به گزارش پایگاه 598، سایت
رویکرد نوشت: سرلشکر قاسم سلیمانی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت
سپاه پاسداران در آمد. وی فرماندهی سپاه 7 صاحب الزمان (عج)، لشکر 41
مکانیزه ثارالله (ع) و سپاه قدس را در کارنامه خود دارد.
* زندگینامه
قاسم سلیمانی در سال 1335 در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در
استان کرمان به دنیا آمد. وی در سیزده سالگی، بی درنگ پس از پایان دورهی
پنج ساله دبستان، روستای رابُرد را ترک کرد. او در سال 1353، به عنوان
پیمانکار در سازمان آب کرمان آغاز به کار کرد.
* فعالیت انقلابی
در سال 1355 فعالیت های انقلابی اش را، از طریق آشنایی با شهید حجت الاسلام
رضا کامیاب (که در 7 مرداد 1360 به دست سازمان مجاهدین خلق ترور شد) آغاز
کرد، در حالی که همچنان در سازمان آب هم مشغول به کار بود. حجت الاسلام
کامیاب از روحانیان انقلابی شهر گناباد در استان خراسان بود، که در ماههای
رمضان سال های 1356 و 1357 برای تبلیغ به کرمان میآمد.
* عضویت در سپاه پاسداران در کرمان
وی پس از پیروزی انقلاب، همزمان با کار در سازمان آب کرمان، به عضویتِ
مجموعۀ "سپاه افتخاری" که به وسیلۀ پدرِ شهید قاضی تأسیس شده بود، درآمد.
سردار سلیمانی می گوید: «همه جوان بودیم و باید به شکلی برای انقلاب فعالیت
می کردیم و این گونه بود که وارد سپاه شدم»
* مسئولیتها در دوره جنگ ایران و عراق
وی به محض بازگشت از مهاباد به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد.
با حمله عراق به خاک ایران، سردار سلیمانی چندین گردان از سپاهیان کرمان را
آموزش داد و به جبهههای جنوب اعزام کرد و کمی بعد، خود در رأس یک گروهان
به سوسنگرد اعزام شد تا جلوی پیشروی عراق در جبههٔ مالکیه را بگیرد. سردار
سلیمانی در بیشتر عملیات عمدهٔ نظامی دوران جنگ با عراق، شرکت کرد.
با پایان یافتن جنگ در 1367، لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به
کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که، از مرزهای شرقی کشور هدایت
میشدند. سردار سلیمانی مورد آشتی نظامی ایران و آمریکا، مشروط به پذیرفتن
قدرت نظامی ایران در منطقه خاورمیانه را مطرح کرده است.
پس از آتش بس با عراق، دولت ایران سپاه پاسداران را مأمور مبارزه با
قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر کرد. قاسم سلیمانی تا زمان انتصاب به فرماندهی
سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان
مبارزه کرد.
* انتصاب به فرماندهی نیرو قدس
سال 1379، حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، سلیمانی را به تهران
فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. مسئولیتی که قاسم سلیمانی را
به کابوسی در ذهن آمریکاییها بدل ساخت. کابوسی که اگر دستشان برسد، خیلی
زود، همچون عماد مغنیه ترورش خواهند کرد!
کابوسی که همان قدر که غربیها را میترساند، به جان ما، غروری مقدس
میریزد. قاسم سلیمانی، فرماندهی با صلابت، با موهایی جوگندمی و بدنی لاغر و
صورتی آفتاب سوخته و نگاهی محجوب و آرام. فرماندهی که در میان
همولایتیهایش و در مراسم و مجالسشان، خیلی خاکی و خودمانی حضور دارد.
فرماندهی که اگر لباس نظامی تنش نباشد، کسی حدس هم نخواهد زد که او یک
فرمانده نظامی است. فرماندهی که در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی، بسیار
شناخته شدهتر از داخل مرزهاست.
انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس همزمان با قدرت گرفتن طالبان
یک پیشامد محض نبود. او از این رو انتخاب شد که، بومیِ یک منطقه کوهستانی
به نام رابر در کرمان بود و با نظام سیاسی جوامع قبیلهای به طور کلی و با
جامعه افغانستان بویژه آشنایی نزدیک داشت. او با تجربهای که از جنگ داخلی
کردستان داشت، نیز گزینهٔ مناسبی بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر
طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سردار
سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در
مناطق مرزی ایران وافغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس
تجربهٔ بی مانندی اندوخته بود.
