سرویس نقدرسانه 598 به نقل از خبر آنلاین؛ افاضات مجری بامزه برنامه «صرفاً جهت اطلاع» در اخبار ساعت 20:30 است. در همین پنجشنبهای که گذشت. چه باید گفت و اصلاً چه میتوان گفت؟!
زمانی
قرار بود صداوسیما دانشگاه باشد، یعنی محلی برای تعلیم و تربیت، حالا باید
گفت تعلیم و تربیت پیشکش، به قول استاد سخن: مرا به خیر تو امید نیست، شر
مرسان
قبلاً هم گفتم بحث اخلاقی نمیکنم. این دیالوگها میتواند در یک
فیلم تلویزیونی به کار رود، آن هم آنقدر به جا که تحسین مخاطب را
برانگیزد اما این الفاظ زیبا در یک برنامه رسمی خبری اصلاً جالب نیست. به
احتمال قریب به یقین قصد دوستان برنامه خبری 20:30 ترویج لمپینزم در جامعه
نیست، آنها فکر میکنند با بهکارگیری چنین ادبیاتی صمیمیت خود را به نمایش
میگذارند و از این طریق ارتباط بهتری با مخاطب خود برقرار میکنند. وقتی
اصالتی در کار نباشد کار به همین جاها میکشد که فرمود:
خلق را تقلیدشان برباد داد
دوستان
برنامهساز وطنی گمان میکنند برای ایجاد صمیمیت باید ادای از ما بهتران
را دربیاورند، غافل از اینکه از ما بهتران ادای کسی را درنمیآورند آنها به
شدت خودشان هستند، بیتکلف و بیریا . آنها همان هستند که مینمایند اما
دوستان ما فرسنگها از آنچه مینمایند فاصله دارند .به همین دلیل نه کسی
آنها را باور میکند، نه سخنشان بر دل مینشیند و نه آن همه مزه ریختن منجر
به انبساط خاطری میشود. دیگر آن که جملاتی از این دست به ذهن هر
ناقصالخلقهای هم میرسد. مثلاً آن جا رسانه ملی است. خردههوشی، سر سوزن
ذوقی، دستکم مثقالی سواد باید داشت. ادبیات این سرزمین سرشار است از ظرافت
و رندی، اگر هم قرار است نیش و کنایهای زده شود میتوان اندکی از آن
دریای بیکران بهره گرفت وگرنه اگر قرار باشد هرکه هرچه به ذهنش میرسد بر
زبان بیاورد که دیگر چه تفاوتی است میان اکبر سهکله و ممّد موش و شهرام
بوقی با مجریان و خبرنگاران محترم رسانه ملی. ادبیات ما پر است از نیش و
کنایههایی که هم بسیار تند و گزنده است و هم خلاف عفت عمومی و عرف جامعه
نیست، البته استخراج ظرافت و رندی از ادبیات کهن فارسی مستلزم کمی حوصله و
مقداری هوش و استعداد است، چیزی که ظاهراً در رسانهملی خریدار ندارد که
اگر داشت اوضاعمان از این قرار نبود.