مهر/
بزرگترين دغدغه فدراسيون فوتبال در روزهاي ابتدايي سال جديد جدايي کيروش
نيست، بلکه پيدا کردن جانشيني است که بتواند جاي خالي وي را پر کند و
کارنامهاش هم قابل قبول باشد.
تکليف کيروش هنوز مشخص نيست، در واقع
نمي توان با قاطعيت از جدايي کي روش هنوز حرفي زد. دليل اين جدايي اما بيش و
پيش از اينکه خود کي روش، درگيري لفظياش با اسدي يا قيمت بالاي او باشد
اين است که جانشيني در حد و اندازه او وجود ندارد.
اتفاقا به نظر ميرسد
شايعه مربيگري محمد مايلي کهن در تيم ملي يا حتي خود حسين فرکي سنگ محکي
بود تا فدراسيون بتواند با رصد کردن افکار عمومي فدراسيون بتواند آينده
سرمربيگري تيم ملي را محک بزند. اما واقعيت اين بود که در بسياري از اماکن و
در ميان افکار عمومي اين انتخاب به شايعه اي شوخي مانند شبيه شد چرا که
حالا حتي مردم معمولي هم به سادگي ميتوانند کارنامه مربيان، حتي مربياني
اروپايي را به دست بياورند و آن را ارزيابي کنند.
به عنوان مثال مي توان
به سادگي رصد کرد که محمد مايلي کهن طي دوازده سال اخير در تمامي
باشگاههايي که حضور داشته با عدم نتيجه گيري لازم مواجه شده است از فولاد و
پيکان گرفته تا تيم اميد و سايپا و ...
در اين ميان البته کارنامه حسين
فرکي بد نبود او هم با تيم المپيک پس از شکستهاي محمد مايلي کهن خوب کار
کرد. پس از آن با نفت و فولاد و سپاهان هم هرگز کارنامه بدي نداشته به ويژه
در اهواز که قهرمان ليگ شد، اما با اين وجود يک قهرماني داخلي هرگز نمي
تواند براي يک مربي سندي باشد براي در دست گرفتن بين المللي ترين تيم
ايران!
اين همه در حالي رخ مي دهد که در کارنامه کي روش قهرماني جهان با
تيم جوانان پرتغال، سرمربيگري در رئال(که البته نتيجه بخش نبود) دستياري
فرگوسن در منچستريونايتد و حضور در جام جهاني و ... ديده مي شود.
در
واقع فدراسيون فوتبال درحال بررسي تمامي گزينه هاي خودش است تا به بهترين
نتيجه ممکن برسد و البته تا زماني که مخالفتهاي خاص با کي روش وجود داشته
باشد هرگز نمي توان کيروش را هم بهترين انتخاب دانست، چرا که مشکلات
همچنان در اين مسير ادامه خواهد داشت و يک دلي ملت و دولت در مورد کي روش
بعيد است که به صورت دو طرفه به وجود بيايد.
البته مشکل ديگر فدراسيون
اين است که در ميان مربيان داخلي کسي که کارنامه اي با افتخار بين المللي
داشته باشد اصلا وجود ندارد! در هرحال بايد پرسيد آيا اين شايعه ها با منبع
هايي نامعلوم آيا فضايي است براي رصد کردن افکار عمومي يا اينکه اينها
واقعا انتخابهايي هستند از سر ناچاري؟