* نفوذ در عراق
سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و
بهویژه در منطقه حفاظت شده سبز بغداد (که سفارتخانههای غربی و عربی و
ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد)
نفوذ دارد.
سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران
در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تاثیر
عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان
پارلمان عراق در بیانیهای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم
خواندند.
* شناخت سلیمانی توسط بیگانگان
هر قدر که داخل ایران، او را کم میشناختند، خارج از این مرزهای جغرافیایی،
قصههای حیرتآوری از او بر سر زبانهاست که با آمیختهای از راست و دروغ،
شبحی ترسناک و هول انگیز از او ارائه میدهد، که گویی همه منافع
آمریکاییها را در خاورمیانه به خطر انداخته است و جالب آنکه هر قدر آنها
او را ترسناکتر و هولانگیزتر معرفی میکنند، اینجا داخل ایران اسلامی،
آنها که او را میشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او میگویند، مردی که
برخلاف آنچه آمریکاییها میگویند، مرموز نیست.
هر قدر او آرام و بی سر و صدا میرود و میآید و کارهایش را انجام میدهد،
بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، یعنی سردار سرلشکر قاسم
سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران خیلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت
امرش میترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروریست
میخوانند، بارها و بارها تحریمش میکنند، به او اتهام دخالت در امور سایر
کشورها را میزنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری
اسلامی در خاورمیانه توصیف میکنند، او را متهم پرونده ترور رفیق حریری
میدانند و سرانجام آنکه، آنها در کنگره آمریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد
ترور او را میدهند! شاید تعجبی هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم
سلیمانی و نیروهایش ناتوان شدهاند، به همین سادگی!
دیدگاه روزنامه گاردین: روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی
مینویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش
میدانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار
افراد وفادار به سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و
معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند.»
شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش آمریکا عاجزانه
میگوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه
میخواهد؟!»
واقعیت آن است که، اگرچه غربی ها او را ژنرال مینامند و او فرمانده یک
نیروی نظامی است و آمریکایی ها دوست دارند قبل از هر چیز او یک تروریست به
نظر برسد، که فقط با عملیاتهای نظامی به اهدافش دست مییابد، اما خود نیز
نمیتوانند معترف نباشند که او، بیآنکه وارد عرصه نظامی شود، از بعد سیاسی
به پیروزی دست مییابد، اتفاقی است که او با تکیه بر ویژگی های اخلاقی اش و
تکیه بر اصول انقلاب اسلامی که منشأ منش رفتاری او نیز هست، رقم میزند،
نه با تکیه بر قدرت نظامیاش.
دیدگاه روزنامه مک کلتی: روزنامه آمریکایی «مک کلتی» در سیام مارس 2008
گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیریها میان نیروهای امنیتی عراق که
بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در
میانی کرده است. یکی از نخستین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر آمریکا در
عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.
وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد که عراقیها برای نخستین بار پس
از سقوط صدام حسین، به پای صندوقهای رأی میرفتند. در حالی که آمریکا
حمایت شدیدی از نخستوزیر شدن ایاد علاوی میکرد، سلیمانی فعالیت خود را در
حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای
پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشتهای رنگی مردم عراق
را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند.»
دیدگاه زلمای خلیل زاد: زلمای خلیلزاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان نیز
میگوید: «همانقدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم
میکنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در
پایان دادن به درگیری های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی
حیاتی داشت، تهدیدی که میرفت، ناآرامی های آن گسترش یافته و پیامدهای
وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»
* واکنش به طرح ترور سردار سلیمانی
در پی شکلگیری تحولات منطقهای و انتشار اخبار کذبی مبنی بر دخالت "نیروی
قدس سپاه" به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، و مطرح کردن طرح ترور ایشان توسط
رسانه های معاند، مخاطبان و کارشناسان داخلی و بینالمللی با موضعگیری به
موقع خود با این "موج رسانهای" به تقابل پرداختند.
سردار قاسم سلیمانی نیز در سخنرانی خود در اجتماع 50 هزار نفری بسیجیان
کرمان گفت: «با این تهدیدات، رعب بر ما حاکم نمیشود و از خدا میخواهم
"شهادت" در راه خودش را به دست دشمنان دین، نصیب من بگرداند»
همچنین این اظهارات واکنش جوانان و فعالان فضای مجازی را به دنبال داشت.
بعد از اینکه در راهپیمایی روز 13 آبان 1390 بسیاری از جوانان و نوجوانان
با امضای طوماری خواستار پیوستن به "سپاه قدس" ایران شدند تعداد زیادی از
کاربران شبکههای اجتماعی و همچنین وبلاگ نویسان در حمایت از "فرمانده
نیروی قدس سپاه" تصویر پروفایل خود را به تصویر وی تغییر دادند. در
"شبکههای اجتماعی" پرمخاطب و فعال مثل "فیسبوک" و "گوگلپلاس" و ...
مشاهده شد تعداد زیادی از کاربران آنها در حمایت از "فرمانده نیروی قدس
سپاه" به جای تصویر خود تصویر وی را گذاشتهاند تا در یک معنا بگویند همه
آنها پشت این "فرمانده سپاه" هستند.
* پیام حاج قاسم به آمریکا درباره سوریه!
با شدت گرفتن بحران در سوریه در اثر یک حمله شیمیایی (21 اوت 2013 - 3
مرداد 1392) آمریکا دولت سوریه را متهم به انجام این حمله کرد و این مسأله
را بهانه دخالت احتمالی نظامی خود قرار داد. این تهدید نظانی آمریکا با
واکنش های زیادی رو به رو شد.
در این میان بیبیسی مدعی شد ایران، سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی
قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به بغداد نزد "نوری مالکی" نخستوزیر
وقت عراق فرستاده است؛ مالکی هم مشاور امنیت ملی اش، "فالح فیاض" را حامل
پیام ایران به آمریکا کرده است.
بیبیسی در این ادعای بدون سند خود میگوید: «اما محتوای این پیام هم در
حد همین هشدارهای کلی بوده که مقامهای ایرانی نسبت به پیامدهای دخالت
نظامی در سوریه داده اند و تهدیدی در بر نداشته است.»
این در حالی است که طی همین ایام پیامکی منتسب به سردار سلیمانی منتشر شد
که در آن آمده: «هر چتربازی که قرار است از هواپیما هلیبرن شود، هر
تفنگداری که قرار است از ناوها پیاده شود، هر کماندویی که قرار است با
نفربر پیاده شود، یادش باشد که قبلا تابوتش را سفارش داده باشد. شامات
(سوریه) خط قرمز انقلاب اسلامی است. همانجایی که میتواند معراج ما و
گورستان شما باشد.»
در همین زمینه پایگاه خبری "النشره" (elnashra) نیز گزارش داد که سردار
"قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس ایران در خصوص حمله احتمالی غرب به سوریه
اظهار داشت: «هر سرباز آمریکایی که روی خاک سوریه پا می گذارد باید تابوت
خود را نیز با خودش حمل کند...»
* قویترین مرد خاورمیانه
نشریه آمریکایی «نیویورکر» ، به ابعاد قدرت و نقش سردار «قاسم سلیمانی»
فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی از زبان مأموران سیا و مقامات عراقی پرداخت
و با بیان اینکه سردار سلیمانی به ندرت صحبت میکند وی را دارای یک
کاریزمای نهفته دانست. در گزارش مذکور «جان ماگویر» افسر سابق سازمان
اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) سلیمانی را قدرتمندترین عامل در خاورمیانه که
کمتر کسی چیزی درباره وی شنیده است معرفی کرده است.
یک مقام سابق ارشد عراقی نیز سلیمانی را فردی زیرک و استراتژیستی به شدت
باهوش توصیف می کند و می گوید: زمانی که وارد اتاقی می شود که مثلاً 10 نفر
در آن حضور دارند، او جلو نمی آید، همان جا در طرف دیگر اتاق بسیار آرام
می نشیند. صحبتی نمی کند، نظری نمی دهد و تنها مینشیند و گوش می دهد؛ و
البته قطعا همه در آن اتاق تنها به او فکر می کنند.
به گفته دکستر فیلکینز، روزنامهنگار این نشریه، سلیمانی از زمانیکه به
عنوان فرمانده سپاه منسوب شد تلاش کرد تا اوضاع خاورمیانه را به نفع ایران
جهت دهی کند و از دید رسانه ها دور بماند.