرند و نه طرف آمریکا را.

فشار بر رؤسای سازمان‌های بین‌المللی به خصوص سازمان ملل وجود دارد، اگرچه نباید باشد و قابل قبول نیست. چنین فشاری، هم تحت منشور سازمان ملل و هم قوانین آژانس انرژی اتمی، ممنوع است.

* اختلافات زیادی در مسائل تعیین‌کننده میان تفسیر ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها از تفاهم صورت گرفته وجود دارد. چه مقیاسی برای سنجیدن تفسیر درست وجود دارد؟

من به شخصه مبنای تفسیر را بیانیه مشترک وزیر خارجه ایران و نماینده ارشد اتحادیه اروپا قرار می‌دهم. این بیانیه اگرچه کوتاه بود، اما شامل نکات اصلی می‌شد که روی آن‌ها توافق صورت گرفته است.

بعد از آن، یک سری اطلاعات از طرف کاخ سفید منتشر شد و تا جایی که می‌دانم، تک‌برگی هم از طرف ایران منتشر شد. این‌ها موضوعاتی است که درباره آن‌ها بحث شده است، اما هنوز معلوم نیست تا چه اندازه بر سر آن‌ها توافق حاصل شده است.

این موضوعات را باید در نشست‌های آتی بررسی کرد و درباره آن‌ها به نتیجه نهایی رسید. من امیدوارم این انگیزه‌ای که الآن ایجاد شده است، در ادامه هم وجود داشته باشد و دو طرف بتوانند درباره مسائل جزئی‌تر هم به توافق برسند.

* در توافق صورت گرفته، ایران می‌بایست سوخت مصرفی خود را به خارج از ایران منتقل کند و همچنین حق بازفرآوری نیز از ایران گرفته شده است. این در حالی است که در صورت عدم دسترسی به سوخت مصرفی، بازفرآوری نیز معنایی ندارد. چرا حق بازفرآوری، علاوه بر حق نگهداری سوخت مصرفی از ایران گرفته شده است؟

به عقیده من ایران هم مانند سایر کشورها می‌خواهد از گسترش سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری کند. ما همچنین می‌خواهیم کشورهای مسلح به سلاح هسته‌ای هم خلع‌سلاح شوند که در این زمینه بسیار بد عمل شده است.

برای دسترسی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای شما به تأسیسات آب سبک نیاز دارید. ایران هم دو عدد از این تأسیسات را دارد که با کمک مهندسان روس ساخته شده‌اند و تهران سفارش ساخت تأسیسات‌های بیش‌تر را هم داده است.

ساختار برنامه هسته‌ای ایران باید به گونه‌ای باشد که به دنیا اطمینان دهد، ماهیت آن صلح‌آمیز است. شما برای یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز نیازی به بازفرآوری ندارید. کشور خود من، سوئد، ۱۰ رآکتور هسته‌ای دارد، اما ما بازفرآوری نمی‌کنیم. کره جنوبی ۲۰ رآکتور دارد، اما آن کشور هم بازفرآوری نمی‌کند.

بازفرآوری از نظر اقتصادی به صرفه نیست، بنابراین این که یک کشور بخواهد "امروز" کار بازفرآوری را آغاز کند، بیش‌تر موجب نگرانی و مشکوک شدن کشورهای دیگر می‌شود. ژاپن از گذشته بازفرآوری داشته است، اما این کشور زمانی بازفرآوری را آغاز کرد که این کار، اقتصادی محسوب می‌شد.

نکته دیگر این‌که غنی‌سازی هم کاری نیست که هر کشوری نیاز داشته باشد انجام بدهد. کشور خود من با ۱۰ رآکتور، غنی‌سازی نمی‌کند. ما اورانیوم غنی‌شده وارد می‌کنیم. کره جنوبی هم غنی‌سازی نمی‌کند. آن‌ها هم اورانیوم غنی‌شده مورد نیاز خود را وارد می‌کنند. مشکل ایران در دهه ۸۰ شروع شد، زمانی که آمریکا صادرات اورانیوم غنی‌شده به این کشور را ممنوع کرد. به همین خاطر هم ایران تلاش کرد تا به خودکفایی برسد.

* شما زمانی که مدیر اجرایی کمیسیون رصد، راستی‌آزمایی و نظارت سازمان ملل بودید، درباره سلاح‌های کشتار جمعی در عراق گزارش تهیه کردید و به‌رغم این‌که گفتید در این کشور سلاح‌های کشتار جمعی نیست، باز هم آمریکا به عراق حمله کرد. چه تضمینی وجود دارد که این بار، آمریکا به گزارش‌های آژانس یا سازمان ملل متعهد باشد؟ ضمن اینکه شرایط ایران با سوئد و خیلی از کشورهای دیگر دنیا تفاوت می کند و نمی تواند روی کمک غرب حساب زیادی باز کند.

در آمریکا دیدگاه‌های زیادی وجود دارد، همان‌طور که در ایران هم همین‌گونه است. امید در آمریکا به این توافق وجود دارد، همان‌طور که فکر می‌کنم در ایران هم عده‌ای امیدوار هستند که توافق صورت بگیرد. من فکر نمی‌کنم بعد از این توافق، یا حتی قبل از نهایی شدن آن، دولت آمریکا از نظر سیاسی امکان توسل به اقدام نظامی علیه ایران را داشته باشد.

البته دولت آمریکا احترامی برای منشور سازمان ملل قائل نیست و بنابراین اهمیتی ندارد که سازمان ملل حمله به ایران را غیرقانونی می‌داند، اما مردم آمریکا دیگر خسته شده‌اند و اعتقاد دارند همین درگیری‌ها در خاورمیانه برای آمریکا، بس است. از عراق، سوریه و لیبی فهمیده‌اند که شاید آغاز یک اقدام نظامی آسان باشد، اما هیچ‌کس نمی‌داند انتهای آن چه خواهد شد، چه اندازه طول خواهد کشید و چه‌قدر هزینه مالی و جانی برای کشور به دنبال خواهد داشت.

همین دیدگاه، جلوی آمریکا را می‌گیرد و نمی‌گذارد به ایران حمله نظامی بکند. اوباما هم در مصاحبه‌ای که اخیراً کرد، اعلام کرد که همین توافقنامه بهترین راه برای تأمین امنیت منطقه و به خصوص اسرائیل است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها