کد خبر: ۳۰۶۸۱۱
زمان انتشار: ۱۳:۵۴     ۱۵ فروردين ۱۳۹۴
یادداشت میهمان؛
دكتر عبدالله گنجي
بالاخره پس از چند ماه خوف و رجا و بيم و اميد به مكتوب ديگري بعد از توافق اوليه ژنو رسيديم كه ظاهراً هنوز پايان راه نيست. به صورت طبيعي طرفين مذاكره خود را راضي و برنده اين مذاكرات پيچيده و طولاني مي‌دانند و اين وضعيت براي تحليلگران و خصوصاً‌ اصحاب رسانه قابل درك است اما سردرگمي‌هاي امريكايي‌ها ملموس‌تر از تيم ايراني است، به صورتي كه چينش سخنان آنان در كنار همديگر اين تعارضات و سردرگمي را روشن مي‌سازد. رئيس‌جمهور امريكا در يك‌و‌نيم سال گذشته بيش از 10بار اعلام نمود «تحريم‌ها ايران را پاي ميز مذاكره كشاند» اما در مصاحبه دو روز پيش خود با صراحت مي‌گويد ما سه گزينه بيشتر مدنظر نداشتيم.

1- ادامه تحريم‌ها، رئيس‌جمهور امريكا با صراحت مي‌گويد روند سال‌هاي گذشته نشان داد كه تحريم تأثير ملموسي نداشته است و اين اعتراف برخلاف ادعاي ده‌باره وي مي‌باشد. 2- وي گزينه دوم را بمباران مراكز هسته‌اي ايران مي‌داند و با صراحت مي‌گويد فقط براي كوتاه‌مدت مي‌تواند مؤثر باشد زيرا دانش هسته‌اي قابل از بين رفتن نيست.3- توافق فعلي كه بهترين گزينه بود. امريكا با صراحت اعلام مي‌كند كه بمباران و تحريم بي‌تأثير بوده است. بنابراين آنان نيز چاره‌اي غير از مذاكره نداشته‌اند اما به‌رغم تأكيد مقام معظم رهبري مبني بر «عدم تفسير‌برداري توافق»، تفسيرهاي متفاوت تنها چند دقيقه بعد از توافق شروع شد. حجم اين تفسيرها به صورتي است كه نام آن را نيز در برمي‌گيرد. آيا آنچه كه انجام شد«توافق»، «تفاهم»، «بيانيه مطبوعاتي» يا «توافق جامع» است؟ وقتي «نام» آنچه انجام شده از نظر حقوقي سيال است چگونه نبايد توقع داشت كه محتواي آن قابل تفسير نباشد؟ البته تفسير الزاماً به معني دروغ گفتن نيست؟ چرا كه مي‌تواند بر سر «معنادهي» به آنچه انجام مي‌شود، باشد. به طور مثال تيم ايراني راهبرد دروني «آرام‌ساز» خود را اين قرار داد كه بارها در دو روز گذشته اعلام نمايد «هيچ مركز هسته‌اي در ايران تعطيل نمي‌شود» اما واقعاً اينگونه است؟ آنان درست مي‌گويند. اما آنچه قرار است در فردو انجام شود نمي‌تواند در جاي ديگري انجام شود؟ فردو تعطيل نمي‌شود اما مثل آن مثل اتوبوسي است كه اجازه حركت به آن داده مي‌شود اما حق ندارد بيشتر از يك مسافر حمل نمايد.

شايد مهم‌تر از آنچه تفاهم است اينكه آينده يك كشور مستقل و پساانقلابي در نبرد تفسيرها چگونه خواهد بود؟ گيريم كه پذيرفته‌ايم نطنز، فردو و اراك چگونه باشد. اما اينكه دهها سال و به قول كري تا «ابد» ما به NPT سپرده نشويم تفسير و توافق خطرناكي است كه استقلال سياسي و تحقير ملي ايرانيان را نشانه رفته است. حضور پرحجم امريكايي‌ها در رسانه، بلافاصله پس از توافق اوليه (رئيس‌جمهور، وزير خارجه، بيانيه كاخ سفيد و...) و دعوت رئيس‌جمهور امريكا از رهبران عربي براي حضور در كمپ ديويد و... نشان مي‌دهد كه آنان به دنبال قانع كردن حاميان منطقه‌اي و مردم امريكا نسبت به يك «پيروزي تلخ» هستند. اما در ايران اوضاع طور ديگري است.

به مردم امريكا القا نشده است كه مذاكرات هسته‌اي باعث گشايش در زندگي شما خواهد شد اما اين وعده توسط دولت، رسانه‌هاي غرب و رسانه‌هاي همسو با دولت به مردم ايران داده شده است. دولت با دو گزينه بيشتر مواجه نيست يا بايد رسماً توافق را اعلام كند و خود را پيروز مذاكره بداند كه با اين اعلام، ملت منتظر گشايش هستند و يا بايد بگويد توفيقي حاصل نشد كه نتيجه آن افزايش ظرفيت شناختي ملت نسبت به روحيه استكباري غرب است اما دستاورد دولت محسوب نمي‌شود. تفسيرهايي كه اكنون دولت از توافق هسته‌اي ارائه مي‌دهد نه تنها باري را از دوش دولت برنمي‌دارد كه بار آن با انتظارات پس از توافق دوچندان خواهد شد. مردم پيروزي را در گشايش مي‌بينند نه در بيانيه. از سوي ديگر تفسيرهاي پيروزمندانه نمي‌تواند دوسويه باشد. شايد بتوان گفت نتيجه براي طرفين «معقول» بود‌‌ه است اما نمي‌توان تفسير پيروزمندانه دوطرفه از آن ارائه كرد.

اما اگر از منظر حاكميت قانون جنگل بر جهان به تفسير بپردازيم قطعاً ما پيروز هستيم اما اگر از منظر «مصلحت نظام» آن را با تساهل تفسير كنيم، قدري از داشته‌ها و سرمايه‌هاي دروني و بيروني انقلاب اسلامي غفلت كرده‌ايم. آنچه در تفسير فني مسئله براي توده ملت مهم است اينكه با وضعيت هسته‌اي ديروز قرار بود به كجا برويم كه با وضع موجود باز همين راه را مي‌رويم؟ اين تساهل و تعديل اگر هيچ ضرري را متوجه كشور نمي‌كند، سؤال جدي ديگري را به ذهن متبادر مي‌كند و آن اينكه مذاكره براي چه بود؟  اما در تفسير داخلي آنچه مهم است اينكه همه تلخي‌ها و اميدهاي توافق اخير بايد به گونه‌اي تفسير شود كه ايستادگي وحدت يافته و همدلي ملي براي ايستادن مقابل دشمني‌هاي دشمن كمرنگ‌ نشود. مسئولان امريكايي در دو روز گذشته با صراحت اعلام مي‌كنند كه تحريم‌ها به خاطر موشك‌هاي بالستيك و حقوق بشر و تروريسم همچنان باقي است.

لذا ممكن است بخشي از تحريم‌هاي امريكا توسط كنگره از پرونده هسته‌اي منتزع و به پرونده‌هاي ديگر اضافه شود كه حاصل جمع، حفظ وضع موجود خواهد بود. بنابراين تفسيرهاي امريكايي‌ها نشان مي‌دهد كه آنان با دشمن مذاكره كرده‌اند. ما نيز نبايد اين گزينه‌ها را فراموش كنيم كه نبرد با دشمناني كه وجود انقلاب اسلامي را در افق حملات پيچيده خود دارند پايان نيافته است. ادبيات مسئولان كشور نيز بايد به صورتي باشدكه ادامه مبارزه كند نشده است.

 خداوند بر درجات امام راحل بيفزايد كه هوشمندانه فرمود: «ما چه بخواهيم و چه نخواهيم استكبار و صهيونيست‌ها در تعقيبمان خواهند بود تا شرافت و حيثيت مكتبي‌مان را لكه‌دار كنند». بنابراين چه توافق بشود و چه نشود و چه در پرونده هسته‌اي پيروز شويم و چه بازنده، بازي «وجود» و «عدم وجود» پايان نيافته است.

دولت بايد ملت را در اين تراز رهنمون شود كه پس از سنگر هسته‌اي، آماده مبارزه در سنگرهاي ديگر است چرا كه «حديقف» براي دشمن وجود ندارد./ روزنامه جوان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها